تجمع ایرانیان ساکن برلین در حمایت از بلوچستان
در اعتراض به بلوچکشی در سکوت رسانهای، بلندگو که پلتفرمیست برای بلندتر کردن صدای همبستگی با انقلاب ایران، این تجمع را تدارک دید.

تجمع در حمایت از بلوچستان، برلین، دوم دسامبر ــ عکس: بابک بردبار
جمعههای هر هفته در این هفتههای اخیر سپریشده از خیزش انقلابی مردم ایران، جمعههای خشم بلوچستان بوده اند که با سرکوب خشونتبار حکومت به جمعههای خونین بدل شده اند. جمعه شب ۲ دسامبر / ۱۰ آذر در حالی که از ظهر آن شهرهای بلوچ بار دیگر صحنه اعتراض بود و هدف سرکوب قرار گرفت، شماری از ایرانیان ساکن برلین با سازماندهی پلتفرم بلندگو تجمعی در حمایت از مردم بلوچ و در اعتراض به بلوچکشی سیستماتیک و سکوت رسانهای برپا کردند.
در ابتدای برنامه، بیانیه فعالین زن بلوچ، دسگوھاراں، قرائت شد. حاضران در این این تظاهرات، ضمن اعتراض به رویههای سرکوب تظاهرات در بلوچستان و بلوچکشی توسط نیروهای امنیتی و نظامی، اعدام زندانیان بلوچ را که در روزهای اخیر سرعت گرفته است محکوم کردند و خواستار همبستگی بینالمللی برای توقف این جنایتهای جمهوری اسلامی شدند. همچنین حاضران در این برنامه با نام بردن از دو کودک بلوچ که به محاربه محکوم شدهاند، نقض حقوق کودکان به خصوص کودکان بلوچ را محکوم کردند.
در توضیح اعلامیه مطبوعاتی بلندگو میخوانیم:
«رژيم جمهوری اسلامی، به عنوان رژيمی "دیگریساز" سالهاست که به سرکوب و کشتار مردمان حاشیه مشغول است. بلوچستان به عنوان یکی از مناطق حاشیهسازیشده در ایران، در دهههای گذشته با ترکیبی از تبعیضهای دینی، جنسیتی و اقتصادی به شکل مضاعف محرومسازی شده و با نابرابری روبرو بوده است. از آغاز روی کار آمدن رژيم حاکم، دولت مرکزی همواره به غارت و سلب مالکیت منابع بلوچها مشغول بوده. محرومیت از منابع آموزشی و اقتصادی، تخریب محیط زیست، فقیرسازی و نیز خصوصیسازی و واگذاری اقتصاد منطقه به دست خیرها و سرمایهداران مالی فقط بخشی از نمونههای چنین روندی است.
در چهار دهه گذشته، برای جمهوری اسلامی جان بلوچ همواره از ارزانترین جانها بوده است. صدور احکام وحشیانه اعدام و حبسهای طویلالمدت برای بلوچها از جمله انتساب اتهام محاربه در روزهای اخیر به دو کودک بلوچ به نامهای محمد رخشانی (۱۵ ساله) و علی رخشانی (۱۶ ساله) نمونهای از این رویکرد و رویه است و حیات برهنهی انسان بلوچ را در این نظام نمایان میکند. از آغاز خیزش زن زندگی آزادی تاکنون ۱۷ بلوچ و در شش ماه نخست سال جاری دستکم ۶۷ شهروند بلوچ اعدام شدهاند. این اعمال وحشیانه در شرایطی صورت میگیرد که مردم کشور در وضعیت انقلابی به سر میبرند. اما گویی ماشین کشتار جمهوری اسلامی، در هیچ شرایطی از جان بلوچ نمیگذرد و تشنهی خون بلوچ است. این نشان میدهد که سرکوب بلوچ نه اتفاقی خاص این روزها، بلکه رویهای سیستماتیک در نظام و دستگاه ایدئولوژيکی است که خود را به معنای واقعی کلمه مالک انسانها میداند.
