سال ۱۴۰۳: سالی پرتلاطم برای جامعه هنری و فرهنگی ایران
سال ۱۴۰۳ سالی بود که هنرمندان و فعالان فرهنگی با مقاومت در برابر محدودیتها و سرکوبها، تلاش کردند تا صدای خود را به گوش جهانیان برسانند و هویت فرهنگی ایران را حفظ کنند. این سال همچنین یادآور از دست دادن چهرههای بزرگی بود که هر یک به نحوی در غنای فرهنگ و هنر ایران نقش داشتند.

نوروز. کاری از همایون فاتح. زمانه
سال ۱۴۰۳ سالی پرتلاطم برای جامعه هنری و فرهنگی ایران بود. هنرمندان در عرصههای موسیقی، سینما و میراث فرهنگی با چالشهای جدی مواجه شدند، از محدودیتهای حکومتی گرفته تا بازداشتها و احکام سنگین قضایی. توماج صالحی، خواننده رپ و فعال سیاسی، که به اعدام محکوم شده بود، پس از نقض حکم توسط دیوان عالی کشور، سرانجام تبرئه شد. این حکم نمادی از مقاومت هنرمندان در برابر سرکوب سیستماتیک بود. پرستو احمدی نیز با برگزاری کنسرتی بدون حجاب اجباری از طریق یوتیوب، گامی جسورانه در مبارزه برای آزادی بیان برداشت، هرچند با بازداشت و تشکیل پرونده قضایی مواجه شد. شروین حاجیپور و هیوا سیفیزاده دیگر هنرمندانی بودند که به دلیل فعالیتهای هنریشان تحت فشار قرار گرفتند و احکام زندان دریافت کردند. در آخرین ماه سال ۱۴۰۳ دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در اقدامی کمسابقه حکم ۷۴ ضربه شلاق مهدی یراحی، خواننده معترض را به دلیل انتشار ترانهای در پشتیبانی از پوشش اختیاری اجرا و جامعه هنری را خشمگین و شگفتزده کرد.
در عرصه سینما، محمد رسولاف، فیلمساز برجسته، پس از تأیید حکم هشت سال حبس، به طور مخفیانه از ایران گریخت و در اروپا پناه گرفت. فیلم او، «دانهی انجیر معابد»، که بدون مجوز ارشاد و با بازیگران زن بدون حجاب ساخته شده بود، در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد، رسولاف و برخی از عوامل فیلم سرانجام توانستند در این رویداد شرکت کنند. این رویدادها نشاندهنده تلاش هنرمندان برای عبور از محدودیتهای حکومتی و حفظ ارتباط با جامعه جهانی بود.
در حوزه میراث فرهنگی، بازنگری در حریم بافتهای تاریخی شهرهایی مانند سمنان و دامغان و اصفهان و گرگان نگرانیهای جدی درباره تخریب هویت تاریخی و اجتماعی این مناطق ایجاد کرد. کارشناسان هشدار دادند که کاهش حریم حفاظتی و توسعه بیرویه، نهتنها بناهای تاریخی را نابود میکند، بلکه پیوستگی فرهنگی و اجتماعی ساکنان را نیز تضعیف خواهد کرد.
سال ۱۴۰۳ همچنین شاهد درگذشت چهرههای برجسته فرهنگی و هنری بود. فرامرز اصلانی، ترانهسرا و خواننده نامآشنا، درگذشت و میراثی ماندگار از موسیقی ایرانی بر جای گذاشت. پرویز بابایی، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران، و منوچهر حسنزاده، مدیر انتشارات مروارید، نیز در این سال چشم از جهان فروبستند. فریدون تنکابنی، نویسنده و طنزپرداز، و منصور یاقوتی، نویسنده جامعهگرا، نیز از دیگر چهرههایی بودند که در سال ۱۴۰۳ از دنیا رفتند. درگذشت جلال متینی، ایرانشناس و شاهنامهپژوه برجسته، نیز ضایعهای بزرگ برای جامعه فرهنگی ایران بود.
در اینجا فرازهایی از نقاط اوج تلاطمهای فرهنگی در سالی که سپری شد را گرد آوردهایم:
توماج تبرئه شد
امیر رئیسیان، وکیل توماج صالحی، اعلام کرد که شعبه ۵ دادگاه انقلاب اصفهان برای موکلش رأی برائت صادر کرده است. توماج صالحی که در اردیبهشت ۱۴۰۳ به اعدام محکوم شده بود، پس از نقض حکم توسط دیوان عالی کشور، سرانجام تبرئه شد. دادگاه همچنین درباره سایر اتهامات، قرار موقوفی تعقیب صادر کرد و دو اتهام نشر اکاذیب رایانهای و اخلال در نظم را به دادگاه کیفری ۲ ارجاع داد.
توماج صالحی، خواننده رپ و فعال سیاسی، پس از قیام ژینا بازداشت و به بیش از شش سال حبس محکوم شد. او پس از آزادی موقت، مجدداً در آذر ۱۴۰۲ بازداشت و به اعدام محکوم شد. حکم اعدام او با انتقادات گستردهای مواجه شد و بسیاری آن را تلاشی برای خاموش کردن صدای اعتراضی او دانستند.
توماج با تأکید بر همبستگی و مبارزه جمعی، رپ فارسی را از درون دگرگون کرده. ترانههای او، مانند «طناب دار» و «تیفوس»، نه تنها حکومت را به چالش میکشند، بلکه رپ فارسی را از فردگرایی و دیگریسازی دور میکنند. توماج با ترکیب هنر و مبارزه، هم برای جوانان و هم برای فعالان سیاسی الهامبخش بوده و نقش مهمی در قیام ژینا ایفا کرد.

