ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

بیستمین سالگردمان را با ما جشن بگیرید و به رسانه خودتان هدیه تولد دهید!

پنجاهمین سالروز درگذشت هانا آرنت؛ برای داشتن جایی کنار پیشخوان به اندکی غرور نیاز است

هانا آرنت ۴ دسامبر ۱۹۷۵ در نیویورک درگذشت و این یادداشت کوتاه به‌بهانه پنجاهمین سالگرد درگذشت او نوشته شده است.

دیگر حتی میخانه هم قلمرو آزادی نیست. برای یافتن جایگاهی در آن، به امنیت مادی نیاز داریم. هانا آرنت این را خوب می‌دانست.

در ایام اَدوِنت (چهار هفته منتهی به کریسمس)، کسانی که گهگاه دلشان یک نوشیدنی خنک می‌خواهد، دوباره بیشتر به میخانه‌های دم‌کرده و دودآلود کشیده می‌شوند تا از زمستان نمناک و خاکستریِ پیشِ‌رو بگریزند و اندکی گرمای انسانی به‌دست آورند. من هم نیز چنینم.

چندی پیش در پیشخوان اتفاقی شگفت‌انگیز افتاد: زنی که همیشه او را در حالی می‌دیدم ‌که از میزی به میز دیگر می‌رفت و پولِ خُرد طلب می‌کرد، وارد شد و به دیگر مهمان‌ها گفت که حالا شغلی و خانه‌ای برای خود دارد.

او نشست، پولی روی پیشخوان گذاشت، آبجویی سفارش داد و شروع کرد با صاحب ‌میخانه صحبت کردن. کمی خجالت می‌کشم این را بنویسم، اما در آن لحظه برای نخستین بار واقعاً به نظرم به‌عنوان یک «مهمان» ظاهر شد؛ به‌عنوان بخشی از جمع.

وقتی حالا به آن موقع فکر می‌کنم، پرسشی از جستار هانا آرنت «آزادی، آزاد بودن است» به ذهنم خطور می‌کند: چرا انقلاب‌ها شکست می‌خورند؟ آرنت، که دقیقاً ۵۰ سال پیش درگذشت، می‌گفت به این دلیل که انقلاب‌ها ـ مانند انقلاب فرانسه ـ زیر فشار فقر و «مسئلهٔ گرسنگی» از پا درمی‌آیند.

«هسته‌ی ذاتی» آزادی

این موضوع چه ربطی به میخانه دارد؟ برای آرنت، حوزه‌ی عمومی نقش ویژه‌ای در انسان‌بودن ما ایفا می‌کرد. شرط دسترسی به این حوزه آن است که بتوانیم در فرآیندهای سیاسی مشارکت کنیم؛ چیزی که از نظر آرنت «هسته‌ی ذاتی» آزادی است. آزاد کسی است که بتواند با دیگران وارد گفت‌وگو شود، درباره‌ی زیست مشترک بحث کند و با هم دست به عمل بزند.

غلبه بر فقر نیز شرط همین آزادی است. کسی که در تنگدستی زندگی می‌کند، زمانی برای اندیشیدن به مشارکت ندارد چون بیش از حد درگیر تأمین بقای روزانه است. دموکراسی پایدار و کُنش سیاسی زمانی عمل می‌کنند که انسان‌ها نخست گرفتار ضرورت‌های حیاتی، مثل تهیه‌ی غذا، نباشند.

البته آرنت احتمالاً وقتی از فضای عمومی سخن می‌گفت، به میخانه‌های تاریک فکر نمی‌کرد؛ منظور او بیشتر پارلمان‌ها، رسانه‌ها و مجامع عمومی بود. با این حال، در میخانه می‌توان در مقیاسی کوچک دید که انسان‌ها برای آن‌که اصولاً بتوانند شروع به حرف زدن با یکدیگر کنند، به چه چیزهایی نیاز دارند. بی‌آن‌که بخواهم به آن هم‌نوشِ پیشخوان بی‌احترامی کنم، به نظرم رسید که او اعلامِ داشتن شغل و خانه را کمی شبیه یک «بلیط» برای داشتن جایی در کنار پیشخوان می‌دید.

موضوع تنها داشتن زمان یا پولِ تازه‌به‌دست‌آمده نبود، بلکه اعتمادبه‌نفسی بود که همراه با آن می‌آمد، اعتمادبه‌نفسی که معمولاً به‌دلیل تحقیرهای ناشی از کمک‌های اجتماعیِ مشروط و جنون اجاره‌بها، از انسان‌های فقیر دریغ می‌شود. هانا آرنت از لویی آنتوان دو سن-ژوست، انقلابی فرانسوی، نقل می‌کند:

بی‌غرور، فضیلت‌ سیاسی وجود ندارد، و کسی که درمانده است، نمی‌تواند غرور داشته باشد.

هرچقدر هم بدیهی به نظر برسد، پیامدهای آن می‌تواند عظیم باشد. زیرا احزاب و جنبش‌های پیشرو بارها و بارها در همین نکته شکست می‌خورند: این‌که نتوانسته‌اند چنین غروری را به مردم ببخشند؛ غرور نسبت به کارِ خود، نسبت به اهمیتِ خود برای جامعه، نه نسبت به قومیت یا ملت.

آرنت هرچند در استدلال‌های خود چندان به مسئلهٔ طبقات نپرداخت، اما حق داشت که می‌گفت آغازِ سیاسیِ تازه تنها زمانی ممکن است که فقر از میان برداشته شود و کرامت انسان‌ها به‌رسمیت شناخته شود. این حقیقت امروز نیز همچنان ـ چنان‌که آرنت بیش از نیم قرن پیش نوشته بود ـ «به شکلی شرم‌آور» معاصر است.

برگرفته از روزنامه آنلاینی تاگس‌تسایتونگ آلمان

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.

بیستمین سالگردمان را با ما جشن بگیرید
و به رسانه خودتان هدیه تولد دهید!

اهدا با :