چهرهها - چکاوک عباسپور: اشتیاق به طبیعت و رویارویی با تبعیضهای جنسیتی
الاهه نجفی - چکاوک عباسپور، پرندهنگر دهه هفتادی ایرانی با ثبت ۳۱۸ گونه پرنده، نمادی از اشتیاق فرد به طبیعت است. او که عشق به پرندگان را از کودکی در تجربه عاطفی با سگش لوتو آموخته، میگوید اگر تبعیضهای جنسیتی اعمال نمیشد، قطعاً در آزمون محیطبانی شرکت میکرد. داستان او، مانند «بادخورکهای آزاد» کتاب ایمکه مولر-هلمان، روایتی است از تلاش برای پرواز در برابر مرزهای نامرئی بروکراسی و تبعیض.

چکاوک عباسپور، عکس: پیام ما
مصاحبه فاطمه باباخانی از رسانه «پیام ما» با چکاوک عباسپور، پرندهنگر روایتی است از اشتیاق عمیق به طبیعت، که از کودکی و همراهی با خانواده و تجربه عاطفی با سگش لوتو شکل گرفته، اما در همان حال با موانع ساختاری و تبعیض جنسیتی در حوزه محیطزیست گره خورده است.
صدای طبیعت در حفاظت از پرندگان
چکاوک عباسپور، از نسل دهه هفتادیهای حفاظتگر، با ثبت مشاهده ۳۱۸ گونه پرنده، یکی از فعالان برجسته در حوزه حفاظت از حیاتوحش است. او که مدرک کارشناسی خود را در رشته مهندسی صنایع گرفته، پس از گذراندن دورههای راهنمای گردشگری و به دلیل علاقه عمیقاش به طبیعت، کارشناسی ارشد محیطزیست با گرایش تنوعزیستی را انتخاب کرد. عباسپور اکنون بهصورت داوطلبانه با گروههای حفاظتگر در زمینه پرندگان همکاری میکند و آرزوی حضور در جایگاههای حرفهایتر را دارد. او در گفتوگو با «پیام ما» میگوید:
اگر در ایران به زنان و حضورشان در جایگاههای متفاوت نگاهی عادلانه یا حداقل نگاهی برابر با مردان وجود داشت، احتمالاً اولین کاری که میکردم شرکت در آزمون محیطبانی بود.
علاقه عباسپور به طبیعت ریشه در کودکی و سفرهای طبیعتگردی با والدینش دارد که این حس را در او پرورش دادند. در نوجوانی، حضور سگی به نام لوتو در زندگیاش، احساس مسئولیت و نزدیکی به موجودات زنده را در او تقویت کرد.
نام یک پرنده را بر او نهادهاند: چکاوک؛ پرندهای کوچک و خوشآواز از خانواده Alaudidae که در دشتها و مزارع زندگی میکند و به دلیل آواز زیبایش هنگام پرواز شهرت دارد. در فرهنگها و ادبیات مختلف، چکاوک نماد آزادی، شادی، الهام شاعرانه، امید و تجدید حیات است و در اشعار پارسی نیز به عنوان نمادی از زیبایی طبیعت و شادی به کار رفته است.
حوزه اصلی فعالیت چکاوک هم همانطور که از نامش برمیآید به پرندگان و جذابیت بیپایان این موجودات بازمیگردد. او از کلاسهای پرندهنگری بهعنوان نقطه شروع جدی فعالیتش یاد میکند و از لذت بیوصف مشاهده پرندگان و شگفتی ساختار پرهای رنگارنگ آنها سخن میگوید که او را در دریایی از زیبایی و عظمت غرق کرده است.
