ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

ساختار سیاسی، زیر ضرب کاربران توئیتر

بهنام رضوانی ــ از مقایسه‌ی اکانت‌ها و فعالیت‌های توییتری مخالفان و مدافعان حکومت به سادگی روشن می‌شود که تعداد کاربران موافق حکومت بسیار کمتر از مخالفان است.

ایلان ماسک در حالی بر توییتر مسلط شد که از مدت‌ها قبل، اغلب کارشناسان شبکه‌های اجتماعی تاکید داشتند که فضای توییتر باید از اطلاعات نادرست و سخنان نفرت‌انگیز پاک شود. هر چند اطلاعات نادرست و سخنان نفرت‌انگیز تنها به توییتر اختصاص ندارد و چنین بلیه‌ای را می‌توان در همه‌ی شبکه‌های اجتماعی مشاهده کرد، اما حساسیت در این باره نسبت به توییتر بیشتر از دیگر شبکه‌های اجتماعی است.

دلیل این تفاوت را می‌توان در کاربران توییتر یافت. بر اساس مطالعات مرکز پژوهشی بتا، بیشتر از ۴۲ درصد کاربران توییتر تحصیلات و مدرک دانشگاهی دارند. علاوه بر آن، حضور پررنگ‌تر چهره‌های برجسته و تاثیرگذار از سیاست گرفته تا فرهنگ و هنر در این شبکه، موجب حساسیت بیشتر شده است چرا که با حضور چهره‌های شناخته شده‌ی سیاسی و فرهنگی، ساده‌تر از دیگر شبکه‌های اجتماعی می‌توان سخنان راست و دروغ را به این چهره‌ها نسبت داد.

به نوشته‌ی گاردین یکی از برنامه‌های ایلان ماسک -که بلافاصله بعد از دردست گرفتن اختیاز توییتر با اخراج مدیران ارشد، پی گرفته شد- تغییر کلی در سیاست‌های توییتر است. خبر این معامله، پس از ماه‌ها کشمکش و بررسی جنبه‌های قانونی  و حقوقی، هشدارهایی متعددی را به همراه داشت که باید هر چه بیشتر جلو سخنان نفرت‌انگیز و اطلاعات نادرست در این پلتفرم با بیش از ۲۳۰ میلیون کاربر گرفته شود. اکنون سوال این است؛ در صورتی که برنامه‌ی ایلان ماسک متمرکز بر کاستن از اطلاعات نادرست و سخنان نفرت‌انگیز باشد، بر سر توییتر فارسی چه خواهد آمد؟

توییتر فارسی از مدت‌ها قبل از آغاز اعتراضات اجتماعی-سیاسی در کشور، صحنه‌ی درگیری شدید مخالفان و طرفداران حکومت بود. حالا دیگر همه‌ی کاربران توییتر می‌دانند که کسانی در این فضا حضور دارند، فقط کاربران عادی نیستند. به نوشته‌ی ایسنا، محمدرضا یزدی، فرمانده سپاه محمدرسول‌الله تهران بزرگ، ۱۴۴ گردان سایبری در فضای مجازی سازماندهی شده و فعالیت می‌کنند. اگر هر گردان را ۷۰۰ نفر در نظر بگیریم، بالغ بر ۱۰۰ هزار نفر که هویت خود را پنهان نگه می‌دارند، در این فضا فعالیت می‌کنند. در کنار فعالیت گردان‌های سایبری، باید به ربات‌ها هم اشاره کرد که فضای توییتر را مغشوش و ناامن‌تر کرده‌اند.

اگر کسی در توییتر فعالیت معمولی هم داشته باشد، از مقایسه‌ی تعداد کامنت‌ها و لایک‌ها به سادگی می‌تواند متوجه‌ی هجوم ربات‌ها به یک توییت خواهد شد. برای مثال وقتی یک توییت ده‌ها لایک دریافت کرده اما فقط چند کامنت در پای آن مشاهده می‌شود، نشان می‌دهد که ربات‌ها در بالا بردن تعداد لایک‌ها نقش اصلی را ایفا کرده‌اند. پیت کاشمور در مقاله‌ی زامبی‌های توییتر مدعی شده بود که ۲۴ درصد توییت‌ها توسط ربات‌ها منتشر می‌شود.

از مقایسه‌ی اکانت‌ها و فعالیت‌های توییتری مخالفان و مدافعان حکومت به سادگی روشن می‌شود که تعداد کاربران موافق حکومت بسیار کمتر از مخالفان است و این تفاوت بسیار زیاد را نظرسنجی‌های متعدد از هر دو سوی ماجرا نشان داده است. از این نظر، با اطمینان قابل قبولی می‌توان گفت همان نسبتی که بین موافقان و مخالفان حکومت در جامعه وجود دارد، در فضای مجازی هم انعکاس دارد و همان عصبیت و خشمی که عموم مردم نسبت به مدافعان خشمگین حکومت در جامعه دارند، در فضای مجازی و به‌خصوص در توییتر قابل مشاهده است.

