گفتوگو با منصور سهرابی
بحران آب و خاک ایران؛ چرا نهادهای مسئول ناکام ماندهاند؟
منصور سهرابی در گفتوگو با رادیو زمانه از ریشههای بحران آب و فرونشست در ایران میگوید، بر لزوم بازنگری ساختاری و ادغام نهادهای مرتبط در یک وزارتخانه قدرتمند تأکید میکند و هشدار میدهد ادامه روند کنونی، کشور را به مرز «فلاکت اکولوژیک» میرساند.

بستر خشکیده زاینده رود، اصفهان، ۲۰۱۵، ایران، منبع: shutterstock
بحرانهای زیستمحیطی ایران هر روز ابعاد تازهتری پیدا میکنند؛ از فرونشستهای گسترده و بیسابقه گرفته تا خشکسالیهای پیاپی، فرسایش شتابان خاک و افت بیسابقه منابع آب زیرزمینی. این روندها نه تنها نتیجه تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگیها هستند، بلکه محصول سیاستهای نادرست و رویکردهای مخرب در مدیریت منابع طبیعی نیز به شمار میروند. یکی از مهمترین این سیاستها، استراتژی «خودکفایی در کشاورزی» بوده که بدون توجه به ظرفیت اکولوژیک مناطق، منابع آب و خاک کشور را به مرز نابودی کشانده است.
دکتر منصور سهرابی، اگرواکولوژیست، متخصص بومشناسی و محیط زیست، در گفتوگو با رادیو زمانه از ناکارآمدی ساختارهای موجود، نفوذ باندهای مافیایی در سیاستگذاریهای کلان و ضعف نهادهای مسئول محیط زیست سخن میگوید. او با اشاره به روند پنجاهساله نابودی جنگلها و مراتع، بر لزوم بازنگری ساختاری و ادغام نهادهای مرتبط در یک وزارتخانه قدرتمند تأکید میکند. سهرابی وضعیت فعلی را به «فلاکت اکولوژیک» تعبیر میکند و هشدار میدهد که با ادامه شرایط کنونی، بیشتر اکوسیستمهای ایران در آیندهای نهچندان دور از نقطه بازگشت عبور خواهند کرد.
گفتوگو با منصور سهرابی
نسیم روشنایی ـ افزایش هولناک فرونشستها، بحران آب و فرسایش خاک در ایران رفتهرفته وخیمتر شده تا جایی که اخبار آن روزانه در رسانههای داخلی بازتاب داده میشوند. علاوه بر خشکسالیها و پیامدهای بحران اقلیمی، یکی از علل مهم بحران آب، فرونشست زمین و فرسایش خاک در ایران استراتژی «خودکفایی در کشاورزی» و کشاورزی ناپایدار در ایران بوده است. شما نیز پیشتر به این موضوع اشاره کردهاید اما چون موضوع مهمی است از شما میپرسم: علت نادرستی این رویکرد چیست؟

منصور سهرابی: تفسیر «امنیت غذایی» به معنای «خودکفایی در کشاورزی» تفسیری نادرست است.
امنیت غذایی یعنی همه افراد، در هر زمان، به غذای کافی، ایمن و مغذی برای تأمین نیازهای غذایی و ترجیحات خود، بهمنظور داشتن زندگی فعال و سالم، دسترسی فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی داشته باشند.
اینکه تصور شود مواد غذایی حتماً باید در داخل کشور تولید شوند تا امنیت غذایی محقق گردد، نادرست است. اگر محصولی در کشور تولید شود اما مردم توان خرید آن را نداشته باشند، امنیت غذایی برقرار نشده است؛ برعکس، اگر محصولی وارد شود و مردم توانایی خرید آن را داشته باشند، گامی مهم در تحقق امنیت غذایی برداشته شده است.
پیش از توسعه کشاورزی در هر منطقه، باید شرایط اقلیمی، وضعیت منابع آب و خاک، و ظرفیت اکولوژیکی آن منطقه بهدقت ارزیابی شود. شروع کشاورزی صرفاً برای اجرای سیاست خودکفایی، بدون توجه به این محدودیتها، نهتنها کارآمد نیست، بلکه در نهایت هزینه سنگین آن را محیط زیست با بحرانهایی همچون افت منابع آب، فرسایش خاک و تخریب اکوسیستمها خواهد پرداخت.
آیا وزارت کشاورزی و وزارت نیرو در این میان نقش مخربی ایفا کردهاند؟
بلە، سیاستهای نادرست کلان کشوری و گسترش باندهای مافیایی و رانت های بزرگ اقتصادی هر دو وزارتخانە را در مسیر تخریب سرزمین قرار دادەاند کە عملا کارگزار این باندها شدەاند.