چالشهای جنسیتی در مسیر حفاظت از پرندگان
ورود به حوزه حفاظت از محیطزیست و حیاتوحش برای زنان، به گفته چکاوک عباسپور، در هر بخشی از جمله پرندهنگری با دشواریهای بیشتری همراه است. او معتقد است که حتی عنوان «محیطبان زن» برای برخی مدیران ناخوشایند است و زنان در این حوزه، صرفنظر از علاقهشان به پستانداران، پرندگان یا خزندگان، با چالشهای خاص خود روبهرو هستند. با این حال، او هر زنی که وارد این عرصه میشود را ستایش میکند، زیرا تنها عشق و پشتکار میتواند این مسیر سخت را هموار کند.
عباسپور از تبعیضهای جنسیتی در انتخاب برای کارهای میدانی گلایه دارد، چنانکه گاهی حضور زنان به دلیل «دردسر» یا «حاشیه» کمتر ترجیح داده میشود. او میگوید:
اینکه در کارهای میدانی همیشه با شکوتردید انتخاب شوی، چون زن هستی و دردسر داری، آزاردهنده است. مثلاً شنیدهای آقای فلانی ترجیحش به حضور مردان است. چرا؟ کمدردسرترند یا بهقولی بدون حاشیه و سروکله زدن با کسی میتوانی کارت را پیش ببری.
عباسپور تجربههای متنوعی از سفر برای مشاهده پرندگان دارد، اما سرشماری پرندگان زادآور در جزیره شیدور با انجمن «آوای بوم» در نظر او تجربه ویژهای است. این فعالیت در گرمای طاقتفرسای تیرماه انجام شد و با وجود سختیها، تماشای لانه پرستوهای دریایی، جوجههای تازه متولدشده و تلاش والدین آنها در غروب جزیره، فراموشنشدنی بود. با این حال، او به چالشی جنسیتی اشاره میکند و میپرسد آیا بدون حضور مردان در تیم، چنین فعالیتی برای زنان ممکن بود؟ همچنین، او به کمبود حضور زنان در جایگاههای مدیریتی در حوزه حفاظت از پرندگان اشاره میکند و معتقد است با وجود پیشرفتها، پذیرش واقعی زنان در این نقشها هنوز در سطح ظاهری است و معیارهایی مانند تخصص و تجربه همچنان تحتالشعاع جنسیت قرار میگیرند.
چکاوک عباسپور درباره مهاجرت میگوید که هرچند گاه به آن فکر کرده، اما هنوز به امید تغییرات مثبت در سازمان محیطزیست ایران مانده است. او بهویژه از سالهایی یاد میکند که حفاظتگران و کارشناسان محیطزیست به ناحق زندانی شدند و این موضوع او را به فکر مهاجرت انداخت. او همچنان امیدوار است که اصلاحات ساختاری رخ دهد، اما اگر این امید از بین برود، نمیداند آیندهاش کجا خواهد بود.
درباره تأثیر تلاشهای حفاظتگران در برابر بروکراسیهای دولتی، عباسپور معتقد است که این تلاشها با وجود موانع، تنها با استمرار و پیگیری به نتیجه میرسد. او انفعال را چاره کار نمیداند و میگوید عمل کردن بهتر از بیتفاوتی است. با این حال، او چشمانداز حفاظت در ایران را با چالشهای جدی همراه میبیند. روند سریع تخریب زیستگاهها، انقراض گونهها و تغییرات آبوهوایی از اقدامات دولتی پیشی گرفته و اگر موانع پیش روی حفاظتگران ادامه یابد، آیندهای جز حسرت باقی نخواهد ماند. با اینحال او امیدوار است که این چالشها به تغییرات مثبت و پایدار منجر شوند.