حکومت تجربه‌ی سال‌های ۹۶ و ۹۸ را تکرار کرد و با گسترش تحرکات اجتماعی-سیاسی و خیزش مردمی که بعد از کشته شدن مظلومانه‌ی مهسا امینی شکل گرفت، محدودیت سنگینی را به فضای مجازی تحمیل کرد. به موازات اینکه در سطح اجتماع همه‌ی توان سرکوب به‌کار گرفته شد تا از تسری اعتراضات به دیگر نقاط کشور جلوگیری شود -که البته در این کار موفق نبود- محدودیتی که بر فضای مجازی اعمال شد، نشان می‌دهد که حکومت تا چه اندازه نسبت به این فضا حساسیت دارد.

تردیدی نیست که فضای مجازی با همه‌ی محدودیت‌هایی که تاکنون بر آن اعمال شده، هنوز هم توان این را دارد که مانعی در برابر تبلیغات و اخبار یکسویه‌ی حکومت باشد و چنین است که تصویر اعتراضات مردمی در این فضا منعکس شده است. همانطور که در جامعه مخالفان و موافقان حکومت در مقابل هم صف بسته‌اند و بخش خاکستری اجتماع، این رویارویی سترگ را زیر نظر گرفته و هر آن احتمال می‌رود که وارد معرکه شود، همین تقسیم‌بندی در توییتر هم دیده می‌شود. در این فضا دو گروه مخالفان و موافقان ساختار سیاسی رودرروی هم صف‌آرایی کرده‌اند و بخش بزرگی از کاربران بدون تحرک خاصی به این رویارویی خیره شده‌اند. نگرانی‌های امنیتی یکی از عواملی است که دست کاربران خاکستری را می‌لرزاند. با ادامه‌ی اعتراضات نیروهای مدافع حکومت تحت فشار فزاینده قرار گرفته‌اند و شاهد ریزش در بدنه‌ی مدافعان حکومت هستیم. در توییتر هم می‌توان دید که چطور کاربران ارزشی و طرفدار حکومت دچار ریزش می‌شوند.

توئیتر پشت میله‌هایی که به شکل سایه هستند
توئیتر پشت میله‌های سایه‌ای

جزر و مد توییتری

خشم و عصبیتی که در اجتماع و در شعارهای مردم دیده می‌شود، در توییتر هم قابل رویت است. به موازات گسترش مخالفت با نظام سیاسی در توییتر، اکانت‌های ارزشی و مدافع حکومت هم بر دامنه‌ی فعالیت‌های خود افزوده‌اند. با این حال، تفاوت معنادار تعداد اکانت‌های حامی و مخالف حکومت راهی جز استفاده از ربات‌ها برای ارتش سایبری باقی نگذاشته است. سایبری‌ها با هدایت و تعریف ربات‌ها، باعث فیواستار شدن یک توییت می‌شوند. در روزهای اخیر که جنگ بالا گرفته است، ریپورت کردن هم به یکی از ابزارهای مهم دو طرف تبدیل شده است. مشهورترین اکانتی که با ریپورت مخالفان حکومت از توییتر حذف شد، اکانت منسوب به استاد همه‌فن حریف تندروهاست؛ کسی که به استاد فرقه‌های شیطان‌پرستی مشهور شده و با رواج شبه‌علم، کاربران جوان و بی‌مطالعه را به سوی خود جذب کرده است.

در جنگ همه‌جانبه‌ی توییتری، فضای عمومی توییت‌ها با توجه به حوادث و رویدادهای سیاسی-اجتماعی تغییر می‌کند و هربار و به فراخور اوضاع یکی از دو جبهه‌ی جنگنده، بر توییتر مسلط می‌شود. با کشته شدن مظلومانه‌ی مهسا امینی، فضای توییتر به تمامی از دست مدافعان حکومت خارج شد. مخالفان حکومت با هشتک مهسا امینی، لشکر سایبری و مجموعه‌ی ربات‌هایشان را به تنگنایی دشوار انداخت. فضا آنچنان بر مدافعان حکومت تنگ شد که جز چند اکانت شناخته شده، بخش بزرگی از مدافعان حکومت را به سکوت وادار کرد. برای اینکه گروه مدافعان بتوانند اندکی قوای خود را بازیابی کنند، به دو هفته زمان نیاز بود و کم‌کم خود را نشان دادند. آنها با راه‌اندازی هشتک‌هایی در مقابل هشتک مهسا امینی، سعی در نشان دادن خود داشتند اما آمار هشتک‌های فرمایشی ارزشی‌ها در مقابل آمار هشتک مخالفان، باعث شد خیلی زود هشتک زدن را رها کنند. با این حال، این اکانت‌ها هیچ‌گاه کارکرد اصلی خود را رها نکردند. درست مانند رسانه‌های حکومتی که با ارائه‌ی روایت‌های متعدد از واقعه، سدی مقابل جریان صحیح خبر ایجاد می‌کنند، اکانت‌های ارزشی در توییتر هم روایت‌های دروغ را مطرح می‌کنند و با حمایت از یکدیگر، خبر دروغ را به تایملاین می‌فرستند. حالا دیگر روشن است که مغشوش کردن واقعیت و دروغ، مهم‌ترین استراتژی اکانت‌های ارزشی است.

