فاجعه الیت: حریقی که میشد در دو هکتار خاموش شود، سه هفته جنگل هیرکانی را سوزاند
ساسان نویدی - جنگل بکر الیت چالوس بیش از ۲۳ روز در آتش سوخت؛ آتشی که فقط یک یا دو هکتار آغاز شد، به دلیل کماهمیت شمردن اولیه توسط مسئولان منابع طبیعی، رد مکرر درخواست بالگرد، غیبت چندروزه محیطزیست و نبود ناوگان هوایی تخصصی کوهستان، به فاجعهای بزرگ تبدیل شد. درسی که میگیریم: ایران هنوز فاقد سیستم پیشگیری، آمادگی و پاسخ سریع به آتشسوزیهای جنگلی است. چگونه میتوان از تکرار این فاجعهها جلوگیری کرد؟

فاجعه الیت: حریقی که میشد در دو هکتار خاموش شود، سه هفته جنگل هیرکانی را سوزاند
آتشسوزی گسترده جنگلهای الیت چالوس که بیش از سه هفته ادامه داشت، حاصل ترکیب خطرناک پدیده باد گرم فون، کمبود ناوگان هوایی تخصصی اطفای حریق در مناطق کوهستانی، ضعف هماهنگی و مدیریت بحران، و عوامل انسانی از جمله حضور احتمالی شکارچیان غیرمجاز بود. این فاجعه با تلاش شبانهروزی نیروهای محلی، کوهنوردان داوطلب، محیطبانان، آتشنشانان، بالگردهای وزارت دفاع و سورتیپروازهای هواپیماهای ایلوشین تا حد زیادی مهار شد اما درسهای تلخی به جا گذاشت.
جنگلهای الیت در منطقه چالوس، یکی از زیباترین و بکرترین جنگلهای هیرکانی غرب مازندران به شمار میروند. این جنگل در ارتفاعات البرز مرکزی و در مسیر جاده چالوس به سمت کلاردشت، نزدیک روستای الیت قرار دارد و به دلیل پوشش گیاهی انبوه، درختان بلندقامت راش، ممرز، توسکا و افرا، و همچنین مه غلیظ همیشگیاش شهرت دارد. الیت به خاطر طبیعت دستنخورده، رودخانههای خروشان، چشمههای زلال و تنوع جانوری (از جمله خرس، پلنگ، شوکا و انواع پرندگان) یکی از مقصدهای اصلی طبیعتگردی و جنگلنوردی در شمال ایران است.
حریق در منطقه حفاظت شده چهارباغ اتفاق افتاده. این منطقه با مساحتی حدود ۱۹٬۵۰۰ هکتار در جنوب جاده کرج–چالوس و حوالی منطقه سیاهبیشه در نزدیکی مرزنآباد و در ۹۰ کیلومتری محور کرج–چالوس قرار دارد. به گزارش هممیهن عملیات اطفای آتش با سه فروند بالگرد وزارت دفاع، دو بالگرد مخزندار و یک بالگرد ترابری برای جابهجایی نیروها و هواپیماهای سنگین ایلوشین و همچنین ۲۵ آتشنشان حرفهای از سازمان آتشنشانی تهران همراه با دو کیلومتر لولهکشی سیار که با پمپاژ آب از نزدیکترین چشمهها، خطوط آتشبُر ایجاد میکنند ادامه دارد و اکنون حریق تقریباً مهار شده است.
نیروهای محلی، کوهنوردان داوطلب و اهالی روستاهای الیت، حسنسره و وشتاز با بیل، ارهبرقی، آبپاش دستی و دمندههای محلی همچنان شبانهروزی در حال قطع خط آتش و ایجاد آتشبُر هستند. با توجه به تداوم هوای خشک و نبود بارندگی مؤثر در ۲۳ روز گذشته، همه چشمانتظار باران یا برف ماندگار هستند.
تأخیر در واکنش نهادهای مسئول به آتشسوزی
تأخیر در واکنش اولیه به آتشسوزی جنگل الیت، یکی از کاستیهای محوری این حادثه بود که به گسترش قابل توجه دامنه خسارات انجامید.
