جنگ ایران و اسرائیل – تحلیلگران چه میگویند؟
با تشدید تنشها بین ایران و اسرائیل، حملات موشکی ایران به تلآویو و حیفا و بمباران تهران توسط اسرائیل، منطقه را در آستانه جنگی تمامعیار قرار داده است. تحلیلگران از نقش کلیدی دونالد ترامپ در کاهش تنش، موازنه ظریف هند، تلاشهای گروه هفت برای میانجیگری، و انگیزههای سیاسی بنیامین نتانیاهو برای بازسازی اعتبار اسرائیل سخن میگویند.

حملات اسرائیل به نقاطی از تهران ـ عکس از علیرضا نصری ـ خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)
بامداد ۲۶ خرداد/ ۱۶ ژوئن ایران ساعاتی پس از بمباران تهران توسط اسرائیل، موج جدیدی از حملات موشکی به تلآویو و حیفا انجام داد که حداقل هشت کشته به جا گذاشت. حملات اسرائیل به ایران تاکنون بیش از ۲۲۰ نفر، از جمله ۷۰ زن و کودک، را کشته است. روز گذشته رئیس اطلاعات سپاه و دو فرمانده اطلاعاتی دیگر ترور شدند. یسرائیل کاتز، وزیر دفاع اسرائیل، تهدید کرد که شهروندان تهران بهزودی تاوان حملات تلافیجویانه ایران را خواهند پرداخت. دونالد ترامپ ابراز امیدواری کرد که اسرائیل و ایران به توافق برسند، اما تأکید کرد که آمریکا به حمایت از اسرائیل ادامه خواهد داد. گزیدهای از نظر تحلیلگران را در این گزارش گرد آوردهایم:
موازنه ظریف هند
حملات اسرائیل به تأسیسات نفتی و زیرساختی ایران در روز شنبه، با پاسخ موشکی و پهپادی تهران به تلآویو و حیفا همراه شد که ۱۳ کشته و دهها زخمی داشت. ایران همچنین مذاکرات هستهای با آمریکا را متوقف کرد. سازمان همکاری شانگهای (SCO) این حملات را محکوم کرد و آن را نقض قوانین بینالمللی و تهدیدی برای صلح جهانی دانست. SCO خواستار حل مسالمتآمیز مسئله هستهای ایران شد. اما هند، یکی از اعضای SCO، از تأیید این بیانیه خودداری کرد و در بحثهای مربوط به آن مشارکت نداشت.
هند در حال انجام یک موازنه ظریف است. این کشور روابط دفاعی قوی با اسرائیل دارد و بزرگترین خریدار تسلیحات آن است. همزمان، هند بندر چابهار ایران را برای دسترسی به بازارهای آسیای مرکزی و افغانستان توسعه میدهد. وزیر امور خارجه هند خواستار پرهیز از تشدید تنش و بازگشت به دیپلماسی شد و اعلام کرد که دهلینو آماده حمایت از هر دو طرف است. با این حال، فاصله گرفتن هند از بیانیه SCO و خودداری از رأی دادن به قطعنامه آتشبس غزه در سازمان ملل، پرسشهایی درباره حمایت ضمنی آن از اسرائیل ایجاد کرده است.
کبیر تانجا، تحلیلگر الجزیره معتقد است که این اقدامات ممکن است تحت تأثیر روابط هند با آمریکا باشد، بهویژه در آستانه توافق تجاری با واشنگتن. تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران، از جمله لغو معافیتهای مربوط به بندر چابهار، سرمایهگذاری هند در این پروژه استراتژیک را تهدید میکند. چابهار برای هند اهمیت زیادی دارد، زیرا امکان تجارت با افغانستان و آسیای مرکزی را بدون نیاز به پاکستان فراهم میکند. همچنین، موقعیت جغرافیایی ایران برای امنیت و نفوذ منطقهای هند حیاتی است. در نتیجه، هند با چالش حفظ روابط دوستانه با ایران، اسرائیل و آمریکا مواجه است و تلاش میکند با حفظ بیطرفی، منافع ملی خود را در این تنشهای پیچیده تأمین کند.
