ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

برنامه مردان اقتصادی دولت یازدهم؛ از رویا تا واقعیت

حمید مافی- اگر گره از پرونده هسته‎ای ایران باز شود، می‎توان به اجرایی شدن برنامه مردان اقتصادی کابینه روحانی نیز خوش‎بینانه نگاه کرد و انتظار داشت سایر دستگاه‎های حکومتی نیز با دولت همراه شوند.

مجلس شورای اسلامی ایران اگر بر وزیران فرهنگی و سیاسی دولت جدید سخت گرفت، بیشترین همراهی را با تیم اقتصادی دولت داشت. علی طیب‎نیا وزیر امور اقتصادی و دارایی بیشترین رای اعتماد را به دست آورد و بیژن زنگنه با همه مخالفت‎هایی که با او شد، توانست به کرسی وزارت نفت برسد. علی ربیعی و محمدرضا نعمت‎زاده نیز بدون دردسر از مجلس شورای اسلامی بیرون آمدند تا تیم اقتصادی دولت یازدهم کامل شود.

از بالا و از چپ به راست: طیب‎نیا ، ترکان، جهانگیری، نهاوندیان، ربیعی، زنگنه، نعمت‎زاده

دولت برنامه اصلی خود را بهبود وضعیت معاش مردم عنوان کرده و وعده داده است که وضعیت اقتصادی کشور را سامان خواهد بخشید. حال نمایندگان مجلس نیز در نخستین گام با تیم اقتصادی دولت همراهی کرده‎اند تا دولت یازدهم سریع‌تر برنامه‎های خود را برای برون رفت از وضعیت موجود به اجرا بگذارد.

 ناهماهنگی میان وزارت‎خانه‎های کار، تعاون و رفاه اجتماعی و صنعت، معدن و تجارت در دولت‎های گذشته یکی از موانع اشتغال‎زایی و حمایت از تولید در ایران بوده است.

دولت یازدهم میراث‎دار کشتی به گل نشسته اقتصاد نفتی ایران است. تورم ۴۰ درصدی همراه با رکود اقتصادی، نرخ بیکاری نزدیک به ۱۳ درصد، بدهی ۲۰۰ میلیارد دلاری، کاهش سرمایه‎گذاری داخلی و خارجی در کنار کاهش درآمدهای نفتی و تحریم‎های بین‎المللی، اقتصاد ایران را در وضعیتی خطرناک قرار داده است.

در چنین شرایطی دولت جدید ایران اولویت اول خود را حل بحران اقتصادی عنوان کرده و وعده کرده است که وضعیت معاش شهروندان را سامان خواهد داد. دولت یازدهم برای حل بحران اقتصادی خود نیازمند تعامل با جامعه جهانی و بازکردن مسیر صادرات نفتی است.

بر اساس گزارش‎های منتشر شده از سوی موسسه‎های بین‎المللی، صادرات نفت ایران به کمتر از هشتصد هزار بشکه در روز رسیده و آن‎گونه که گمرک جمهوری اسلامی اعلام کرده است؛ صادرات غیرنفتی و شبه نفتی نیز کاهش چشمگیری داشته‌اند. برای همین دولت یازدهم به دنبال آن است که همزمان در عرصه بین‎المللی و سیاست خارجی راه تنش زدایی و اعتمادسازی را در پیش بگیرد.

دولت روحانی در این راه محمدجواد ظریف دیپلمات کهنه‎کار را به کار گرفته است و در عرصه داخلی نیز قصد دارد سیاست‎های اقتصادی انقباضی پیشه کند تا بتواند از گردنه بحران به سلامت عبور کند.

راه ناهموار اصلاح و برنامه کاغذی

واقعیت این است که گذر به سلامت از بحران اقتصادی فعلی ایران راه‌حلی سیاسی دارد. تا هنگامی که دولت نتواند راهکاری برای گشایش در پرونده هسته‎ای ایران بیابد، نمی‎توان امیدوار بود که سیاست‎گذاری‎های داخلی گره‎ای از اقتصاد بیمار ایران باز کند. دولت یازدهم پیش از آغاز به کار با کسری بودجه و بدهی به جای مانده از دولت پیشین روبرو است و از سوی دیگر منابع درآمدی خود را از دست داده است.