نظرتان درباره نقش و اختیارات سازمان محیط زیست در رابطه با این بحرانها چه بوده است؟ آیا این سازمان توانسته نقش مثبتی ایفا کند؟
سازمان محیط زیست در ایران متاسفانە بیشتر سازمانی لوکس است و اخیتارات کافی ندارد و از توان لازم برای جلوگیری از طرح های مخرب برخودار نیست! و در اغلب موارد هم این سازمان دور زدە میشود.
سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور چطور؟ آیا این سازمان توانسته نقشی موثر ایفا کند؟
وقتی به آمار نابودی جنگلها و مراتع در پنجاه سال اخیر نگاه میکنیم، بهروشنی درمییابیم که متأسفانه این سازمان نیز، با وجود وظایف قانونی خود، کارایی چندانی در انجام مأموریتهایش نداشته است.
به نظر شما ساختار را چگونه باید تغییر داد که بهطور بهینه بتوان این بحرانها را برطرف کرد و راهحلهایی برایشان پیدا کرد؟
سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور، با وجود وظایف قانونی گسترده در حفاظت از جنگلها، مراتع و مدیریت آبخیزها، در عمل با چالشهای جدی مواجه بوده که کارایی آن را تحت تأثیر قرار داده است. آمار و شواهد نشان میدهد که طی پنجاه سال گذشته، سطح جنگلهای ایران حدود ۶ میلیون هکتار کاهش یافته و مراتع نیز بهطور گسترده تخریب شدهاند. عواملی مانند بهرهبرداری غیراصولی، تغییر کاربری اراضی، آتشسوزیهای گسترده، چرای بیرویه دام و ضعف در اجرای قوانین، به این روند دامن زدهاند.
با وجود برخی اقدامات مثبت همچون اجرای طرحهای آبخیزداری، احیای مراتع و کاشت درخت در برخی مناطق، این سازمان به دلایلی نظیر کمبود بودجه، کمبود نیروی انسانی، ضعف در نظارت و هماهنگی بینسازمانی، و فشارهای اقتصادی و اجتماعی (از جمله وابستگی جوامع محلی به منابع طبیعی) نتوانسته بهطور کامل از تخریب منابع طبیعی جلوگیری کند. گزارشها نشان میدهند که سالانه حدود ۱۵ تا ۲۰ هزار هکتار از جنگلهای کشور به دلایل مختلف نابود میشود؛ آماری که بیانگر ناکارآمدی در حفاظت مؤثر است.
با این حال، نمیتوان نقش این سازمان را بهطور کامل نادیده گرفت. پروژههای آبخیزداری در برخی مناطق، کاهش فرسایش خاک و بهبود مدیریت منابع آب را به همراه داشتهاند. با این وجود، حجم مشکلات و فشارهای موجود نشان میدهد که این سازمان به بازنگری ساختاری، تقویت منابع مالی و انسانی، و همکاری بیشتر با جوامع محلی و نهادهای بینالمللی نیازمند است تا بتواند مأموریتهای خود را با اثربخشی بیشتری انجام دهد.
به باور من، با توجه به تجربه نهچندان موفق پنجاه سال اخیر، ادغام سازمان منابع طبیعی، سازمان حفاظت محیط زیست و بخش آب وزارت نیرو در قالب یک وزارتخانه با اختیارات کافی، میتواند راهکاری کارآمدتر باشد. تجربه بسیاری از کشورها نشان میدهد که تجمیع این وظایف در یک نهاد واحد، هماهنگی و اثربخشی بیشتری در مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست به همراه دارد.
شما بحرانهای زیستمحیطی ایران را «فلاکت زیستمحیطی» نیز توصیف کردهاید. انتخاب این واژه دقیق اما همزمان بدبینانه است. وقتی از فلاکت صحبت میکنیم گویی، دیگر امیدی به تغییر نیست. آیا به بهبود بحرانهای چندگانه و درهم تنیده زیستمحیطی در ایران امیدی دارید؟
من بر این باورم که با ادامه شرایط کنونی، در آیندهای نهچندان دور، بیشتر اکوسیستمهای ایران با فلاکت اکولوژیک روبهرو خواهند شد.
فلاکت اکولوژیک اصطلاحی است برای توصیف وضعیتی که در آن سامانههای طبیعی و زیستمحیطی یک منطقه بهشدت تخریب شده و توان خود را برای پشتیبانی از زندگی انسان، دیگر موجودات زنده و کارکردهای بومشناختی از دست دادهاند.
متأسفانه، مدیریت سرزمین در ایران طی صد سال اخیر باعث شده است که برخی مناطق از نقطه آستانه عبور کنند و دیگر امکان بازگشت آنها به شرایط پیشین وجود نداشته باشد. با این حال، مناطقی نیز هنوز به این نقطه نرسیدهاند و امید میرود که با بهبود شرایط، بتوان از رسیدن آنها به آستانه بحران جلوگیری کرد. اما با ادامه روند فعلی، حتی حفظ این مناطق نیز بسیار دشوار و شاید در آینده ناممکن خواهد شد.
نظرها
نظری وجود ندارد.