ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

دیدگاه

یزد به دنبال آب اصفهان و امارات به دنبال بادگیرهای یزد

محمد درویش - با عدم اختصاص بودجه کافی شاهد فرسودگی و از بین رفتن بافت تاریخی یزد و از جمله بادگیرهای این شهر هستیم

یادداشت پیش‌رو به ماجرای غم‌انگیز فرصت سوزی و انتخاب غلط آرمان توسعه در استان‌های مختلف ایران و به ویژه استان یزد می‌پردازد. انتخاب درست آرمان توسعه گوهر درخشانی است که وظیفه کشف آن بر عهده نقشهٔ آمایش سرزمین در هر استان کشور باید باشد، اما تهیه و تکمیل آن نقشه و اسناد مرتبطش اینک سال‌هاست که خاک می‌خورد و متوقف مانده است.

میدان امیرچخماق یزد با بادگیرهای مشهورش – ششم تیر ۱۳۹۲

چندی پیش جنجال پیش آمده بر سر لوله انتقال آب اصفهان به یزد، منجر به شورش کشاورزان ورزنه در شرق اصفهان و انهدام تأسیسات انتقال آب زاینده رود به استان یزد شد. با این وجود بسیاری از شما خوانندگان طبیعت دوست این سطور شاید ندانید که حجم تمام آب سالانه‌ای که از طریق این لوله به یزد منتقل می‌شود، به ۵۵ میلیون متر مکعب هم نمی‌رسد که به نسبت ۱،۵ میلیارد متر مکعب آورد سالانه زاینده رود، کمتر از ۴ درصد خواهد شد. از طرفی، مطابق گفتگویی که با مهندس غفوری، رییس شرکت آب منطقه‌ای استان یزد داشتم، میزان برداشت از سفره‌های آب زیرزمینی یزد به یک میلیارد و دویست و پنجاه میلیون مترمکعب در سال می‌رسد، [۱]  در حالی که میزان تغذیه سالانه این سفره‌ها حدود ۹۵۰ میلیون متر مکعب است. یعنی یزد سالانه با ۳۰۰ میلیون متر مکعب تراز منفی روبروست که تقریباً نزدیک به شش برابر آبی است که از اصفهان دریافت می‌دارد. این در حالی است که کل آب قابل شرب مورد نیاز مردم در استان یزد، حدود ۴۰ میلیون متر مکعب یا ۳ درصد از مجموع آب قابل استحصال استان است.

باغ تاریخی دولت آباد یزد – سوم تیر ۱۳۹۲

به دیگر سخن، اگر یزد بتواند میزان برداشت از سفره‌های آب زیرزمینی خود را برای مصارف کشاورزی و صنعتی به ۹۱۰ میلیون مترمکعب کاهش دهد، به راحتی و بدون داشتن تراز منفی می‌تواند مشکل آب شرب شهروندانش را نیز حل کند. لازمه این مسأله البته تغییر رویکرد در بخش کشاورزی به عنوان پرمصرف‌ترین بخش استان و صنایع پرمصرف مانند لاستیک و سرامیک و کاشی و سفال است. مطابق آمارهای موجود، میزان تولید محصولات کشاورزی در یزد به عنوان یکی از کم‌آب‌ترین استان‌های کشور، از میزان تولید ۲۲ استان کشور که به مراتب از منابع آبی بهتری برخوردارند، بیشتر است! به عبارتی ساده‌تر: از نظر تولید محصولات کشاورزی رتبه نهم در بین ۳۱ استان کشور به یزد می‌رسد. [۲]  یعنی: بیش از یک میلیون و ۲۵۹ هزار تن محصول کشاورزی در استانی بدست می‌آید که متوسط تبخیر آن حدود ۴ هزار میلی‌متر و ریزش‌های آسمانی آن کمتر از ۱۰۰ میلی‌متر است!

پرسش این است که این وضعیت تا چه زمانی می‌تواند ادامه یابد و همچنان یزدی‌ها با تراز منفی ۳۰۰ میلیون متر مکعبیشان با افتخار به رکورد نهمی خود در تولید کشاورزی بنازند؟ آیا اولویت نخست یزد در سازوکار توسعه باید مبتنی بر کشاورزی و کوبیدن بر طبل وابستگی معیشتی بیشتر به سرزمین باشد؟ آن هم آن نوع از کشاورزی سنتی که راندمان آبیاری آن در بهترین حالت به ۴۰ درصد نمی‌رسد!

