ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

پرآوازه‌ترين ترانه «بهار عربی»

علی امینی نجفی - هدف از این نوشته کوتاه درنگی گذرا بر یکی از جوانب انقلاب تونس است با تکیه بر ترانه‌ای که از آن دوران به یادگار ماند و در روزگار کنونی نیز همچنان ورد زبان‌هاست.

این روزها از رشته جنبش‌هایی که به «بهار عربی» نامبردار شدند، حدود پانزده سال می‌گذرد. رویدادها و سرنوشت‌های این انقلاب‌های مردمی در نوشتارها و کتاب‌های بسیاری بازگو شده است.

«بهار عربی» با جنبش اعتراضی مردم تونس، معروف به «انقلاب یاس» نطفه بست و سپس جرقه‌های آن به کشورهای همسایه، که همگی به آفت فساد و بلای استبداد دچار بودند، سرایت کرد و تا چند سال کشورهای مصر و لیبی و عراق و سوریه را به لرزه در آورد.

انقلاب در تونس با ماجرای تراژیک خودسوزی مردی بینوا به نام محمد بوعزیزی در ۱۷ دسامبر شعله‌ور شد و ظرف تنها حدود چهار هفته به نظام زین‌العابدین بن علی پایان داد و به گریز دیکتاتور منتهی شد.

خلئی که پس از فرار دیکتاتور به جای ماند به زودی جولانگاه ماجراجویان و فرصت‌طلبان و سیاستمداران قدرت‌طلب شد؛ تندروانی از همه رنگ، از بنیادگران مسلمان تا چپگرایان افراطی، به هرج و مرجی بیکران در کشور دامن زدند. این روند ناخجسته بدانجا رسید که چیزی نگذشت بسیاری از اندیشوران و روشنفکران با تلخکامی از «شکست انقلاب» گفتند و نظام برآمده از انقلاب را حتا بدتر از نظام پیشین ارزیابی کردند، چون دو گوهر ارزنده در جامعه ناپدید شده بود: امنیت و قانون‌مداری، و به جای آزادی موعود هرج و مرجی بیکران، که در نبود سنت دموکراسی ریشه داشت، کشور را فرا گرفت.

دو سه سالی بعد که جوانان و روشنفکران از شور انقلابی افتاده و جامعه افسرده و خسته از هرج و مرج به یأس و حیرت فرو رفته بود، یکی از نویسندگان خوشنام و نواندیش به نام مازن الشریف شعری سرود که بسیاری آن را نوعی مویه‌سرایی در شکست آمال انقلاب دانستند.

مازن شریف، زاده ۱۹۷۹، نویسنده و اندیشمندی پرکار است با نگرش چپ و گرایش‌های عرفانی! او به مناسبت ده سالگی انقلاب مقاله‌ای نوشت به عنوان «انقلاب شد اما». او در این نوشته فشرده حال و هوای کشورش را، پس از بیداری از خواب خوش رؤیاهای انقلابی، به خوبی بازتاب می‌دهد. این نوشته را با اندکی اختصار در زیر می‌خوانید:

از دیدگاه خلق ما انقلاب تونس تجلی آمال و آرزوهای جوانانی بود که در پی کار و کرامت و زندگی شرامندانه بودند، که در نظام سرکوب و اختناق نابود شده و جز در نظامی دموکراتیک و بسامان قابل تحقق نیستند.

انقلاب به گونه‌ای خودجوش بدون رهبری و راهکار و برنامه‌ای روشن آغاز شد اما چیزی نگذشت که سودجویان و فرصت‌طلبانی که از سالیان دور در کمین نشسته بودند، بر امواج آن سوار شدند و بر سر خوان یغما نشستند.

تردیدی نیست که ما با انقلاب آزادی و دموکراسی به دست آوردیم، اما آزادی اگر از نظم و قانون دور باشد، لاجرم به استبدادی می‌انجامد، که حتا از وجوه «مثبت» استبداد نیز محروم است. چیزی نگذشت که آرزوهای شریف جوانان با سد ناکارآمدی، قدرت‌پرستی و فرصت‌طلبی سرآمدان بی‌کفایت برخورد کرد.