ابتکار پرستو احمدی
پرستو احمدی، خواننده موسیقی پاپ و راک، در ۲۱ آذر ۱۴۰۳ برای نخستین بار در ایران کنسرتی زنده بدون حجاب اجباری از طریق کانال یوتیوب برگزار کرد. این کنسرت با عنوان «کنسرت کاروانسرا» در یوتیوب بیش از ۱۰۰ هزار بیننده داشت و در شبکههای اجتماعی بهطور گستردهای مورد استقبال قرار گرفت. احمدی در این کنسرت ترانههایی با اشعار شاعران برجسته ایرانی و قطعات فولکلور اجرا کرد و در پایان، ترانه «از خون جوانان وطن» را که در حمایت از جنبش «زن، زندگی، آزادی» خوانده بود، با تنظیم جدید تکرار کرد. این اقدام او گامی جدید در مبارزه فرهنگی علیه محدودیتهای حکومتی محسوب میشود. دستگاه قضایی جمهوری اسلامی این کنسرت را «غیرقانونی» خواند و برای احمدی و همکارانش پرونده قضایی تشکیل داد. این رویداد نشاندهنده مقاومت هنرمندان، بهویژه زنان، در برابر قوانین تحمیلی و تلاش برای تغییر معیارهای فرهنگی است.

حکم زندان شروین
شروین حاجیپور، خواننده و فعال موسیقی، در ویدیویی اعلام کرد که دادگاه انقلاب حکم سه سال و هشت ماه زندان او را تأیید کرده است. او اشاره کرد که ممنوعالخروجیاش در حکم تجدیدنظر برداشته شده، اما به دلیل مشکلات خانوادگی و علاقه به ایران قصد خروج از کشور را ندارد. حاجیپور با انتقاد از اتهام «تحریک به کشتار مردم» که به او وارد شده، پرسید کدام بخش از ترانههایش چنین تحریکی را القا میکند. او همچنین از محدودیتهای ایجادشده برای فعالیتهای موسیقیاش ابراز ناراحتی کرد و خواستار فضایی برای فعالیت هنری شد. حاجیپور با انتشار ترانه «برای» در روزهای نخست جنبش «زن، زندگی، آزادی»، به یکی از چهرههای نمادین اعتراضات تبدیل شد. این ترانه، که با الهام از توئیتهای کاربران ایرانی نوشته شده بود، به سرعت جهانی شد و نسخههای متعددی از آن به زبانهای مختلف اجرا شد.

