ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

اسلامی کردن نام‌ها: ژیلا می‌شود زهرا

مجید محمدی - تحقیقات نشان می‌دهند که اگر در سال‌های ۵۵ تا ۶۵ فراوانی اسامی مذهبی ایدئولوژیزه شده رشد داشت، در سال‌های بعد از جنگ اسامی فارسی جای آنها را گرفتند.

محمد مهدی همت، فرزند محمد ابراهیم همت (از فرماندهان سپاه کشته شده در دوران جنگ) در واکنش به خبری با عنوان «مشکل اینجا بود که اسم همسر شهید همت ژیلا است» از اقدام بنیاد شهید مبنی بر تغییر نام مادرش در فیش‌ حقوقی این بنیاد اعلام نارضایتی کرده است.

او می‌گوید: "بعد از شهادت پدرم تا مدت‌ها اسم مادرم را در فیش حقوقی بنیاد شهید می‌نوشتند زهرا بدیهیان، که این کار مادرم را عصبانی می‌کرد و می‌گفت نامم را پدر و مادرم برایم انتخاب کرده‌اند و من به این نظر پدر و مادرم احترام می‌گذارم و این کار بنیاد شهید بی‌احترامی و بی‌حرمتی به من و خانواده‌ام است."

 پس از اعتراض همسر همت نام وی را در نامه‌های اداری بنیاد شهید می‌نویسند: ژ. بدیهیان. (پارسینه، ۲۶ خرداد ۱۳۹۲)

روحانیت و تغییر اسامی

علی‌محمد دستغیب در سال ۱۳۵۹، در اولین جلسه‌ درس "جامع المقدمات" (مجموعه‌ای از رساله‌های آموزشی صرف و نحو زبان عربی که در حوزه‌های علمیه تدریس می‌شد)، یک به یک اسامی گروهی از دانشجویان دانشگاه شیراز (ازجمله نویسنده‌ این مطلب) را پرسید و اگر کسی نامی غیر عربی- تبار داشت، نام او را تغییر داد.

به این ترتیب، اسامی ایرانی مثل داریوش و کوروش و اردشیر و بهرام و مانند آنها به محمد و علی و حسین و حسن و هادی تبدیل می‌شدند. شرکت‌کنندگان در کلاس نیز به احترام معلم جلسه و روحانی انقلابی شهر چیزی نمی‌گفتند.

البته نمی‌دانم که چند تن از آنها این تغییر اسم متکبرانه و از موضع بالا و پدرسالارانه را جدی گرفتند و بعد در شناسنامه یا زندگی شخصی خود اعمال کردند، اما اصل قضیه جالب است که یک روحانی به خود اجازه می‌دهد نامی را که پدر و مادر به فردی اعطا کرده‌اند تغییر دهد. تنها کسی که بعد از پدر و مادر حق دارد چنین کند خود فرد است، آن‌هم هنگامی که به بلوغ می‌رسد.

او غیر از تغییر اسم از افراد می‌خواست که همه‌ی مولفه‌های تشبه به غربیان مثل داشتن ساعت در مچ دست را نیز کنار بگذارند. اسلامی شدن از نگاه او حذف همه‌ عناصر و مولفه‌های فرهنگ و زندگی بود که رنگ و بوی غربی و ایرانی داشت. البته او تا بدین‌جا نمی‌توانست پیش برود که از ما بخواهد پیراهن و شلوارمان را نیز به عبا و ردا تغییر دهیم یا کفش‌ها را با نعلین معاوضه کنیم.

سازمان ثبت احوال و تبلیغ اسامی عربی- تبار

هرچند ماه یکبار سازمان ثبت احوال بیشترین اسامی استفاده شده توسط مردم در نامگذاری فرزندان خود را منتشر می‌کند.

 صحت این آمارها شاید به اندازه‌ صحت آمارهای اشتغال و تورم در دولت محمود احمدی‌نژاد باشد. در هر حال، در این فهرست‌ها اسامی عربی‌تبار و نام‌های مقدسان شیعه (علی، محمد، فاطمه، زهرا، حسن و حسین و ترکیب‌های آنها) همیشه در بالای فهرست قرار می‌گیرند. ما نمی‌دانیم آیا مقامات در این اطلاعات و آمار دست‌کاری می‌کنند یا نه اما این نکته تعجب برانگیز است که حتی در رده‌های بالا هیچگاه اسمی غیر عربی تبار بالاخص برای دختران که گذاشتن نام گل بر آنها شایع است (مثل نرگس، لاله یا بنفشه) مشاهده نمی‌شود.