بیژن زنگنه، وزیر نفت پس از آن‎که توانست از مجلس رای اعتماد بگیرد به خبرگزاری مهر گفت که باید صادرات نفت ایران به چهار میلیون بشکه در روز افزایش یابد. او بازگشت به راهکارهای فروش سنتی نفت و دیپلماسی انرژی را اصلی‎ترین برنامه خود برای اداره وزارت نفت اعلام کرده است.

افزایش سرمایه‎گذاری داخلی و خارجی در صنعت نفت و پتروشیمی از راهبردهای زنگنه است.

زنگنه در حالی وزارت نفت را تحویل می‎گیرد که ایران جایگاه دومین تولید کننده نفت اوپک را از دست داده و تولید روزانه نفت ایران کاهش یافته است. برای همین یکی از برنامه‎های او بازگشت ایران به جایگاه دومین تولید کننده نفت اوپک اعلام شده است. همکاری‎های بین‎المللی و منطقه‎ای و افزایش سرمایه‎گذاری داخلی و خارجی در صنعت نفت و پتروشیمی ایران از دیگر راهبردهای بیژن زنگنه برای وزارت نفت است.

اگر چه برنامه‎های وزیر نفت بر اساس اسناد بالادستی و برنامه‎های توسعه و چشم‎انداز در ایران تدوین شده است، اما پیش‎بینی صادرات چهار میلیون بشکه نفت در روز، بازگشت شرکت‎های بین‎المللی و همکاری‎های بین‎المللی و منطقه‎ای تنها در شرایطی امکان‎پذیر است که ایران بتواند با جامعه جهانی بر سر پرونده هسته‎ای به توافق دست یابد و از تحریم‎های اقتصادی کاسته شود.

طبیب تورم و تورم تصاعدی

دولت روحانی برای حل بحران داخلی اقتصاد به علی طیب‎نیا اعتماد کرده است. وزیری که رسانه‎های داخلی ایران او را طبیب تورم لقب داده‎اند و امیدوارند که بتواند راهکاری برای کنترل تورم تصاعدی در ایران بیاندیشد. خود او نیز اولویت اصلی‎ش را حفظ ارزش پول ملی و احیای آن و تقویت تولید ملی اعلام کرده است.

او گفته است که «سیاست پولی دولت تدبیر و امید معطوف به هدف کنترل تورم در میان مدت از طریق نقدینگی خواهد بود. کنترل پایه پولی از طریق حذف اثر پذیری منابع پایه پولی از سیاست‌های مالی و عملیات بودجه‌ای دولت و کاهش تدریجی بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی از دیگر تصمیمات دولت خواهد بود.»

او در باره سیاست‎های ارزی دولت نیز گفته است: «دولت خود را متعهد می‌داند با اعمال کنترل بر رشد نقدینگی و رفع تدریجی عدم قطعیت‌های اقتصادی، نوسانات نرخ ارزی را کاهش دهد، همچنین سیاست یکسان سازی نرخ ارز همگام با کنترل تورم را در یک فرآیند تدریجی اجرا کند و به ایجاد ثبات در نرخ حقیقی ارز و جلوگیری از تقویت مصنوعی آن به منظور توسعه صادرات غیر نفتی پایبند باشد.»

او در برنامه جامع خود به مجلس شورای اسلامی راهکارهایی برای بهبود شرایط کسب و کار در ایران، افزایش درآمد و سطح رفاه و معیشت خانوار، افزایش سرمایه‎گذاری داخلی و خارجی، اصلاح نظام بانکی و مالیاتی کشور، اصلاح نظام گمرکی و انظباط مالی و اقتصادی دولت اعلام کرده است.

طیب‎نیا در هنگام دفاع در مجلس از سیاست‎های خصوصی‌سازی دفاع کرد. با این حال او خواستار اصلاح شیوه خصوصی‌سازی است و گفته است که فرایند خصوصی‌سازی باید به صورت واقعی انجام شود.

