آموزش دانشآموزان دارای معلولیت در ایران: کمبودها و چالشها در سایه بیتوجهی
آموزش دانشآموزان دارای معلولیت، بهویژه نابینایان، در ایران مناسب نیست. کمبود مدارس تخصصی، فقدان امکانات مناسب، نبود کادر آموزشی متخصص و بیتوجهی مسئولان، نه تنها حق تحصیل این دانشآموزان را به مخاطره انداخته، بلکه به ترک تحصیل، مهاجرت و انزوای اجتماعی آنها منجر شده است.

یک دانشآموز نابینا در ایران ـ عکس از آرشیو
آموزش کودکان دارای معلولیت اهمیت بسیاری دارد و میتواند نقش مهمی در کیفیت زندگی آنها داشته باشد. این کودکان بهدلیل مشکلات موجود نمیتوانند در کنار کودکان دیگر و در مدارس عادی مشغول به تحصیل شوند. بهترین فضای آموزشی برای آنها مدارس استثنایی است.
آموزش به این گروه از کودکان پیچیدگیهای خاص خود را دارد و در کنار آموزش لازم است ابزار کمک آموزشی و فضای مدرسه هم برای حضور آنها مناسب باشد. در مدارس عادی چنین امکاناتی فراهم نیست و لازم است برای تحصیل به مدارس استثنایی مراجعه کنند و در کنار دیگر افرادی که مشکلاتی مانند آنها را دارند تحصیل کنند.
یکی از مهمترین مشکلات دانشآموزان دارای معلولیت در ایران کمبود مدارس ویژه است. بهعنوان نمونه، براساس گزارش روز دوشنبه ۵ خرداد روزنامه «هممیهن»، در اصفهان دانشآموزان نابینا تنها تا کلاس ششم ابتدایی به مدرسه تخصصی دسترسی دارند. این در حالی است که فعالان حقوق معلولان و معلمان بر این باورند که این دانشآموزان نیازمند آموزشهای تخصصی خود هستند و ادغام آنها در مدارس عادی بدون فراهم کردن امکانات و کادر آموزشی ویژه، منجر به افت تحصیلی و ترک تحصیل آنها میشود.
تعطیلی مراکز شبانهروزی و مدارس تخصصی نابینایان در اصفهان از دهه ۸۰ شمسی، این وضعیت را تشدید کرده و اکنون تنها دو مدرسه استثنایی کوچک در این شهر وجود دارد که آنها نیز پاسخگوی نیازها نیست. پیش از انقلاب در اصفهان سه مرکز شبانهروزی و مدرسه مخصوص نابینایان وجود داشت.
کمبود مدارس تخصصی، بهویژه در مقاطع بالاتر، موجب شده تا خانوادهها برای بهرهمندی فرزندانشان از آموزش مناسب، مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر مانند تهران شوند.
غلامرضا طغیانی، پدر یک دانشآموز نابینا در اصفهان، با راهاندازی کارزاری اعتراضی، خواستار ایجاد مدارس راهنمایی و دبیرستان ویژه نابینایان در این شهر شده است. او معتقد است درک مسائل برای فرزندان نابینا در مدارس عادی بهدلیل عدم توانایی دیدن و استدلال بهشیوه معمول، دشوارتر است.
تجربه مهاجرت خانوادهها از شهرهای کوچکتر به اصفهان بهدلیل نبود امکانات آموزشی مناسب برای فرزندانشان، گواه دیگری بر این مشکل است.
افزون بر کمبود مدارس، فقدان امکانات آموزشی مناسب نیز از دیگر چالشهای جدی است. تهیه کتابهای بریل (کتابهایی که متن آنها با استفاده از خط بریل ـ سیستم نوشتاری برای نابینایان ـ نوشته شده و با حس لامسه خوانده میشوند)؛ با کیفیت پایین و کمبود ماشینهای تحریر بریل مشکلات بسیاری را برای دانشآموزان نابینا ایجاد کرده است.
منتقل نکردن تجهیزات آموزشی تخصصی مانند پرینترهای بریل قوی و وسایل کمکآموزشی لمسی از مراکز تعطیلشده به مدارس موجود نیز آسیب بزرگی بر کیفیت آموزش وارد کرده است.