این اسامی نیز اغلب تحت عنوان اسامی "برتر" و "محبوب" نه اسامی "شایع"تر یا با "فراوانی بیشتر" منتشر می‌شوند: "آمارهای سازمان ثبت احوال نشان می‌دهد که در سال ۸۹، پنج نام برتر پسران در رتبه‌بندی فراوانی نام‌های این سازمان به ترتیب امیرعلی، ابوالفضل، امیرحسین، علی، محمد، در سال ۸۸ به ترتیب ابوالفضل، امیرحسین، امیرعلی، علی، امیر محمد، در سال ۸۷؛ ابوالفضل، امیرحسین، امیرمحمد، علی، مهدی، در سال ۸۶ ابوالفضل، امیرحسین، مهدی، علی، امیرمحمد و در سال ۸۵؛ ابوالفضل، امیرحسین، مهدی، علی، محمد، امیرمحمد بود." (تبیان ۱۱ بهمن ۱۳۹۰)

در عرضه‌ آمارها هیچگاه آمار اسامی غیر غربی- تبار (فارسی و غربی) عرضه نمی‌شود و صرفا آمار اسامی اسلامی (به تصور مقامات، وگرنه این اسامی اسلامی نیستند، بلکه به شبه جزیره‌ عربستان یا عراق تعلق دارند) ارائه می‌شود: "بیش از دو میلیون ایرانی به نام حسین، بیش از هفت میلیون به نام و القاب حضرت علی، بیش از شش میلیون ایرانی ملقب به نام و القاب حضرت محمد، بیش از چهار میلیون نفر به نام و القاب امام رضا، یك میلیون و ششصد هزار نفر به نام مهدی، ۵۰۰ هزار نفر به نام ابوالفضل، بیش از ۶۰۰ هزار نفر به نام عباس و ۲۸۵ هزار نفر به نام سجاد و زین‌العابدین مزین هستند." (تبیان ۱۱ بهمن ۱۳۹۰) در پایان نیز از تعبیر مزین استفاده کرده‌اند تا افراد داشتن این اسامی را افتخار خود بدانند.

منع اسامی شبه غربی و تبلیغ منفی علیه اسامی ایرانی ‌الاصل

سازمان ثبت احوال نه تنها به تبلیغ اسامی خاصی اقدام می‌کند بلکه دسته‌ای از اسامی را نیز ممنوع اعلام کرده است. به عنوان مثال اگر کسی بخواهد اسامی غیر عربی‌تبار و غیر فارسی (هرچه که باشد) روی فرزند خود بگذارد (که حق اوست) یا اسامی‌ای که در زبان‌های مختلف جاری است به کار بگیرد (مثل سونیا یا اِتنا) از این کار منع خواهد شد. به همین دلیل ایرانیان راه‌هایی برای توجیه اسامی غربی با اسامی عربی‌تبار با تغییر صورت آنها در ثبت احوال پیدا کرده‌اند مثل این که اِتنا را می‌گویند آتناست (آتنایی که در دعای ربنا آتنا آمده است). دستگاه رادیو و تلویزیون نیز اسامی ایرانی الاصل مثل فرزاد یا داریوش یا خشایار را روی شخصیت‌های منفی فیلم‌ها می‌گذارد تا مردم را از آنها متنفر سازد یا حسی منفی در برابر آنها ایجاد کند.

 سیر تحول نام‌ها

تحقیقات متعدد نشان می‌دهند که اگر در سال‌های ۵۵ تا ۶۵ فراوانی اسامی مذهبی ایدئولوژیزه شده مثل ابوذر و سمانه و سلمان و فاطمه رشد داشت در سال‌های بعد از جنگ اسامی فارسی جای آنها را گرفتند.

در دهه‌ هشتاد اتفاق خاصی برای جامعه نیفتاده است که فرض کنیم موج تازه‌ای از اسلامگرایی به حرکت درآمده و افراد به این اسامی فوج فوج روکرده‌اند. آمارهای مقامات سازمان ثبت این تحولات را نشان نمی‌دهند و از همین جهت باید در آنها تردید کرد.

