ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

معرفی کتاب

رنج‌ها و خوشی‌های مهاجرت: نگاهی به کتاب خاطرات رُزا نوذری، «تمام بخش‌هایی که تبعید می‌کنیم»

رامتین شهرزاد - رُزا نوذری، نویسنده و هنرمند کوییر ایرانی‌تبار ساکن کانادا، در کتاب خاطرات خود «تمام بخش‌هایی که تبعید می‌کنیم» روایت صمیمی و تکان‌دهنده‌ای از زیستن میان هویت‌های درهم‌تنیده مهاجرت، جنسیت، مذهب و خانواده ارائه می‌دهد. نوذری، متولد کانادا و فرزند مهاجران ایرانی، با بازخوانی زندگی خود و مادرش، از مبارزه با کلیشه‌های فرهنگی، جست‌وجوی حس تعلق و آشتی با هویت کوییر خود می‌گوید. کتاب، تصویری پیچیده اما انسانی از نسل‌های مهاجر، شکست‌ها، سازش‌ها و بازتعریف خانه و خود را ترسیم می‌کند.

برخی مهاجرهای کانادا می‌گویند که مهاجرت مثل سوار شدن به یک ترن هوایی در یک شهربازی است که موج می‌خورد و مکرر خیلی بالا و خیلی پایین می‌رود. می‌گویند بعضی زمان‌های بعد مهاجرت خیلی بالا هستی، خوشحال، شاد، پر انرژی، بعضی‌وقت‌ها خیلی پایین، غمگین، افسرده، مضطرب، نیازمند برگشت به زندگی قبلی، به خانه‌ای که داشتی، خانواده، فامیل و دوستانی که احاطه‌ات کرده بودند، درگیر این سوال که اصلا چرا اینجا هستی؟ می‌گویند بالا و پایین‌های مهاجرت اول خیلی زیاد است و بتدریج کم و کمتر می‌شود. برخی مهاجرها می‌گویند برای نسل‌های بعدی‌شان است که مهاجرت کرده‌اند و تمامی این بالا و پایین‌ها را تحمل می‌کنند.

رُزا نوذری یکی از این نسل‌های بعدی است که درکش از زندگی، بیشتر به کانادا و محله‌های شهر تورنتو محدود است تا آنکه ایران را بشناسد. از ایران خاطره‌هایش میهمانی‌های فامیلی است و گشت ارشاد. او اینجا متولد شده است و حالا کتاب خاطرات زندگی‌اش را در کتابفروشی‌های کانادا می‌فروشند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

کتاب خاطرات نوذری، «تمام بخش‌هایی که تبعید می‌کنیم» (All the Parts We Exile, a memoire) تازه‌ترین کتاب این هنرمند و طراح به زبان انگلیسی است. این کتاب را انتشارات پنگوئن رندم‌هاوس کانادا در ۲۵۵ صفحه، در ۲۵ فوریه ۲۰۲۵ میلادی عرضه کرده. ناشر در معرفی نویسنده و کتاب می‌گوید:

رُزا نوذری کوچک‌ترین فرزند در میان سه دختر و تنها کودکی است که بلافاصله پس از مهاجرت والدینش از ایران در کانادا بدنیا آمد و زندگی خود را تشنه برای کسب یک احساس تعلق آغاز کرد. او از همان سال‌های نخستین زندگی، مشتاق غذاهای ایرانی دست‌پخت مادرش بود و هوس قصه‌های خانه اجدادی‌شان را داشت. او عاقبت به این خانه رفت و عاشق منظره‌ها و بوهای ایران و آغوش گرم فامیل بزرگ‌شان شد. با وجود این، رُزا حس می‌کرد که در روایت شاد و به‌خوبی تمرین شده مادرش از مهاجرت آنها، چیزی اشتباه است.

با رشد رُزا، این اشتیاق برای خانه، بدل به تلاش برای درک درونی خود و آزادی تبدیل شد. او با متون فمینیستی در کلاس‌های مطالعات زنان جانی تازه گرفت، و ایده‌های رادیکالش را با مادرش در میان گذاشت – در مقابل مادر بیشتر از گذشته‌شان به او گفت، از اعتراضات انقلاب اسلامی ایران گرفته تا نگرانی‌هایش برای ازدواج. در «تمام بخش‌هایی که تبعید می‌کنیم»، رُزا روایتی شکننده از زندگی مادرش را همراه با روایتش از به خود رسیدن ارائه می‌دهد تا بدانجا که به هویت کوییر خود می‌رسد، سپس آن را رد می‌کند، تا درنهایت تعلق خود به فضاهای کوییر را قبول می‌کند و با تاریخ جامعه کوییر ایرانی آشنا می‌شود و عاقبت واقعیت را در مورد چرایی مهاجرت خانواده‌اش به کانادا می‌فهمد.

