ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

کشاورزان چه می‌خواهند و چرا صدایشان شنیده نمی‌شود؟

ساسان سروش در این یادداشت، ضمن مرور ستم‌ها و اشکال گوناگون مقاومت کشاورزان، به فرایند ناپدیدسازی سیاسی آنان در دل ساختار رانتی حکمرانی و زیر سلطه‌ی نظام معرفتی و بازنمایی طبقه‌متوسط‌محور می‌پردازد.

اعتراضات کشاورزان اصفهان، که در بهار ۱۴۰۴ وارد مرحله‌ای تازه و خشونت‌آمیز شد، صرفاً یک خواست صنفی یا اعتراضی محلی نیست؛ بلکه نمونه‌ای فشرده از هم‌پوشانی دو محور بنیادین ستم در ایران امروز است: ستم طبقاتی و ستم زیست‌محیطی. کشاورزان، از جمله در شرق اصفهان، در طی بیش از یک دهه‌ گذشته، در بستر رودخانه‌ی خشک‌شده‌ی زاینده‌رود چادر زده‌اند، کفن پوشیده‌اند، تراکتورهایشان را به نماد مقاومت بدل کرده‌اند و برای ابتدایی‌ترین حق طبیعی‌شان ــ دسترسی به آب ــ مبارزه کرده‌اند. اما صدای آنان نه در فضای رسمی رسانه‌ای بازتاب یافته، نه در حافظه‌ی جمعی جامعه ماندگار شده، و نه در اراده‌ی سیاسی نهاد قدرت جدی گرفته شده است.

انعکاس ناچیز اعتراض کشاورزان اصفهانی در رسانه‌ها، نمونه‌ای از آن چیزی‌ است که می‌توان «محو اجتماعی فرودستان» نامید. این محو نه تنها محصول سانسور و سرکوب مستقیم، بلکه حاصل یک نظام معرفتی و سیاسی است که سوژه‌ی خود را تنها در طبقه‌ی متوسط شهری می‌بیند.

در ۱۰ فروردین ۱۴۰۴، نیروهای یگان ویژه با یورش به تجمعات اعتراضی کشاورزان، بیش از پنجاه تن را مجروح کردند. این واقعه که یک روز پس از وعده معاون امنیتی استاندار برای «رسیدگی از مسیر قانونی» رخ داد، نشان داد که وعده‌ها بیش از آن‌که ابزار سیاست باشند، ابزاری برای مهار موقتی اعتراض و پنهان‌سازی بحران‌اند. اما مسئله به این خشونت عریان محدود نمی‌شود.

ستم زیست‌محیطی در تداوم ستم طبقاتی

اعتراض کشاورزان اصفهان در عمق خود، اعتراضی به نابرابری در توزیع منابع زیستی است. صنایع بزرگ فولاد، پتروشیمی و طرح‌های انتقال آب از زاینده‌رود، نه برای تأمین آب شرب، بلکه برای صنایع و گلخانه‌هایی است که در استان‌هایی چون یزد ایجاد شده‌اند. نتیجه‌ی این توسعه‌ی ناپایدار، خشک‌شدن تالاب گاوخونی، فرونشست زمین، و نابودی اقتصاد کشاورزی سنتی شرق اصفهان است. ساکنان این مناطق، نه تنها دستمزد خود را از دست داده‌اند، بلکه منزلت اجتماعی، زمین کشاورزی، و چشم‌انداز زیست‌پذیر خود را نیز از کف داده‌اند.

چرا صدای کشاورزان شنیده نمی‌شود؟

۱. سانسور و خاموش‌سازی ساختاری در رسانه‌ها

رسانه‌های دولتی و حتی بسیاری از رسانه‌های نیمه‌مستقل ایران، تصویری از جامعه می‌سازند که در آن، طبقه‌ی کارگر، کشاورزان، بیکاران و حاشیه‌نشینان عملاً نامرئی‌اند. فضای رسانه‌ای جمهوری اسلامی، اساساً در انحصار صاحبان رانت و امتیاز سیاسی، چهره‌های فرهنگی، طبقه‌ی متوسط شهری و مقامات حکومتی است. در این فضا، کشاورزی که برای حق‌آبه‌اش می‌جنگد، کارگری که برای مزد معوقش‌ اعتصاب می‌کند، جایی ندارد مگر آن‌که به «اغتشاش‌گر» تبدیل شود و مورد شماتت قرار گیرد.