بازداشت هیوا در حین برگزاری کنسرت
هیوا سیفیزاده، خواننده و مدرس موسیقی سنتی ایران، شامگاه پنجشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۲ در جریان اجرای کنسرتی در عمارت «روبرو» در تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد. این بازداشت در حالی صورت گرفت که کنسرت مجوز لازم را داشت و به گفته بهمن بابازاده، خبرنگار موسیقی، بازداشت او به دلیل شایعاتی در شبکههای اجتماعی درباره اجرای کنسرت برای مردان بوده است. عمارت «روبرو» نیز فعالیتهای خود را تا اطلاع ثانوی تعطیل اعلام کرد. سیفیزاده، متولد ۱۳۷۶، نوازنده تنبک و ساکن تهران است و علاوه بر خوانندگی، در زمینه آموزش موسیقی سنتی فعالیت دارد.

فرار رسولاف از ایران
محمد رسولاف، فیلمساز سرشناس ایرانی، پس از تأیید حکم هشت سال حبس و شلاق توسط دادگاه تجدیدنظر، به طور مخفیانه از ایران گریخت و اکنون در آلمان اقامت دارد. او در بیانیهای اعلام کرد که از این پس در «ایران فرهنگی» زندگی خواهد کرد، نه در مرزهای جغرافیایی تحت کنترل جمهوری اسلامی. رسولاف به دلیل ساخت فیلم «دانهی انجیر معابد» بدون مجوز ارشاد و با بازیگران زن بدون حجاب اجباری، تحت فشارهای شدید قضایی و امنیتی قرار گرفت. این فیلم در بخش رقابتی جشنواره فیلم کن ۲۰۲۴ نمایش داده شد، و آلمان را در اسکار نمایندگی میکرد. رسولاف بعد از خروج از ایران در بیانیهای به سرکوب سیستماتیک هنرمندان و معترضان در ایران اشاره کرد و از جامعه جهانی خواست تا از هنرمندان ایرانی حمایت کنند. او همچنین تأکید کرد که مرزهای فرهنگی ایران فراتر از جغرافیای تحت حاکمیت جمهوری اسلامی است و میلیونها ایرانی در سراسر جهان این فرهنگ را زنده نگه داشتهاند. رسولاف، برنده جوایز متعدد بینالمللی، هیچیک از فیلمهایش را نتوانسته در ایران به نمایش عمومی درآورد.

اجرای حکم شلاق برای مهدی یراحی
مهدی یراحی، خواننده و آهنگساز ترانههای اعتراضی در شهریور ۱۴۰۲ پس از انتشار ترانه «روسریتو» بازداشت شد و در مهر همان سال با وثیقه ۱۵ میلیارد تومانی بهطور موقت آزاد شد. او در دی ۱۴۰۲ به دو سال و هشت ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد که یک سال از حکم حبس او قابل اجرا بود.
دستگاه قضائی جمهوری اسلامی در روز ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ حکم ۷۴ ضربه شلاق مهدی یراحی را در شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای امنیت اخلاقی تهران بهطور کامل اجرا کرد.