بر اساس گزارش هممیهن شروع آتشسوزی ۹ یا ۱۰ آبانماه گزارش شد، اما مدیرکل منابعطبیعی استان با استدلال «فقط چند کنده سوخته» و «چند هکتار که ارزش بالگرد ندارد» تا حدود ۱۶–۱۷ روز بعد هیچ بالگردی اعزام نکرد. در همان هفتهٔ اول، درخواست مکرر اهالی و سرجنگلبان برای اعزام بالگرد رد شد و حتی بالگردی که یکبار آمد، پس از دیدن دود اعلام کرد «قابلتوجه نیست» و بازگشت.
سازمان محیطزیست پس از شب اول، تا چندین روز هیچ نیرویی به منطقه نفرستاد و عملاً از مسئولیت شانه خالی کرد.
اولین بالگردهای عملیاتی حدود ۲۶ آبانماه (بعد از گذشت بیش از دو هفته) وارد منطقه شدند و هواپیماهای ایلوشین نیز تنها در دو–سه روز آخر و بهصورت محدود (روزانه ۱–۲ سورتی) به کار گرفته شدند.
آتشنشانی تهران و لولهکشی سیار و بالگردهای وزارت دفاع نیز با تأخیر چند هفتهای و پس از گسترش آتش به صدها هکتار به منطقه رسیدند. بالگردهای ترکیه و کمکهای بینالمللی اعلامشده نیز تا روز بیستوسوم هنوز بهطور عملیاتی وارد کار نشده بودند.
این تأخیرها که ناشی از کماهمیت جلوه دادن اولیهٔ آتشسوزی بود، فرصت طلایی مهار آتش در ساعات اولیه و با ابزار ساده را از بین برد و باعث شد آتش از کنترل خارج شده و به دلیل توپوگرافی پیچیده و پدیده باد گرم «فون»، به فاجعهای بزرگتر تبدیل شود و سرانجام آتشی که در روزهای اول در حد ۱–۲ هکتار بود و با چند سورتی بالگرد قابل مهار بود، به فاجعهای چندصدهکتاری تبدیل شود.
در این میان مردم محلی هر آنچه را که از عهده شان برمیآمد انجام دادند. یکی از افراد محلی در گفتوگو با هممیهن گفته است:
شبیکه آتش شدت گرفت، هیچ مردی داخل روستا نبود، همه رفته بودند آتش را خاموش کنند.
و با اینحال کمبود نیروی انسانی متخصص و سازمانیافته، یکی از چالشهای اصلی در مهار آتشسوزی جنگل الیت بود. اگرچه حضور داوطلبان محلی و کوهنوردان قابل تقدیر بود، اما نبود تیمهای آموزشدیده و مجهز ویژه اطفای حریق در مناطق صعبالعبور، به طور محسوسی روند عملیات را کند کرد. این کمبود باعث شد نیروهای موجود، که اغلب فاقد آموزش تخصصی و تجهیزات پیشرفته بودند، نتوانند در مقابل آتشسوزی پیچیده و گسترده کارایی لازم را داشته باشند و حتی در مواردی، به گفته رسولعلی اشرفیپور، معاون امور جنگل سازمان منابعطبیعی و آبخیزداری در مصاحبه با «پیام ما» برخی از این افراد خود ناخواسته به عاملی برای گسترش آتش تبدیل شدند. این وضعیت، نیاز مبرم به ایجاد و تجهیز یگانهای متخصص و سازمانیافته برای پاسخگویی به موقع و مؤثر به بحرانهای طبیعی در جنگلهای بکر را بیش از پیش آشکار کرد.
چالشهای محیطی و طبیعی در مهار آتشسوزی جنگل الیت
به گفته رسولعلی اشرفیپور در مصاحبه با پیام ما، منطقه الیت با دارا بودن شیبهای تند بالای ۶۰ درصد، صخرههای مرتفع و نبود راههای دسترسی، به عنوان یکی از موانع اصلی در برابر عملیات اطفای حریق عمل کرد. این توپوگرافی پیچیده، هم دسترسی نیروهای زمینی را با محدودیت مواجه ساخت و هم مانع از کارایی کامل تجهیزات هوایی مانند بالگردها و هواپیماهای اطفا شد. به گفته معاون امور جنگل سازمان منابع طبیعی، بسیاری از این مناطق صعبالعبور هستند و قبلاً هیچ طرح جنگلداری در آنها اجرا نشده که این موضوع بر پیچیدگی عملیات افزود.
