مختار آلبوشوکه، زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد:
«فعالیت فرهنگی به زبان عربی مجازتش حبس تا پایان زندگی است»
مختار آلبوشوکه، زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد، در نامهای سرگشاده خطاب به رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی، از «شکنجههای جسمی و روحی»، احضارهای مکرر، و «تعدی بیپروای مأموران امنیتی به حریم خانوادهاش» انتقاد کرده و هشدار داده است که ممکن است جان خود را در مقابله با این ظلم از دست بدهد. وی در این نامه از زندان شیبان اهواز یادآور شده که ۱۵ سال پیش، بهدلیل فعالیتهای فرهنگی و ادبی به زبان عربی، بازداشت شد و با گذشت سالها از زندانی شدنش، هنوز نمیداند بر چه مبنای قانونی ابتدا به اعدام و سپس به حبس ابد و پنج سال زندان محکوم شده است.

متن کامل این نامه به شرح زیر است:
جناب آقای محسنی اژهای
ریاست قوه قضاییه جمهوری اسلامی
سلام علیکم
الان که از پس دیوارهای بلند زندان شیبان و با زخمی عمیق بر روح و روانم، که درد و رنج زخم شکنجههای جسمی اخیر در مرکز پلیس فتای اهواز را از یادم برده، این نامه را برای شما به عنوان مسؤل عالی اجرای عدالت مینویسم؛ نمیدانم اصلا این نامه را شما خواهید خواند!؟، یا اصلا این نامه جایی منتشر میشود که کسی آن را بخواند!؟ اما بیپروایی نهادهای امنیتی خوزستان (ظاهرا پلیس فتا به دستور اداره اطلاعات) و دستدرازی آنها به حریم خانه و خانوادهام مرا واداشت این چند خط را بنویسم، حتی اگر به دست شما یا مسؤلان قضائی نرسد، دستکم شاید در حکم وصیتنامهای مختصر برای خودم باشد.
جناب آقای اژهای
پانزده سال پیش من و دوستانم مشغول فعالیتهای فرهنگی و ادبی بودیم که طبعا به زبان مادریمان یعنی زبان عربی بود، هنوز که هنوز است، پس از پانزده سال تحمل شکنجههای جسمی و روحی و شرایط سخت زندان که اداره اطلاعات خوزستان و دادگاه انقلاب برایمان تدارک دیدند، متوجه نشدهام طبق کدام قانون حکم اعدام گرفتم و چه شد که اعدام بعد تبدیل به حکم ابد و پنج سال شد!؟ گوئی در قانون اطلاعات خوزستان فعالیت فرهنگی به زبان عربی مجازتش حبس تا پایان زندگی است!! البته من صبوری کردم و با وجود اینکه جوانیم را به یغما بردند باز به خدا پناه بردم و دم نزدم.
چندی پیش هم که نمیدانم بر چه اساسی به اداره پلیس فتا برده شدم و به معنای دقیق کلمه جسم و روحم را شکنجه دادهاند، به گونهای که دکتر خودشان گفت: «اگر بیشتر شکنجهاش کنید با وجود بیماریهای که دچار شده ممکن است بمیرد.» باز وقتی من را با جسم و روحی متلاشی شده به زندان بازگرداندند، صبوری کردم و به خدا پناه بردم.
جناب آقای اژهای
اما این بار مأموران پلیس فتا کاری کردهاند که هیچ انسان آزادهای تاب تحملش را ندارد و ممکن است جان بر سر مقابله با این نوع ظلم بگذارد.
چند روز پیش مطلع شدم که آقایان امنیتی اهواز با بیپروائی و در اقدامی غیرانسانی و غیرقانونی حریم خانه و خانوادهام را شکسته و پس از احضار تلفنی خواهرم که تنها جرمش مکالمه تلفنی هر از چندگاهی با برادر دربندش است، ضمن برخوردهای نامحترمانه و پرخاشگری او را تهدید به پرونده سازی و زندان کردند! به کدامین گناه؟
جناب آقای اژهای
نمیدانم دارم با خودم واگویه میکنم یا واقعا شما این رنجنامه را میخوانید، حقیقتش این است در برابر این تعدی ظالمانه به حریم خانه و خانوادهام دیگر توان صبوری ندارم، هرچند باز به خداوند یکتای عالم توکل میکنم، اما هر اقدامی را در مقابله با این ستم که در هیچ دین و آئین و هیچ حکومتی سابقه ندارد، حق خود میدانم.
در آخر خوب است مستحضر باشید؛ چندی پیش متهمی سیاسی را به دادسرای انقلاب اهواز برده بودند و از قضا دادستان محترم اهواز آنجا بوده که این زندانی با فریاد از شکنجه خود توسط ضابط امنیتی پروندهاش میگوید، طبق شنیدههای موثق دادستان ضمن برخورد شدید با ضابطین همراه و پاره کردن پرونده پیگیر وضعیت آن زندانی و تخلفات ضابط میشود. این خبر که در زندان شیبان بین زندانیان پخش شده، این امید را در من ایجاد کرد که نه آزادی خودم و افشای پروندهسازی صورت گرفته در پانزده سال پیش و جبران عمر رفته در زندان، بلکه دست ستمی که به سوی خانواده و مشخصا خواهرم دراز شده، قطع گردد.
والسلام علیکم
مختار آلبوشکه
زندان شیبان اهواز
١٣ اردیبهشت ۱۴۰۴
نظرها
نظری وجود ندارد.