ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

حمله اسرائیل به صداوسیما: فرصتی برای نظام، چالشی برای مخالفان

حسین نوش‌آذر ـ حمله هوایی اسرائیل به ساختمان صداوسیمای ایران، در حالی که به‌عنوان ضربه‌ای نمادین به نظام تلقی می‌شود، در عمل ابزاری برای حاکمیت فراهم آورده تا با بازنمایی رسانه‌ای، توجه را از ضعف مدیریت، تابعیت بی‌چون و چرا از نهاد رهبری و مشکلات داخلی منحرف کرده، برای خود مشروعیتی دست و پا کند و جامعه مدنی و مخالفان را از نظر رسانه‌ای تحت فشار سکوت و اتهام قرار دهد.

دیدگاه

شامگاه دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۴ (۱۶ ژوئن ۲۰۲۵)، شبکه خبر صداوسیمای ایران در یک گزارش ویژه از حمله هوایی اسرائیل به ساختمان سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی خبر داد. در حین پخش زنده، صدای انفجار شنیده شد و مجری برنامه در همان لحظه اعلام کرد که ساختمان مورد اصابت قرار گرفته است. دقایقی پیش از این رویداد، وزیر دفاع اسرائیل اعلام کرده بود که به‌زودی رسانه‌های رادیو و تلویزیون دولتی ایران از بین خواهند رفت.

پخش برنامه شبکه خبر پس از وقفه‌ای کوتاه از سر گرفته شد و مجری در استودیویی دیگر ظاهر شد، و در همان حال حمله به صداوسیما را به‌عنوان تعرض به آزادی بیان توصیف کرد. یونس شادلو، سردبیر بخش دفاعی خبرگزاری صداوسیما، اظهار داشت که حداقل چهار بمب به ساختمان صداوسیما برخورد کرده است. همشهری‌آنلاین از کشته شدن تعدادی از کارکنان صداوسیما خبر داد، اما حسن عابدینی، معاون سیاسی سازمان صداوسیما، اعلام کرد که در لحظات اولیه بسیاری از افراد ساختمان را تخلیه کردند و شماری از کارکنان زخمی شدند.

هرچند حمله به ساختمان شیشه‌ای صداوسیما لزوماً توانایی پخش برنامه‌های این سازمان را متوقف نمی‌کند، اما این حمله برای مخالفان، که همواره صداوسیما را در جبهه مقابل خود دیده‌اند، از اهمیت نمادین ویژه‌ای برخوردار است.

بازنمایی تصویری از مقاومت و پایداری

پوشش خبری حمله هوایی اسرائیل به ساختمان صداوسیمای ایران در شبکه خبر را می‌توان به‌عنوان تلاشی برای ساخت روایتی خاص در راستای منافع نظام حاکم تحلیل کرد. شبکه خبر با توصیف این حمله به‌عنوان «تعرض به آزادی بیان» و ادامه پخش از استودیویی دیگر، تصویری از مقاومت و پایداری در برابر تهاجم خارجی را بازنمایی می‌کند. این نوع چارچوب‌بندی، با برجسته‌سازی قربانی بودن صداوسیما و به‌تبع آن نظام، سعی در بسیج احساسات ملی‌گرایانه و همدلی مخاطبان داخلی دارد. در عین حال، این بازنمایی با حذف یا کم‌رنگ کردن هرگونه اشاره به دلایل احتمالی حمله یا زمینه‌های سیاسی ـ نظامی آن، روایتی یک‌جانبه ارائه می‌دهد که مخاطب را به سمت پذیرش موضع رسمی هدایت می‌کند. این انتخاب آگاهانه در بازنمایی، قدرت رسانه را در شکل‌دهی به ادراک عمومی از رویدادها نشان می‌دهد.

