«تهرانِ تنها»: مرثیهای برای یک شهر جنگزده
حسین نوشآذر ـ پرفورمنس «تهران تنها» با تلفیق موسیقی پیانو، نقاشی زنده، و پسزمینهای از درگیریها در پهنه آسمان تهران، روایتی بصری و صوتی از زیستن در دل بحران ارائه میدهد. این اجرا، با حضور دو هنرمند بر بام تهران، پرسشی عمیق درباره نقش هنر در برابر جنگ و ویرانی مطرح میکند.

نمایی از پرفورمنس «تهران تنها» (اسکرین شات)
پرفورمنس «تهران تنها» با ترکیب موسیقی، نقاشی، و عناصر شهری، بیانیهی قدرتمندی دربارهی زندگی در بحران است. هم زیبایی و هم بیهودگی زندگی را به نمایش می گذارد و ما را با این پرسش درگیر میکند که هنر در برابر جنگ چه نقشی میتواند داشته باشد؟
سحرگاه ۲۷ خرداد دو هنرمند، پارسا مصلحیفرد (نوازنده) و آرمین مختاری (هنرمند نقاش) بر بام خانهای در تهران. نمایی از کوهستان در دوردست. برج میلاد و خانههایی با ساکنانی که ممکن است شهر را ترک کرده باشند. در پهنهی آسمان درگیری پدافند هوایی با جنگندههای متخاصم. مصلحی فرد پیانو مینوازد و مختاری نمای مقابل را بر بوم نقاشی میکند. سایه نقاش روی بوم افتاده است. مثل این است که او بخشی از تصویری از جنگ است که مقابل دیدگان ما شکل میگیرد. خبرهایی که از تهران میرسد مبتنی بر این است که خیابانها خلوتاند، مغازهها اغلب بستهاند، میگویند هستند کسانی که پدر یا مادر زمینگیر سالخوردهای دارند و او را به ترفندی در بیمارستان بستری میکنند که بعد با فراغ خاطر همراه با سایر اعضای خانواده شهر را ترک کنند. میگویند هستند کسانی که حیوانات خانگی را در خیابانها رها و به حال خود وامیگذارند که شهر را ترک کنند.
سایهی مختاری بر بوم نقاشی، قدرتمندترین نماد صحنه است: او نه تنها ناظر، که جزیی جداییناپذیر از تصویر جنگ و ویرانی است. این سایه نشان میدهد که هنر و هنرمند در چنین شرایطی هرچند مقاومت میکنند، اما خود نیز قربانی همان فاجعهای هستند که ثبتش میکنند. صحنهی کلی با ترکیب نوای پیانو (گذشته؟ امید؟ زیبایی؟) و نقاشیِ منظرهای که شامل جنگ است، فضایی «آخر زمانی» عمیقاً ایرانی و معاصر خلق میکند. این تصویر نه تنها ثبت یک لحظهی تراژیک، در سحرگاهی از همین روزهای پرالتهاب است، بلکه پرسشیست دربارهی نقش هنر، بقای انسانیت، و سرنوشت شهری که بهظاهر زنده است اما رگهای حیات اجتماعیاش یکی پس از دیگری قطع میشوند.
پارسا مصلحیفرد، نوازنده پیانو و هنرمند معترض، با اجراهای نمادین در جنبش «زن، زندگی، آزادی» (۱۴۰۱) شناخته میشود. او که در جریان اعتراضات و خاکسپاری کیانوش سنجری بازداشت شد، با پرفورمنسهایی مانند «آزادی» در موزه هنرهای معاصر تهران (اسفند ۱۴۰۳) و نواختن پیانو در سحرگاه ۲۷ خرداد ۱۴۰۴ در میان درگیریهای هوایی، هنر را به ابزاری برای مقاومت مدنی تبدیل کرده است.
آرمین مختاری، نقاش و فعال فرهنگی، با آثاری بازتابدهنده بحرانهای اجتماعی و سیاسی ایران، از بازداشتشدگان جنبش ۱۴۰۱ است. او در پرفورمنس «آزادی» نقش داشت. این دو با موسیقی و نقاشی، روایتی مشترک از مقاومت هنری در برابر خشونت خلق میکنند.
نظرها
نظری وجود ندارد.