امروزه کسان زیادی هستند که حیران از این همه پلشتی و انحطاط بیکران، بیشتر سردمداران را خیانتکار می‌خوانند، اما به گمان من شکست انقلاب ریشه‌های اجتماعی و تاریخی عمیق‌تری داشت.

انقلاب شد، اما رشته کار به زودی از دست انقلابیان واقعی و جوانان فداکار بیرون رفت و به دست سودجویان و سیاستمداران قدرت‌طلب افتاد. بدین سان انقلاب بزرگی که امید داشتیم برایمان رفاه و بهروزی و کرامت انسانی به ارمغان آورد، در باتلاق تفرقه و فساد و تروریسم فرو رفت و امیدهای پرشکوه ما از سویی جای خود را به انحطاط اخلاقی فراگیر داد و از سوی دیگر به بلاهایی مانند گرانی و فقر و فساد دامن زد.

انقلاب به سرابی پر درد و رنج منتهی شد. امروز بر آنم که انقلاب راستین باید بدور از قهر و خشونت، با آگاهی و درایت و با تکیه به برنامه‌ای سنجیده با گام‌های تدریجی و آهسته انجام گیرد تا در طول سالیان اهداف و آمال خود را محقق سازد. بی‌گمان انقلاب رویدادی خجسته است که باید با آگاهی و بلوغ سیاسی ملت به راهنمایی رهبرانی کاردان و پاکدامن کشور را به سوی جامعه‌ای سالم و نو پیش ببرد.

(این نوشته در سایت نویسنده در دسترس است.)

چنانچه گفته شد، مازن شریف در سال ۲۰۱۳، که کشورش در گرداب بلبشوی سیاسی و هرج و مرج اجتماعی فرو رفته بود، شعری سرود، که به زودی در رسانه‌های جمعی گشت و ورد زبان مردم تلخکامی شد که از انقلاب جز رنج و ناکامی حاصلی نبرده بودند.

این شعر به ویژه زمانی به روایت تلخ انقلابی شکست‌خورده بدل شد که لطفی بوشناق (زاده ۱۹۵۴) خواننده و نوازنده نامدار تونسی آن را اجرا کرد و هر اجرا با هق‌هق گریه او همراه شد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

پس از بوشناق خوانندگان بسیاری در دیگر کشورهای عربی شعر را خواندند و به اقتضای لهجه و محیط خود در آن تغییراتی اندک دادند. ذکر این نکته لازم است که اصل شعر به گویش تونسی سروده شده است. برگردان کامل شعر را بخوانیم:

هموطن

هموطنی هستم

سرگشته، به امید جوابی از شما

خانه دارم در هر کوی و خیابانی، در هر سرا و سامانی

خو گرفته‌ام به صبر و سکوت

دار و ندارم مشتی خاک

از فقر و تنگدستی هراسم نیست

هراسم از جهانی تیره و تار است فقط

و شعوری که ندارید شما

مثل خیلی چیزها...

سرورانی که حکم می‌رانید

با مهارتی کامل

در انقلابی که غنیمت بود یکسر به کام شما

مرا نیازی نیست به ملک و دارایی

که پشت کرده‌ام به مال و منال

و ثبت است همه به نام شما

و از شما نمی‌خواهم جز سرزمینم را

همین فقط سرزمین را برایم بگذارید

هر امری دارید می‌گویم به روی چشم

و می‌پذیرم به گوش جان

و بدانید که من بنده‌ای سر به راه

در برابر شما اربابان جاه و جلال

و بدانید که هیچ چشم ندارم

به ناز و نعمت شما.

یزدان و زندگی را گواه می‌گیرم

هیچ نخواهم جز آنکه کنار وطن باشم

دور از جنگ و خراب

دور از رنج و عذاب.

ببرید همه ثروت و مکنت را

تنها وطن را بگذارید به جا

وطنم را وا بگذارید به من!

آه وطن... تو عزیز دلمی

مایه عزت و تاج سرمی

که تویی چشمه هر شادی و عشق

و به تو قدرت هر هموطن و مبارز است!

و تو زیباتر و والاتر و برتر هستی

زتمام تخت‌ها و گنج‌ها

که یزدان و جهان گواهند مرا

که مرا جز تو نیست امید و رؤیایی

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.