یراحی پس از اجرای حکم در اینستاگرام نوشت:
شیشه در آوردهای تا شکنی سنگ ما. سپاس برای حمایت همیشگی شما عزیزان و همراهی وکلایم. آنکه حاضر نیست برای آزادی بهایی بپردازد، لایق آزادی نیست. با آرزوی رهایی...
مهدی یراحی پیش از آن نیز اعلام کرده بود که این «شکنجه ضد بشری» را محکوم میکند اما برای تحمل آن آماده است.
در واکنش به این اقدام، بسیاری از کاربران، هنرمندان و فعالان سیاسی و مدنی، شلاق زدن یک هنرمند بهدلیل بیان اعتراضات مردم را محکوم کردند. نرگس محمدی، برنده نوبل صلح، در واکنش به این حکم نوشت:
اجرای حکم شلاق مهدی یراحی، انتقام حمایت او از زنان ایران است. شلاق بر بدن مهدی، تازیانهای بر تن زنان مقاوم ایران و جنبش «زن، زندگی، آزادی» است.
بازنگری حریم بافتهای تاریخی
بعد از گرکان و سبزوار، بافت تاریخی سمنان و دامغان و اصفهان در معرض تهدیدات ناشی از بازنگری در حریم حفاظتی قرار دارند. این اقدامها، که با هدف کاهش محدودههای حفاظتی انجام میشوند، نگرانیهای جدی درباره تخریب هویت تاریخی و اجتماعی این مناطق ایجاد کردهاند. کارشناسان هشدار میدهند که عدم توجه به اصول حفاظتی و توسعه بیرویه، نهتنها بناهای تاریخی را نابود میکند، بلکه پیوستگی فرهنگی و اجتماعی ساکنان را نیز تضعیف خواهد کرد.
در دولت پزشکیان بازنگری در حریم بافتهای تاریخی شهرهای ایران با عنوان «طرح ساماندهی و حفاظت بافت» شدت گرفته است. این اقدامات که به ظاهر برای تدقیق محدودههای حفاظتی انجام میشوند، نگرانیهایی را درباره کاهش گسترده حریم بافتهای تاریخی بهوجود آوردهاند. هانی رستگاران، مسئول ثبت آثار تاریخی استان سمنان، هشدار داده که کاهش حریم این بافتها به ساختوسازهای جدید منجر میشود که شکل و هویت تاریخی این مناطق را تغییر میدهد. این موضوع نهتنها به بافتهای تاریخی آسیب میزند، بلکه هویت اجتماعی و فرهنگی ساکنان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
پروژههای عمرانی بیرویه، بدون توجه به اصول مرمت و مشاوره با کارشناسان میراث فرهنگی، نهتنها بناهای تاریخی را تخریب میکنند، بلکه ماهیت محلهها را تغییر داده و هویت اجتماعی ساکنان را تضعیف میکنند. در شهرهایی مانند تهران و اصفهان، پروژههای بلندمرتبهسازی در نزدیکی بافتهای تاریخی، منظر تاریخی و فضای فرهنگی این نواحی را از بین بردهاند. این روند باعث از دست رفتن پیوستگی تاریخی و معنوی محلهها شده و میتواند به بیثباتی اجتماعی و کاهش کیفیت زندگی منجر شود.
سینمای رسمی: کمدی برای پول درآوردن
در سال ۱۴۰۳، فیلم «هفتاد سی» به کارگردانی بهرام افشاری با فروش بیش از ۳۲۴ میلیارد تومان، پرفروشترین فیلم سینماهای ایران شد. این فیلم که داستان خانوادههایی را روایت میکند که برای نجات زندگی به شانس و جایزههای بادآورده امید بستهاند، با وجود ضعفهایی در ساختار فیلمنامه و کلیشههای رایج، توانست مخاطبان زیادی را جذب کند. از دیگر فیلمهای پرفروش سال میتوان به «تمساح خونی» به کارگردانی جواد عزتی اشاره کرد که با استفاده از تکنیکهای سینمایی موفق به جلب نظر مخاطبان شد. همچنین فیلم «صبحانه با زرافهها» اثر سروش صحت و «زودپز» به کارگردانی رامبد جوان نیز با تکیه بر عناصر کمدی، در گیشه موفق عمل کردند. این فیلمها نشان میدهند که سینمای رسمی در جمهوری اسلامی از موضوعات اجتماعی فاصله گرفته و اکنون صرفاً به گیشه نظر دارد.
درگذشتگان ما
فرامز اصلانی
در نخستین روزهای سال ۱۴۰۳ ایران یکی از مهمترین هنرمندان خود را از دست داد: فرامرز اصلانی.
فرامرز اصلانی، ترانهسرا، خواننده و آهنگساز ایرانی، ۲ فروردین ۱۴۰۳ در ۶۹ سالگی بر اثر بیماری سرطان در آمریکا درگذشت. او که ۲۲ تیر ۱۳۳۳ در تهران متولد شده بود، در خانوادهای اهل موسیقی پرورش یافت و نوازندهای ماهر در گیتار شد. پس از تحصیل در رشته روزنامهنگاری در لندن، او به ایران بازگشت و به عنوان روزنامهنگار و خواننده فعالیت کرد. آلبومهای مشهوری مانند «دلمشغولیها» و «به یاد حافظ» از آثار ماندگار او هستند که تلفیقی منحصر به فرد از موسیقی پاپ غربی و شعر کلاسیک فارسی را ارائه میدادند. پس از انقلاب، او به انگلستان و سپس به لسآنجلس مهاجرت کرد و به فعالیتهای موسیقی خود ادامه داد.