از نوذری پیش‌تر ترجمه‌ای از یک کتاب کودک، «فلافی و ستاره‌ها» (Fluffy and the Stars) منتشر شده بود. او تصویرگر این کتاب و دو کتاب کودک دیگر «رویاهای گنده ماندی کالینگ» (‌Big Dreams’ Mindy Kaling) و «آشپزخانه ضد نژادپرستی» (The Anti-Racist Kitchen) نیز هست.

رازهای من، خاموشی‌ها ما

زبان مار‌گونه‌ام را دارم – صدای زنانه‌ام را، صدای جنسی‌ام را، صدای شاعری‌ام را. بر سنت سکوت پیروز خواهم شد.

- گلوریا اوانجلینا آنزالدوا، برگرفته از «سرزمین‌های مرزی»، نقل‌قولی که کتاب نوذری با آن آغاز می‌شود.

طرح جلد کتاب نوذری، او را نشان می‌دهد که خود را در آغوش گرفته است. کتاب، علاوه بر نوشته‌هایش، همراه با چند طرح سیاه و سفید از او نیز هست که فضای فصل پیش رو را به مخاطب باز می‌گوید. در نخستین آنها، سنگی سیاه و بزرگ را بر دوش نوذری می‌بینی، و دستی که سنگ را بر پشتش نگه داشته است.

خاطرات رزا نوذری، «تمام بخش‌هایی که تبعید می‌کنیم» - تصویر رامتین شهرزاد

کتاب با اضطراب آغاز می‌شود؛ رزا باید دنبال اتاقی تازه باشد. در زیرزمین خانه خواهرش در محدوده یکی از حومه‌های شهر تورنتو زندگی می‌کند و مادرش که از همسر دومش جدا شده و دنبال جایی‌است، می‌آید تا با آنها زندگی کند. در این زمان او ۲۶ ساله است. اتاقی در یک خانه پیدا می‌کند که ساکنینش کوییر هستند. یک خانه صورتی رنگ در نزدیکی چاینا تاونِ تورنتو برای ماهی ۶۰۰ دلار کانادا. تورنتو هم جزو ابرشهرهای کاناداست که از کمبود فضای زندگی رنج می‌برد. رنجی که بیشتر از همه نصیب تازه‌مهاجرین می‌شود. آنها البته تازه‌مهاجر نیستند. در زمان نوشتن این فصل، نزدیک به سه دهه است که در این سرزمین زندگی می‌کنند و رزا در اینجا متولد شده است. احاطه در قصه‌های با دقت دست‌چین شده‌ای از گذشته که نشانش می‌دهند چرا مامان از بابا جدا شده اما دقیق نمی‌گویند چه شد از ایران رفتند، چه شد به اینجا آمدند، چه شد که دیگر با هم نیستند.

این تصویر کلی کتاب است: رنج‌های مکرر زندگی روزمره، احاطه شده در موضوع پیدا کردن جایی برای زندگی، سوژه‌ای برای تحصیل یا یافتن کار، وقتی ذهنت جایی دیگر گره خورده‌ی این سوال است که «من که هستم؟». این من، یک فرد کوییر است که بتدریج در گذر خواندن کتاب، به شمای خواننده می‌گوید چه‌زمانی با تردیدهایش نسبت به سبک زندگی اجباری جامعه – زن با مرد می‌خوابد،‌ ازدواج می‌کند، تولید مثل می‌کند – روبرو شد و چگونه بالاخره قبول کرد تا تردیدهایش را امتحان کند.

کتاب را در کانادا به‌عنوان «خاطراتِ یک کوییر رنگ‌قهوه‌ای مسلمان» بازاریابی می‌کنند. اسلام در کتاب حضور دارد، چه در تصویر انقلابی مردمی که توسط گروه‌های مذهبی به سرقت رفت و «انقلاب اسلامی» نام گرفت و چه در شکل اسلام سنتی که در خانواده‌اش وجود دارد، اما به‌تدریج و بخصوص با کشتارهای حکومتی برای حفظ حکومت، ناپدید می‌شود. هرچه گره‌های مذهب از زندگی افرادی مانند مادر رزا بازتر می‌شوند، او خود را مشتاق تعلق به مذهب می‌یابد.

