ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

مقدمه‌ای مختصر و مفید از تاریخ شناخت بدن، جنسیت و آمیزش جنسی رودرروی خلاء گفت‌وگوی جنسی و جنسیتی در ایران

نگاهی به کتاب «سکسوالیته – مقدمه‌ای مختصر مفید» همراه با گفت‌وگویی مکتوب با مترجم

کتاب «سکسوالیته - مقدمه‌ای مختصر و مفید» را انتشارات دانشگاه آکسفورد به انگلیسی و اشکان بحرانی با نشر نوگام به فارسی ترجمه کرده است. نگاهی به این کتاب همراه با گفت‌وگویی با مترجم آن که مخاطب داخل ایران و افغانستان به رایگان می‌تواند نسخه الکترونیک آن را دانلود کند و بخواند.

اگر به منطق باشد، قاعدتاً درک بدن، جنسیت و آمیزش جنسی، به‌عنوان یکی از پرکاربردترین و همزمان تاثیرگذارترین امور زندگی، بایستی آزادانه و در سطوح مختلف در جامعه حاکم شود. به‌لطف نظام اسلامی اما شرم آن‌ها از واقعیت، جای چنین گفت‌وگو و آموزشی را در ایران گرفته است.

ساختارِ بر پایه مردسالاری، سنت و مذهب این حکومت، همچنان در این موضوع‌ها به جامعه دروغ را آموزش می‌دهد. هنوز هم در این نظام مردسالار می‌گویند خودارضائی اشتباه است؛ فکر می‌کنند رابطه جنسی حلال و حرام دارد و فقط شامل یک مرد و یک زن می‌شود که در خلال ازدواج مذهبی و زیرنگاه مردسالاری باید شکل بگیرد و به هر قیمتی ادامه پیدا کند. هرگونه آموزش جنسی‌ای جدا از این هم به جز کابوس برایشان هیچ چیز دیگری نیست.

در این فضای بسته، نشر نوگام نسخه چاپی و الکترونیکی «سکسوالیته – مقدمه‌ای مختصر مفید» را با اجازه انتشارات دانشگاه آکسفورد در ۲۰۹ صفحه به زبان فارسی در مهر ۱۴۰۲ برابر با سپتامبر ۲۰۲۳ میلادی منتشر کرد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

این کتاب را ورونیک موتیه، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه لوزان و محقق مطالعات جنسیت و زنان در دانشگاه کمبریج نوشته و اشکان بحرانی آن را ترجمه کرده است.  

مانند دیگر تولیدات نشر نوگام که در لندن، بریتانیا مستقر است، نسخه الکترونیکی این کتاب برای مخاطب داخل ایران و افغانستان رایگان است و آن‌ها بدون هیچ‌گونه نیازی به پرداخت هزینه، می‌توانند این کتاب را دانلود کنند و بخوانند، برای دوست و آشنا هم بفرستند.

نوگام در معرفی کتاب نوشته است:

این کتاب نشان می‌دهد که سکس، جنسیت و سکسوالیته سخت درهم‌تنیده‌اند. کتاب مشتمل بر پنج فصل است. فصل ۱ شیوه‌های تاریخی تفکّر درباره‌ی سکس را ارزیابی می‌کند. فصل ۲ نظریه‌ها، جنجال‌ها و مخالفت‌ها پیرامون الگوهای سکسوالیته را در مدرنیت تحلیل می‌کند. فصل‌های ۳ تا ۵ با تمرکز بر چالش‌هایی «از پایین» در قالب نقدهای فمینیستی در باب سکسوالیته (فصل ۳)، تنظیم سکسوالیته «از بالا» به دست دولت (فصل ۴) و آینده‌ی سکس (فصل ۵) سکسوالیته را به منزله‌ی جایگاه کشمکش سیاسی و اجتماعی تبیین می‌کنند.