اصلانی همواره با حرکتهای اعتراضی مردم ایران همراه بود و در سالهای اخیر نیز از جنبشهای اجتماعی حمایت میکرد. او با صدای گرم و نوازندگی چیرهدست خود، سبکی خاص در موسیقی ایران خلق کرد و آثاری ماندگار از خود به جای گذاشت. دو دختر او، فدرا و رکسانا، نیز در زمینه موسیقی فعالیت دارند. درگذشت او ضایعهای بزرگ برای جامعه هنری ایران محسوب میشود.
پرویز بابایی
پرویز بابایی (۱۳۱۱ – ۱۴۰۳)، مترجم و عضو قدیمی کانون نویسندگان ایران، در هجدهم فروردین درگذشت. او که از انسانهای خودساخته و آرمانخواه بود، با پشتکار و خستگیناپذیری در راه آزادی بیان و برابری گام برداشت. آثار او شامل ترجمهها و تألیفهایی مانند «تاریخ جهان»، «اومانیسم و سوسیالیسم»، و «فرهنگ اصطلاحات فلسفه» بود. بابایی در طول زندگی خود بارها به دلیل فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در زمان پهلوی به زندان افتاد و کتابهایش نیز بارها سانسور شدند، اما هرگز از تلاش برای تحقق آرمانهایش دست نکشید. او تا آخرین لحظات در جلسات کانون نویسندگان ایران حضور فعال داشت و نقش مهمی در رسمیت بخشیدن به مجامع عمومی کانون ایفا کرد. کانون نویسندگان ایران درگذشت او را به خانواده و جامعه فرهنگی تسلیت گفت و یادش را گرامی داشت.

منوچهر حسنزاده
منوچهر حسنزاده، مدیر سابق انتشارات مروارید، در ۲ تیر ۱۴۰۲ در ۹۱ سالگی در آمریکا درگذشت. او از ناشران پرکار و معتبر ایران بود که در سال ۱۳۴۰ به همراه مجید روشنگر، فریدون نیکنام و پرویز علیبیک، انتشارات مروارید را تأسیس کرد. این انتشارات با چاپ آثاری مانند «دلشکسته» (ترجمه عبدالله توکل) و شعرهای بیژن جلالی فعالیت خود را آغاز کرد و به مرکز مهمی برای نشر کتابهای ادبی و فرهنگی تبدیل شد. حسنزاده، متولد ۱۳۱۲، فوقلیسانس علوم اجتماعی داشت و پس از بازنشستگی از ارتش در سال ۱۳۵۹، تمام وقت خود را به کار نشر اختصاص داد. او به سختکوشی و سحرخیزی شهرت داشت و نقش مهمی در رشد ادبیات معاصر ایران ایفا کرد. یادش گرامی باد.
فریدون تنکابنی
فریدون تنکابنی (فریدون آموزگار)، نویسنده و طنزپرداز سرشناس، در ۷ مهر ۱۴۰۲ در ۸۷ سالگی در کلن آلمان درگذشت. او که در سال ۱۳۱۶ در تهران متولد شده بود، پس از تحصیل در ادبیات فارسی، به دبیری پرداخت و به عنوان نویسندهای معترض و طنزپرداز شناخته شد. آثارش مانند «مردی در قفس»، «پیاده شطرنج» و «ستارههای شب تیره» زندگی کارمندان و معلمان را به نقد میکشیدند. تنکابنی با آثاری چون «یادداشتهای شهر شلوغ» و «پول تنها ارزش و معیار ارزشها» به مسائل اجتماعی و فرهنگی پرداخت. او از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران بود، اما در سال ۱۳۵۸ از کانون اخراج شد و در ۱۳۶۰ به آلمان مهاجرت کرد. تنکابنی همواره نویسندهای معترض بود که نظامهای حاکم را به چالش میکشید. یادش گرامی باد.

