هنوز توافق هستهای ایران و امریکا را رد نکنید
برگردان به فارسی: شریفزاده - آزاد
در آستانه افزایش تنشهای ژئوپلیتیکی، ازسرگیری مذاکرات میان ایالات متحده و ایران ممکن است برخلاف انتظار، فرصتهایی را فراهم آورد. علیرغم دههها خصومت، فروپاشی اقتصادی ایران و تلاش دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، برای کسب یک دستآورد دیپلماتیک بزرگ، میتواند زمینه را برای رسیدن به توافقی جدید مهیا کند.

تصویر: Shutterstock

این دوران را نمیتوان دوره طلایی دیپلماسی نامید. آتشبس – چه رسد به یک صلح پایدار – بین روسیه و اوکراین احتمالی دور از دسترس به نظر میرسد و آتشبس بلندمدت در غزه نیز برای اسرائیل و حماس اولویت محسوب نمیشود. اما در صفحه شطرنج دیپلماتیک جهانی، رابطه ایران و ایالات متحده میتواند یک نقطه روشن امیدوارکننده باشد.
بله، درست خواندهاید: همان روحانیون حاکم بر ایران که از زمان انقلاب اسلامی، یعنی نزدیک به نیمقرن، ایالات متحده را «شیطان بزرگ» نامیدهاند. همان ایالات متحدهای که تا زمان برکناری شاه در سال ۱۹۷۹ از او حمایت میکرد. همان ایالات متحدهای که پنج سال پیش قاسم سلیمانی، فرمانده وقت نیروی قدس سپاه پاسداران ایران، را کُشت.
ایران نیز به نوبه خود همان کشوری است که از اواخر سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۱، پنجاه و دو آمریکایی را به مدت ۴۴۴ روز به گروگان گرفت. همان ایرانی که از حماس و همچنین از حوثیهای یمن حمایت میکند. و همان ایرانی که بنا بر گزارشها، ترور ترامپ و اعضای دولت اول او را بررسی میکرده است.
چرا ایران علاقهمند به امضای توافق جدید با ترامپ است؟
بنابراین، چرا ایران باید علاقهمند به امضای توافق جدیدی با ترامپ باشد؛ کسی که در دوران نخست ریاستجمهوریاش بهطور یکجانبه از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) سال ۲۰۱۵، توافق هستهای بین ایران و قدرتهای بزرگ، خارج شد؟
دو دلیل برجسته وجود دارد:
نخست، چنین توافقی میتواند به ایران کمک کند تا از حمله نظامی مستقیم اسرائیل یا ایالات متحده جلوگیری نماید؛ حملهای که ایران تا اکتبر گذشته آمادگی کافی برای مقابله با آن را نداشت، یعنی زمانی که اسرائیل با موفقیت سایتهای تولید موشک و پهپاد و پدافند هوایی ایران را هدف قرار داد و ایران برای دفاع از آنها مجهز نبود. با توجه به اینکه اقتصاد ضعیف و بیمار ایران در معرض خطر قرار دارد، یک توافق جدید میتواند به کاهش تحریمهای بسیار ضروری منجر شود و بهطور بالقوه فشار سیاسی داخلی بر رژیم را کاهش دهد.
اما چه سودی برای ترامپ دارد؟
او بهوضوح خواهان یک دستآورد دیپلماتیک چشمگیر است. او در دوره اول ریاستجمهوری خود برای توافق با کره شمالی تلاش کرد اما شکست خورد و تاکنون در تلاشهایش برای مذاکره جهت پایان دادن به جنگ در اوکراین و غزه دستآوردی نداشته است. دستیابی به یک توافق هستهای با ایران ممکن است بهترین شانس او باشد.
علاوه بر این، ترامپ بهطور واضح و جدی بیان کرده است که ایران در دوران ریاستجمهوری او به سلاح هستهای دست نخواهد یافت. این مسئله از فوریت برخوردار است، زیرا ایران بهطور مداوم مشغول مونتاژ اجزای مورد نیاز برای ساخت یک یا چند سلاح هستهای است.
مطمئناً، دلایل استراتژیک خوبی نیز برای ترامپ جهت پیگیری توافق با ایران وجود دارد. اگر دیپلماسی و نیروی نظامی هر دو شکست بخورند و ایران موفق به تولید سلاح هستهای شود، ایرانِ مسلح به سلاح هستهای تنها کشور دارنده این سلاح در خاورمیانه بزرگ خواهد بود که احتمالاً به یک مسابقه تسلیحاتی هستهای در سراسر منطقه دامن خواهد زد. یک ایران مسلح به سلاح هستهای همچنین میتواند بسیاری از نیروهای نیابتی خود از جمله حزبالله، حماس و حوثیها را قدرتمندتر سازد.