عامل دیگر تأثیر پدیدههای آبوهوایی و اکولوژیک بود:
پدیده جوی «فون» (گرمش) با ایجاد بادهای گرم و خشک در ارتفاعات، به طور مدام بر شدت آتش میافزود و موجب شعلهور شدن مجدد آتش در مناطقی میشد که ظاهراً مهار شده بودند. از سوی دیگر، انباشت لایههای ضخیم لاشبرگ در جنگلهای بکر، مانند زغال نیمهفعال عمل میکرد و حرارت را برای مدت طولانی در خود نگه میداشت. به گفته اشرفیپور «لاشبرگها گرما را در زیر خود نگه میداشتند و با یک باد بار دیگر آتش در منطقه شعله میکزد.»
سرانجام باید از کاستیهای تجهیزاتی و لجستیکی یاد کرد که به وضوح یکی از موانع اصلی در مهار کارآمد آتشسوزی جنگل الیت بود. تجهیزات هوایی موجود از جمله هواپیماهای ایلوشین و بالگردها، هرچند پرتعداد، برای عملیات در مناطق کوهستانی پرشیب و صخرهای جنگلهای هیرکانی طراحی نشده بودند و به گفته رسولعلی اشرفیپور،«ایلیوشینها در نقاط صخرهای و با ارتفاع زیاد شاید بهاندازه نیروی انسانی کاربردی نباشند». همچنین، پاشش آب از هوا به دلیل وزش بادهای تند و توپوگرافی پیچیده غالباً غیردقیق بود و تأخیر در رسیدن بالگردهای تخصصی اطفای حریق از ترکیه، ضعف تجهیزاتی موجود را تشدید کرد. این کمبودها در کنار ناکافی بودن لولهکشی سیار و پمپاژ آب برای ایجاد خطوط آتشبُر، نشان از فقدان ناوگان و امکانات لجستیکی متناسب با شرایط خاص جغرافیایی منطقه داشت.
یک نمونه موفق
استرالیا دارای یک سیستم یکپارچه و چندلایه برای اطفای آتشسوزیهای گسترده در جنگلهاست که بر پایه پیشگیری و آمادگی بنا شده است. تمرکز اصلی بر کاهش سوخت قابل اشتعال از طریق سوزاندن برنامهریزیشده، مدیریت مکانیکی پوشش گیاهی و تعیین مناطق مدیریت حریق است. این سیستم با همکاری تمام سطوح دولت، جامعه محلی و با بهرهگیری از دانش بومی سنتی عمل میکند. رویکرد آنها «مبتنی بر ریسک» است و نه صرفاً واکنش. در مقابل، سیستم ایران عمدتاً واکنشی است. همانطور که در آتشسوزری الیت مشهود بود، تلاشها بیشتر بر روی اطفای حریق در لحظه وقوع متمرکز است تا پیشگیری. فقدان برنامه مدون ملی برای کاهش سیستماتیک سوخت جنگل (مانند پاکسازی لاشبرگها)، نبود راههای دسترسی مناسب به مناطق صعبالعبور، و وابستگی به نیروهای داوطلب که آموزش و تجهیزات کافی ندارند، از نقاط ضعف اصلی هستند. برخلاف استرالیا، استفاده از دانش بومی و محلی در ایران بیشتر به صورت خودجوش و فاقد چهارچوبی نظاممند است.
این سیستم به ایران میآموزد که باید از چرخه «واکنش و فراموشی» خارج شده و به سمت چرخه پیشگیری، آمادگی، پاسخ و بازیابی حرکت کند.
منابع:
هممیهن، پیام ما، ویکیتاپ، برنامهٔ استراتژیک مدیریت آتشسوزیهای جنگلی ایالت ویکتوریا ( Safer Together)،



نظرها
نظری وجود ندارد.