ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

واکنش‌ها به حضور محسن مخملباف در «جشنواره فیلم اورشلیم»

اسرائیل؛ یک بحث داغ ایرانی

امیرعلی بنکدار - واکنش‌ها به حضور محسن مخملباف در «جشنواره فیلم اورشلیم» نه تنها فروکش نکرده، بلکه حالا صداهای جدیدتری نیز در این میان به گوش می‌رسد.

واکنش‌ها به حضور محسن مخملباف، کارگردان ایرانی، در «جشنواره فیلم اورشلیم» در اسرائیل در روزهای اخیر نه تنها فروکش نکرده است، بلکه حالا صداهای جدیدتری نیز در این میان به گوش می‌رسد؛ صداهایی که برای جامعه ایرانی می‌تواند درس‌هایی تازه داشته باشد.

محسن مخملباف در جشنواره فیلم اورشلیم

محسن مخملباف پس از ساختن فیلمی به نام «باغبان» که به آیین بهاییت می‌پردازد و در شهر حیفای اسرائیل فیلمبرداری شده، برای نمایش این فیلم و آثار دیگرش در یک جشنواره سینمایی در اورشلیم حاضر شد. سفر مخملباف به اسرائیل خواسته یا ناخواسته پرسش‌هایی را پیش روی جامعه ایرانی و فعالان سیاسی، مدنی و فرهنگی آن گذاشته است؛ پرسش‌هایی که به‌نظر می‌رسد همچنان نیاز به بحث در فضای عمومی در مورد آن‌ها وجود دارد.

منتقدان و مدافعان سفر مخملباف به اسرائیل را طیف‌های مختلف فکری و سیاسی تشکیل می‌دهند. در میان منتقدان او نه تنها مقامات رسمی و مدافعان جمهوری اسلامی قرار دارند، بلکه شماری از مخالفان حکومت ایران نیز این اقدام مخملباف را سرزنش کرده‌اند. اما این تنوع در میان مدافعان او نیز دیده می‌شود. نه تنها بخشی از کسانی که خود را لیبرال دمکرات می‌نامند از اقدام این کارگردان نام‌آشنا حمایت کرده‌اند، بلکه طیفی از نیروهای چپ و مدافعان فلسطین نیز سفر مخملباف را دارای دستاوردهای مثبت ارزیابی کرده‌اند.

برای معتقدان به ایدئولوژی رسمی جمهوری اسلامی سفر به اسرائیل در زمره خطوط قرمزی است که هر کس مرتکب آن شود گویی با چیزی ناپاک پیوند خورده است. به همین دلیل جواد شمقدری، رییس سازمان سینمایی ایران، از موزه سینما خواست تا این موزه از «لوث وجود یادگاری‌های مخملباف پاک شود». این موزه محلی برای نگهداری و نمایش آثار و یادگاری‌هایی از تاریخ سینمای ایران از جمله وسایل فیلمبرداری، تصاویر و جوایزی است که کارگردانان ایرانی در سطح ملی و بین‌المللی به‌دست آورده‌اند. خانواده مخملباف در واکنش به این دستور جواد شمقدری با انتشار بیانیه‌ای اعلام کردند این جوایز دستاورد مخملباف اما متعلق به تاریخ هنر ایران است و موزه سینما اگر توانایی نگهداری آن‌ها را در این شرایط ندارد باید این جوایز را به خانواده مخملباف مسترد کند تا در دوره‌ دیگری به مردم پس داده شود.

فریدون جیرانی، کارگردان سینما و مجری برنامه تلویزیونی هفت، اما در نامه‌ای به جواد شمقدری این واکنش او را به شدت مورد انتقاد قرار داد و گفت از درآمیختن هنر با سیاست پرهیز کند و تاریخ را تحریف نکند. به نوشته آقای جیرانی «موزه سینما یعنی موزه تاریخ و تاریخ یعنی گذشته و گذشته ربطی به امروز ندارد».