آیا سزاوارتر نیست که یزد با استفاده از مزیت‌های نسبی تاریخی، فرهنگی، جغرافیایی، علمی، معماری، مذهبی و طبیعی‌اش بکوشد تا قطب توریسم فرهنگی، مذهبی، پزشکی، بوم‌گردی و استحصال انرژی‌های نو، مانند انرژی خورشیدی، شود؟ حوزه‌هایی که رونق آنها به کمترین میزان آب نیاز دارد و در عین حال درآمد و اشتغالی مطلوب و پایدار هم به ارمغان می‌آورد.

تخریب بافت تاریخی یزد به بهانه گسترش حریم امامزاده جعفر – ششم تیر ۱۳۹۲

حاصل این ناتوانی و اشتباه تاریخی در انتخاب آرمانی درست برای توسعه استان یزد، همان است که می‌بینیم، همسایه کوچک ما در آن سوی خلیج فارس با ۳۷ سال سابقه حضور در جهان، در حال معرفی جاذبه‌های تاریخی و فرهنگی مانند بادگیر در سطح جهان و استفاده اقتصادی و گردشگری از آن است، و ما در بیم و امید لوله آب ورزنه هستیم.

می‌بینید؟ بادگیرها یک فرصت تاریخی برای رونق کسب و کار در یزد است، در حالی که ما با عدم اختصاص بودجه کافی شاهد فرسودگی و از بین رفتن بافت تاریخی یزد و از جمله بادگیرهای زیبا و هوش‌ربایش هستیم؛ همان بافتی که اینک، شهردار دبی میلیون‌ها دلار هزینه می‌کند تا شبیه‌سازی‌اش کند. در عوض حفر بیش از حد چاه عمیق به بهانه رونق کشاورزی، منجر به خشک شدن پی در پی یکی دیگر از مفاخر معماری و فنون آبیاری ایرانی یعنی کاریز (قنات) می‌شود تا به تدریج گسترهٔ بیشتری از یزد توان بوم‌شناختی‌اش را از دست داده و به کانونی بحرانی برای تاخت و تاز فرسایش بادی بدل شود.

و اینجا دبی است با بادگیرهای ایرانی‌اش

پیام نهفته در این یادداشت را با ماجرای غم‌انگیز سد کُریت مقایسه کنید. آیا شباهت‌هایی در تبدیل فرصت به چالش نمی‌بینید؟ سد کریت در جنوب شهر طبس یکی از مهم‌ترین دستاوردهای مهندسی ایرانیان در سده‌های میانی است که برای سده‌ها به عنوان بلندترین سد قوسی دنیای قدیم مشهور بوده است. اما با احداث سدی جدید درست چسبیده به آن، دیگر چشم‌انداز و دسترسی آسان به این سد باستانی وجود ندارد، و سازه‌ای که می‌توانست عامل جذب گردشگران و محققان فراوانی باشد اکنون از دید همگان پنهان شده است. [۳]

ماجرای اصفهان و دعوایش بر سر آب با چهارمحال بختیاری و خوزستان هم خود قصه‌ای دارد مشابه و چه بسا غم‌انگیزتر که در فرصتی دیگر به آن هم خواهم پرداخت.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • امید