از سوی دیگر، کمبود کادر آموزشی متخصص در ایران از دیگر موانع پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دارای معلولیت است. در مدارس عادی که دانشآموزان نابینا ادغام میشوند، آموزگارانِ رابط که قرار است به آنها کمک کنند، اغلب تخصص کافی در زمینه آموزش نابینایان ندارند و ساعات حضور آنها نیز کاهش یافته است.
در مدارس استثنایی هم، بهکارگیری درصد بالایی از معلمان نابینا، با وجود انگیزهبخشی به دانشآموزان، در مواردی که نیاز به دیدن و یافتن اشیا وجود دارد، مشکلاتی ایجاد کرده است.
کمبود معلم برای دانشآموزان دارای معلولیت بهحدی است که در برخی مدارس، کلاسهای چندپایه تشکیل میشود و یک معلم بهطور همزمان مسئول آموزش دانشآموزان با سطوح مختلف آموزشی است که این امر کیفیت آموزش را بهشدت کاهش میدهد.
وضعیت نامناسب ساختمان مدارس ویژه دانشآموزان دارای معلولیت نیز فاجعهبار است. فرسودگی بنا، قرار گرفتن کلاسها در طبقات بالا با پلههای شیبدار که منجر به آسیبدیدگی دانشآموزان میشود، و وضعیت نامطلوب سرویسهای بهداشتی، آبخوری، سیستم گرمایش و سرمایش و نور کلاسها، محیط آموزشی نامناسبی را برای این دانشآموزان ایجاد کرده است.
مشکل سرویس رفتوآمد به مدرسه هم یکی از دغدغههای اصلی خانوادههاست.
با وجود اعلام رایگان بودن هزینه ایابوذهاب دانشآموزان استثنایی، بسیاری از خانوادهها از عدم وجود سرویس مناسب و اجبار به پرداخت هزینههای سنگین انتقاد میکنند و ناچار به جابهجایی روزانه فرزندانشان با مشکلات فراوان هستند.
شیوه برگزاری امتحانات دانشآموزان دارای معلولیت نیز با مشکلاتی روبهروست. مدارس اغلب از خانوادهها میخواهند در روزهای امتحان بهعنوان منشی حضور داشته باشند یا هزینه منشی را پرداخت کنند که این امر شبهاتی را در مورد اعتبار امتحانات ایجاد میکند.
آمارهای رسمی نهادهای آموزشی این وضعیت نامطلوب را برجسته میکند.
بهگفته سالار قاسمی، رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی، مدارس استثنایی با کمبود نیروی متخصص از جمله گفتاردرمان، کاردرمان، مشاور و شنواییسنج روبهرو هستند. همچنین، تنها درصد کمی از این مدارس دارای امکانات ورزشی مناسب هستند.
براساس اعلام سازمان بهزیستی در سال ۱۴۰۳، حدود ۳۰ هزار کودک معلول بازمانده از تحصیل در کشور وجود دارند که دلایلی چون دشواری رفتوآمد، مشکلات فرهنگی، فقر و کمبود مدرسه مناسب در آن دخیل است.
رامک حیدری، مدیرعامل انجمن حمایت از بیماران دیستروفی در فروردین همان سال اعلام کرد که ۸۰ درصد کودکان مبتلا به دیستروفی بهدلیل نامناسب بودن مدارس، ترک تحصیل کردهاند. دیستروفی یا دُشپروردگی به تباهیِ بافت در اثر بیماری یا سوءتغذیه یا اکثراً وراثت گفته میشود.
فعالان حوزه معلولیت بر این باورند که افراد دارای معلولیت همچنان با تبعیضهای بسیاری در زمینههای معیشتی، امنیتی و آموزشی روبهرو هستند و بودجه ناکافی برای اجرای قوانین حمایتی، این مشکلات را تشدید کرده است.
آموزش دانشآموزان دارای معلولیت در ایران با چالشهای ساختاری و کمبودهای متعددی مواجه است. بیتوجهی به این قشر از جامعه و نبود امکانات آموزشی مناسب، نه تنها حقوق اساسی آنها را نقض میکند، بلکه به انزوای اجتماعی و بهرهمند نشدن جامعه از استعدادهای بالقوه آنها منجر میشود.
تخصیص بودجه کافی، تربیت کادر آموزشی متخصص، ایجاد مدارس مناسب و در دسترس و همچنین مناسبسازی محیطهای آموزشی، از جمله اقداماتی است که در ایران از دانشآموزان دارای معلولیت دریغ شده است.
نظرها
نظری وجود ندارد.