توجه داشته باشیم که تا پیش از این صدا و سیمای جمهوری اسلامی با معادل ۲۰۰ میلیون دلار بودجه سالانه به دلیل پخش محتوای جانب‌دارانه و هم‌راستا با منافع حاکمیت، به «رسانه میلی» معروف شده بود. یک مطالعه توسط سازمان عدالت برای ایران و فدراسیون بین‌المللی حقوق بشر نشان داد که این سازمان در دهه گذشته حداقل ۳۶۷ مورد مشکوک به اعترافات اجباری را پخش کرده است، که به‌عنوان ابزاری برای سرکوب مخالفان و ترساندن فعالان استفاده می‌شود. این اقدامات باعث شده بود که صدا و سیمای جمهوری اسلامی به عنوان یک «ماشین تولید دروغ» توصیف شود و با رسانه‌های کشورهایی مانند چین و کره شمالی مقایسه شود.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

مذاکره بر سر معنا و هدایت افکار عمومی

از سوی دیگر، تأثیر این بازنمایی بر گروه‌های مخالف نظام و مخاطبان خارجی متفاوت است. برای مخالفان داخلی، که صداوسیما را به‌عنوان ابزار پروپاگاندای حکومتی می‌بینند، این حمله می‌تواند به‌عنوان ضربه‌ای نمادین به ساختار قدرت بازنمایی شود، حتی اگر عملاً پخش برنامه‌ها مختل نشود. این تناقض در بازنمایی - یعنی تلاش صداوسیما برای نمایش اقتدار و همزمان بهره‌برداری از نقش قربانی، پیچیدگی‌های بازنمایی رسانه‌ای را آشکار می‌کند. گزارش‌های متناقض درباره تلفات و تخلیه ساختمان نیز نشان‌دهنده تلاش برای مدیریت بحران در سطح بازنمایی است، جایی که اطلاعات به‌گونه‌ای گزینش و ارائه می‌شوند که هم حس اضطرار را منتقل کنند و هم از ایجاد وحشت عمومی یا تضعیف مشروعیت نظام جلوگیری شود. این فرایند نشان می‌دهد که بازنمایی رسانه‌ای نه‌تنها بازتاب واقعیت نیست، بلکه ابزاری فعال برای مذاکره بر سر معنا و هدایت افکار عمومی است.

علاوه بر این پوشش خبری حمله هوایی اسرائیل به ساختمان صداوسیما توسط شبکه خبر نمونه‌ای از تلاش رسانه حکومتی برای یکسان‌سازی افکار عمومی و به حاشیه راندن صداهای مخالف است. شبکه خبر با بازنمایی این حمله به‌عنوان «تعرض به آزادی بیان» و تأکید بر قربانی بودن نظام، روایتی یک‌جانبه ارائه می‌دهد که هرگونه تحلیل یا انتقاد متفاوت را به‌عنوان غیرملی یا همسویی با دشمن برچسب‌گذاری می‌کند. این چارچوب‌بندی، فضایی ایجاد می‌کند که در آن منتقدان صداوسیما یا افرادی با دیدگاه‌های متفاوت، از ترس طرد اجتماعی یا اتهاماتی مانند «همکاری با دشمن»، در بیان نظرات خود محتاط شده و به سکوت وادار می‌شوند. این فرایند، با تقویت حس انزوای مخالفان و تثبیت روایت رسمی در افکار عمومی، قدرت رسانه حکومتی را در کنترل گفتمان عمومی و تضعیف صداهای آلترناتیو نشان می‌دهد.

در یک نگاه

اقدام اسرائیل در حمله به صداوسیما، در مجموع به‌نفع حاکمیت ایران و به‌ضرر جامعه مدنی عمل می‌کند. این حمله، به حاکمیت فرصت می‌دهد که مشروعیت صداوسیما را به‌عنوان «سنگر ارزش‌ها» بالا ببرد. در مقابل، جامعه مدنی و مخالفان، که صداوسیما را نماد پروپاگاندای حکومتی می‌دانند، تحت فشار «مارپیچ سکوت» قرار گرفته و از بیان دیدگاه‌های انتقادی خود محتاط‌تر می‌شوند، چرا که هر نقدی ممکن است به برچسب «همسویی با دشمن» منجر شود. این حمله، به‌جای تضعیف صداوسیما، به‌طور پارادوکسیکال جایگاه آن را در روایت رسمی تقویت می‌کند. برای به چالش کشیدن صداوسیما، قلم و صدای مخالفان داخلی، که از طریق نقد ساختاری و آگاهی‌بخشی عمل می‌کنند، مؤثرتر از اقدام نظامی خارجی بود، زیرا مداخله خارجی به حاکمیت بهانه‌ای برای سرکوب بیشتر و تحکیم قدرت رسانه‌ای‌اش می‌دهد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.