او همچنین گفته است که دولت مرحله اول قانون هدفمندی یارانه‎ها را اجرا خواهد کرد اما برای مرحله دوم آن به دنبال اصلاح شیوه اجرایی قانون هدفمندی یارانه‎ها است تا اقشار کم درآمد و محروم جامعه مورد حمایت قرار بگیرند. پرداخت‌های نقدی به صورت هدفمند در کانون توجه اقشار هدف انجام می‌شود و باقی بودجه نیز صرف نظام تامین اجتماعی و بهداشت و درمان خواهد شد. پس از اصلاح بازار پول و ارز و برقراری تعادل و آرامش در کشور و ارزیابی عملکرد مرحله اول از منابع هدفمندی یارانه‌ها برای توسعه نظام تامین اجتماعی به ویژه بیمه بهداشت و بیکاری استفاده می‌کنیم.

طیب‎نیا وعده توسعه نظام تامین اجتماعی به ویژه بیمه بهداشت و بیکاری را داده است.

اما او نیز برای اجرای برنامه‎های خود با موانع بسیاری روبرو است. اقتصاد وابسته به نفت ایران تنها هنگامی می‎تواند یک‎بار دیگر در مسیر رشد قرار بگیرد که بتواند درآمدهای نفتی پیش از تحریم‎ها را به دست بیاورد و یا از منابع دیگری جایگزین آن کند. همچنین برای اصلاح نظام مالیاتی با بنیادهای نظامی و مذهبی روبرو است که از پرداخت مالیات فرار می‎کنند.

از سوی دیگر دولت جدید برای این‎که بتواند فرایند خصوصی سازی را اصلاح کند باید برنامه ویژه‎ای برای مقابله با رانت‎خواری اقتصاد در اقتصاد ایران داشته باشد. نتیجه سیاست‎های خصوصی‌سازی ایران در دهه‎های گذشته فربه‎تر شدن بخش شبه‌خصوصی بوده است.

وزیر بیکاران

علی ربیعی و محمدرضا نعمت‎زاده دو وزیر اقتصادی دیگر کابینه هستند که در برنامه‎های خود بر بهبود شرایط کسب و کار و افزایش تولید تاکید کرده‎اند.

آن‎گونه که محمدرضا نعمت‎زاده در برنامه پیشنهادی خود اعلام کرده از ۲۶ هزار واحد صنعتی و تولیدی پایش شده در سال ۹۱ تنها ۴۶ درصد آن‎ها در وضعیت مطلوب قرار داشته‎اند. رتبه ایران در شاخص‎ بین‎المللی کسب و کار ۱۶۵ و در رقابت‎پذیری ۶۶ بوده است.

واردات کالاهای مصرفی و کاهش واردات کالای واسطه‎ای و سرمایه‎ای، عدم حمایت دولت از تولید‎گران به کاهش تولید در داخل انجامیده‎ است. نتیجه این سیاست‎گذاری‎ها کاهش نیروی کار در واحدهای تولیدی و سهم صنعت از بازار کار و تولید ناخالص داخلی بوده است.

در نتیجه چنین فرایندی به گواه فعالان بازار کار، دولت نتوانسته مشاغل موجود را حفظ کند و بر آمار بیکاران افزوده شده است. اگر چه دولت نرخ بیکاری را ۱۲ درصد اعلام کرده اما کارشناسان معتقدند که نرخ بیکاری در ایران نزدیک به بیست درصد است.

همین شرایط وظیفه وزرای تعاون، کار و رفاه اجتماعی و صنعت، معدن و تجارت را برای بهبود وضعیت کسب‎وکار دشوار کرده است. برای همین هر دو وزیر اولویت اول خود را بهبود شرایط کسب و کار اعلام کرده‎اند. هر دو وزیر همزمان با طرح اصلاح قانون کار و مسئله افزایش دستمزدها نیز روبرو هستند.

عدم تطابق افزایش سالیانه دستمزدها با نرخ تورم در سال‎های گذشته با اعتراض کارگران همراه بوده است. ربیعی بر حمایت از نهادهای کارگری و سه‎جانبه‎گرایی تاکید کرده است اما واقعیت آن است که حکومت تا به حال اجازه تشکیل نهادهای کارگری مستقل را نداده و تلاش کرده است که نهادهای همسو با خود را در جامعه کارگری فعال کند.