واکنش فعالان مدنی، سیاسی و فرهنگی

اما در کنار واکنش‌های رسمی، چهره‌های فرهنگی و سیاسی نیز همچنان نسبت به سفر مخملباف به اسرائیل و حضور او در این جشنواره سینمایی موضع‌گیری می‌کنند. نخستین واکنش انتقادآمیز با انتشار بیانیه‌ای با بیش از ۱۵۰ امضاء از سوی برخی چهره‌های دانشگاهی، فرهنگی و سیاسی در خارج از ایران بروز کرد که شرکت او در این جشنواره را حمایت ضمنی از «سیاست‌های آپارتاید اسرائیل» نامیده و «مغایر با وجدان انسانی» لقب دادند. این نامه امضای افرادی چون حمید دباشی، زیبا میرحسینی، ارواند آبراهیمیان، علی میرسپاسی و احمد کریمی حکاک را به همراه داشت. این امضاءکنندگان معتقدند اجرای هر برنامه هنری در اسرائیل یک عمل سیاسی است و دولت این کشور از آن به نفع خود استفاده می‌کند.

انتشار این نامه اکنون به بحث‌های بیشتری در فضای عمومی و میان چهره‌هایی با گرایش‌های سیاسی مختلف دامن زده است. در پاسخ به نامه انتقادآمیز این فعالان دانشگاهی و فرهنگی اکنون نامه‌ای دیگر اما در دفاع از اقدام محسن مخملباف و با امضاهایی متفاوت منتشر شده است. در این نامه ضمن تقدیر از شجاعت مخملباف برای شکستن تابوی سفر به اسرائیل و رساندن پیام دوستی مردم ایران به آن کشور آمده است:«ما همچون محسن مخملباف از دادن دست دوستی با شهروندان اسرائیلی نمی‌هراسیم و معتقدیم هنر می‌تواند وسیله‌ای باشد برای نزدیکی بین انسان‌ها فارغ از تفاوت‌های نژادی، زبانی و اعتقادی آن‌ها». برخی از امضاءکنندگان این نامه عبارتند از احمد باطبی، اکبر عطری، اردشیر زارع‌زاده، فریبا داوودی مهاجر، محسن سازگارا و سپیده پورآقایی.

مجید محمدی، جامعه‌شناس مقیم آمریکا، نیز در مقاله‌ای در خبرنامه گویا این سئوال را پیش‌روی مخالفان مخملباف گذاشته است که آیا آنان حاضرند به خاطر «سرکوب‌ و خشونت روزانه توسط جمهوری اسلامی»، ایران را تحریم فرهنگی کنند و از تمام دانشگاهیان، پژوهشگران و هنرمندان جهان بخواهند به جنبش بایکوت و تحریم جمهوری اسلامی بپیوندند و خودشان نیز به ایران نروند، حتی اگر پس از رفتن با تعقیب حکومت مواجه نشوند؟

اما علی علیزاده، فعال و منتقد سیاسی چپ، زاویه دیگری برای پرداختن به این موضوع انتخاب کرده است. او ضمن اعلام این‌که از مبارزات شصت ساله فلسطینیان دفاع می‌کند اما نامه منتقدان مخملباف را نیز انتزاعی، وارداتی و ترجمه‌ای و در نهایت خارج از چارچوب سیاست ایران می‌داند. علیزاده با اشاره به جنبش بایکوت اسرائیل یا جنبش BDS نوشته است این جنبش در میان مدافعان فلسطین نیز یک مسأله پرمناقشه است و آیتی مقدس به شمار نمی‌آید. به گفته او سفر به اسرائیل لزوماً به معنی خالی کردن پشت فلسطینیان نیست و افرادی مانند نوآم چامسکی که از مخالفان سرسخت اسرائیل هستند نیز با این جنبش بایکوت مخالفت کرده‌اند. به اعتقاد علیزاده سفر مخملباف به انسانی نشان دادن چهره ایران و ایرانی و کوچک کردن هیولایی که بیش از نیمی از مشروعیت بین‌المللی اسرائیل را در هشت سال گذشته تأمین کرده است کمک می‌کند و این در نهایت می‌تواند به مردم فلسطین نیز کمک کند. این فعال سیاسی معتقد است پاسخ به مسأله فلسطین پاسخی جهانی و یکدست ندارد و راه حل بایکوت به کار وضعیت خاص ایران که جایگاهی استثنایی در رابطه با اسرائیل و فسطین دارد نمی‌آید.