چه انتظاری میتوان از گروه هفت در مورد مناقشه اسرائیل و ایران داشت؟
رهبران کشورهای گروه هفت (G7) – کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، بریتانیا و ایالات متحده – روز یکشنبه در شهر دورافتاده کاناناسکیس، آلبرتا، واقع در دامنههای کوههای راکی کانادا، برای سه روز گفتوگوهای فشرده گرد هم آمدهاند. این پنجاه و یکمین اجلاس گروه هفت (G7) – خواهد بود.
جیمز بیز تحلیلگر الجزیره مینویسد:
فکر میکنم برگزارکنندگان امیدوارند نوعی بیانیه مشترک درباره وضعیت کنونی خاورمیانه به دست آورند. بیانیهای که خواستار کاهش تنش و دیپلماسی باشد. چون فراتر از این، مطمئن نیستم که میان رهبران حاضر در این اجلاس توافق زیادی وجود داشته باشد. به یاد داشته باشید که اکثر اعضای G7 گفتهاند اسرائیل حق دفاع از خود را دارد. با این حال، ژاپن به شدت حمله اسرائیل به ایران در روز جمعه را محکوم کرد. مشکل دیگر البته دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، است. او دوست ندارد دیگر رهبران او را مجبور به پذیرش سخنانشان کنند. فکر میکنم بسیاری از این رهبران سعی خواهند کرد ترامپ را متقاعد کنند که بیانیه مشترک ایده خوبی است.
آیا این واقعاً تأثیری بر اتفاقات میدانی خواهد داشت؟ چون نه اسرائیل و نه ایران در G7 نمایندهای ندارند. ترامپ تنها کسی است که در این بازی منافع مستقیم دارد، به این معنا که احتمالاً میتواند نخستوزیر اسرائیل را متقاعد کند یا دستکم تلاش کند او را متقاعد نماید. به همین دلیل، با وجود موضوعات متعدد دیگری که در این اجلاس G7 بحث خواهد شد، تلاشهایی برای متقاعد کردن ترامپ به اینکه کاهش تنش راه درست است، انجام خواهد شد. چون فکر میکنم دیگر رهبران میدانند که طرف اسرائیلی دوست دارد آمریکا بهطور فعال در این مناقشه از نظر نظامی خود را تقویت کند.
حملات اسرائیل به ایران و تلاش برای بازسازی اعتبار مخدوششده
نسرین مالک در مقالهای در گاردین استدلال میکند که حملات اخیر اسرائیل به ایران تلاشی دیرهنگام و خطرناک برای بازسازی اعتباری است که در غزه از دست رفته است. او دو دیدگاه درباره تحولات خاورمیانه ارائه میدهد: یکی اینکه پاسخ اسرائیل به حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس، با شدت و نقض قوانین بینالمللی، از گذشته گسست کرده و به جنایاتی چون نسلکشی در غزه، تهاجم به لبنان و حملات به ایران منجر شده است. دیدگاه دیگر، این رویدادها را بخشی از یک پیوستار تاریخی میداند که صلح شکننده منطقه، وابسته به تعادل ناپایدار، توسط دولت اسرائیل که به دنبال بازنویسی آینده منطقه است، برهم خورده است.
این صلح شکننده به عواملی چون میانجیگری کشورهای خلیج فارس، عادیسازی روابط برخی از آنها با اسرائیل از طریق پیمان ابراهیم، و سرکوب حقوق فلسطینیها وابسته بود. تهاجم به غزه اما مقاصد واقعی اسرائیل را افشا کرد و ایران و متحدانش (حزبالله و حوثیها) را بهعنوان مدافعان فلسطین وارد صحنه کرد. این امر اسرائیل را برای اقدام بدون محدودیت جسور کرد.
حمایت بیقیدوشرط آمریکا و متحدانش از اسرائیل، با توجیه امنیت یهودیان، به دلیل پاسخهای نامتناسب اسرائیل به تهدیدات و سوءاستفاده از آنها برای ایجاد ناامنی، زیر سؤال رفته است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، از جنگ برای تقویت حمایت داخلی و تداوم قدرت سیاسی خود بهره میبرد و اعتماد متحدان را تضعیف کرده است. تصاویر تکاندهنده از غزه فشار عمومی در غرب را افزایش داد، اما حملات به ایران این فشارها را کمرنگ کرد و روایت قربانی بودن اسرائیل را احیا نمود.