ناهماهنگی میان وزارت‎خانه‎های کار، تعاون و رفاه اجتماعی و صنعت، معدن و تجارت در دولت‎های گذشته یکی از موانع اشتغال‎زایی و حمایت از تولید در ایران بوده است.

مردان هماهنگ یا هماهنگ شده

یکی از نگرانی‎هایی که در رسانه‌های ایران بیان می‌شود، ناهماهنگی میان نهادهای مسئول و سیاست‎گذار در امور اقتصادی است. بخشنامه‎های متعدد و متناقض نهادهای تصمیم‎گیر در عرصه اقتصاد ایران همواره صاحبان سرمایه و فعالان اقتصادی را با سردرگمی روبرو کرده است.

محمدباقر نوبخت

بنگاه‎های زودبازده، حمایت از صنایع کوچک، خود اشتغالی و سیاست‎گذاری‎های مقطعی از این دست که ناتمام مانده‎اند نمونه‎هایی از سیاست‎گذاری متناقض در حوزه اقتصاد ایران هستند که صاحبان سرمایه، کارآفرینان و تولیدکنندگان را سردرگم کرده است.

آن‎چه که به نظر میرسد در کابینه حسن روحانی نیز نمایان خواهد شد اختلاف دیدگاه مردان اقتصادی کابینه است. اگر محمدباقر نوبخت از اقتصاددانان معتقد به بازار آزاد در راس سازمان مدیریت و برنامه‎ریزی قرار گرفته، علی ربیعی در وزارت کار دیدگاهی چپ‎گرایانه دارد و به خانه کارگر نزدیک است. طیب‎نیا از اقتصاددانان نهادگرا به شمار می‎آید و نعمت‎زاده به کارگزارن سازندگی نزدیک است.

اگرچه حسن روحانی گفته است که انتخاب وزرا بر اساس کار جمعی و میزان نزدیکی آن‎ها با هم بوده است اما باید منتظر معرفی رئیس کل بانک مرکزی نیز ماند تا مشخص شود که او به کدام یک از مردان اقتصادی نزدیک است. همسو با علی طیب‎نیا در وزارت اقتصاد است یا از حلقه نزدیکان نوبخت خواهد بود.

اما مسئله مهم‎تر برای دولت یازدهم در حل بحران اقتصادی، سیاست خارجی است. جایی که محمدجواد ظریف قرار است نقش اول را بازی کند. چنانچه او بتواند گره از پرونده هسته‎ای ایران باز کند آنگاه می‎توان به اجرایی شدن برنامه مردان اقتصادی کابینه روحانی نیز خوش‎بینانه نگاه کرد و انتظار داشت سایر دستگاه‎های حکومتی نیز با دولت همراه شوند.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • nasim

    چگونه محمدجواد ظریف قرار است نقش اول را بازی کند؟. با چه دروغی  او بتواند گره از پرونده هسته‎ای ایران باز کند؟!  ۱۸۰۰۰ سانترفوژ برای چه منظوری ؟!

  • hesam

    طبیب تورم !! ؟ از یکنفر معجزه بر نمیاید. حل مشکلات نیاز به تشکیلات و تیمهای متخصص و باتجربه و برنامه ریزی خرد و کلان کوتاه و میان و بلند مدت و تجارت آزاد و رقابتی و اطمینان از سرمایه گذاری و ارتباط با دنیای تکنولوژی وپشرفته دارد که  هیچکدام حتی زمینه هایش مهیا نیست .

