پری دریایی بوبو: هنر بهمثابه مقاومت در برابر سانسور و دفاع از آزادی بیان
الاهه نجفی - آثار بوبو د لا مادلین نمایشی جسورانه از آزادی بیان در برابر سانسور اجتماعی و فرهنگی است. او در آثارش محدودیتهای تحمیلشده بر جنسیت، تمایلات جنسی، و اقلیتهای بهحاشیهراندهشده را به چالش میکشد. استعاره پریدریایی، که رهایی از چارچوبهای سنتی و باززایی هویت را نشان میدهد، بهعنوان مقاومتی در برابر سانسور هویتها و تجربیات عمل میکند. بوبو با هنرش فضایی برای گفتوگوی آزاد درباره مسائل سرکوبشده ایجاد کرد و نشان داد که هنر میتواند ابزاری قدرتمند برای دفاع از آزادی بیان و شکستن سکوتهای تحمیلی باشد.

بوبو د لا مادلین، هنرمند ژاپنی متولد ۱۹۶۱ در اوزاکا. عکس: اینستاگرام هنرمند
بوبو د لا مادلین، هنرمند ژاپنی متولد ۱۹۶۱ در اوزاکا، با آثار جسورانهاش در عرصهی هنر اجرا و رسانههای تجسمی به چهرهای تأثیرگذار در مقاومت علیه سانسور و دفاع از آزادی بیان تبدیل شد. او که فعالیت هنری خود را با گروه دامب تایپ آغاز کرد، با پروژههایی مانند «S/N» به بررسی مسائل اجتماعی مانند اچآیوی/ایدز، هویت کوئیر، و کار جنسی پرداخت و با استفاده از بدن عریان به عنوان ابزار هنری، هنجارهای جنسیتی و فرهنگی را به چالش کشید. از طریق اجرای قطعه «S/N» گروه دامب تایپ به شهرت رسید، که بین سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ در ۲۰ شهر و ۱۵ کشور به نمایش درآمد. بهویژه صحنه آخر که با ملودی «آماپولا» اثر نانا موسکوری اجرا شد، قابل توجه بود. در این صحنه، بوبو کاملاً عریان روی یک صندلی لم داده بود و به آرامی از راست به چپ روی صحنه حرکت میکرد، در حالی که پرچمهای همه ملتها را از ناحیه کمنور میان پاهایش بیرون میکشید. در صحنه قبلی با عنوان «ترانه عاشقانه»، بوبو با پیتر گولایتلی و تیجی فوروهاشی درباره زندگی جنسی گذشتهاش بهعنوان یک زن متأهل دگرجنسگرا، شغل کنونیاش بهعنوان کارگر جنسی و مربی گفتوگو میکرد. صورتش با آرایشی مفصل زینت شده بود و یک شمیز سیاه کوتاه به تن داشت. تصویر سر بوبو روی نیمه راست صفحه نمایش بزرگ پخش میشد. نیمه چپ صفحه، نمای نزدیک تیجی فوروهاشی را نشان میداد که در حال آرایش برای تبدیل شدن به یک درگ کویین بود و درباره زندگیاش بهعنوان یک مرد همجنسگرای مبتلا به اچآیوی صحبت میکرد، در حالی که روی بخش بالایی سازهای که بهعنوان صفحه نمایش نیز عمل میکرد، نشسته بود.
بوبو، یک شخصیت عمومی
پیتر گولایتلی ابتدا او را «بوبو» خطاب کرد، و اینگونه بود که تماشاگران او را شناختند. اما در تیتراژ رسمی، او از نام واقعی و قانونیاش استفاده کرد. پس از پایان تور «S/N»، بوبو گروه دامب تایپ را ترک کرد و بهعنوان یک هنرمند انفرادی، فعال اجتماعی در زمینه مسائل اچآیوی/ایدز، و درگ کویین/کینگ شروع به کار کرد. او اکنون بهطور رسمی با نام بوبو د لا مادلین شناخته میشود. با اجرای «S/N»، «بوبو» به یک شخصیت عمومی تبدیل شد.
