ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

حذف ایران از شهرک سیته پاریس: ضربه‌ای به دیپلماسی فرهنگی

الاهه نجفی ـ ایران پس از شش دهه حضور در شهرک بین‌المللی هنر پاریس (سیته)، به دلیل بی‌توجهی وزارت ارشاد به بازسازی آتلیه‌ها و قطع ارتباط با این نهاد معتبر، از فهرست اعضای آن حذف شد. این رخداد، که نتیجه ترکیبی از ضعف مدیریتی، بحران مالی و ملاحظات ایدئولوژیک است، نه‌تنها جایگاه ایران در یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی جهان را از بین برد، بلکه فرصت‌های هنرمندان جوان برای تعامل جهانی را محدود کرد.

رسانه‌های داخلی ایران گزارش داده‌اند که شهرک بین‌المللی هنر پاریس، معروف به «سیته»، مالکیت ایران بر چهار آتلیه در این مجموعه را لغو کرده است. این تصمیم به دلیل قطع ارتباط معاونت هنری وزارت ارشاد اسلامی با این نهاد بین‌المللی، بی‌توجهی به مکاتبات و فراخوان‌های بازسازی اتخاذ شد. ظاهراً بحث بر سر ۲۰۰ هزار دلار برای بازسازی چهار آتلیه ایران بود که ارشاد اسلامی پرداخت نکرد و مالکیت این مکان از دست رفت.

سینه پاریس در یکی از بهترین و مرکزی‌ترین نقاط شهر در طول شش دهه میزبان هنرمندان ایرانی شناخته‌شده‌ و گمنام بسیاری بود. وقتی وارد سیته می‌شدی، مثل این بود که وارد یکی از خانه‌های دانشجویی در اروپا شده‌ای. سکوت در راهروهای تو در تو، آتلیه‌ها و برخی هنرمندان و بعد بلافاصله در کرانه سن کافه‌ها و رستوران‌ها. زندگی جریان داشت و تو گمان می‌کردی که جایگاه ایران در این مکان مهم هنری برای همیشه محفوط است. اما چنین نبود.

ایران پس از شش دهه حضور مستمر در شهرک بین‌المللی هنر پاریس (سیته)، یکی از معتبرترین رزیدنسی‌های هنری جهان، به‌طور رسمی از فهرست اعضای این مجمع حذف شد. سیته، که در سال ۱۹۶۵ تأسیس شد، نه تنها یک مجموعه اقامتی برای هنرمندان، بلکه یک پلتفرم کلیدی برای تعاملات فرهنگی جهانی و تصمیم‌سازی در حوزه فرهنگ است. از هنرمندان سرشناس می‌توان به سهراب سپهری، شاعر و نقاش معاصر، محسن وزیری‌مقدم، نقاش و مجسمه‌ساز، و ایران درودی، نقاش سرشناس معاصر اشاره کرد.

بی‌برنامگی، بی‌توجهی و مدیریت ناکارآمد فرهنگی

ایران با خرید چهار آتلیه اختصاصی در دهه ۱۳۴۰، به یکی از اعضای اصلی و اثرگذار این نهاد تبدیل شده بود، اما حذف آن، نه به دلیل تحریم‌ها یا فشارهای خارجی، بلکه نتیجه بی‌برنامگی، بی‌توجهی مستمر و مدیریت ناکارآمد فرهنگی است. این اتفاق، یک ضربه حیثیتی به دیپلماسی فرهنگی ایران وارد کرده و پیامدهای بلندمدتی مانند کاهش نفوذ نرم کشور و محرومیت هنرمندان جوان از شبکه‌های هنری جهانی را به دنبال دارد.

فرآیند حذف ایران از سیته از سال ۲۰۱۶ آغاز شد. در آن زمان مدیریت سیته هشدار داده بود که آتلیه‌های ایران نیاز به بازسازی دارند و در صورت عدم اقدام، مالکیت آن‌ها سلب خواهد شد. با وجود تکرار این هشدارها و حتی سفر مدیر سیته به ایران در سال ۱۳۹۸ برای تأکید بر اهمیت حضور فعال و رتبه ششم هنرمندان ایرانی، معاونت هنری وزارت ارشاد اسلامی تنها به نامه‌نگاری‌های بی‌ثمر و جلسات غیررسمی بسنده کرد. حتی وعده‌های دولت سیزدهم برای بازپس‌گیری آتلیه‌ها به دلیل عدم پیگیری جدی محقق نشد.

سیته، فراتر از یک رزیدنسی، یک مجمع عمومی برای تصمیم‌گیری‌های فرهنگی جهانی است که بیش از ۶۰ کشور در آن حضور فعال دارند. ایران با پنج سال بی‌فعالیتی ـ عدم اعزام هنرمند، عدم بازسازی و بی‌توجهی به مکاتبات رسمی ـ مصداق آیین‌نامه سیته شد که اجازه سلب مالکیت در چنین شرایطی را می‌دهد. این غیبت پنج‌ساله، ایران را از دایره تأثیرگذاری در حکمرانی فرهنگی جهانی خارج کرد، در حالی که بسیاری از کشورها با سرمایه‌گذاری سنگین برای عضویت در چنین نهادهایی تلاش می‌کنند.