مالک معتقد است اسرائیل با درسگیری از جنگ عراق، حملات به ایران را با ادعای دفاع پیشدستانه توجیه میکند، اما پرسشهایی درباره مشروعیت و قریبالوقوع بودن تهدید باقی است. کاهش اعتبار اسرائیل و آمریکا بهعنوان بازیگران صادق و قانونمدار، این اقدامات را پیچیده کرده است. اسرائیل به دنبال کاهش قدرت سیاسی و نظامی ایران است، اما هدف نهایی نامشخص است: آیا این یک عملیات محدود است یا تشدید بیپایان مانند غزه؟ این اقدامات خاورمیانه را بهعنوان صحنهای برای سیاست داخلی و مدیریت اعتبار اسرائیل تبدیل کرده، در حالی که نیازها و امنیت دیگر کشورهای منطقه نادیده گرفته میشود.
سه مرد خشمگین که ممکن است همه را به کام مرگ بکشانند
سیمون تیسدال در گاردین استدلال میکند که بنیامین نتانیاهو، آیتالله علی خامنهای و دونالد ترامپ، سه رهبر سالخورده و خشمگین، به دلیل قضاوت ضعیف، انگیزههای شخصی و ناکارآمدی، مسئول تشدید خطرناک مناقشه اسرائیل و ایران هستند که میتواند به جنگی فاجعهبار منجر شود. این جنگ اجتنابپذیر بود و دیپلماسی در جریان بود، اما اسرائیل با حملات غیرقانونی به ایران، که بعید است برنامه هستهای تهران را متوقف کند، وضعیت را وخیمتر کرد. ایران نیز با تهدید به حملات تلافیجویانه، از جمله علیه پایگاههای آمریکا و بریتانیا، خطر را افزایش داده است.
نتانیاهو (۷۵ ساله)، با سابقه شکست در حفاظت از اسرائیلیها در حملات ۲۰۲۳، عدم نابودی حماس و کشتار بیش از ۵۵,۰۰۰ فلسطینی در غزه، به دنبال رویارویی با ایران است. او جنگ را برای حفظ قدرت سیاسی و فرار از اتهامات جنایات جنگی انتخاب کرده، اما این اقدامات به وجهه اسرائیل آسیب زده و یهودستیزی جهانی را تقویت کرده است. تیسدال معتقد است نتانیاهو باید بازداشت شود، نه حمایت.
خامنهای (۸۶ ساله)، رهبر ایران، رژیم سرکوبگر و ناکارآمدی را هدایت میکند که با سانسور، نقض حقوق بشر و سوءمدیریت اقتصادی، از جامعه خود دور افتاده است. پافشاری او بر غنیسازی اورانیوم، بهرغم نبود کاربرد غیرنظامی، به نتانیاهو بهانه داد. حملات اسرائیل به تأسیسات هستهای و نظامی ایران، رژیم را تضعیف کرده، اما سخنان نتانیاهو برای قیام مردم ایران ممکن است به جای تضعیف، حمایت از رژیم را تقویت کند.
ترامپ (۷۹ ساله)، با تصمیمگیریهای نسنجیده و کنار گذاشتن توافق هستهای قبلی، زمینهساز بحران شد. ناتوانی او در مذاکره و تسلیم شدن در برابر فشار نتانیاهو برای حمله به ایران، نشاندهنده ضعف و بیثباتی اوست. تهدیدات او علیه ایران، هماهنگی آمریکا و اسرائیل را تأیید میکند و خطر جنگ تمامعیار و شوک انرژی جهانی را افزایش میدهد.
تیسدال هشدار میدهد که این سه رهبر، با انگیزههای شخصی (بقای سیاسی نتانیاهو، تداوم رژیم خامنهای، و بیکفایتی ترامپ)، جهان را به سوی فاجعه سوق میدهند. او به بریتانیا توصیه میکند از وابستگی به آمریکا فاصله بگیرد و مستقل عمل کند، زیرا این «سه مرد خشمگین» میتوانند همه را به خطر بیندازند.
دیپلمات سابق اسرائیلی: ترامپ قدرت پایان دادن به مناقشه را دارد
آلون پینکاس، دیپلمات سابق که به دو نخستوزیر اسرائیل مشاوره داده، میگوید قدرت پایان دادن به مناقشه بین اسرائیل و ایران تا حد زیادی در دستان دونالد ترامپ است.
پینکاس در گفتوگو با برنامه نیوزدی در سرویس جهانی بیبیسی میگوید که ترامپ در موقعیتی است که میتواند برای مذاکره یک توافق صلح اقدام کند.