رودررویی با اسلام «از کنجکاوی و حتی امیدواری»

رزا نوذری در این اثر درخشان، پلی بین خلاء آنچه از دست رفته و آنچه ماندگار است می‌زند. قصه او بدنبال پاک کردن تَرک‌ها نیست بلکه بدنبال درک آنهاست و نشان می‌دهد که چگونه، حتی در زندگی مهاجرت، تکه‌هایی از «خانه» را می‌توان در میان ساکت‌ترین و غیرمنتظره‌ترین گوشه‌ها یافت. کتاب «تمام بخش‌هایی که تبعید می‌کنیم» به ما یادآور می‌شود که چگونه زخم‌های روحی – تروماها – ما را شکل می‌دهند، نه با درهم‌شکستن ما، بلکه با کشف جاهایی که بودیم، تا ما را دوباره، یک تکه بعد از دیگری، کامل کنند.

- سمره حبیب، نویسنده کتاب «ما همیشه اینجا بوده‌ایم: خاطرات یک مسلمان کوییر»، برگرفته از جلد کتاب رزا نوذری

نوذری در صفحه ۲۰۱ کتاب می‌گوید که با اسلام «بر پایه اصول خودم – نه از محل ترس، بلکه از مکان کنجکاوی و حتی امیدواری» روبرو شده است. پس از آنکه در این بخش کتاب، به یک مسجد تورنتو رفته که با جامعه کوییر این شهر هم‌گام است و نماز جماعت خوانده، می‌رود تا نظر مادرش را بپرسد. مادر به این تغییر رویه زندگی او – خواندن نماز، حضور در گروهی مسلمان – خوش‌بین نیست. برای رزا عجیب است و از مادرش می‌پرسد، «اما فکر می‌کردم که از یک مسلمان معتقد بودن، لذت می‌بری؟»

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

او با پاسخ مادرش متوجه می‌شود که «تعلق او به رویه‌های مذهبی بیشتر برای بقاء بود تا اینکه میل شخصی‌اش باشد» و «هرچه بیشتر در ایران زندگی کرده بود، تعریف مسلمانی برایش سخت‌تر شده بود». چون نمی‌توانست آنچه در ایران می‌دید، «سرکوب آزادی بیان، فقر عمومی و کمبود کلی حس انتخاب فردی» را در مقابل باورهای درونی‌اش بگذارد و اگرچه مادرش «هنوز یک فرد مسلمان بود، اما تجربه‌هایش از ایران او را با احساس دردناکی نسبت به ایمانش تنها گذاشته بود و پشیمانی‌ای که نسبت به حضورش در انقلاب داشت».

وقتی به مادر از تجربه حضورش در نماز جماعت در «یک مسجد کوییر» می‌گوید، چهره مادرش شبیه به وقتی شد که برایش از تجربه رودررویی با متون فمینیستی گفته بود. صورت مادرش متفاوت شد و به او دوباره گفت: «خودت را زیاد درگیر این چیزها نکن».

انگار مارگزیده‌ای باشد که از امکان تجربه گزیده شدن توسط یک مار دیگر، این مرتبه برای فرزندش، در هراس باشد.

قبولم کنید، به همین شکلی که هستم

«متوجه شدی چقدر معذرت می‌خواهی؟» این سوالی است که یک مرتبه یکی از هم‌خانه‌های کوییر رزا از او می‌پرسد. معذرت‌خواهی، یک نماد تفاوتی است که در او خلق شده، انگار هرگز کامل نیست و هر کاری بکند در مقایسه با رنج‌هایی که نسل قبل او کشیده‌اند تا او اینجا در کانادا باشد، کم است. فشار زندگی در خانواده‌ای مهاجر، تماشای اینکه چگونه هر ذره زندگی را بایستی از نو بسازند، ساده نیست و در عمق وجود آدمی باقی می‌ماند. آن هم برای کسی که برخلاف فضای اجتماعی ایران که از کودکی جامعه در شکل‌های خانواده، فامیل، دوست، مدرسه و محل کار همیشه در تلاش است تا تو را در قالب‌هایی از پیش ساخته قرار دهد – مثلا بگوید تو یک دختر هستی که باید بزرگ بشوی، تشکیل خانواده سنتی و مذهبی بدهی و تولیدمثل کنی – رزا در کانادا بزرگ شده، جایی که راحت‌تر می‌شود بپرسی «من که هستم؟ چه می‌خواهم؟ چه خواهم شد؟»

