رویینتن شدن زنان* یا عادیسازی خشونتهای آنلاین؟
روایتهایی از خشونت دیجیتال علیه فعالان زن
زهرا باقری شاد ـ گرچه به نظر میرسد برخی زنان در برابر خشونتهای سایبری رویینتن شدهاند اما آینده این خشونت علیه زنان بسیار نگران کننده است. پتانسیل سوء استفاده از محیطهای دیجیتالی فراگیر در حال ظهور، در حال حاضر زنگ خطر را به صدا درآورده و راههای پیچیدهتری را برای آزار افراد آسیبپذیر فراهم کرده است.

آزار جنسی آنلاین به زنان، منبع: shutterstock
اگرچه توسعه سریع قلمرو دیجیتال، برای زنان و جامعه الجیبیتیکیو+آ و دیگر گروههای آسیبپذیر فرصتهای بسیاری برای آموزش و رشد اجتماعی و اقتصادی به ارمغان آورده، در عین حال زمینه مناسبی را برای گسترش خشونتهای جنسی و جنسیتی ایجاد کرده است. خشونت سایبری و دیجیتال علیه زنان یک مساله فراگیر است؛ از آزار جنسی کلامی در چت یا پابلیک گرفته تا ردیابی یا کنترل شدن توسط فردی آشنا یا غریبه در فضای آنلاین، از هتاکی و ناسزا، تحقیر یا تهدید شدن گرفته تا ارسال تصاویر جنسی یا پورنوگرافیک یا صمیمی؛ و خلاصه طیفی از رفتارهای خشن که به سلاحی ویرانگر علیه زنان تبدیل شدهاند.
در دهه ۲۰۱۰ سوءاستفاده از تصویر یا «پورن انتقامی» رایج شد که شامل اشتراکگذاری تصاویر صمیمی زنان بدون توافق با آنها بود و اغلب بهعنوان یک اقدام تهدیدآمیز، تلافیجویانه و کنترلگرانه صورت میگرفت. در سال ۲۰۱۷ اتحادیه اروپا در گزارشی تخمین زد که از هر ده زن، یک نفر از سن پانزده سالگی به بعد نوعی از خشونت آنلاین را تجربه کرده است، امری که بعدها با شیوع بیماری کووید تشدید شد. در واقع با ظهور رسانههای اجتماعی و توسعه پلتفرمهای دیجیتال، تهدیدها و خشونتهای جنسی و جنسیتی گسترش یافتند و ابزارهایی برای آزار و اذیت، استثمار و تحقیر زنان در اختیار کسانی قرار دادند که قربانیان را بهصورت نامحدود رنج میدهند مگر در مواردی که پیگیریهای قانونی بتواند جلوی این خشونت را بگیرد.
من هم یکی از این قربانیان خشونت دیجیتال هستم و این خشونتها را بارها تجربه کردهام. حتی ترکشهای این خشونتها، تهدیدها و آزارهایی که در فضای سایبری دیدهام به زندگی روزمرهام هم اصابت کرده و فشارهای روانی ناشی از این تجربه به قدری شدید بوده که در یکی دو مورد تصمیم گرفتهام از فرد خشونتورز شکایت کنم. اولین بار که چنین تصمیمی گرفتم هفت سال پیش بود. اما امروز هیچ پشیمان نیستم از اینکه خودم را در پروسهی فرسایشی شکایت قانونی قرار ندادم. در عوض، به فعالیتهایم ادامه دادم و زمان مرهمی شد بر رنجهای ناشی از آن خشونتها و آزارها. شاید هم این خشونتها به قدری زیاد بودهاند که دیگر رویینتن شده باشم!
کمتر از یک ماه پیش بود که گزارشی درباره آخرین پژوهش مجموعه «سیتیزن لب» درباره سلاح ساختن از جنسیت با هدف سرکوب دیجیتال فراملی خواندم. این پژوهش نشان میدهد زنان مدافع حقوق بشر تبعیدی و ساکن خارج از کشور که هدف سرکوب فراملی دیجیتال قرار میگیرند، نه تنها با تهدیدهای آنلاین مشابه همتایان مرد خود مواجه میشوند، بلکه اشکال خاصی از آزار، سوءاستفاده و ارعاب آنلاین مبتنی بر جنسیت را نیز تجربه میکنند. وقتی پای صحبت فعالان زن ایرانی مینشینی از تجربههای مشابه میگویند. زنانی که دیگر خودشان هم از مشترک بودن این تجربهها آگاهاند و بلااستثنا از بسیاری از خشونتها و آزارهای سایبری و دیجیتال رنج بردهاند و میبرند.