تقریبا تمام مسئولان، فعالان سیاسی و چهره‌های شناخته شده در توییتر حضور دارند اما تفاوت مهمی که این اکانت‌ها با دیگر کاربران دارند این است که معمولا خود آن فرد که اکانت به نام اوست، فعالیت نمی‌کند و چنان که بین مسئولان به رویه تبدیل شده، «ادمین» مورد اعتماد آن اکانت را می‌گرداند. شخصیت‌های شناخته شده‌ی سیاسی که خودشان فعالیت می‌کنند، انگشت شمارند. به همین دلیل است که وقتی توییت آنها با واکنش شدید کاربران مواجه می‌شود، اغلب پاسخگوی واکنش کاربران نیستند و انگار نه‌انگار که کاربران آنها را خطاب قرار داده‌اند. یعنی همانطور که به سخن گفتن یکسویه در فضای جامعه عادت کرده‌اند و همانطور که بر خود فرض می‌دانند که فقط و فقط گوینده باشند و اصلا و ابدا کاری با واکنش مردم ندارند، در فضای مجازی هم نیازی نمی‌بینند که پاسخگوی حرف و نظرشان باشند و همین ویژگی نشان می‌دهد که تا چه اندازه نسبت به فضای مجازی ناآگاه هستند. آن انگشت شمار شخصیت‌هایی که خودشان فعالیت می‌کنند هم البته به همه‌ی واکنش‌ها توجه ندارند و تنها به اکانت‌هایی پاسخ می‌دهند که حرف آنها را تصدیق کرده و با او هم‌نظر باشند.

زبان تند کاربران

چهره‌ها و شخصیت‌های سیاسی درصد ناچیزی از فضای توییتر را اشغال کرده‌اند. فضای اصلی توییتر بین دو گروه مخالفان نظام سیاسی و موافقان آن تقسیم شده و از نظر تعداد، برتری قاطع با گروه اول است.

مطابق بررسی مرکز پژوهشی بتا، تعداد کاربران فارسی توییتر در سال ۹۹ حدود ۲ میلیون نفر بوده و در سال ۱۴۰۰ تعداد کاربران به ۲/۳ میلیون نفر افزایش یافته است. مقابله‌ی کابران در توییتر نشان از تفاوت دیدگاه عمیق مدافعان حکومت با مخالفان ساختار سیاسی دارد. این تفاوت چنان عمیق و چندجانبه است که امکان گفتگو را از بین برده و هر کدام از دو طرف در مقابل حریف، زبان به تندی باز کرده است.

آنچه که این روزها دیده می‌شود متمرکز شدن انرژی و خواست مخالفان حکومت در مسیری است که تمامیت ساختار سیاسی را زیر ضرب برده است و مقابله‌ی مدافعان حکومت و ارزشی‌ها هم به همان اندازه معطوف به همین نگرانی است. زبان تند و آمیخته به دشنام هر دو طرف ماجرا را می‌توان در همین واقعیت جستجو کرد.

حذف همراهان؟

توییتر به فضایی برای پیگیری مطالبات تبدیل شده است، اما هم‌راستا با افزایش فعالیت‌های مخالفان ساختار سیاسی، اتفاق مهمی هم در حال وقوع است. پیش از این دیده شده بود که گاهی اکانتی که هم‌نظر و هم‌رای اکانت‌های ارزشی بود، اظهار نظری خلاف نظر آنها می‌کرد و بعد اکانت‌های ارزشی ناگهان به مقابله با آن اکانت می‌‌آمدند. اگر چنین تلاشی را قبلا فقط در اکانت‌های ارزشی می‌شد دید، این روزها در بین مخالفان حکومت هم دیده می‌شود.

بدیهی است که جنبش اجتماعی وسیعی که شهربه‌شهر گسترش یافته و می‌رود که تاثیر قطعی خود را بر فضای سیاسی بگذارد، از اساس با چنین نگاهی به مقابله برخاسته و برای به رسمیت شناخته شدن همه‌ی دیدگاه‌ها و نظرها کوشش می‌کند. تلاش‌ها و از خودگذشتگی‌های امروزه برای رسیدن به جامعه‌ای آزاد و چندصدایی است. اکنون عموم فعالان سیاسی در فضای مجازی و حقیقی هم باید همین رویه را دنبال کنند. حذف دیگری همان چیزی است که در نهایت به غلیان و جوشش سیاسی-اجتماعی منجر شد. حال اگر مخالفان ساختار سیاسی نتوانند دیگری را تحمل کنند، دقیقا برای چه چیزی مبارزی می‌کنند؟

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.