 اسلامی کردن و تمامیت خواهی

هستند در میان تحلیلگران مسائل ایران که نظام سیاسی این کشور را صرفاً به خاطر وجود رقابت سیاسی محدود و کنترل شده میان جناح‌های درون حکومت و فقدان نظام تک حزبی توتالیتر یا تمامیت طلب نمی‌دانند، اما در نظر گرفتن تنها یک معیار برای نفی یک پدیده چندان معقول به نظر نمی‌رسد. صدها مورد از موارد تمامیت‌خواهی و اعمال آنها در ایران وجود دارد که این تحلیلگران نادیده می‌گیرند.

 تمامیت‌خواهی در ایران تحت عنوان اسلامی‌سازی پی گیری شده است. از همین جهت استبداد دینی در ایران با نظام‌های استبدادی حتی نظام‌های استبدادی دینی که در امور شخصی‌ افراد دخالت نمی‌کنند (حکومت روحانیت) تفاوت دارد.

حتی اگر بخواهیم معیار رقابت درون کاست حکومتی را نادیده نگیریم باید نظام جمهوری اسلامی را شبه توتالیتر بنامیم. ولع شدیدی در میان مقامات جمهوری اسلامی و روحانیت شیعه برای مهندسی جامعه وجود دارد و اگر جامعه امروز عیناً همان چیزی نیست که آنها می‌خواسته‌اند نه از سر مدارای اسلام‌گرایان حاکم، بلکه به رغم خواست آنها و مقاومت شهروندان بوده است.

اسلامی کردن عرصه‌ای است که می‌توان این تمامیت‌خواهی را که به تدریج اعمال شده است مشاهده کرد؛ از حجاب اجباری تا سانسور (که اسلامی کردن کتاب‌ها و دیگر تولیدات فرهنگی است)، از اسلامی کردن دروس دانشگاهی تا جداسازی (اسلامی کردن فضاها)، و از اسلامی کردن کارکنان دولت (با نظام گزینش) تا اسلامی کردن روابط صمیمی افراد (با بازداشت افراد نامحرم همراه یکدیگر در فضاهای عمومی). اسم همه‌ دخالت‌ها در زندگی خصوصی افراد را اخیراً گذاشته‌اند اسلامی کردن سبک زندگی. اسلامی کردن نام‌های افراد تنها یکی از این موارد است.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • رها

    خدا شفاتون بده.

  • باران

    اداره‌ی آموزش و پرورش یکی از شهرهای استان ... مرا به سبب تبلیغ نام‌های فارسی در کلاس درس، به دادگاه اداری معرفی کرده و این کار را تبلیغ علیه مبانی نظام اعلام کرده است. در کشوری که ایران نام دارد و زبانش فارسی است، مردم حق ندارند نام فارسی داشته باشند!

  • بیات

    در مورد فارسی زبانان تنها به نامهای اشخاص بسنده می کنند اما در آذربایجان حتی نامهای کوهها, روستاها و مغازه ها را به فارسی برمیگردانند و شایسته بود نویسنده محترم تنها جامعه فارس زبان ایران را ایرانی نمی دانست و علی السویه به مشکلات کل کشور در این باب اشاره می کرد.

  • جعفر

    سوال اینه که اگر اسم یه بنده خدایی رو گذاشتن حسین و طرف شد فلا ن کش ، اسم عزیزی مثل این تکلیفش چیه؟ اون موقع رفتن دادگاه ، طرف رو خسرو پرویز صدا می زنن؟ یا همون حسینه؟

  • asad

    متاسفانه نامگذاری و استفاده  از نامهای ترکی به فرزندان و محل کار هم در زمان شاه و هم شيخ برای ما قدغن است و در ضمن چاپ دعوت عروسی و هتک سنک مزار بزبان ترکی نيز ممنوع است  خلاصه اينکه داشتن هويت ترکی برای ما ممنوع است از تولد تا مرگ.