سیتیزن لب در آخرین پژوهش خود با تکیه بر تجربههای ۸۵ زن فعال مدنی و مدافع حقوق بشر، میگوید دولتها (حکومتها) و عوامل وابسته به آنها با بهکارگیری روشهای خاصی از فناوریهای دیجیتال، جنسیت را بهعنوان سلاحی برای سرکوب زنان مدافع حقوق بشر تبعیدی و ساکن خارج از کشورهای خود به کار میبرند. اما من در گفتوگو با سه زن ایرانی فعال سیاسی، فمینیست و روزنامهنگار در سوئد دریافتم که تجربهی آنها از خشونت سایبری الزاما به روشهای خاص حکومت ایران محدود نمیشود بلکه آنها طیف متنوع و وسیعی از خشونت را در شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای دیجیتال از سوی افراد و گروههای مختلف متحمل شدهاند.
یکی از این زنان که روزنامهنگار است میگوید روزانه با خشونت دیجیتال مواجه است. او تاکید میکند که تمام اشکال آزار آنلاین شامل آزار جنسی کلامی در چت یا پابلیک، ردیابی یا کنترل شدن توسط فردی آشنا یا غریبه در فضای آنلاین، هتاکی و ناسزا، تحقیر یا تهدید شدن و ارسال تصاویر جنسی یا پورنوگرافیک یا صمیمی را تجربه کرده اما مشخصا آنچه بسیار با آن مواجه بوده و هنوز هم هست فحاشیهای جنسی و جنسیتی، تهدید و تحقیر است. او میگوید: «کافی است اظهارنظری درباره هر موضوعی بکنم تا سیل فحاشیها و حملهها جاری شود.»
او که به صورت مستمر با چنین خشونتهایی روبهرو است استراتژی خود را برای مقاومت در برابر این خشونتها «نادیده گرفتن این حملهها» میداند و میگوید: «من اینها را نادیده میگیرم، گاهی هم این افراد را بلاک میکنم. پیامهای تهدید و آزار را یکی دوبار هم بهعنوان نمونهای از آزار و خشونت آنلاین منتشر کردهام که البته فحاشان به آن هم حمله کردهاند!»
مقاومت و همبستگی زنان در برابر موج ارتجاعی و وحشی
یکی دیگر از زنانی هم که با او گفتوگو کردهام بر مشترک بودن این تجربههای آزار تاکید میکند. او که فعال حقوق زنان و روزنامهنگار است میگوید:
فکر نمی کنم تجربه من تفاوتی با تجربه اکثر زنان، اقلیتهای جنسی و جنسیتی، اتنیکی و دگراندیشان داشته باشد. حملات هیستریک، فحشهای رکیک جنسی، تهدید به تجاوز و تکه پاره کردن هر زنی که وارد دیالوگهای سیاسی و اجتماعی شود عادی سازی شده است. هدف هم روشن است؛ حذف صدای دیگری برای دیده شدن صدای حقیر گوشخراش و کریه خودشان. نفرت و توحش و نادانی تلنبار شده و زنستیزی هراسناک و افکار فوق کنسرواتیو، همیشه سلاح نیروهای راست افراطی از هر نوع و دسته بوده است. حالا با توسعه فضای دیجیتال ابزاری برای بلندگو گذاشتن جلوی دهان هر متوهم بی سر و پایی هم فراهم شده است. شعبان بیمخهای مجازی تکثیر شده با اکانتهای ناشناس و سازماندهی شده که به زور بازو هم احتیاج ندارند.
به گفته او در برابر چنین خشونتهایی چارهایی نیست جز مقاومت و خالی نکردن عرصه دیالوگ عمومی و دفاع از آزادی بیان و اندیشه. او میافزاید:
البته همبستگی زنان با هم و با قربانیان این موج ارتجاعی و وحشی، تنها سد واقعی در مقابل این جماعت است که همیشه هم فقط ایرانی راست افراطی، فرد پرست یا سکسیست با عقدههای جنسی نیستند، گاه اسراییلی فارسینویس هستند و گاه ترامپیست ایرانی و گاه طرفدار یک متجاوز جنسی در این کشور و آن کشور، و گاه ارزشیها و سایبریهای رژیم جمهوری اسلامی.
به باور این روزنامهنگار و فعال حقوق زنان، این نیروهای مخرب و تهییج شده، به لحاظ عددی کم هستند و تنها با بهکارگیری شیوههای فاشیستی و قشقرق به پا کردن و رواج دروغ و فیک نیوز و اتهامات بیپایه میتوانند دیده شوند؛ ابزاری که به واسطه توسعه قلمروی دیجیتال در اختیار آنها قرار داده شده است.
روشی که این فعال باسابقه برای مقابله این خشونتها در پیش گرفته اما متفاوت است. او میگوید:
من گاه این گونه افراد را بلاک میکنم، گاه حقشان را کف دستشان میگذارم و بعد بلاک میکنم. نسل من زیاد اهل دهن به دهن کردن با این جماعت سخیف نیست ولی وقتی لازم باشد بدون فحش و عربده کشی، گریهشان را در میآوریم! از همین بیشتر میترسند. میخواهند آدم حسابشان کنیم و آن وقت باید جواب حرف حساب را بدهند و بلد نیستند! نسل من کپی اصل این جماعت را در تهران پس از انقلاب ۵۷ بهصورت زنده و لایو در حال دریدن دیگران دیدهایم. ما اینها را میشناسیم، در هر لباسی که ظاهر شوند، زنستیزی و دیگری ستیزی و فردپرستی از سر و رویشان میبارد.