بوبو در سال ۱۹۶۱ در اوزاکا متولد شد و در منطقه بزرگتر کانسای رشد کرد. او در سال ۱۹۸۵ از دانشگاه هنر شهر کیوتو فارغالتحصیل شد، جایی که همراه با همکلاسیهایش آثار تئاتری خلق میکرد. پس از یک وقفه پنجساله، در اواخر سال ۱۹۹۱ به دوستانش که گروه هنری دامب تایپ را تشکیل داده بودند، پیوست. در سال ۱۹۹۲، تیجی فوروهاشی نامهای به حدود دوجین از دوستانش ارسال کرد. در این نامه، او اعلام کرد که مبتلا به اچآیوی است و با ایدز زندگی میکند. این موضوع به خلق پروژه نمایشی/نصب «S/N» منجر شد که به ناسازگاریهای مرتبط با مسائل اجتماعی معاصر مانند نابرابری جنسی، تبعیض علیه اقلیتهای نژادی و قومی، سیاستهای جنسیتی، اچآیوی/ایدز و تمایلات جنسی میپرداخت. «S/N» جنبشهای مختلفی را فراتر از اجرا، به سمت فعالیتهای اجتماعی و ارتباط با جامعه برانگیخت.
در سال ۱۹۸۸، بوبو با یوشیکو شیمادا، که بهخاطر آثار جنجالیاش در زمینه مسائل فمینیستی مانند زنان تسلیبخش و استعمار شناخته شده است، همکاری کرد. اثر «ساخت ژاپن اشغالی»، برگرفته از گواهیهای مبدأ متصل به کالاهای تولیدشده در دوره اشغال آمریکا (۱۹۴۵-۱۹۵۲)، شامل چندین کلاژ عکاسی و یک ویدئو است. در این اثر، دو هنرمند نقشهای زنان و مردان را ایفا میکنند: یک نظامی آمریکایی (شیمادا) و یک روسپی ژاپنی (بوبو) که جلوی حصار سیمی پایگاه آمریکا ایستادهاند؛ بوبو در لباسی شبیه عروسک روی صدفی به سبک «تولد ونوس» بوتیچلی ژست گرفته، در حالی که یک فمینیست ضد کار جنسی (شیمادا) سعی دارد او را بپوشاند. این اثر با طنز نشان میدهند که آنچه بهعنوان زنانگی و مردانگی بدیهی فرض میکنیم، تا چه حد بیاساس و مضحک است.
تولد پری دریایی
پس از «لا دولچه ویتا» (۲۰۰۱)، اثری ویدیویی که در آن بوبو با بدن عریانش روی ساحل تاریک بهعنوان پلی بین آب و خشکی دراز کشیده بود، او به موضوع «قلمرو پریدریایی» رسید. در سال ۲۰۰۴، او اثر «قلمرو پریدریایی/آب اوت» را خلق کرد. پس از مرگ بهترین دوستش، او شروع به بررسی این کرد که چگونه پریدریایی نمادی از یک موجودیت است.
برای بوبو در آن زمان، پریدریایی در برابر امواج خروشان در فضای بین دریا - جهان مردگان - و خشکی مقاومت میکرد. در دهه ۲۰۱۰، بوبو از طریق زندگی روزمرهاش بهعنوان کارگر جنسی و تجربهاش بهعنوان مراقب خانگی برای یکی از اعضای خانواده، بیشتر به مرز بین بدن خود و بدن دیگران آگاه شد. تجاوز اولیه به بدن فیزیکی یک فرد، عبور از مرز شخصی، میتواند بهعنوان لحظه لمس کردن یا لمس شدن تعریف شود. این اتفاق به دو شکل رخ میدهد: بهعنوان ابراز دوستی و مراقبت، یا بهعنوان میل به تسخیر و حمله. این تجاوزها در مقیاس بزرگتر در مرزهای قلمروهای ملی، علیه گروههای قومی، جنسیتها و تمایلات جنسی تکرار میشوند و ما همچنان در زندگی روزمرهمان با این تهاجمات بمباران میشویم. بوبو به این باور رسید که آب، که لانه و قلمرو پریدریایی است، میتواند بهعنوان استعارهای برای جهانی عمل کند که زنان و دیگر اقلیتهای تحت ستم میتوانند در آن زندگی کنند.
برای سالهای متمادی، بوبو از پسوریازیس مزمن، یک بیماری پوستی، رنج میبرد. با دیدن پوستهپوسته شدن پوست خشکش، این ایده به ذهنش رسید که شاید یک پریدریایی نیز پوستاندازی کند. این ایده در سال ۲۰۱۹ به اثری با عنوان «قلمرو پریدریایی و پوستاندازی» تکامل یافت. سازهای که با سیم ساخته شده بود، با تکههای پارچه قدیمی از لباسهایی که بوبو پوشیده بود، ملحفهها و لباسهای درگ کویینهایی که در کلوبها اجرا میکردند، پوشیده شده بود. این سازه عظیم، پوست پریدریایی پس از پوستاندازی را نشان میداد. از این پوست، پولکها - تکههای پارچه - کنده شده و پراکنده شده بودند. از آنجا که این تکههای پارچه مستقیماً با پوست - مرز داخلی و خارجی بدن که قلمرو فرد است - در تماس بودند، خاطرات مختلفی را جذب کرده بودند. این پولکها از بدن پریدریایی جدا شده، به خطی از پرچمها تبدیل شده و به سوی آسمان به پرواز درآمده بودند.