    همانطور که شما به خوبی اشاره کردید، برای هر مشکلی راه حلی وجود دارد و بسیار کژسلیقگی است که تنها به دنبال راحت ترین انها باشیم. نمونه های بسیاری در دنیا داریم که نقاط ضعف کشورشان را انچنان برطرف کرده اند که ما ایرانی ها، که در بدبختی خود فرو رفته ایم، انگشت به دهان مانده و به خود می گوییم: پس اگر انها توانستند، ما هم می توانیم! ژاپن و هلند، به عنوان مثال، دو کشوری هستند که با طبیعت انچنان کنار امدند که اینک انها سوار بر مشکلات شده اند! حتمن همواره شنیده ایم که در ژاپن چه زلزله هایی می اید، اما حتی 1 نفر هم تلفات نمی دهند و یا در هلند، که دریا را خشک کرده اند و سرزمین های فروانی از ان بدست اورده و حتی در ان کشت می کنند. اما در کشور ما حتی کوچکترین مشکلات را با کارشناسی و اندیشه حل نمی کنند. به عنوان مثال، همین موضوع کم ابی و پایین امدن سطح ابهای زیرزمینی و منفی شدن، روز افزون، بیلان ابهای زیرزمینی؛ خوب این مشکل تنها با برنامه ریزی ای درست، زیر نظر کارشناسان کشاورزی، آبخیزداری، معماری و بسیاری دیگر از تخصص ها، به اسانی قابل رفع است: 1- فاضلاب های خانگی در صورت تصفیه ، در کشاورزی بهره برداری شوند و از این طریق برداشت بیش از حد از چاه ها کاهش یابد. 2- کشاورزی باید به سمت ابیاری های تحت فشار مانند قطره ای، بارانی رفته تا با راندمان پایین 30 درصد ابیاری سنتی، کمر به نابودی منابع ابی بسته نشود. از طرف دیگر، چند سالی است که دولت بودجه ای برای قطره ای شدن ابیاری ها در نظر گرفته و یارانه پرداخت می کند اما به دلیل سودبخش نبودن کشاورزی بیش از 95 درصد دانش اموختگانبخش کشاورزی، به فعالیت های دیگر روی اورده اند؛ بنابراین، نمی توان انتظار داشت که ورود یک تکنولوژی جدید (ابیاری نوین)، بدون حضور کارشناسانی که ان را به خوبی می شناسند و می توانند ان را ترویج کنند و سودمندی های ان را نمایان سازند، تجلی وپیشرفت خوبی داشته باشد. 3- محصولات کشاورزی، هر یک دارای مصرف مشخصی از اب، برای تولید مقدار مشخص از ماده خشک هستند؛ به عبارت دیگر، برخی از مصولات، برای عمل اورده شدن، به میزان زیادی اب نیاز دارند، در حالیکه برخی دیگر با اب بسیار کمتر رشد می کنند. به عنوان مثال درخت پسته، پس از گذشت دوران نونهالی، ماهی یکبار به ابیاری نیاز دارد (در گرمترین روزهای سال)، در حالی که برخی از محصولات یک روز در میان، به همان اب نیاز دارند؛ این در حالی است که پسته، با این میزان ابیاری و توقعات غذایی پایین، یکی از ( و شاید یکی از معدود محصولاتی که درامد زایی قابل توجهی برای کشاورزشان دارند)پردرامدترین محصولات کشاورزی ایران است چرا که برای صادرات ان برنامه ریزی شده است اما محصولاتی مانند تره بار، که چند ده برابر پسته اب نیاز دارند، از انچنان قیمت پایینی برخوردار هستندکه حتی گه گاه کشاورز برداشت نکردن محصول ان را به برداشت ان ترجیح می دهد (چرا که با وجود هزینه های بسیار سنگینی که برای تولید ان متحمل شده است، انقدر قیمت محصولش پایین می اید که هزینه کارگر برداشت کننده از درامد فروش بیشتر شده و در نتیجه محصولش تنها طعمه گوسفندان و به اصطلاح علف چر می شود- که در این رابطه سالانه گوسفندچر کردن بسیاری از محصولات مانند کاهو، کلم، ... را به چشم خود دیده ام). همچنین زعفران هم از همین محصولات است که با مصرف اب بسیار کم (2-3 مرتبه در تابستان و 2 تا سه مرتبه در زمستان) و کود بسیار کم ،محصولی ارزشمند تولید می کند اما به دلیل مدیریت ضعیف در صادرات، و صادرات فله ای و انتشار ان به نام کشورهای دیگر (اسپانیا) از ارزش انچنان بالایی که گسترش یابد و جای محصولات پر مصرف در اب و مواد غذایی و کود را بگیرد، ندارد. بنابراین کشور ما باید با یک برنامه ریزی منسجم و کارشناسی شده ( ونه یک شبه تدوین شده)، به سوی کشت محصولاتی این چنینی برود. 4- ایران در گذشته (در قرن سوم و چهارم) دارای مهندسی بسیار شگفت اوری بوده که حاصل ان ساخت انواع خانه ها، بر اساس شرایط اب و هوایی، کاریز (قنات) و .. می باشد. به عنوان مثال همین قنات، یکی از شگفت اورترین مهندسی های این سرزمین است که برای استحصال ان، نه تنها نیاز به صرف انرژی ندارد،که اب بدست امده از ان بسیار خنک و گوارا بوده و دیگر خبری از "تبخیر" هم نمی باشد؛ و یا خانه هایی که در مناطق کویری می ساختند که دارای بادگیر بوده و در گرم ترین روزهای سال هم نیازی به استفاده از کولر (و در نتیجه مصرف و تبخیر بالای اب) نداشته اند. اما هم اینک، بدون برنامه ریزی های درست و کارشناسی، اقدام به ایجاد "سدها" فروارنی شده است که علاوه بر زیراب بردن بسیاری از اثار باستانی و اواره کرده صدها روستا، تبخیر بسیار بالا و هدر رفت قابل توجهی در اب را به همراه دارد؛ در حالی که باید پژوهش های زیادی برای مدیریت اب، بر اساس شرایط کشور انجام شود و از ظرفیت های خاموش کشورمان، استفاده گردد که در این صورت نه تنها مشکلات برطرف می شود که نقاط ضعف کشور به نقاطی مثبت بدل خواهد شد