هولناکتر آنجاست که در اغلب موارد نه نامی از این زندانیها میشنویم نه از اجرای احکامشان باخبر میشویم و این اتفاقی نیست. جمهوری اسلامی همیشه تلاش کرده است با عادیسازی ستم و سرکوب بلوچ بیتفاوتی نسبت به سرنوشت بلوچ را از نظر فرهنگی نهادینه کند. در سکوت مرکز و سکوت رسانهها نظام حاکم با توسل به اتهامات موهوم تا توانسته است بلوچها را اعدام کرده و حتی اجازه اطلاعرسانی و یا برخورداری از امکانات حقوقی به متهمان را نداده است.»
در ادامه عکسهایی از این تجمع را که بابک بردبار عکاس آنهاست، مشاهده میکنید:
در بیانیهای که در این تجمع خوانده شد، نیز آمده است:
نزدیک به سه ماه است که همه جای ایران خونین است. سبعیت و بیرحمی رژیم جمهوری اسلامی ایران هیچ جای ایران را بینصیب نگذاشته، اما آنچه در بلوچستان و کردستان میگذرد نامش قتلعام است.کشتار مردم بلوچ اما با قیام ژینا آغاز نشده است. بلوچستان به عنوان یکی از مناطق حاشیهسازیشده در ایران، در دهههای گذشته با ترکیبی از تبعیضهای دینی، جنسیتی و اقتصادی به شکل مضاعف محرومسازی شده و با نابرابری ساختاری روبرو بوده است. محرومیت از منابع آموزشی و اقتصادی، تخریب محیط زیست، فقیرسازی و نیز خصوصیسازی و واگذاری اقتصاد منطقه به دست خیرها و سرمایهداران مالی تنها بخشی کوچکی از چنین روند برآمده از مرکزگرایی و استعمار داخلی است. مرکزگرایی سیستماتیک جمهوری اسلامی جان انسانهای «حاشیه»، مردمی که دهههاست به عمد به حاشیه رانده شدهاند، را کمارزشتر از سایر جانها میپندارد. بی سبب نیست که در چهار دهه گذشته، برای جمهوری اسلامی جان بلوچ همواره از ارزانترین جانها بوده است.
ویدیوی زیر صحنههایی از این تجمع را به تصویر میکشد:
نظرها
فرهاد - فرهادیان
ایرانی های مقیم خارج که ماشاءالله دنبال اتحاد و رهبری در داخل هستند ولی هنوز خودشان متشکل و همراه هم نیستند مثلا رضا پهلوی خودش چند حزب و گروه دارد که همه قاتل همدیگر هستند حالا این جریانها که هیچ درکی از انقلاب ایران ندارند و با نماد شیر نر و شمشیر علی دائم صحبت از نماد ملی می کنند نماد ناسیونال فاشیسم فارس را با خود حمل می کنند در حالی که انقلاب خواهان حق برابر تمام انسانهای این سرزمین است به همین دلیل با تقویت این ناسیونالیسم در صدد هستند تا ناسیونالیسم سایر ملیتها را نیز تقویت کنند به همین دلیل شاهد جنگ پرچم ها هستیم ما به این گروهها بارها گفته ایم شما ملت ایران نیست شما در کنار جمهوری اسلامی ایستاده اید تا همچنان تفرقه و نفاق افکنی کنید دوم اینکه ما از حکومتهای مادام العمر و انفرادی و ساختار هرمی گذشته ایمن و آنرا ارتجاع محض می دانیم پس خودتان را به انقلاب ایران نچسبانید این نه تنها انقلاب نیست که ارتجاع محض است زیرا مدرنیزاسیون را نمی شود با دیکتاتورها اجرا کرد بازسازی این کشور منوط به مدرنیزاسیون ومدرنیزاسیون وابسته است به دخالت حداکثری مردم ایران است شما از این انقلاب دفاع نمی کنید بروید خانه هایتان یا همانجا تاج بر سر یکی کنید همینطور خوش باشید کاری به کار ما نداشته باشید ما برای دولتهای خارجی هم همینجا از طریق سفارتخانه هایشان کارهایمان را جلو می بریم مگر انقلاب مشروطه رهبرانش توی امریکا و پاریس و برلین و لندن بوده اند ؟ خدا روزی شما را جای دیگر حواله کرده بروید بخورید چند تا شعار هم بدهید به ما کار نداشته باشید چون برایتان سودی ندارد