ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

دیدگاه

حمله متقابل ایران: چرا جمهوری اسلامی و اسرائیل هر دو سود بردند؟

فرشید یزدی ــ حمله موشکی و پهپادی ایران حمله‌ای هماهنگ‌شده و نمایشی بود. نتانیاهو و خامنه‌ای هر دو از آن سود بردند. مردم غزه قربانیان اصلی حمله بودند.

دیدگاه

 در ساعات ابتدایی ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ حکومت اسلامی حمله موشکی و پهبادی خود به خاک اسرائیل را آغازکرد. تعدادی از این موشک‌ها و پهبادها از خاک ایران و تعداد دیگری نیز از پایگاه‌های گروه‌های نیابتی از عراق، یمن و ازجنوب لبنان به سوی اسرائیل شلیک شدند. این حملات به تلافی حمله راکتی هواپیماهای اسرائیلی در روز ۱۳ فروردین ماه جاری به کنسولگری ایران در دمشق صورت‌ گرفت که در آن هفت عضو سپاه پاسداران از جمله محمدرضا زاهدی، فرمانده سپاه قدس در لبنان و سوریه کشته شدند. پیش ازآن نیز اسرائیل در تاریخ پنجم دی‌ ۱۴۰۲  به‌یک منزل مسکونی در حومه دمشق حمله کرده ‌بود که به کشته‌شدن سیدرضی موسوی فرمانده تدارکات لجستیکی «سپاه قدس» در سوریه و لبنان انجامید.

البته حمله به نیروهای ایرانی مستقر در سوریه توسط اسرائیل سابقه چندین ساله دارد. حکومت اسلامی نیز هربار تهدید به مقابله می‌کرد اما از آنجا که هرگونه تقابلی را بسیار پرریسک ارزیابی می‌کرد معمولا تهدیدها از چند سخنرانی فرماندهان سپاه در جمع طرفداران حکومت فراتر نمی‌رفت. اما این بار وضع فرق می‌کرد.

این بار حمله اسرائیل تنها چند ساعت بعد از رسیدن چند فرمانده ارشد سپاه به دمشق صورت گرفته‌بود. گرچه اسرائیل به‌طور رسمی مسئولیت آن را برعهده نگرفت و علت حمله را نیز اعلام نکرد، اما ظاهرا اسرائیل نه تنها از علت بازگشت مجدد فرماندهان عالی‌رتبه سپاه به سوریه مطلع بوده بلکه تمام ترددها به کنسولگری ایران را نیززیرنظر داشته‌است. این شواهد و قرائن می‌توانند نشان‌دهنده نفوذ شبکه جاسوسی اسرائیل در بالاترین سطوح نظامی و اطلاعاتی حکومت ایران باشند. 

یک حمله‌ی نمایشی

حمله اخیر بر حکومت اسلامی بسیار گران آمد ودر همان روز سیزدهم فروردین شورای امنیت ملی تشکیل جلسه داد تا نظر و تصمیم خود را اعلام کند. در همان شب و روز برخی از طرفداران حکومت در صدا و سیما و روزنامه‌های حکومتی از ضرورت حمله متقابل حرف زدند. اما واقعیت این بود که حکومت مردد بود و بیم آن داشت که هرگونه حمله‌ای به اسرائیل عواقب غیرقابل پیش‌بینی داشته باشد و آتش جنگ را به‌داخل کشور بکشد. بدیهی بود که آمریکا در هر شرایطی از اسرائیل حمایت می‌کرد و همین امر ممکن بود دامنه جنگ را به سایر کشورهای منطقه گسترش دهد. از طرف دیگر حکومت اسلامی باتوجه به اوضاع داخلی و شرایط اقتصادی کشور و با توجه به مقابله و کشتار بی‌رحمانه مردم در آبان ۹۸ و در قیام ژینا در سال ۱۴۰۱ و همچنین با توجه به نتایج انتخابات مجلس در اسفندماه گذشته اطمینان داشت که در صورت بروز جنگ مردم از آن حمایت نخواهند کرد.