دلایل حذف ایران بعد از شش دهه حضور

احتمالاً ترکیبی از بحران مالی، ملاحظات ایدئولوژیک و ضعف مدیریتی سبب حذف ایران از سیته پاریس شده است. هزینه بازسازی آتلیه‌ها (حدود ۲۰۰ هزار یورو) در برابر بودجه‌های کلان صرف‌شده برای پروژه‌های داخلی ناچیز بود، و می‌شد با جذب سرمایه بخش خصوصی این مشکل را حل کرد. بااین‌حال، هیچ اقدامی صورت نگرفت، که نشان می‌دهد بحران مالی بهانه‌ای بیش نیست.

از سوی دیگر، عضویت ایران در سیته به دوران پهلوی بازمی‌گردد، و ممکن است برخی نهادها به‌دلیل ملاحظات ایدئولوژیک نسبت به حفظ این میراث بی‌علاقه باشند. اما ادامه فعالیت ایران در سیته تا سال ۲۰۱۶ این فرضیه را تضعیف می‌کند. مهم‌تر از همه، ضعف مدیریتی نقش کلیدی داشته است. مدیریت کارآمد می‌توانست با راه‌حل‌هایی مانند مشارکت بخش خصوصی یا مذاکره برای انتقال مالکیت، از این حذف جلوگیری کند. بی‌توجهی به دیپلماسی فرهنگی و تمرکز بر پروژه‌های داخلی پر سروصدا نیز این مشکل را تشدید کرد.

در مجموع، ترکیب بحران مالی، ملاحظات ایدئولوژیک و به‌ویژه ضعف مدیریتی، به حذف ایران از سیته منجر شد. این اتفاق نشان‌دهنده نبود اولویت راهبردی برای دیپلماسی فرهنگی است، در حالی که رقبای منطقه‌ای با سرمایه‌گذاری در چنین نهادهایی، قدرت نرم خود را تقویت می‌کنند. پرسش باقی‌مانده این است که آیا این بی‌توجهی عمدی بوده یا ناشی از ناکارآمدی؟ نتیجه اما یکسان است: کاهش حضور ایران در جغرافیای فرهنگی جهان.

این نه تنها پایان یک آتلیه هنری، بلکه خاموش شدن ویترینی برای هنرمندان جوان ایرانی و فرصتی برای گفت‌وگو با فرهنگ‌های دیگر بود.

چشم‌انداز تیره دیپلماسی فرهنگی

ایران همچنان در برخی نهادهای فرهنگی بین‌المللی حضور دارد، اما این حضور در مقایسه با گذشته کمرنگ‌تر شده و با چالش‌های متعددی مواجه است. در یونسکو، ایران به‌عنوان عضو فعالیت می‌کند، اما تحریم‌ها، کاهش ثبت آثار در فهرست میراث جهانی به دلیل پرونده‌های ضعیف یا اختلافات سیاسی، و تعلیق موقت حق رأی به دلیل بدهی مالی، همکاری‌ها را محدود کرده است. در سازمان جهانگردی ملل متحد (UNWTO)، ایران عضو است اما نقش فعالی در سیاست‌گذاری جهانی ندارد، و تحریم‌ها و نبود زیرساخت‌های مناسب مانع بهره‌برداری از ظرفیت‌های این سازمان شده‌اند. در سازمان همکاری اسلامی (OIC) و نهاد وابسته آن، ISESCO، ایران حضور دارد، اما رقابت با کشورهای عربی مانند عربستان و امارات و استفاده محدود از این پلتفرم، اثربخشی دیپلماسی فرهنگی را کاهش داده است. در اتحادیه بین‌المجالس (IPU) و مجامع پارلمانی، نمایندگان ایران گاه در نشست‌های فرهنگی شرکت می‌کنند، اما تمرکز بیشتر بر مسائل سیاسی است تا فرهنگی. در مجامع منطقه‌ای مانند اکو و سازمان همکاری‌های شانگهای، ایران مشارکت دارد، ولی در اجرای پروژه‌های فرهنگی مشترک ضعیف عمل کرده است. در نهادهای غیردولتی هنری مانند دوسالانه‌ها و جشنواره‌های فیلم (ونیز، کن، برلیناله)، حضور ایران پراکنده است و محدودیت‌های مالی و سیاسی، همراه با عدم حمایت جدی دولت، مانع حضور مستمر هنرمندان شده است.

ایران در شبکه‌های فرهنگی اروپا و آمریکا به دلیل تحریم‌ها و سیاست‌زدگی غایب است. همچنین در مؤسسات بین‌المللی هنری که نیاز به سرمایه‌گذاری و مدیریت مداوم دارند، حضور مؤثری ندارد. برای حفظ جایگاه فرهنگی، ایران باید دیپلماسی فرهنگی را اولویت راهبردی قرار دهد، از ظرفیت سازمان‌های اسلامی و منطقه‌ای مانند ISESCO و اکو بهتر استفاده کند، با بخش خصوصی و هنرمندان مستقل همکاری نماید، و از سیاست‌زدگی بیش از حد در فعالیت‌های فرهنگی بپرهیزد. در غیر این صورت، روند حذف تدریجی ایران از نهادهای تأثیرگذار فرهنگی جهان ادامه خواهد یافت.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.