بادخورکها و مرزهای انسانی
وقتی بحث مهاجرت پیش میآید باید به بادخورکها اندیشید. بادخورک، پرندهای کوچک و تندپرواز از خانواده Apodidae، به دلیل مهاجرتهای طولانی و توانایی پروازی استثناییاش شناخته میشود. این پرنده مسافتهایی تا بیست هزار کیلومتر را از اروپا و غرب آسیا به آفریقای مرکزی و جنوبی طی میکند و تقریباً تمام زندگی خود را در پرواز، حتی هنگام خواب، سپری میکند. مهاجرت بادخورکها که در بهار به مناطق تولیدمثل و در تابستان به مناطق گرمتر انجام میشود، با شرایط جوی و منابع غذایی هماهنگ است. در مقایسه با چکاوک که نماد آزادی و آواز است، بادخورک نمادی از استقامت، حرکت مداوم و انطباقپذیری در برابر تغییرات فصلی است و مهاجرتهایش الهامبخش داستانها و اشعار بسیاری بوده است.
ایمکه مولر-هلمان (پرندهنگر آلمانی) در کتاب «مهاجرت بادخورکها» که به تازگی در آلمان منتشر شده با نگاهی شاعرانه و چندلایه، زندگی پرستوی دیواری یا «بادخورک» را با تأملی عمیق بر آزادی طبیعت و تقابل آن با محدودیتهای انسانی، بهویژه بحران مهاجرت، پیوند میدهد.
مولر-هلمان مینویسد از پنجره آپارتمانش در برمن، پرواز بادخورکها را تماشا میکرد که این صحنه در او حس دلتنگی برای سفر را برانگیخت. او با توصیف علمی، شخصی و سیاسی، رابطه انسان و طبیعت را فراتر از یک مشاهده صرف میبرد و با اشاره به هماتاقیاش که برای سازمانی حمایتگر از پناهجویان کار میکند، تضاد بین آزادی پرندگان و اسارت انسانها در مرزهای ساختهشده را برجسته میکند.
مولر-هلمان با استفاده از رمانتیسیسمی انتقادی، طبیعت را فضایی آرمانی تصویر میکند که در آن بادخورکها آزادانه در آسمان خانه دارند.
مولر-هلمان با احترام عمیق به بادخورکها، آنها را نمادی از آزادی و مقاومت در برابر مرزهای انسانی میبیند، و در لحظهای صمیمی، با زمزمه به پرندگان جوان، شگفتی و ارتباط عمیق خود را با طبیعت بیان میکند.
"داستان چکاوک عباسپور، به شکلی غریب، یادآور زندگی پرستوی دیواری» یا «بادخورک» است. این پرنده نمادِ آزادی مطلق، مهارت و پایداری است. در مقابل، چکاوک با وجود اشتیاق و تخصصش، توسط موانع و مرزهای جنسیتی و بروکراتیکی زمینگیر شده است. آرزوی او برای «پرواز» در جایگاه یک محیطبان، با تبعیضهایی مواجه میشود که بادخورک هرگز با آن روبرو نیست. مصاحبه عباسپور، در واقع، داستان تلاش یک «بادخورک» است که میخواهد بالهایش را بگشاید، اما مرزهایی نامرئی مسیرش را محدود کردهاند.
مصاحبه چکاوک عباسپور و کتاب «مهاجرت بادخورکها»ی ایمکه مولر-هلمان، هر دو بازتابدهنده نگاهی عمیقاً سیاسی و انسانی به طبیعت هستند که فراتر از احساسات صرف، چندلایه و متعهدانه است. عباسپور با پیوند علم و زیباییشناسی پرها، و مولر-هلمان با حس دلتنگی برای پرواز بادخورکها، طبیعت را از چارچوب صرفاً تخصصی خارج میکنند. عباسپور چالشها را در تبعیض جنسیتی و بروکراسی میبیند، در حالی که مولر-هلمان آن را به بحران پناهجویان ربط میدهد. هر دو در پی معنا هستند: عباسپور در حفاظت از تنوعزیستی ایران و مولر-هلمان در کاوش پیچیدگیهای رابطه انسان و طبیعت. از اینرو، مصاحبه عباسپور را میتوان نمونهای ایرانی از همان طبیعتنگاری عمیق و متعهدانهای دانست که مولر-هلمان در آلمان نمایندگی میکند.
نظرها
نظری وجود ندارد.