مردم، جنگ و اسرائیل
امیر حسن چهلتن در گزارشی از تهران که در سایت اشپیگل (به زبان آلمانی) منتشر شده، تجربهی خود را از جنگ دوازده روزه و برداشتش از نگاه مردم به حملهی اسرائیل را بازگو کرده است.

حملات اسرائیل به تهران ـ عکس از مقداد مددی ـ خبرگزاری تسنیم

اکثر آثار امیرحسن چهلتن گزارشهایی از تهران هستند. داستانهای او بر جامعهشناسی و درک موقعیت تاریخی استوارند. شخصیتهایی که چهلتن در داستانهایش میسازد سنخهای واقعیاند و دارای مختصات روشن مکانی و زمانی. برخی از آثار او به دلیل سانسور ابتدا به صورت ترجمه به زبانهای دیگر، به ویژه آلمانی منتشر شدهاند.
امیرحسن چهلتن اینک در آلمان نویسندهای شناخته شده است. آلمانیزبانها او را میشناسند هم از طریق ترجمهی رمانهایش و هم گزارشهایی که از تهران برای نشریات آلمان مینویسد.
«اسرائیل تنها دوست خود را در منطقه از دست داده است»
گزارش تازهی امییرحسن چهلتن از تهران، منتشر شده در اشپیگل با عنوان «اسرائیل تنها دوست خود را در منطقه از دست داده است» این گونه آغاز میشود:
تا ساعت ۲:۳۰ بامداد جمعه، ۱۳ ژوئن، زمانی که صدای انفجاری مهیب، من و همسرم را در آپارتمان کوچکی در شمالغرب تهران از خواب پراند، همهچیز هنوز عادی به نظر میرسید.در حالی که جنگ در غزه هنوز ادامه داشت، حمایت دونالد ترامپ از حمله اسرائیل به ایران غیرمحتمل – حتی غیرممکن – به نظر میرسید. ما با خوشبینی سادهلوحانهای به نتایج مثبت مذاکرات ایران و آمریکا امیدوار بودیم و این امید را بهدرستی مبتنی بر واقعیت میدانستیم: ایران، بهدلیل وضعیت بغرنج داخلی، راهی جز آشتی و توافق ندارد. اما انفجار، خوشباوریمان را در یک لحظه نابود کرد.«همین حالا اسرائیل به ایران حمله کرد» – این جملهای بود که به همسرم گفتم. من نیز مانند بسیاری از هموطنانم، برخورد نظامی میان ایران و اسرائیل را اجتنابناپذیر میدانستم.
عنوان گزارش چلهتن ممکن است عجیب به نظر آید: «اسرائیل تنها دوست خود را در منطقه از دست داده است». گزارش اما برای آن توضیح روشنی دارد: اکثر مردم ایران عمدتا به اسرائیل و نزاع خاورمیانه بیاعتنا بودهاند. حکومت اسلامی از زمان قدرتگیری کوشش کرد که اسرائیل را دشمن اصلی ایران و منطقه جلوه دهد، اما مردم دشمنی با اسرائیل را یک سیاست حکومتی و برآمده از ایدئولوژی آن میدانستند. از این نظر به نظر چهلتن ایران به اعتبار نگاه مردمش «تنها دوست» اسرائیل در منطقه بوده است؛ تجاوز اخیر اما نگاه مردم را به این کشور عوض کرد.
رهبر ایران، آیتالله خامنهای، تهدید کرده بود که در صورت حمله، حیفا و تلآویو را با خاک یکسان میکند. اما روزهای اخیر نشان دادهاند که قدرت نظامی اسرائیل برای ضربه زدن به ایران بسیار بالاست. تهدیدهای ایران به شوخی میمانند.اسرائیل در روزهای اخیر، چندین شهر ایران را هدف قرار داده و نهتنها نظامیان و دانشمندان بلکه صدها غیرنظامی را کشته است. دولت اسرائیل در جنگ غزه نیز نشان داده که از هیچ خط قرمزی نمیهراسد – حتی اگر به قیمت جان غیرنظامیان تمام شود.
کمک سیاستهای رژیم به اسرائیل
یه نظر چهلتن دشمنی حکومت اسلامی ایران با اسرائیل ابزاری برای پیشبرد سرکوب داخلی و توجیه سیاستهای خارجی است. اما شعار نابودی اسرائیل به جای آنکه به این کشور ضربه زند، به آن یاری رسانده است. شعار «مرگ بر اسرائیل» به این کشور کمک کرد تا خود را قربانی نشان دهد و سیاستهای سرکوبگرانه و تجاوزکارانهاش را توجیه کند.
شعار نابودی اسرائیل، به اسرائیل این امکان را داد که در عرصه جهانی خود را قربانی نشان دهد و فشار بیشتری بر فلسطینیان وارد کند، بدون آنکه با واکنش جدی غرب روبهرو شود.به ویژه زمانی که نیروهای راستگرا در اسرائیل در قدرت بودند، تهدیدهای ایران بهانهی اقدامات تهاجمی آنها شد. اما چیزی کم بود: فعالیتهای هستهای ایران، آن خلأ را پر کرد.
«ایران، قدرت هستهای به چه بهایی؟»
برنامهی هستهای چراغی در ایران دچار مشکل قطع مداوم برق را روشن کرد، اما در مقابل بساط تبلیغی اسرائیل را چراغان کرد. به نوشتهی امیرحسن چهلتن:
برنامهی هستهای ایران، از ابتدا تحت نظارت و سوءظن غرب، بهویژه اسرائیل، قرار داشت. تصویر موشکی که روی آن شعار «نابودی اسرائیل» نوشته شده بود، سندی شد برای اثبات خطر واقعی ایران.
و ایران اینک زخم اسرائیل را بر تن دارد، چند ویرانه نمای برنامهی هستهای حکومت شده است، و از سوی دیگر کشور همچنان «با بحران مواجه است: تورم سرسامآور، بیکاری، رکود، فساد ساختاری، فقر روزافزون. طبقه متوسط به آستانه فقر رسیده است. گوشت به کالای لوکس بدل شده و نارضایتی به اوج رسیده است.»
به نظر چهلتن
تقابل با غرب و اسرائیل فقط از سوی اقلیتی که بر کشور حکومت میکند، حمایت میشود – اقلیتی که با وجود تحریمها، از مسیرهای غیرشفاف، ثروت انبوهی انباشتهاند و نمیخواهند آن را از دست بدهند. آنان همچنان شعارهای کهنه رهبران گذشته و حال را تکرار میکنند و مانع هرگونه مصالحه میشوند.
نظرها
نظری وجود ندارد.