باززایی بدن از درون
در سال ۲۰۲۰، بوبو به دلیل وجود کیست و فیبروم، تخمدانها و رحم خود را با جراحی خارج کرد. اگرچه این عمل برایش درد جسمانی به همراه داشت، بوبو با شگفتی دریافت که پیش و پس از جراحی، احساسات و حواسش هیچ تغییری نکردهاند. تخمدانها و رحم صرفاً همکارانی برای سایر اندامهای داخلی بودند که در کنار هم در بدن او کار میکردند. با این حال، این اندامها با معانی بزرگتر و پیچیدهتری بارگذاری شده بودند. خارج کردن آنها از بدنش به بوبو احساسی تازه و رهاییبخش داد. برخلاف آثار قبلیاش که به سطح بدن میپرداختند، در اثر نصب سال ۲۰۲۲ با عنوان «قلمرو پریدریایی: پرچمها و اندامهای داخلی»، درون بدن نیز پوستاندازی کرد. بوبو به این باور رسید که بدن میتواند از درون باززایی شود. این حس باززایی، بینندگان را به بازاندیشی درباره زندگی و مرگ، نقشهای جنسیتی و تولیدمثل هدایت میکند. در این مرحله، پریدریایی بوبو ترکیبی کوئیر جنسیتی از جانوران دریایی و گیاهان گردهافشان است.
وقتی بوبو حرفه هنری خود را آغاز کرد، بهعنوان یک زن دگرجنسگرا و سیسجندر شناخته میشد. اما با تکامل آثارش در طول سالها، او خود را بهتر درک کرد. او اکنون بیشتر با پریدریایی کوئیر جنسیتی همذاتپنداری میکند و میتواند با مخاطبان گستردهتر و جوامع متنوعتری ارتباط برقرار کند که پیشتر احساس جدایی از آنها داشت. او از تعاریفی که با آنها متولد شده بود، رها شده و مانند پریدریایی، آزاد گشته است. مجموعه پرچمهایی که از بدن پریدریایی جدا شده و به سوی دشتهای اثیری پرواز میکنند، این تجربه و کسانی را که از قیدهای زمینی رها شدهاند، جشن میگیرد.
سانسور همواره ابزاری برای کنترل گفتمانهای اجتماعی و سرکوب صداهای نامتعارف بوده است، اما هنرِ مقاومتگرا، مانند آثار بوبو د لا مادلین، نشان میدهد که حتی در سختترین شرایط نیز میتوان مرزهای سکوت را شکست. سانسور نهتنها بیان فردی را محدود میکند، بلکه با حذف روایتهای اقلیتها، تاریخ را نیز یکسویه روایت مینماید. در مقابل، آزادی بیان تنها یک حق دموکراتیک نیست، بلکه سنگبنای تحول اجتماعی است—امکانی برای بازاندیشی در هنجارها و بازتعریف قدرت. بوبو با عریانسازی بدن و هویت، هم سانسور فیزیکی و هم سانسور نمادین را به مبارزه میطلبد و اثبات میکند که هنر میتواند بهمثابه یک ضد-سانسور عمل کند: زبانی که تابوها را میشکند و امکانی برای ظهور حقیقتهای سرکوبشده فراهم میآورد.
در جهانی که نظامهای سیاسی و مذهبی اغلب با سانسور، تنوع جنسیتی و فرهنگی را انکار میکنند، هنرمندانی مانند بوبو یادآور میشوند که مقاومت از طریق خلاقیت ممکن است. آزادی بیان زمانی معنا پیدا میکند که صدای کسانی که به حاشیه رانده شدهاند نیز شنیده شود—همانگونه که بوبو با تبدیل بدنش به یک مانیفست زنده، فریاد بیعدالتیهای اجتماعی را بلند میکند. هنر او نهتنها یک اعتراض است، بلکه پیشنهادی برای جهانی دیگر است: جهانی که در آن پریدریاییها- نمادِ آنچه ناهنجار و ناپذیرفته خوانده میشود - میتوانند آزادانه در آبهای ناشناخته زندگی کنند.
نظرها
نظری وجود ندارد.