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

این سوال‌هایی است که به رزای کوییر مسلمان شکل می‌دهند. یک بخش وجودی او، هویت کوییرش است که شناخت این هویت، بخش اصلی کتاب است. از اینکه چگونه متوجه تفاوت‌هایش در انتخاب لباس، مدل مو، یا کم‌توجه‌ای‌اش به خواسته‌های جامعه از یک دختر دگرجنس‌گرا – مثلا شاهزاده زندگی‌ات کی می‌تواند باشد؟ چون تو یک دختربچه قصه‌های دیزنی هستی، در انتظار شاهزاده‌ای که بیاید و زندگی شاهانه‌ای برای تو خلق کند – شروع به درک این می‌کند که به عنوان یک انسان، فردی متفاوت است تا سال‌های تحصیل، وقتی با روایت‌های فمینیستی برابری‌خواه در کلاس‌های مطالعات زنان روبرو می‌شود تا وقتی که به سراغ اینترنت می‌رود تا تصویر رابطه جنسی یک زن با یک زن را در فیلم‌های پورن پیدا کند. نوذری در صفحه ۱۲۶ کتاب می‌نویسد:

نظرهای عمیقا جنسی جامعه در مورد کوییر بودن وجودم را فرا گرفته بود، طبیعتا مرا به تنها نقطه شروع رساند: مطالعه‌ای بر مکانیسم‌های سکس بین افراد کوییر. تصویری روشنفکرانه دادن به یک موضوع، راهی استادانه برای اجتناب از ناآسودگی سوژه است. راهی برای گوگل کردن قصه‌های ملایم خروج از گنجه [اینکه به بقیه بگویی کوییر هستی] نبود، یا اینکه بگردی که کوییر بودن یعنی چه، یا اینکه چگونه این موضوع را به دوست و خانواده بازگو کنی. خیر. با چهره‌ای سرخ و مبهوت، فیلم‌های پورن لزبینی آشکارا ساخته نگاه خیره مذکر، بدنم را سرجایش میخکوب کرده بود. پس زده، با بدنی سفت، و در آستانه اینکه به آن سوی اتاق خودم را پرتاب کنم. مانده بودم که آیا سکس قرار است این شکلی باشد؟

نه، سکس قرار نیست بدین‌شکل باشد، نوذری این را در گذر زندگی می‌فهمد. اینکه می‌تواند نه بگوید، در مقابل زیاده‌خواهی بخصوص مردان جوان در دانشگاه مقابله کند، و درنهایت خودش باشد. و اینکه می‌توان خود بودنش را به بقیه بازگو کند. به خواهرش مثلا و جواب متفاوتی که می‌شنود. در ابتدا او را قبول نمی‌کند، هرچند بعدها به او می‌گوید نگران این بوده که جامعه با تو چه خواهد کرد تا اینکه کوییر بودن برایش جای سوالی داشته باشد.

در پایان کتاب، خواننده هم راز مهاجرت خانواده نوذری را می‌داند و اینکه بالاخره مادر و خواهرهایش او را قبول کرده‌اند و درنهایت، اینکه او آرزو کرد هنرمند باشد و هنر پاسخ مثبت داد. در آخرین خطوط کتاب، رزا نوذری نوشت:

هنری نوعی پاسخ به آشفتگی‌ها، هرج‌ومرج‌ها، زیرشکمی‌ها و واقعیت‌های سخت است. می‌خواهم بخش‌هایی از ما را بشناسم که شادی را شکوفا می‌کنند، همان‌قدر که می‌خواهم بخش‌هایی را بشناسم که غم ازشان پدید می‌آید. بخش‌هایی را هم بشناسم که به مرور زمان پژمرده شده‌اند. بخش‌هایی که تبعید شده‌اند، نه چون می‌خواستیم تبعیدشان کنیم، بلکه برای بقاء مجبور شدیم. شاید، در شناخت کامل‌تر خودمان، جهانی دیگر را بشناسیم که در آن نزدیکی ما با همدیگر با درک و محدود کردن بلکه با جسارت دادن به همدیگر برای آزادتر بودن، تعریف می‌شود. شاید حتی یاد بگیریم که گذشته‌مان را قبول کنیم و اینکه آدم‌هایی که بوده‌ایم، روابط‌مان را از بین نخواهند برد، برخلاف هراسی که ازشان داریم؛ چون قبول خودمان، روابط‌مان را ترمیم خواهد کرد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.