به همین دلیل در روزهای بعد حکومت سعی‌ کرد در رسانه‌ها، منابر، تریبون‌های رسمی و در مراسم تشییع جنازه کشته‌شدگان، حمله اسرائیل را عکس‌العمل متقابل قلمداد کند. مثلا اعلام کردند که حمله اسرائیل به انتقام از حملات حماس انجام شده‌است. درواقع حکومت اسلامی سعی می‌کرد آتش خشم طرفداران خود را فرونشاند. اما گروه‌های افراطی همچنان بر طبل جنگ با اسرائیل می‌کوبیدند تا بالاخره علی خامنه‌ای در نماز عیدفطر تصمیم نهایی حکومت یعنی حمله به اسرائیل را اعلام کرد.

این بار نیز همانند پاسخ متقابل به حمله آمریکا در کشتن قاسم سلیمانی، حکومت اسلامی قبل از هر اتفاقی رایزنی‌های خود با آمریکا و چند کشور اروپایی را آغاز کرد.

در مجموع بیش از ۳۰۰  پهباد و موشک بالستیک و کروز در این حمله نمایشی به خاک اسرائیل پرتاب شد. به گفته سخنگوی ارتش اسرائیل حدود ۹۹ درصد از پرتابه‌های شلیک‌شده به هدف نرسیدند و چند موشک ‌باقیمانده نیز خسارت اندکی وارد آوردند. یک دختر بادیه‌نشین نیز در اسرائیل زخمی شد. وزیر امورخارجه ایران نیز اعلام کرد که هدف ایران کشتن انسان‌ها نبوده و بر مبنای این هدفگذاری، ایران موفق شده‌است.

طبق اخبار منتشره و با توجه به بی‌اثر بودن حمله نمایشی ایران، جرج بایدن طی تماس تلفنی اسرائیل را از پاسخ متقابل نهی کرده‌است. سایر کشورهای اروپایی نیز در جهت ممانعت از گسترش جنگ، چنین توصیه ای کرده اند. این دقیقا همان واکنش دونالد ترامپ در زمان حمله ایران به پایگاه عین‌الاسد در عراق بود.

اکنون این پرسش مطرح است که طرح ریزی و اجرای این نمایش حمله چه اهدافی را دنبال می‌کرد؟ بدیهی است که هم ایران و هم اسرائیل از نتایج این حمله نمایشی سود برده و خواهند برد. 

حمله ایران چه سودی برای دولت اسرائیل داشت؟

یک.

پس از طولانی‌شدن حمله اسرائیل به غزه و کشته شدن بیش از ۳۳ هزار تن که ۷۰ درصد آنها زنان و کودکان هستند و هم‌چنین بعد از شکایت آفریقای جنوبی علیه نسل‌کشی اسرائیل در غزه به دیوان بین‌المللی دادگستری، حکومت اسرائیل روزبه‌روز اعتبار و مشروعیت خود را در نزد افکار عمومی دنیا از دست داد؛ آن‌چنان‌که نه تنها اعضای اصلی شورای امنیت برای اعلام آتش‌بس اسرائیل را تحت فشار گذاشتند بلکه حتی آمریکا که همواره حامی اسرائیل بود قطعنامه‌ی اعلام آتش‌بس را وتو نکرد. حمله ارتش اسرائیل به نیروهای امدادگر «اشپزخانه جهانی» انتقادهای آمریکا را افزایش هم داد. در این شرایط حکومت اسرائیل دنبال دستاویزی می‌گشت که خود را نجات دهد و نامش حتی به‌طورموقت از تیتر خبرهای  بد و دهشتناک رسانه‌ها حذف شود و این حمله نمایشی برای اسرائیل ‌نوعی امداد غیبی بود.

دو.

اسرائیل در غزه، بی‌اعتناء به هشدارهای آمریکا و سایر کشورها طرح حمله به رفح را ساماندهی می‌کند و در مقابل هشدارهای مخالفان مدام به حمایت‌های ایران از نیروهای نیابتی‌اش در لبنان و غزه و یمن و به‌اظهارات رهبر ایران و فرماندهان سپاه در خصوص محو کشوراسرائیل ارجاع می‌دهد و می‌گوید آتش‌بس یعنی ایجاد فرصت برای حماس و حامیانش تا خود را بازسازی‌ کنند. حالا دولت اسرائیل با حمله نمایشی ایران دلایل کافی برای ادامه کشتار در غزه و حمله احتمالی به رفح را به‌دست آورد.

سه.