«به‌خوبی واقفم که [این کتاب] حق مطلب را درباره فرهنگ جنسی خاورمیانه ادا نمی‌کند»

مجموعه مقدمه‌ای مختصر مفید (a Very Short Introduction) شامل حدود ۷۰۰ عنوان کتاب‌های در قطع پالتویی است که هر عنوان، توسط یک یا چند متخصص یک سوژه نوشته شده است و به زبانی ساده و مفید، تلاش می‌کند تا چهارچوب یک دانش را به مخاطب، به شکلی خلاصه عرضه کند. موتیه که متخصص سکشوالیته است، یک مقدمه کوتاه برای مخاطب فارسی‌زبان به نشر نوگام داده است و در آن تاکید می‌کند که «ایده‌های پیرامون سکسوالیته در دوران‌های مختلف تاریخی دگرگون شده‌اند»، اما کتاب برای مخاطب انگلیسی است:

تصویری از اشکان بحرانی، مترجم کتاب «سکسوالیته ــ مقدمه‌ای مختصر مفید»
تصویری از اشکان بحرانی، مترجم کتاب «سکسوالیته ــ مقدمه‌ای مختصر مفید»

از این رو، من به خوبی واقفم که [این کتاب] درباره‌ی فرهنگ‌های جنسی غنی در خاورمیانه حق مطلب را ادا نمی‌کند. اما بحث بر سر حقوق جنسی و حقوق جنسیتی در دوران اخیر در سراسر جهان شدت گرفته است. از این رو، امیدوارم مخاطبان فارسی‌زبان... به مطالبی که در این کتاب فراهم آمده علاقه‌مند باشند.

نظر مترجم کتاب، اشکان بحرانی را در مورد این مقدمه نویسنده پرسیدم و او در پاسخ گفت:

به نظرم حرف نویسنده در مقدمه دقیق است. این شاید به متن کتاب انتقاد واردی باشد؛ چون کتاب به شدت اروپامحور است. با وجود این، همین متن هم جابه‌جا با نمونه‌های نزدیک به فرهنگ‌های ما مشابهت دارد و ارتباط برقرار می‌کند. راستش من به هیچ عنوان و تحت هیچ تعریفی، متخصص مطالعات جنسیت و سکسوالیته نیستم و پرداختن به فرهنگ‌های جنسی غرب آسیا کاملاً از تخصصم بیرون است. همین متن را به جهت ارتباط میان‌برشی سکسوالیته با مطالعات دین جرأت کردم که ترجمه کنم. شاید اگر مترجمی علاقه‌مند باشد، همت کند و کتاب‌هایی مثل Desiring Arabs نوشته‌ی جوزف مسعد را به فارسی برگرداند.

چالش‌ها و دشواری‌های یافتن معادل‌های فارسی به‌جای صرف آوانویسی

کتاب، برابر سنت، مذهب، فلسفه و نگرش اروپایی موضوع «سکسوالیته» (با آوانگاری فرانسوی، در آوانگاری انگلیسی، سکشوالیتی هم صحیح است) نوشته شده است. در نظام سانسور که جمهوری اسلامی برای بیش از چهار دهه بر مخاطب ایرانی تحمیل کرده، شاهد خط زدن و کنار گذاشتن تاریخ بدن، جنس و جنسیت در زبان فارسی هم هستیم. شاید برای همین، یکی از اصلی‌ترین مشکلات کتاب یافتن عبارت فارسی‌ مناسب باشد. چون هنوز حداقل در جامعه ال‌جی‌بی‌تی‌کیو پلاس ایران، آوانگاری این کلمات و عبارت‌ها، بیشتر از تلاش برای یافتن معادل فارسی مناسب آنها، محبوب‌تر است.

بااین‌وجود، وقتی ترجمه بحرانی از «سکسوالیته» را می‌خوانید، شاهد تلاش‌های مترجم هستید تا بهترین عبارت و کلمه فارسی را برای کلمه‌ها و عبارت‌هایی پیدا کند که از یک سو از جامعه خط خورده‌اند و از سوی دیگر در چهارچوب زبان فارسی وجود دارند. باید فقط بتوان لایه‌های سانسور را کنار زد – به‌خصوص خودسانسوری‌ای که نظام اسلامی به درون فرد تزریق کرده است – و معادل فارسی را یافت.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

بحرانی درباره این موضوع گفت:

سؤال شما در واقع به بزرگ‌ترین چالش پیش رویم در ترجمه می‌پردازد. بر سر پیدا کردن معادل‌ها و استفاده از این معادل‌ها به جای آوانویسی با دو دسته دشواری و گرفتاری و دوراهه روبه‌رو بودم. مسأله‌ی کمتردشوار پیدا کردن معادل‌های جاافتاده بود. کار درباره‌ی نمونه‌هایی مثل دگرجنسگرا و همجنسگرا به جای هتروسکشوال و هموسکشوال ساده‌تر بود چون این معادل‌ها چند دهه است کاملاً جا افتاده‌اند ولی مثلاً در مورد خود تعبیر سکسوالیته با وجود اینکه برابرهایی مثل جنس‌گونگی و جنسینگی پیشنهاد شده‌اند، در نهایت تصمیم گرفتم خود سکسوالیته را نگه دارم، چون همچنان اصطلاح مرسومی است که متخصصان مطالعات جنسیت و سکسوالیته در متون فارسی غالباً استفاده می‌کنند.

