اعتراض قزلحصار؛ از مقاومت درونزندان تا بازتعریف عدالت در ایران
مریم یحیوی - اعتراض قزلحصار نشانهای است از آغاز دورهای تازه در سیاست عدالتخواهی در ایران.

اعتراض گستردهی زندانیان قزلحصار در مهرماه ۱۴۰۴ را میتوان نقطهی عطفی در تاریخ زندانهای ایران دانست. این حرکت، که در یکی از بزرگترین مراکز اجرای اعدام شکل گرفت، نهتنها به تعلیق موقت اعدامها انجامید، بلکه نظم دیرپای سکوت و سرکوب در فضای زندان را نیز شکست. این تحلیل میکوشد ابعاد اجتماعی و سیاسی این رخداد و پیامدهای آن بر مفهوم عدالت در ایران را بررسی کند.
۱. زمینه و آغاز اعتراض
در بند «واحد ۲» زندان قزلحصار، بیش از ۱۵۰۰ زندانی محکوم به اعدام، عمدتاً با اتهام مواد مخدر، در اعتراض به موج تازهی اعدامها اعتصاب غذا کردند.
اعتراضها از لبدوختن تا شعار «نه به اعدام» و ارسال پیام به بیرون گسترده شد. در واکنش، تماسها قطع و نیروهای امنیتی در زندان مستقر شدند.
اما این سرکوب اولیه، مانع گسترش اعتراض نشد و حرکت به سرعت به سطحی ملی رسید.
۲. نقش خانوادهها و گسترش فشار اجتماعی
خانوادههای زندانیان از نخستین روزها در برابر زندان قزلحصار و سپس مقابل مجلس تجمع کردند. شعارهای آنان، بهویژه «اعدام نکنید»، در رسانهها بازتاب یافت و حمایت گستردهی فعالان و هنرمندان را برانگیخت.
در کمتر از یک هفته، اعتراض قزلحصار به نمادی از مقاومت جمعی بدل شد و بیانیههای همبستگی متعددی آن را «جنبشی علیه مرگ» نامیدند.
پیوند میان زندانیان، خانوادهها و جامعهی مدنی، فضای سیاسی و قضایی را تحت تأثیر قرار داد.
۳. تعلیق اعدامها و نخستین عقبنشینی قضایی
پس از هفت روز، نمایندهی قوهی قضاییه اعلام کرد:
تا شش ماه آینده هیچ حکم اعدام مربوط به مواد مخدر در قزلحصار اجرا نخواهد شد و طرح اصلاح قانون مواد مخدر به مجلس ارائه میشود.
این تصمیم، در عمل تعلیق رسمی اعدامها در بزرگترین زندان کشور بود و نخستین پیروزی جمعی زندانیان غیرسیاسی در سالهای اخیر محسوب میشود.
اعتصاب با بیانیهای از سوی نمایندگان زندانیان پایان یافت؛ آنان این عقبنشینی را «گامی در مسیر لغو کامل مجازات مرگ» خواندند.
۴. دلالتهای اجتماعی اعتراض قزلحصار
الف. عبور از انحصار اعتراض سیاسی
پیشتر، حرکتهای اعتراضی در زندان عمدتاً به زندانیان سیاسی محدود بود. اعتصاب قزلحصار نشان داد که زندانیان با اتهامات عادی نیز میتوانند به نیرویی مؤثر برای مطالبهی تغییر بدل شوند.
ب. ظهور خانوادهها بهعنوان عامل مدنی
خانوادههایی که سالها در حاشیه بودند، اکنون به کنشگران اجتماعی تبدیل شدند. تجمعات آنان فشار بیرونی موثری ایجاد کرد و مسئلهی اعدام را از محدودهی حقوقی به عرصهی اجتماعی کشاند.
ج. تأثیر فشار اجتماعی بر سیاست قضایی
تعلیق اعدامها نشان داد که حتی در ساختاری سرکوبگر، فشار عمومی میتواند تصمیم قضایی را تغییر دهد؛ نشانهای از شکاف در انحصار اقتدار قضایی.
۵. شبکههای نوین دادخواهی و همپیمانیهای تازه
۱. خانوادههای دادخواه
خانوادههای دادخواه – از خاوران تا آبان تا جنبش ژینا – اکنون با تجربهی قزلحصار دریافتهاند که فشار جمعی میتواند نتیجهبخش باشد. آنان میکوشند با خانوادههای محکومان و زندانیان سیاسی پیوندی پایدار ایجاد کنند تا دادخواهی از خاطرهی تاریخی به مطالبهای زنده تبدیل شود.
۲. خانوادههای محکومان به اعدام
این خانوادهها، که پیشتر زیر سایهی انگ اجتماعی خاموش بودند، با اعتراض قزلحصار به صحنه آمدند. مطالبهی آنان از «درخواست عفو» فراتر رفت و به «لغو اعدام» و «اصلاح قانون» تبدیل شد. آنان اکنون به عاملان اجتماعی تغییر قانون بدل شدهاند.
۳. خانوادههای زندانیان سیاسی و عقیدتی
برای نخستینبار، خانوادههای زندانیان سیاسی در کنار خانوادههای محکومان عادی بیانیههای مشترک صادر کردند. این همپیمانی، مرز میان «سیاسی» و «غیرسیاسی» را درنوردید و زمینهی جنبشی سهمحور را فراهم ساخت:
- لغو مجازات اعدام،
- شفافیت قضایی،
- کرامت انسانی در نظام کیفری.
۶. از پیرامون به مرکز: بازتعریف میدان اعتراض
اعتصاب قزلحصار نشان داد که زندانها میتوانند از فضای خاموش به کانون اعتراض اجتماعی بدل شوند. تجمعات خانوادهها در بیرون، امتداد مقاومت درون زندان بود.
در صورت تداوم، این الگو میتواند به مراکز نمادین مقاومت مدنی بینجامد؛ مشابه تجربهی مادران میدان مایو در آرژانتین یا مادران خاوران در ایران.
رسانههای اجتماعی نیز در این مسیر نقشی اساسی دارند: جهانیکردن صدا و افزایش هزینهی سرکوب.
۷. پس از پیروزی: ضرورت تداوم پیگیری
تعلیق اعدامها پیروزی بزرگی بود، اما دو خطر همچنان وجود دارد:
- انتقامجویی قضایی و امنیتی: احتمال تبعید، فشار یا محدودیت تماسها همچنان بالاست و نظارت خانوادهها ضروری است.
- توقف در مرحلهی نمادین: اگر ارتباط میان خانوادهها و فعالان حفظ شود، تجربهی قزلحصار میتواند به الگوی ملی برای مقاومت مدنی علیه اعدام بدل گردد.
در انتها؛ اعتصاب قزلحصار نشان داد که حتی در بستهترین فضاها، امکان بازسازی ارادهی جمعی وجود دارد.
از دل این رخداد، سه نیروی تازه برخاستهاند:
- خانوادههای دادخواه که حافظهی ستم را به کنش سازمانیافته بدل میکنند،
- خانوادههای محکومان که از حاشیه به مرکز مطالبهگری آمدهاند،
- خانوادههای زندانیان سیاسی که از مرز سیاست به همبستگی انسانی فراتر رفتهاند.
این سه جریان، در پیوند با هم، مفهومی نو از عدالت را شکل میدهند:
عدالتی برخاسته از رنج، همبستگی و ارادهی جمعی، نه از حکم قدرت.
اعتراض قزلحصار نشانهای است از آغاز دورهای تازه در سیاست عدالتخواهی در ایران.
منبع:

نظرها
نظری وجود ندارد.