نتانیاهو نخست وزیر دولت اسرائیل در آخرین انتخابات اسرائیل توانست با جلب موافقت دو حزب راست افراطی در اسرائیل ائتلافی شکننده را برای تشکیل کابینه فراهم کند و پست نخست‌وزیری را به‌دست آورد. اما عملا همین دو حزب دست راستی کنترل کلیه تصمیمات را در دست دارند و مدام با تهدید خروج از ائتلاف بر خواست خود پافشاری می‌کنند. نتانیاهو به خوبی می‌داند که خروج اعضای آن احزاب افراطی از کابینه، منجر به سقوط او خواهد شد و پس از آن نیز محاکمه‌ در انتظارش خواهد بود. حمله ایران به اسرائیل با توجه به موارد فوق، درواقع موجب تثبیت و ادامه حمایت از نخست‌وزیری نتانیاهو خواهد شد. حکومت اسلامی با این حمله، تبدیل به بزرگترین ناجی نتانیاهو شد.

چهار.

در طول شش‌ماه گذشته دولت اسرائیل بارها و بارها به‌دلیل توجه‌نکردن به هشدارهای امنیتی در خصوص حمله هفتم اکتبر حماس مورد انتقاد قرارگرفته‌ است. اکنون برنامه‌ریزی و اجرای این حمله نمایشیِ و رهگیری و سقوط موشک‌های پرتاب‌شده از ایران به دست ارتش اسرائیل و متحدانش، این فرصت را به دولت اسرائیل داده تا توان امنیتی خود در حفظ جان شهروندان اسرائیلی را به رخ بکشد و پیرامون آن تبلیغ کند. وزیر دفاع اسرائیل پس از حمله‌ی ایران، دفاع اسرائیل را یک پیروزی امنیتی بزرگ برای دولت خواند.

نتیجه آنکه حمله نمایشی و هماهنگ‌شده ایران به اسرائیل همانند حملات رسانه‌ای سران حکومت اسلامی در سال‌های گذشته و نوشتن شعار مرگ بر اسرائیل روی موشک‌های آزمایشی نه‌تنها موقعیت سیاسی اسرائیل و اهداف آن‌ را نزد بخشی از افکار عمومی جهان موجه‎تر کرد بلکه فجایع اسرائیل در غزه را نیز از صدر اخبار به زیر آورد؛ حمله‌ای که درواقع نه به‌اسرائیل بلکه شلیک به‌مردم غزه بود.

حمله ایران چه سودی برای حکومت جمهوری اسلامی داشت؟

یک.

حکومت‌های دیکتاتوری عموماً برای فائق آمدن بر مشکلات و بحران‌های داخلی دست به ایجاد یک بحران خارجی می‌زنند و از طریق اهم‌و فی‌الاهم ساختن این بحران‌ها و پررنگ کردن تهدیدات خارجی، سعی بر کنترل بحران‌های داخلی و تثبیت وضعیت موجود دارند. حکومت اسلامی در طول تاریخ چهل‌وپنج ساله‌اش بارها به این شکل سعی در برگذشتن از مشکلات خود داشته است. مهم‌ترین نمونه‌اش طولانی‌کردن جنگ با عراق بودو حکومت اسلامی با شعارهایی هم‌چون «جنگ جنگ تا رفع فتنه درعالم»  توانست قدرت خود را تثبیت، و تمامی مخالفان را از میدان بیرون کند.

دو.

 حکومت اسلامی در طول چهل سال گذشته با بی‌تدبیری در عرصه سیاست خارجی هرروز حلقه دوستان خود را کوچکتر و دامنه تحریم‌ها را تنگ‌تر کرده‌است. همزمان، در سوریه و عراق و دیگر جای‌ها، شبه‌نظامیان موسوم به «محور مقاومت» که تحت حمایتش هستند، پی در پی هدف قرار می‌گرفتند. حکومت اسلامی برای توجیه این شکست‌ها و کسب رضایت طرفداران اندک خود ناچار به اجرای نمایش حمله به اسرائیل بود.

سه.

در شرایطی که  هر روز پرونده جدیدی از فساد افشاء می‌شود و قوه قضائیه منصوب رهبری به‌جای دزد به‌سراغ افشاکنندگان می‌رود تا صداها را خفه کند؛ در شرایطی که  سال‌هاست غول گرانی‌وفقر هر روز بیشتر گلوی هفت دهک پایین افراد جامعه را می‌فشارد و گوشت و میوه  را از سفره آنان حذف کرده و دولت هیچ گونه کنترلی بر ارزش ریال ندارد؛ حمله نمایشی به اسرائیل بهترین فرصت برای فرافکنی و سرپوش‌گذاشتن بر غارت کشور و بی‌کفایتی در حل مشکلات معیشتی بود.