مترجم می‌گوید برای عبور از لایه‌های سنگین سانسور به فرهنگ غنی ادبیات فارسی، بخصوص متون صوفیانه رفته است. در فرهنگ صوفی‌گری ایرانی، رابطه با همجنس موضوع ممنوعی نیست و عشق به همجنس، در لابه‌لای ادبیات فارسی هم گسترده یافت می‌شود. نباید فراموش کرد که در تاریخ گذشتگان خاورمیانه و اروپا، آمیزش جنسی نقش عبادت هم داشته است. در ایران باستان، میترا ستایش می‌شده است. در عراق امروزی که فرهنگ آن با فرهنگ ایران نزدیکی فراوانی دارد، ایشتار را در بابل و اطراف آن ستایش می‌کردند. الاهه‌یی که یکی از عبادت‌هایش، آمیزش جنسی بوده است. مترجم در این‌رابطه گفت:

درباره‌ی اینکه چطور به بعضی از این معادل‌ها رسیدم، مثلاً در فصل یک که به سکسوالیته در روم و یونان باستان می‌پردازد، منابع پیشامدرن فارسی خیلی خوب به کار می‌آمد، چون فرهنگ کامجویی (اروتیسم) یونانی تا حدی در فرهنگ کامجویی به فارسی ترجمه و منعکس شده است و در این مسیر، متون کهن فارسی مثل مثنوی مولانا و متون صوفیانه‌ی نویسندگانی نظیر احمد غزالی و عراقی در پیدا کردن بعضی معادل‌ها (مثل سعتری یا صحبت احداث به ترتیب به جای tribade یا pederasty) الهام‌بخش بوده‌اند.

«چالش بزرگ‌تر معادل اصطلاحات گروه‌های اجتماعی»

در فرهنگ اروپایی، نگرش به سکسوالیته، از چشم‌انداز مذهب و حاکمیت تعریف می‌شود. تا پیش از آمدن کلیسای مسیحی، جدال فرهنگ بدن و آمیزش جنسی، همچنین هویت‌ها و گرایش‌های جنسی و جنسیتی، محدود به رابطه انسان و طبقه اجتماعی فرد بود. مرد ثروتمند آزاد عمدتاً جایگاه والاتری برای تصمیم‌گیری پیدا می‌کرد. با آمدن کلیسا، نقش حاکمیت در نگرش به این موارد، تاثیرگذارتر شد. یک مثال بارز آن را در دوره‌ای نزدیک‌تر به زمان معاصر می‌توان یافت: در دوران سلطنت ملکه ویکتوریا در امپراتوری بریتانیا، آن‌هم زمانی که بریتانیایی‌ها می‌گفتند «خورشید هرگز در این امپراتوری غروب نمی‌کند»، چون در گوشه و کنار جهان، استعمار خود را گسترده بودند.

بخصوص در اواخر دوران سلطنت این ملکه است که تنگ‌نظری گسترده در شکل سانسور به جامعه بریتانیا می‌آید. برای مثال می‌گویند اگر متنی در خانواده‌ای خوانده شود و صورت یک دختر نوجوان از شنیدن آن سرخ شود، باید متن را اصلاح کرد. از کتب مقدس تا مجموعه آثار شکسپیر، کتاب‌ها گسترده سانسور شدند. شبیه به سانسوری که همین‌الان بخصوص در آمریکای شمالی نسبت به کتاب‌های گذشتگان اعمال می‌شود تا مبادا خواننده دچار مشکلی نسبت به متن شود.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

این شیوه سانسور، خود را در ایران امروزی هم نشان می‌دهد. یک مثال آن این‌که گرایش و هویت جنسی و جنسیتی می‌تواند چهارچوبی برای مردان ایران امروز باشد تا سربازی اجباری نروند. راه آن را نه اسلام یا سنت ایرانی، بلکه چهارچوب ارتش بریتانیایی به ایران آورد، وقتی رضا شاه این ارتش را ملاک تقویت ارتش ایران کرد. این سانسور، جایگاه خود را ذهن جامعه بزرگ‌تر کشور یافته است: ما خیلی‌چیزها را منفی در نظر می‌گیریم، چون فرهنگ استعمار به مغز ما آن را دیکته کرده است. بحرانی گفت:

اما چالش بزرگ‌تر درباره‌ی معادل‌های اصطلاح‌هایی بود که به گروه‌های اجتماعی اشاره داشت. در اینجا اصطلاح‌هایی مثل «کوییر» را به همین صورت در فارسی آوانویسی کردم، ولی مثلاً برای اصطلاح «گی» تا حد ممکن بسته به سیاق متن معادل فارسی به کار بردم. این تصمیم دشواری بود چون با مسأله‌ی هویت سروکار دارد. هر زمان که برای اصطلاح‌هایی مثل گی و تعبیرهای مانند آن برابر فارسی انتخاب می‌کردم، مدام افراد این گروه‌های هویتی را پشت سرم می‌دیدم که نهیب می‌زنند: به تو نیامده که برای اصطلاحی که ما ترجیح می‌دهیم معادل پیدا کنی.

مترجم کتاب افزود:

از طرف دیگر٬ اگر بنا بود تمام این اصطلاح‌ها را صرفاً آوانویسی کنم، نثر فارسی به شدت آسیب می‌دید. در نهایت، به این نتیجه رسیدم که راه حل میانه‌ای پیدا کنم. برخی اصطلاح‌ها را که کاملاً در فارسی جا افتاده‌اند، آوانویسی کنم و برای بقیه که تازه‌تر مطرح شده‌اند، معادل فارسی پیدا کنم و اصل انگلیسی یا یونانی همه را هم هرچند مکرر در پاورقی بیاورم. سعی کردم راه حل میانه‌ای پیدا کنم اما قبول دارم که همچنان دلم از زیر بار این انتقاد بیرون نمی‌آید که من به عنوان غریبه به چه حقی در برابر اصطلاح مرجح گروه‌های اجتماعی معادل پیشنهاد کنم.

بااین‌وجود، بحرانی یک اشتباه را قبول می‌کند: اینکه به‌جای معادل «دگرباش جنسی»، از صرف کلمه «دگرباش» استفاده کرده است. این عبارت هر چند گسترده در جامعه فارسی‌زبان برای معادل یک فرد کوییر یا ال‌جی‌بی‌تی استفاده می‌شود، اما در صرف دگرباش، معنایی بشدت منفی دارد هرچند وقتی دگرباش جنسی می‌شود، مانند دگراندیش، نشان از تفاوت از درک هویت‌ها و گرایش‌های جنسی می‌دهد. بحرانی گفت:

اگر کاملاً بخواهم روراست باشم در زمان ترجمه٬ به دلالت‌های ضمنی تمایز میان «دگرباش» و «دگرباش جنسی» آگاهی نداشتم. در عین حال٬ فهم خودم از تعبیر دگرباش، به نحوی بود که طیف گسترده‌ی LGBTQIA را در بر می‌گرفت. به نظر می‌رسد این با درک غالب جامعه‌ی تراجنس (ترنس) متفاوت است و از این جهت، اشتباهم را می‌پذیرم.

در موضوع حق کپی‌رایت: «کار مال آنهاست»

نوگام کتاب ترجمه منتشر نمی‌کند، مگر اینکه حق کپی‌رایت آن را گرفته باشد. بااین‌وجود، حق مولف در ایران وجود قانونی ندارد، چون زبان فارسی هرگز به هیچ‌کدام از کنوانسیون‌های کپی‌رایت ملحق نشده است. بحرانی در این مورد گفت:

طرح جلد کتاب «سکسوالیته – مقدمه‌ای مختصر مفید» در نشر نوگام
طرح جلد کتاب «سکسوالیته - مقدمه‌ای مختصر مفید» در نشر نوگام

من همیشه اوّل از همه به خود مؤلف رجوع می‌کنم. در نمونه‌های پیشین که با ناشر داخل ایران کار کردم٬ بعضی نویسنده‌ها با وضعیت نشر در ایران آشنا بودند و از سر لطف اجازه‌‌ی ترجمه دادند. درباره‌ی این کتاب، ورونیک موتیه موافقت اصولی کرد و مرحله‌ی بعد توافق نوگام با آکسفورد برای قرارداد بود که نزدیک به یک سال و نیم طول کشید اما در نهایت به رنج و زحمتش می‌ارزید. به نظرم اجازه گرفتن از نویسنده و ناشر نزدیک به بدیهی است. کار مال آنهاست و برای انعکاسش به زبان‌های دیگر باید از نویسنده، و به تبع آن ناشر، اجازه گرفت. در طول این سال‌ها٬ به جز نویسنده‌هایی که درگذشته‌اند، از هر نویسنده‌ای که کارش را ترجمه کرده‌ام، اجازه گرفته‌ام.

