وقتی صدای زن جرم شد؛ حذف سیستماتیک رپرهای زن از موسیقی ایران
علیرضا رجایی اربابی - زنان برای باقیماندن در رپ فارسی هزینه سنگینی میپردازند. واقعیت آن است که ساختار موجود، بهجای پذیرش صدای زنان، آنها را به استثناهایی پرریسک تبدیل کرده است؛ استثناهایی که بودنشان، بیش از هر چیز، عمق تبعیض و نابرابری سیستماتیک علیه زنان در عرصه موسیقی و بیان هنری را عیان میکند.

پیش از شکلگیری موج گسترده رپ اعتراضی در دهه ۱۳۹۰، شماری از زنان در فضای رپ فارسی فعال بودند که میتوان آنها را «نسل اول رپرهای زن» در ایران دانست. این نسل، بیش از آنکه به شهرت گسترده برسد، با محدودیتهای زودهنگام و حذف تدریجی مواجه شد.
از جمله چهرههای شاخص این دوره میتوان به فریناز (با قطعهای با محوریت «زن»)، سالومه امسی، بهار آتیش و غوغا (خواننده قطعه «زن» در همکاری با بهرام) اشاره کرد. این هنرمندان در دورهای فعالیت میکردند که هنوز شبکههای اجتماعی به شکل امروز فراگیر نشده بود و همین موضوع، امکان دیدهشدن، آرشیو شدن آثار و مستندسازی فشارهای اعمالشده را بهشدت محدود میکرد.
سالومه امسی، بهعنوان یکی از معدود رپرهای زن که توانست فعالیت خود را در خارج از ایران ادامه دهد، عملاً به نماد شکاف میان امکان فعالیت هنری در داخل و خارج از کشور تبدیل شد. تجربه این نسل نشان میدهد که حذف زنان از رپ فارسی، پدیدهای تازه نیست و دستکم ریشهای یک دههای دارد.
محدودیتهای مضاعف؛ فراتر از سانسور موسیقی
بر اساس گفتوگوی نویسنده با یکی از رپرهای مرد فعال در صحنه رپ فارسی که سابقه فعالیت بهعنوان تهیهکننده را نیز دارد، فشارهایی که بر زنان فعال در رپ اعمال میشود، صرفاً به ممنوعیتهای کلی این سبک موسیقی محدود نیست.
به گفته این منبع، علاوه بر محدودیتهایی که ذاتاً برای موسیقی رپ ـ فارغ از جنسیت ـ در ایران وجود دارد، زنان رپر با لایههای دیگری از فشار مواجهاند که معمولاً کمتر دیده یا گفته میشود؛ از جمله سوءاستفادههای جنسی، پیشنهادهای غیراخلاقی و تحمیل روابط نامتعارف در مسیر تولید، انتشار یا حمایت از آثار.
این رپر تأکید میکند که بسیاری از این فشارها اساساً امکان طرح علنی پیدا نمیکنند، اما تأثیر آنها در عمل بهمراتب مخربتر از برخوردهای رسمی و امنیتی است و میتواند مسیر حرفهای یک هنرمند زن را از همان ابتدا متوقف کند.
احضار، تعهد و حذف خاموش
بررسی روایتهای متعدد نشان میدهد که در بسیاری از موارد، رپرهای زن پس از احضار به پلیس امنیت یا سایر نهادهای امنیتی، مجبور به امضای تعهدنامههایی مبنی بر عدم ادامه فعالیت هنری شدهاند. این تعهدها، اگرچه غالباً بدون صدور حکم قضایی رسمی اعمال میشود، اما عملاً به توقف کامل فعالیت هنرمند منجر شده است.
در مواردی دیگر، صفحات اینستاگرام و حسابهای کاربری مرتبط با فعالیت هنری رپرهای زن، بنا به دستور مقام قضایی از دسترس خارج شده یا بهطور کامل مسدود شده است. این اقدام، که اغلب بدون اطلاعرسانی شفاف یا امکان اعتراض انجام میشود، یکی از شیوههای رایج حذف غیررسمی زنان از فضای عمومی رپ فارسی به شمار میآید.
از خیابان تا فضای مجازی؛ آزار چندلایه
به گفته این منبع آگاه، آزار و فشار بر رپرهای زن تنها به احضار، بازداشت یا تهدیدهای مستقیم محدود نمیشود. بخش قابل توجهی از این فشارها در سالهای اخیر، بهویژه در فضای مجازی اعمال شده است.