داریوش محمدپور، نویسنده وبلاگ ملکوت، در مطلب کوتاهی که در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته، ضمن انتقاد از سفر مخملباف به اسرائیل و با اشاره به این‌که به اعتقاد او سرشت مسأله اسرائیل تفاوتی با دولت آپارتاید آفریقای جنوبی ندارد نوشته است: «من یک معیار خیلی روشن برای سنجش مدعای کسانی دارم که امروز برای مخملباف عریضه دفاعیه می‌نویسند. آیا حاضرند همان منطق مشابه را برای جمهوری اسلامی به‌کار بگیرند؟ یعنی کسانی که وقتی بحث اسرائیل پیش می‌آید، ناگهان نوای انسان‌دوستی و صلح و آشتی‌شان به آسمان می‌رود آیا حاضرند همین منطق را با سیدعلی خامنه‌ای هم پیاده کنند؟»

فاطمه شمس، دانشجوی ایران‌شناسی نیز در مطلبی با عنوان «درباره مخملباف و ایدئولوژی» می‌گوید مخملباف بیش از سه دهه است که با ایدئولوژی درگیر است و یک سرش به جمهوری اسلامی می‌رسد و سر دیگر آن به اسرائیل. او می‌گوید اگر هنر و ادبیات بتواند مرزهای جزم‌اندیشی و ایدئولوژی را بشکند، اتفاقاً باید آن را به فال نیک گرفت از این رو در حال حاضر ما هم به مخملباف نیاز داریم و هم به اصغر فرهادی، هم به لیلا حاتمی و هم به گلشیفته فراهانی.

مساله اسرائیل و فلسطین و نسبت ایران و ایرانیان با آن یکی از کلیدی‌ترین مسائل جامعه امروز است؛ مسأله‌ای که از یک‌سو با خطر جنگ و حمله نظامی پیوند خورده و از سوی دیگر با مسائلی مانند حقوق بشر، آرمان عدالت و آزادی و همچنین ارتباط ایران با دنیای غرب. هستند بسیاری از فعالان سیاسی که گره ناگشوده رابطه ایران با غرب را بر سر مسأله اسرائیل می‌دانند. این مسأله گرچه می‌تواند روی بسیاری از شئون زندگی ایرانیان تأثیر بگذارد، اما بحث در خصوص آن در فضای رسمی و طرح دیدگا‌ه‌های مختلف به راحتی امکان‌پذیر نیست. کمترین دستاورد سفر محسن مخملباف به اسرائیل شاید فراهم کردن فضایی برای طرح مجدد این پرسش‌ها باشد.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • zia

    منابع دیپلماتیک اعلام کرده اند که همزمان با افزایش بحران در سوریه و خطر کشیده شدن دامنه آن به لبنان، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا - سیا - به تبادل اطلاعات و همکاری با حزب الله لبنان پرداخته است. هفته گذشته مقامات آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا - سیا - به مسئولان لبنانی هشدار دادند که برخی گروه های مسلح مخالف بشار اسد، درصدد انجام عملیات در مناطق تحت کنترل حزب الله در بیروت هستند.!!

  • m

    البته واضح و مبرهن است که اسراییل به فلسطینهای مسلمان ظلم کرده است. از کجا این را میدانیم؟ به خاطر اینکه در تمام کشورهای اسلامی مسلمانان *** این بزرگترین ظلمی است که نه تنها به مسلمانان فلسطینی بلکه به تمام مسلمانان دنیا شده است! دقیقا 48 ساعت بعد ازاینکه سازمان ملل استقلال و خودمختاری یهودیها در اسراییل را اعلام کرد مسلمانان پنج کشور همسایه به طور جمعی به اسراییل حمله کردند تا این کشور را دوباره اشغال کنند و دوباره ملت یهود را مجبور کنند که زیر دست امت و حکومتهای اسلامی زندگی و یا بهتر بگوییم مرگ کند. معلوم نیست که حالا چرا مسلمانان یک عده مسلمان عرب از بین خودشان را انتخاب کرده و از دیگران جدا کرده و میگویند که اینها باید خودمختاری داشته باشند و حکومتی کاملا اسلامی وعربی رادر زمینهای اسراییل به نام فلسطین درست کنند. اگر خودمختاری یک ملت بد است پس چرا فلسطینهای مسلمان خوب است؟ البته دلیل دیگر دشمنی مسلمانان با اسراییل این است که مسلمانان عقیده دارند در قرآن این را نوشته که چون یهودیها حاضر نشدند دین اسلام رایک دین الهی و محمد را پیامبر بدانند پس بد هستند و فاسد و باید همیشه با آنها دشمنی داشتپو زمینهای آنها را اشغال کرد. این دشمنی را نسبت به مثلا زرتشتیها نمی بینیم چون زرتشتیها زیر شمشیر و شکنجه ارتش اسلام بالاخره حاضر شدند این دین را قبول کنند و تسلیم شوندو کلا به عقیده یک فیلسوف و روشنفکر بزرگ اسلام یعنی آقای ابراهیم یزدی حتی مسلمانانی که از تبار یهودیهای به زور مسلمان شده هستند بدتر هستند از مسلمانانی که تبارشان به زرتشتی ها میرسد. حالا یهودیها باید چکار کنند که مسلمانان از خیر اشغال سرزمینهای آنها و نابودی شان بگذرند؟ زمین بیشتر که تا حالا نتوانسته آنها را راضی کند.