  • دردمند

    پدر من خدابیامرز اصرار در استفاده از نامهای اصیل ایرانی داشت. از همان زمان شاه هم از آخوند و روضه و اینطور امور متنفر بود. ایشان تحصیلکرده دانشگاه نبود و به قول معروف جزو طبقه روشنفکر آن زمان نبود. تنها یک فرد عادی اجتماع بود که به فرهنگ ایران احترام می گذاشت.

  • اودیسیوس - استان کردستان

    متاسفانه امروزه انتخاب بسیاری از اسامی زبان کردی برای بچه‌ها و همچنین برای اماکن و شرکت‌ها و مغازه‌ها، ممنوع است و جلوگیری می‌کنند. به این بهانه‌ی مضحک و واهی که به دلیل زیاد بودن حرف ژ در میان آنها به کلمات فرانسوی شبیه است. مثل ژینا، ژیار، ژاکاو، ژینو، ژوان، روژ و امثال آنها که واقعاً مایه‌ی تاسف است چرا که زبان کردی هم بخشی از زبان‌های ایران و در نتیجه زبان بومی کشورمان محسوب می‌شود. هرچند این ظلم محدود به کلمات کردی نیست و کلمات ترکی و کلمات فارسی قدیمی و اصیل و کمتر رایج هم به همین ترتیب منع می‌شود.

  • sasani

    مشکل اصلي هم تلاش حکومت در جا انداختن فرهنگ شبه جزيره عربستان در ايران است . حمله دوم اعراب !.

  • payman

    اعتراض علی مطهری به صداوسیما بخاطر پخش تصاویر تماشاگران زن مسابقات ورزشی!!!

  • یک کاربر ساده

    در دین و آیئنی که مسخ و تسلیم به قدرت برتر را به مؤمنان خود نوید و ارزانی‌ میدارد. امیال، افکار و آلام فرد را در چهارچوب قوانین برده پروری توزیع و تشریع می‌کند، تعویض نام و نشان تعجب برانگیز نباید باشد !

  • Majid

    اسلامی؟!؟ نمودن اسامی افراد یعنی به بازی و به مسخره کشیدن (لهو و لعب به عربی) دین. قرآن بشدت این اعمال را رد کرده و انجام آنها را منع میکند (۶:۷۰ و ۷:۵۱ و ۵:۵۷). ولی آخوند کجا و دین کجا.

  • Bahram

    با خوندن مطلب بالا بیاد خاطره‌ای در کودکی افتادم، ما چهار برادر بودیم بنام سیروس،بهرام،پرویزومنوچهر. گوشه ی حیاط بنائی میکردند،ما بچه‌ها در حیاط بازی می‌کردیم پاره آجری سقوط کرد بسر سیروس.او را به بیمارستان بردند.همسایه‌ها بخانه ریختند و با مادر همدردی میکردند،پیر زنی از مادر قول گرفت که برای سلامتی بچه نذر کند روضه خونی دعوت کند،مادر تدارک میدید پدر موافق نبود. قرار شد هر پنجشنبه مجلس بر قرار گردد.یکی از این هفته‌ها که مجلس ٔبر قرار بود مادر از طبقه دوم به حیاط نگاه میکرد و نام بچه‌ها را صدا می‌زد.من در جلسه بودم آخوند از مادر پرسید چند بچه دارید مادر گفت چهار پسر،بنام سیروس،بهرام پرویز و منوچهر.آخوند بر اشفت که چرا نام گبر‌ها را روی بچه‌ها گذاشته اند و گفت در خانه‌ای که چهار پسر هست باید از نام اولیا و زد زیر آواز و خوند احمدو محمود،ابلقاسم،محمد.پرویز با شنیدن اسمش به ابلقاسم زار زار شروع به گریه کردن که من ابلقاسم نمیخوام.در همین اثنا پدر وارد شد،و با شنیدن داستان،بهانه خوبی بدست آورده بود وسط حیاط شروع کرد که آخوند بفللان زنش خندیده که اسم بچه مرا عوض کرده،اسم بچه من پرویز است،مادر آخوند را از درب عقب فراری داد و آنروز آخرین عزاداری در خانه ما بود.

  • mohsen

    سر نامگذاری دخترم که یک اسم کردی به معنی بارش باران بود دو هفته من را معطل کردند .تا اینکه با تهدید من مبنی بر نامگذاری فرزندم در کردستان عراق و شهر کرکوک روبرو شدند و به این کا ر تن دادند.