شاهنامه به روایت شهرنوش پارسیپور، قسمت ۱۱۱
در خوان چهارم، رستم به چشمهای میرسد که کنارش سفرهای گسترده است. بر آن میش بریان و نان و نمکدان و جامی زرین و پر از شراب است. رستم شروع به سردادن سرود میکند. آواز او به گوش زنی جادوگر که در آن دشت بود میرسد.
این بخش از شاهنامهخوانی به خوان چهارم یعنی سفر مازندران و رستم اختصاص دارد.
دیدیم که رستم اژدها را کشت. البته که تمامی اینها مفاهیمی رمزی هستند که میتوان دربارهشان کتابها نوشت. در اینجا البته ما تنها شاهنامه را بخش بخش برای شما واگو میکنیم و کار بررسی آن را به فرصت دیگری وامیگذاریم، چرا که اگر آغاز به بررسی کنیم زمان درازی را باید به این کار اختصاص دهیم.
در خوان چهارم، رستم به چشمهای میرسد که کنارش سفرهای گسترده است. بر آن میش بریان و نان و نمکدان و جامی زرین و پر از شراب است. رستم شروع به سردادن سرود میکند. آواز او به گوش زنی جادوگر که در آن دشت بود میرسد. زن جادوگر بهصورت دختری زیبا و آراسته به نزد رستم میآید. رستم، جامی شراب به او میدهد و خدا را یاد میکند. همین که رستم نام خدا را بر زبان میآورد، دختر بهصورت گنده پیری زشت در میآید. [podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130714_Shahnameh_Shahrnush_No111.mp3[/podcast]
نظرها
درنا
این پادکست که متاسفانه دیگر در دسترس نیست و یا این آدرس کار نمی کند. این سری برنامه های خانوم پارسی پور آیا روی سرور دیگری موجود نیستند؟ ----------------- ویراستار: با پوزش از شما. متأسفانه اشکال برطرف شدنی نیست. اشکال از سرویسی است که از آن استفاده میکردیم و اینک در دسترس نیست.