او میگوید از نظر عملی، رئیسجمهور میتواند پیشنهادی به تهران ارائه دهد که به آنها امکان حفظ آبروی خود و پذیرش صلح مذاکرهشده را بدهد، اما از آنجا که ایران در موقعیت ضعیفی برای مذاکره قرار دارد، انگیزه دارد به مبارزه ادامه دهد و خسارت بیشتری به اسرائیل وارد کند. او میافزاید:
در مقابل، رئیسجمهور ترامپ میتواند تلفن را بردارد و به آقای نتانیاهو بگوید «بس است، دیگر کافی است – ۲۴ ساعت فرصت داری این را تمام کنی.آیا او یکی از این دو کار را خواهد کرد؟ نمیدانم.
حملات اسرائیل به ایران و کاهش نفوذ آمریکا در خاورمیانه
جان ساورز، رئیس سابق MI6، در تحلیلی در فاینشنال تایمز مینویسد که با کاهش حضور آمریکا در خاورمیانه، کشورهای منطقه خود امنیتشان را تأمین میکنند. حمله اسرائیل به ایران نمونهای از این روند است. این حمله، با هوشیاری اطلاعاتی بینظیر، فرماندهان ایرانی را در خانههایشان هدف قرار داد و برخی با پهپادهایی از داخل ایران کشته شدند. هنوز مشخص نیست برنامه هستهای ایران تا چه حد عقب افتاده، اما اسرائیل ممکن است برای جلوگیری از پیشرفت هستهای ایران، به حملات مکرر نیاز داشته باشد. تشدید حملات به زیرساختهای نفتی ایران میتواند منجر به تلافی در خلیج فارس شود، اما تاکنون اسرائیل به اهدافش نزدیک شده است.
ساورز معتقد است رهبران ایران خود مسئول این وضعیت هستند. آنها برنامه هستهای با اهداف نظامی را ادامه داده، شبهنظامیان را برای ایجاد مشکل برای دشمنانشان مسلح کرده و کنترل ضعیفی بر این گروهها داشتهاند که به حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس منجر شد و به ضرر منافع ایران تمام شد. این اقدامات به توسعه ایران آسیب زده و مردم تحصیلکرده و کارآفرین این کشور از عقبماندگی نسبت به همسایگان عرب ناامید شدهاند. انقلاب اسلامی برای ایرانیان یک شکست فاجعهبار بوده است.
نتانیاهو آرزوی سرنگونی رژیم ایران را دارد که به دلیل شکنندگی و عدم محبوبیت، محتمل است. اما حملات خارجی معمولاً مردم را به حمایت از رژیم سوق میدهد و دعوت نتانیاهو از ایرانیان برای قیام، در حالی که بمباران میشوند، جذابیتی ندارد. تهدید واقعی رژیم، اعتراضات داخلی است. روسیه و چین احتمالاً رژیم را در صورت ضعف حمایت نمیکنند؛ روسیه به دلیل درگیری در اوکراین توان ندارد و چین علاقهای به نقش امنیتی ندارد.
سقوط رژیم ممکن است به دولتی لیبرال منجر نشود. نیروهای نظامی احتمالاً قدرت را میگیرند و شاید تهدید خارجی کمتری ایجاد کنند، اما آزادیهای محدود ایران ممکن است کاهش یابد. گزینه دیگر تجزیه ایران است که به دلیل تنوع قومیتی، میتواند به هرجومرج شبیه لیبی یا سوریه منجر شود. تجربه نشان میدهد سقوط رژیمهای سرکوبگر لزوماً به بهبود اوضاع نمیانجامد.
حمله اسرائیل نشاندهنده کاهش نفوذ آمریکا است. روابط نتانیاهو و ترامپ تیره است. ترامپ به دنبال میانجیگری است، اما نتانیاهو درخواست او برای مذاکره با ایران را نادیده گرفت. کشورهای خلیج فارس، از جمله عربستان، این را درک کرده و بدون اتکا به ترامپ، که غیرقابلاعتماد است و آمریکا را به مسائل بزرگتر مانند چین متمرکز کرده، عمل میکنند. خروج آمریکا از امنیت خاورمیانه ادامه خواهد یافت و منطقه خود این خلأ را پر میکند.
نظرها
نظری وجود ندارد.