«سکسوالیته» درنهایت بدل به پرمخاطب‌ترین کتاب نوگام در ۲۰۲۳ میلادی شد. بحرانی گفت تنها در هفته نخست، این کتاب یک‌هزار مرتبه دانلود شده است. مترجم کتاب در موضوع ارائه این اثر به مخاطب فارسی‌زبان گفت:

چون کتاب برای مخاطبان داخل ایران (و عملاً سراسر جهان) به صورت پی‌دی‌اف و به رایگان در دسترس است تا الآن نسبتاً خوب دیده شده. یکی از دوستان٬ محمد توپچی بنیانگذار نطقیا، هم لطف کرد و نشست بررسی کتاب گذاشت که این هم به دیده شدن کتاب کمک کرد. در مجموع به نظرم اینکه کتاب برای اکثر خوانندگان بالقوه به رایگان در دسترس است به دیده شدنش کمک کرده است. از این جهت، باید به سال مثبت جواب بدهم و بگویم بله. با توجه به این که از ابتدا می‌دانستم کتاب باید بیرون از ایران منتشر شود و با توجه به محدودیت‌های ارائه‌ی کتاب‌هایی که بیرون از ایران منتشر می‌شوند،کتاب به نسبت خوب دیده شده است.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • alefmimmim

    مقاله با این مقدمه شروع می‌شود که سانسور جمهوری اسلامی در چهار دهه بر مخاطب ایرانی تحمیل گشته و شاهد کنار گذاشته شدن تاریخ بدن جنس و جنسیت در زبان فارسی هستیم هرچند این موضوع در بحث‌های عمومی و رسانه‌ها کاملاً مشهود می‌باشد ولی ظلمی بزرگ در حق آیات عظام است که توضیح المسائلشان سرشار است از انواع اقسام و اشکال روابط جنسی و آلات آن در سال ۶۰ گیلانی حاکم شرع اوین سال ۶۰ دردرس‌های اخلاقش در تلویزیون می‌گوید بحث جماع را همین جا به پایان می‌بریم و از جلسه آینده وارد بحث شیرین لواط می‌شویم برعکس من فکر می‌کنم در زمان شاه به این مسائل بیشتر سرپوش گذاشته می‌شد البته هدف من در این مطلب نه دفاع از آخوندها و نه محکوم کردن شاه است همانطور که نویسنده در مقدمه گفته من به خوبی واقفم که این کتاب درباره فرهنگ‌های جنسی قوی در خاورمیانه حق مطلب را ادا نمی‌کند که مورد تایید آقای بحرانی هم قرار می‌گیرد ای کاش آقای بحرانی باشاره‌ای از ایرج در مقدمه از نقص کتاب می‌کاست هر چند که من کتاب را ندیده‌ام و شاید قضاوت درست نباشد بله ایرج میرزا را می‌گویم که در یک صد سال پیش بی مهابا از کاربرد واژه‌های جنسی هراسی نداشت آن هم در شرایط آن روزگار که شعر حجابش میتوانست به قیمت جانش تمام شود حتی کار به جایی رسید که دکتر محمدتقی محجوب محقق در احوال و آثار وجمع اورنده اشعار او در مقدمه‌ای بر آثارش که در سال ۴۲ به چاپ رسیده و علی رغم جمع آوری نسبتا خوب اشعار هرجا به واژه‌های نامتعارف رسیده نقطه چین کرده و در مقدمه با کلی سعایت از ایرج همان ایرجی که به جمع آوری آثارش پرداخته پرسیده که چرا شاعری بدین اندیشمندی این چنین الفاظی را به کار برده است خوب این از ایرج ودکتر محجوب در ۶۰ سال پیش و زمان شاه نمی‌دانم چرا موبایل‌های امروزی هم خجالتی اند و از تایپ صوتی الفاظ جنسی معذور نکته دیگری که البته خود مطمئن نیستم حتی سانسور روابط جنسی حیوانات می‌باشد! آن هم در غرب از همه این‌ها گذشته انتقادی هم به خود آقای اشکان بحرانی که گفته «همچنان دلم از زیر بار این انتقاد بیرون نمی‌رود که من به عنوان غریبه به چه حق در برابر اصطلاح مرجح گروه‌های اجتماعی معادل پیشنهاد می‌کنم» انتقادی که اساس مقاله بر آن نوشته شده بود