منصور یاقوتی
منصور یاقوتی، نویسنده جامعهگرای ایرانی معروف به «گل باخی»، در ۸ دی ۱۴۰۲ پس از تحمل یک دوره بیماری سرطان در ۷۶ سالگی درگذشت. او در ۵ دی ۱۳۲۷ در روستای کیوهنان کرمانشاه متولد شد و پس از تحصیل در کرمانشاه، به معلمی در روستاها پرداخت. یاقوتی به دلیل عقایدش در دوران پهلوی چندین بار زندانی شد. آثار او، مانند «زخم»، «گل خاص»، «کودکی من» و «چراغی بر فراز مادیان کوه»، اغلب ریشه در خاطرات کودکی و تجربیاتش از زندگی روستاییان فقیر داشتند و به مسائل اجتماعی و عدالت میپرداختند. یاقوتی با نثری ساده و تأثیرگذار، تصویری واقعی از زندگی محرومان و چالشهای آنها ارائه میداد. یادش گرامی باد.

جلال متینی
جلال متینی، ایرانشناس و شاهنامهپژوه برجسته، در ۳۰ دی ۱۴۰۲ در ۹۶ سالگی در مریلند آمریکا درگذشت. او که پیش از انقلاب ریاست دانشگاه فردوسی مشهد را بر عهده داشت، پس از انقلاب ۱۳۵۷ به آمریکا مهاجرت کرد و به تدریس و پژوهش در حوزه تاریخ و فرهنگ ایران پرداخت. متینی بنیانگذار نشریات معتبر «ایراننامه» و «ایرانشناسی» بود که نقش مهمی در ترویج فرهنگ و تاریخ ایران در میان ایرانیان مهاجر و جامعه جهانی ایفا کردند. او آثار متعددی در حوزه زبان و ادبیات فارسی، تاریخ ایران و فرهنگ ایرانی تألیف کرد، از جمله کتاب جنجالی «نگاهی به کارنامهٔ سیاسی دکتر محمد مصدق» که در آن عملکرد مصدق را بهصورت انتقادی بررسی کرد. متینی همواره بر اهمیت زبان فارسی بهعنوان ستون فقرات هویت ملی ایران تأکید داشت و تلاشهایش برای حفظ و ترویج فرهنگ ایران مورد تحسین بسیاری از پژوهشگران قرار گرفت. محمدجعفر یاحقی، استاد ادبیات فارسی، او را «دانشیمردِ میدان ادب و ایراندوستی» خواند و بنیاد دکتر محمود افشار نیز مجموعه مقالات او را با عنوان «سرود مولیان» منتشر خواهد کرد. یادش گرامی باد.
ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی، نویسنده، روزنامهنگار و طنزپرداز سرشناس ایرانی، در آمریکا درگذشت. خانواده او اعلام کردند که او به دلیل افسردگی و دلتنگی برای ایران، جان خود را گرفته است. نبوی که در سال ۱۳۳۷ در آستارا متولد شد، پس از انقلاب ۱۳۵۷ در رشته جامعهشناسی تحصیل کرد و در دوران اصلاحات (۱۳۷۶ به بعد) به عنوان طنزنویس و عضو شورای سردبیری در روزنامههای اصلاحطلب فعالیت داشت. ستونهای طنز او با عناوینی مانند «ستون پنجم» و «بیستون» به مسائل سیاسی و اجتماعی میپرداخت و با استفاده از قالبهای طنزآمیز مانند نقیضه، وقایع روز را به نقد میکشید. پس از خروج از ایران در دهه ۱۳۸۰، او به فعالیتهای مطبوعاتی و طنزپردازی در رسانههای خارجی ادامه داد. نبوی همواره از غربت رنج میبرد و تمایل شدیدی به بازگشت به ایران داشت. او در سالهای اخیر با مواضع اصلاحطلبانه و گاه جنجالی خود نیز شناخته میشد. یادش گرامی باد.

نظرها
نظری وجود ندارد.