او میگوید: حملههای هماهنگ، هتاکی سازمانیافته، برچسبزنی و تخریب حسابشده در شبکههای اجتماعی، در بسیاری موارد به ابزاری برای حذف غیررسمی زنان از صحنه رپ تبدیل شده است؛ فشاری که گاه آنقدر شدید میشود که هنرمند، بدون هیچ حکم یا برخورد قضایی، از ادامه فعالیت منصرف میشود.
این شکل از سرکوب، اگرچه کمتر در گزارشهای رسمی دیده میشود، اما در عمل یکی از مؤثرترین ابزارهای خاموشسازی صداهای زنانه در رپ فارسی بوده است.
مهاجرت اجباری؛ حذف بدون حکم
در کنار احضار، تعهد اجباری و مسدودسازی صفحات مجازی، پدیدهای که طی سالهای گذشته بهطور فزاینده تکرار شده، مهاجرت اجباری رپرهای زن است. در این الگو، مجموعهای از فشارهای امنیتی، اجتماعی، خانوادگی و حرفهای بهتدریج به نقطهای میرسد که ادامه زندگی و فعالیت هنری در ایران برای فرد عملاً ناممکن میشود.
سوگند و فریناز از جمله رپرهایی هستند که در چنین شرایطی ناچار به ترک ایران شدند. این نوع خروج، اغلب بدون صدور حکم رسمی یا اعلام رسانهای انجام میشود، اما نتیجه آن، حذف کامل هنرمند از صحنه داخلی است.
سوگند در سال ۱۳۹۴ هنگام حضور در جزیرهٔ کیش بازداشت شد و پس از یک هفته نگهداری در این جزیره به تهران انتقال یافت. او در مصاحبهای با بهزاد بلور در سال ۲۰۱۸ اعلام کرد که علت بازداشتش، اتهاماتی از جمله «دایر کردن مرکز فساد»، «تولید و توزیع ویدئوهای مبتذل» و «رابطهٔ نامشروع» عنوان شده بود.
ریشه اصلی حساسیت؛ «صدای زن»
بررسی مجموعه پروندهها و روایتها نشان میدهد که هسته اصلی برخورد با رپرهای زن، نه صرفاً محتوای اعتراضی یا سبک موسیقی، بلکه خودِ صدای زن است. بر اساس تفسیرهای فقهی حاکم، تکخوانی زنان در فضای عمومی یا مجازی همچنان مسئلهدار تلقی میشود و همین موضوع، بزرگترین مانع فعالیت رپرهای زن در ایران است.
به بیان دیگر، حتی در مواردی که محتوای ترانهها فاقد مضامین سیاسی یا اعتراضی بوده، صرف اجرای تکخوانی زنانه برای مداخله قضایی یا امنیتی کافی تشخیص داده شده است.
حمایتهای محدود از سوی رپرهای مرد
در برخی مقاطع، شماری از رپرهای مرد بهصورت علنی یا غیرعلنی از همتایان زن خود حمایت کردهاند؛ چه از طریق همکاریهای محدود هنری و چه با موضعگیری در شبکههای اجتماعی. با این حال، این حمایتها اغلب پراکنده، کوتاهمدت و بدون پشتوانه ساختاری بوده و نتوانسته تغییری پایدار در وضعیت کلی ایجاد کند.
تداوم فعالیت زیر فشار؛ نمونهای نادر
در میان این فضای محدودکننده، موارد معدودی نیز وجود دارد که نشان میدهد سرکوب همیشه به حذف کامل منجر نشده است. رودی، از رپرهای زن که همچنان در داخل ایران حضور دارد، پیشتر بازداشت شده اما با وجود فشارها، فعالیت خود را – هرچند محدود و پرریسک – ادامه داده است.
این موارد محدود، نه نشانهای از کاهش فشار، بلکه یادآور هزینه سنگینی است که زنان برای باقیماندن در رپ فارسی میپردازند. تداوم فعالیت در چنین شرایطی، بیشتر به معنای زیستن دائمی در حاشیه، ناامنی و خودسانسوری است تا بهرهمندی از حق برابر برای حضور هنری. واقعیت آن است که ساختار موجود، بهجای پذیرش صدای زنان، آنها را به استثناهایی پرریسک تبدیل کرده است؛ استثناهایی که بودنشان، بیش از هر چیز، عمق تبعیض و نابرابری سیستماتیک علیه زنان در عرصه موسیقی و بیان هنری را عیان میکند.








نظرها
نظری وجود ندارد.