  • شاهد

    قبل از اینکه از روی کینه یا بغض به واقعیت رابطه اعراب و اسرایلیان بپردازیم بهتر است اندک دانش مان را با هم در میان گداریم ! اسراییلیان واعراب در هر سه حوزه اسطوره شناسی دینی قوم شناسی و زبان شنا سی ریشه های مشترک دارند . هر دو مدعی هستند از نسل دو پسر ابراهیم پیامبر هستند اعراب معتقدند از نسل اسماعیل فرزند هاجر هستند که کنیز بود و اسراییلیان از نسل اسحق فرزند سارا که از خاندان نوح پیامبر بود . اعراب در ماجرای قربانی کردن در دستوری که خداوند به ابراهیم می دهد معتقدند که اسماعیل از طرف خدا انتخاب شده بود و اسراییلیان معتقدند اسحق انتخاب خدا بوده است .. هر دو زبان عبری و عربی از یک ریشه هستند و مبانی هردو یکسان است . اما هریک از این دو مدعی زبان مقدس هستند . بنابراین ریشه های همگونی و رقابت و عشق و نفرت بین دو قوم تا رژفای تاریخ گسترده شده و با بار وقایع تاریخ و سیاست در هم پیچیده شده است .

  • مسعود

    چون بیان آقای محمد پور در منطق دچار خدشه است بگذارید اینطور بگوییم که تصور کنید یک هنرمند اسراییلی منتقد دولت اسراییل به جمهوری اسلامی به رهبری آقای خامنه ای برود و ضمن نمایندگی تولید هنری خود و کسب افتخار و مقامی برای هنر اسراییل، بگوید که مردم اسراییل و ایران دوست هستند و ایران نشاید اسراییل را به حذف فیزیکی تهدید کند و آن را تنها دشمن خونی خود بنامد چون این دو سابقه ی دوستی مفید و دیرینه ای دارند و تا امروز حتی به اندازه ی سایر همسایگان مسلمان با هم مشکل نداشته اند . کجای این کار در حمایت از آنچه مظالم نظام ایران مینامند تلقی می شود؟ و رهبر ایران دقیقاً به چه چیز آن باید مفتخر شود؟ اگر آقای هاپکینز و سایر تحریم کننده ها انسانهایی در فن و تخصص خود برجسته هستند، این امر دلیل نمی شود که سایر مردم در تمام رفتار و افکار اجتماعی و سیاسی و حرفه ای خود مجبور باشند از آنها پیروی کنند. افراط و تفریط روشنفکران ایرانی بار دیگر بروز کرده ولی باید بدانند که این بیماری با احترام به هویت انسانی سایرین قابل درمان است

  • sahar

    من به افرادی مثل آقای مخملباف خوشبین نیستم، ایشون اگه واقعا فقط هنرمند بودن، حرف دیگری بود، ولی‌ ایشون از اول فعالیت‌هاشون با سیاست درگیر بودن، زمانی‌ مخالف شاه بودند ، بعد رفتن تو گره مجاهدین خلق ، بعد رفتن به سمت رژیم، بعد ناگهان مخالف رژیم شدن، حالا هم که سر از طرفداری از بهائیت در اوردن، به نظرم ایشون خیلی‌ به سرعت مواضع خودشونو تغییر میدن، از این نظر ایشون به نظر من آدم دمدمی مزاجی به نظر میان که قابل اطمینان نیستن که الان واقعا دنبال چی‌ هستن...

  • Majid

    زمانی برهنه شدن گلشیفته فراهانی در جلوی دوربینهای خارجی در پاریس بحث داغ بود و حال باغبان شدن محسن مخملباف در فسیوال سینمایی اورشلیم. همانطور که اولی زود یخ کرد دومی هم چون تب تندی زود عرق خواهد کرد.

  • dara

    هنر به سياست ربطی ندارد و مرز نمی شناسد. اوکه عليه بمباران نيز تلاش کرده. حکومت ايران ازتنش سود ميبرد تا بمب بسازد.