مسائل دیگری که باید در توافقنامه در نظر گرفته شود
با این حال، سؤالهای بسیاری وجود دارد که باید پیش از امضای هرگونه توافقنامهای به آنها پاسخ داده شود:
نخست، ایران اجازه تولید یا ذخیره چه مواد هستهای را خواهد داشت؟ بهطور خاص، آیا غنیسازی یا نگهداری اورانیوم غنیشده در ایران مجاز خواهد بود؟ اگر چنین است، تا چه میزان و با چه درجهای از غنا؟
موضوع دوم، مربوط به نظارت است. ایالات متحده چگونه میتواند اطمینان حاصل کند که ایران به تعهدهای خود عمل خواهد کرد؟ و ایرانِ با درهای بسته، تا چه حد آمادگی دارد در برابر کارشناسان خارجی برای ارزیابی پایبندی به تعهداتش، شفاف عمل کند؟
مجموعه سؤالهای سوم به دامنه توافق مربوط میشود: آیا توافقنامه صرفاً به مواد هستهای محدود خواهد بود یا سایر عناصر ضروری مانند اجزای بمب، موشکها، فعالیتهای آزمایشی، یا حمایت ایران از نیروهای نیابتی منطقهای را نیز پوشش خواهد داد؟
چهارم، مدت اعتبار توافق چقدر خواهد بود؟ آیا شامل بندهای غروب (sunset clauses) مانند آنچه در برجام دیده شد، خواهد بود یا دارای مدت نامعلوم یا دائمی خواهد بود؟ و در نهایت، این توافقنامه چه شکلی خواهد داشت؟ ایران ممکن است خواهان تضمینهایی باشد که ترامپ و جانشینانش، از هر دو حزب، به آن پایبند بمانند و چه بسا بر تصویب آن توسط کنگره آمریکا پافشاری کند.
راهکارهای مصالحهآمیز دیگر
در این میان، مصالحههای بالقوهای وجود دارد که هر دو طرف بتوانند به آنچه نیاز دارند، دست یابند. در یکی از این گزینهها، به ایران اجازه داده میشود مقدار کمی سوخت هستهای با غنای پایین را که فقط برای اهداف غیرنظامی مناسب است، تحت نظارت گسترده خارجی نگهداری کند. همچنین، بخشی از تحریمهای ایران کاهش مییابد و اگر توافق شامل مسائل بیشتری شود، امکان کاهش بیشتر تحریمها نیز وجود خواهد داشت. این توافق میتواند برای مدت نامحدود باشد یا مثلاً تا سال ۲۰۵۰ – یا بهتر از آن، تا سال ۲۰۷۵ – تمدید شود. تصویب این توافق در کنگره آمریکا و نهاد مشابه آن در ایران، شرط لازم برای اجرایی شدن آن خواهد بود.
چنین توافقی نهتنها پیشرفت ایران به سمت تولید سلاح هستهای را متوقف میکند، بلکه آن را به عقب نیز بازمیگرداند. در عین حال به ایران اجازه خواهد داد ادعا کند که گزینه هستهای را حفظ کرده و از مزایای اقتصادی نیز بهرهمند شده است. این گزینه احتمالاً مورد استقبال بسیاری از مردم ایران که خواهان بهبود استانداردهای زندگی و کاهش انزوای بینالمللی هستند، قرار خواهد گرفت.
مهمتر از همه، رهبری ایران میخواهد نظامی را که از انقلاب ۱۹۷۹ شکل گرفت، حفظ کند. این هدف در گذشته، سبب تغییرهای عمده در سیاست شده بود: در سال ۱۹۸۸، آیتالله روحالله خمینی موافقت کرد که جنگ با عراق را بدون دستیابی به پیروزی پایان دهد – تصمیمی که او آن را به «نوشیدن جام زهر» برای نجات اسلام تشبیه کرده بود. اکنون نیز میتوانند همین استدلال را به کار برند.
ترامپ به نوبه خود میتواند ادعا کند که پیمانی جامعتر از برجام و با مدت زمان طولانیتری ایجاد کرده است. مسلماً برخی در ایالات متحده و اسرائیل از اینکه او بیش از حد کوتاه آمده است، ناراضی خواهند بود. اما پایگاه سیاسی ترامپ به اندازهای قوی خواهد بود که بتواند این انتقادها را پشت سر بگذارد. این معامله همچنین به ترامپ اجازه خواهد داد تا از درگیری نظامی جدیدی جلوگیری کند.
ایالات متحده در اوایل دهه ۱۹۹۰ با معضل مشابهی روبهرو شده بود؛ زمانی که فرصتی برای حمله به تأسیسات کره شمالی داشت، اما در نهایت از ترس حمله تلافیجویانه کره شمالی به کره جنوبی که دهها هزار سرباز آمریکایی در آن مستقر هستند، عقبنشینی کرد.
پیامدهای حمله ۷ اکتبر نشان میدهد که ایران امروز تهدید قابلمقایسهای ایجاد نمیکند؛ و با این حال، ترامپ ممکن است تمایلی به آزمودن این ارزیابی نداشته باشد، زیرا ایران میتواند به همسایگانش آسیب برساند، قیمت نفت را افزایش دهد، که این خود تورم را تشدید کرده و رشد اقتصادی را کند میکند. همین تلاقی خطرها و منافع است که وضعیت را بهطرز شگفتانگیزی برای یک پیشرفت دیپلماتیک آماده کرده است.
متن اصلی این مطلب در ۲۵ آوریل ۲۰۲۵ در Project Syndicate منتشر شده است.
درباره نویسنده:
- ریچارد هاس (Richard Haass)، رئیس بازنشسته شورای روابط خارجی، مشاور ارشد در Centerview Prtners، و محقق برجسته دانشگاه در دانشگاه نیوارک، رئیس پیشین برنامهریزی سیاسی برای وزارت امور خارجه ایالات متحده (۲۰۰۱-۲۰۰۳)، نماینده ویژه رئیس جمهور جورج دبیلیو بوش برای ایرلند شمالی و هماهنگ کننده برای آینده افغانستان. او همچنین نویسنده کتاب The Bill of Duty: The Ten Habits of Good Citizens (Penguin Press، 2023) و خبرنامه هفتگی Substack Home & Away است.
نظرها
نظری وجود ندارد.