چهار.

حکومت اسلامی پس از قیام ژینا به‌طور موقت از فرمان حجاب‌ اجباری عقب‌نشینی کرد و گشت‌های ارشاد جمع‌آوری شدند. حکومت گرچه توان بازگشت به‌مواضع سابق خود را نداشت اما یک‌روز هم از نصیحت توام با تهدید زنان دست برنداشت و در این راستا حتی اقدام به‌تشکیل حجاب‌بان و تصویب قوانین تنبیهی زد، اما بازهم نتوانست زنان را وادار به عقب‌نشینی کند. با حمله ایران به اسرائیل و امنیتی‌ساختن فضای کشور، حکومت درصدد ایجاد فضای رعب وترس و حمله مجدد به حقوق زنان است. جالب‌است که رهبری در همان سخنرانی که برضرورت حمله تلافی‌جویانه به اسرائیل تاکید می‌کند، از حجاب اجباری دفاع می‌کند و در روز ۲۵ فروردین چند ساعت قبل از شلیک موشک‌ها، ماشین‌های گشت‌ارشاد با اجرای طرح جدید موسوم به «نور» در میادین شهرها مستقر می‌شوند.

پنج.

از موسولینی نقل می‌کنند که شرط قطعی ثبات و استقرار هرحکومتی این ‌است که مدام در موضع تهاجمی باشد. تو گویی این اصل در حکومت اسلامی به‌عنوان اصلی خدشه‌ناپذیر پذیرفته شده‌است. حکومت هرجا دچار بحران مشروعیت شده به این سیاست توسل جسته‌است. استقرار گشت‌های شبانه در خیابان‌ها، استقرار پایگاه بسیج یا پلیس در ابتدای ورودی هرشهر بزرگ و کوچک، تهاجم برعلیه حجاب زنان در شروع هرفصل تابستان، هجوم به خانه خبرنگاران، فعالین مطبوعاتی، نویسندگان و فعالان سیاسی بدون هیچ مدرکی، هجوم به مراسم خصوصی خانوادگی و... همه این‌ها به‌نوعی سرمشق قراردادن همان اصل پیش‌گفته است. در شرایطی که اعتبار حکومت به صفر رسیده حمله به اسرائیل درواقع زمینه‌چینی برای تهاجم به حقوق مردم است.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • آرسنال

    متاسفانه این طرح دیدگاه از لحاظ تحلیلی سطحی و همچنین استدلال ضعیف هست‌ به دلیل اینکه وزن دهی مناسبی به عوامل موثر و دینامیک اونها نشده. ۱- حاکمیت در یک عمل انجام شده قرار گرفته بود، عملا از لحاظ سیاسی، نظامی و ایدئولوژیک مجبور به اقدام متقابل شد و دستاورد چندانی هم کسب نکرد در مقابل هزینه زیاد و انتظار ضدحمله محتمل و بالقوه سنگین اسرائیل ۲- با شروع فصل گرم وضعیت حجاب در ایران اختلاف بسیار معناداری با استانداردهای حداقلی نظام خواهد گرفت. حجاب ویترین حکومت اسلامی هست و هسته سخت قدرت تمایلی به مدارا نداره و اصولا منازعه نظامی فعلی رو میشه ارتباط داد به بگیر و ببندهای حجاب هرچند کمی فراغ بال ایجاد خواهد شد موقتا... ۳- یا این درگیری کوتاه خواهد یا به یه جنگ تبدیل میشه. اگه کوتاه باشه هم تاثیرشو روی دلار میزار و درصد بیشتری با سرعت بیشتری در باتلاق تورم فرو میرن و این بهیچ وجه برد نیست اگر به جنگ تبدیل بشه که این اراذل و خونخواران تل‌آویو در سایه حمایت غرب ظرف چند ماه ایران رو به قرون وسطی برمیگردونن. جنگی تماما ناشی از نفرت ایدئولوژیک با کشوری که ۱متر هم مرز مشترک نداره و بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر هم فاصله داره و راس حاکمیت اصلا اینو نمیخاد...