آزارهای مردسالارانه، راستگرایانه و فردپرستانه
یکی دیگر از زنانی که با او گفتگو کردهام یک فعال سیاسی است و آزارها و خشونتهایی را که تجربه کرده به چند گروه تقسیم میکند. نخست در فیسبوک و در پیامهای خصوصی مسنجر که تعداد بیشماری پیامهای سکسیستی با عکسهایی از آلتهای جنسی و عکسهای پورنوگرافیک دریافت میکند. او میگوید در این پلتفرم تماسهای تصویری و صوتی هم دارد از مردانی که آنها را نمیشناسد و شاید حتی از مناطق دور باشند. اما در اینستاگرام و توییتر هم از سوی مردان و هم زنان مورد آزار قرار گرفته، از سوی اکانتهایی با نام و نشان و حتی از سوی افرادی که آنها را میشناسد. به گفته او این آزارها مبنای سیاسی دارند و انگیزه آنها هم بسیار مشخص است. این فعال سیاسی میگوید از سوی یکی از همحزبیهایش در سوئد نیز در فضای اینستاگرام و توییتر مورد تحقیر و بازخواست قرار گرفته و این را محصول همکاری این همحزبی و یک گروه چپ تندروی ایرانی میداند.
این فعال سیاسی تاکید میکند بیشترین آزارها و خشونتهای دیجیتال را از سوی مردانی دیده که فعالان سیاسی یا دغدغهمندان سیاسی با گرایش راست بودهاند و رفتار آنها را با عنوان «مردسالارانه، راستگرایانه و فردپرستانه» توصیف میکند.
واکنشی که او در برابر این آزارها در پیش گرفته این است که یا پاسخی نمیدهد یا بهصورت پابلیک پاسخ میدهد. او دراینباره میگوید:
درباره یکی از آزارگران که در توییر فعال است، با وجود اینکه او را میشناسم و پس از کارهایی که با من کرده بود در مناسبتها و تجمعات سیاسی هم دیدمش، اما ابدا موضوع را مطرح نکردم. به نظرم عکسالعمل نشان دادن به این حرکات به نوعی تغذیه کردن این افراد است و من سعی میکنم آنها را تغذیه نکنم! اما اینطور نیست که ساکت باشم، اتفاقا با قدرت بیشتری به فعالیتهایم ادامه میدهم و اینطوری است که میفهمم دارم کارم را بهدرستی انجام میدهم.
این فعال زن سیاسی میگوید دوستان فعال و فمینیست او شبیه خودش فکر میکنند و در برابر این خشونتها و آزارها رویینتن شدهاند، یک وقتهایی که درباره این آزارها با هم حرف میزنند از یکدیگر پشتیبانی میکنند.
اگرچه به نظر میرسد برخی زنان در برابر خشونتهای سایبری رویینتن شدهاند اما آینده این خشونت علیه زنان بسیار نگران کننده است. پتانسیل سوء استفاده از محیطهای دیجیتالی فراگیر در حال ظهور، در حال حاضر زنگ خطر را به صدا درآورده و راههای پیچیدهتری را برای آزار افراد آسیبپذیر فراهم کرده است. علاوه بر این، ماهیت اینترنت باعث میشود خشونت دیجیتال و سایبری مرزهای ملی را پشت سر بگذارد و تلاشهای قربانیان برای جلوگیری از این خشونتها را در چارچوبهای قانونی ضعیف یا بیفایده سازد. به همین دلیل زنان بسیاری همچون من با وجود تجربهی آزارها و خشونتهای دیجیتال از پیچیدگیها و دشواریهای پیگیریهای قانونی آگاهاند و نیز از احتمال بسیار کم به نتیجه رسیدن چنین پیگیریهایی.
توسعه اینترنت و پلتفرمهای دیجیتال، رنج خشونتهای سایبری مبتنی بر جنسیت را برای زنان مستمر میسازد، رنجی که شاید تنها با دیاکتیو کردن اکانت در شبکههای اجتماعی و بستن تلفن و لپتاپ از یاد برود که این هم به انزوای زنان منجر خواهد شد. اما تجربهی زنانی که من با آنها گفتگو کردم و تجربهی زیسته خودم از خشونتها و آزارهای سایبری نشان میدهد که ما به فعالیتهایمان ادامه میدهیم حتی اگر زخمهایی که میخوریم هر روز سر باز کنند.




نظرها
نظری وجود ندارد.