۲. سلطه‌ی افق انتظاری طبقه‌ی متوسط و گفتمان اصلاح‌طلبانه

یکی دیگر از دلایل به حاشیه رفتن اعتراضات کشاورزان، سلطه‌ی افق انتظاری خاص بر سیاست و رسانه در ایران است: انتظار برای فردایی که شاید با سرانجام رسیدن مذاکرات هسته‌ای، یا مرگ رهبر جمهوری اسلامی، یا گشایش سیاسی تحقق یابد. در این افق، بحران‌های اکنون به تعویق می‌افتند، نوعی تقدیرگرایی حاکم می‌شود، و خواست‌های مادی و معیشتی فرودستان، به عنوان مسئله‌ای «ثانونی» یا حتی «غیرریشه‌ای» نادیده گرفته می‌شوند.

۳. نظام نمایندگی ازکارافتاده و ناتوانی ساختار حکمرانی

با وجود آن‌که در مجلس و دولت، همواره سخن از «توجه به بحران زاینده‌رود» یا «عدالت آبی» به میان آمده، اما در عمل هیچ راه‌حل پایداری ارائه نشده است. طرح‌هایی چون بازچرخانی آب یا توقف صنایع پرمصرف، با مقاومت لابی‌های صنعتی و سیاسی در استان‌ها روبه‌رو شده‌اند. حتی وعده‌های ریاست‌جمهوری برای «جاری‌کردن زاینده‌رود» نیز پس از گذشت سال‌ها صرفاً در حد شعار باقی مانده است. در چارچوب این بحران بازنمایی فراگیر، کشاورز نماینده‌ای که دستش به  میز تصمیم‌گیری یا میکروفن برسد ندارد.

کشاورزانی که در اعتراض به بی‌آبی جاده شرق اصفهان را بستند - بهار ۱۴۰۴

تقاطع بحران و مقاومت

اگر به تاریخچه‌ی اعتراضات از اسفند ۱۳۹۱ تا فروردین ۱۴۰۴ بنگریم، می‌بینیم که این مقاومت، نه لحظه‌ای و دفعی، بلکه یک مبارزه‌ی ممتد و فرسایشی است. از تخریب خطوط لوله انتقال آب به یزد، تا تحصن در زمین‌های کشاورزی، از حضور تراکتورها در خیابان تا تجمع در اداره‌ی آب، این مقاومت نه تنها اعتراضی است به خشکسالی، بلکه شکلی از بازپس‌گیری فضا و بازنمایی جمعی است.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

اما مشکل آن‌جاست که این اعتراضات، چون نه فریاد سیاست‌مداران است، نه در فرم‌های «جذاب» جنبش‌های فرهنگی یا نمادین می‌گنجد، در حافظه‌ی رسانه‌ای و سیاسی ایران جای نمی‌گیرند. 

انعکاس ناچیز اعتراض کشاورزان اصفهانی در رسانه‌ها، نمونه‌ای از آن چیزی‌ است که می‌توان «محو اجتماعی فرودستان» نامید. این محو نه تنها محصول سانسور و سرکوب مستقیم، بلکه حاصل یک نظام معرفتی و سیاسی است که سوژه‌ی خود را تنها در طبقه‌ی متوسط شهری می‌بیند.

وانگهی، تا زمانی که سیاست در ایران به افق انتظار برای گشایش از بالا وابسته باشد، و تا وقتی که عدالت زیست‌محیطی به دغدغه‌ای فانتزی تقلیل یابد، مطالبات بدیهی‌ترین گروه‌های اجتماعی، یعنی کشاورزان، کارگران، بیکاران و حاشیه‌نشینان، در زنجیره‌ی بی‌پایان سرکوب و نادیده‌انگاری مدفون خواهد شد.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.