  • rana

    شما که عکس ربیعی بازجو را گذاشتی ، عکس پور محمدی یادتان  رفت ؟ 

  • فرهاد - فریاد

    آقای مافی شما مسائل زیادی مطرح کرده اید اما دولت روحانی همان نئولیبرالهای اتحادیه ی اروپا هستند که سعی دارند در نزدیکی با اتحادیه ی اروپا و ایجاد اختلاف بین دلار و یورو کار را از پیش ببرند که این امر با توجه به پافشاری و دخالتهای خامنه ای و دارو دسته اش در موضوع هسته ای نمی تواند کاری از پیش ببرد روحانی نیز با همین چراغ سبز تائیدیه ی خامنه ای برای ریاست جمهوری را گرفته است . در حالی که موضوع بنیادی اقتصاد ایران برای خروج از رکود حل مناقشه اش با دلار است نه با یورو . وزیری که در صدد واردات کالاهای سرمایه ایست هم در این مناقشه کاری از پیش نخواهد برد زیرا کالای سرمایه ای برای اقتصاد ایران باز هم از طریق رابطه ی خوب با دلار امکان پذیر است هند چین و ... دارای کالای سرمایه ای برای اقتصاد ایران نیستند به همین دلیل گرایش احمدی نژاد به کالای مصرفی و بسوی اقتصاد چین رفتن توجیه واقع گرائی حاکمیت جمهوری اسلامی ست . حتی اگر کابینه ی روحانی مشکل فروش نفت را حل کند باز هم این دولت قادر به حل معضل بیکاری نخواهد بود زیرا باز هم قادر به وارد کردن کالای سرمایه ای نخواهد بود حتی ما اگر تامین سرمایه لازم را فرض کنیم حل شده باشد . دولت روحانی با توجه به بالا بودن کسر بودجه اش ضرورتا قادر به حمایت از معیشت مردم نیست زیرا این امر سالهاست ثابت شده است که تامین کسر بودجه در چنین دولتهائی تنها با دستبرد به معیشت مردم امکان پذیر است طرح یارانه های احمدی نژاد یا نسخه های اتحادیه ی اروپا در یونان اسپانیا پرتقال و .... نیز شاهد چنین مدعائی ست . یکی از مهمترین مسائلی که اقتصاد دانان دولتهای ایران نتوانستند هیچگاه درک کنند مسئله ی پول است به همین دلیل تنها تصور می کنند نسخه های معمول و پیش پاافتاده ی لیبرالی امکان تقویت پول ملی را خواهد داد با توجه باینکه هم اکنون هر اقتصاد دان پیش پاافتاده ای هم بطور طبیعی میداند که یکی از نقشهای پول معادل عام بودن تمام کالاهاست که بر مبنای ارزش مقدار کار متوسط تعیین میشود از اینرو تنها با بالا رفتن بهره وری کار رقابت پذیری سرمایه و سطح تکنولوژی و افزایش تولید و همچنین سرعت گردش سرمایه و سرعت مبادله - که بسیار مهم است - ارزش پول تقویت میشود اقتصادی که دچار رکود است هیچ اقتصاد دانی برای حل بحران به سمت ارزش و تقویت پول ملی نمی رود ما در همین یونان شاهدیم که یکی از دلائلی که سیاست مداران و اقتصاد دانهای یونانی تمایل به خروج از اتحادیه ی اروپا داشتند همین ناتوانی آنها در پائین آوردن ارزش پول بود . پائین آوردن ارزش پول ملی سبب میشود که دولتها به راحتی به معیشت مردم برای کسری بودجه دستبرد زنند . از اینرو آقای طیب شیپور را از سمت گشادش باد می کند . و نشان میدهد یا اقتصاد نمی داند و یا دروغ می گوید . از اینرو تیم اقتصادی روحانی همانطور که آقای مافی به درستی بر سیاسی بودن مشکلات اقتصادی تاکید دارند نه تنها قادر به حل این بحران اقتصادی نیستند بلکه با ورشکست کردن اقشار خرد و میانه بخصوص اقشار سنتی که پایگاه مردمی جمهوری اسلامی روحانیون خامنه ای و سپاه پاسداران را تشکیل میدهند اختلافات سیاسی کابینه با این جناحها را افزایش خواهند داد در واقع دولت روحانی در بین دو راه گذشته و آینده به نقطه ی زندگی و مرگ جمهوری اسلامی رسیده است برای حفظ حکومت یا باید جناحهای سنتی که قدرت تعیین کننده ی جمهوری اسلامی اند قلع و قمع کند و یا خود با فشار آنان کناره گیری کند . البته اگر بخواهیم به همه ی مواردی که اشاره کردید بپردازیم نیاز به یک مقاله ی جامع اقتصاد سیاسی ایران را دارد که جای این کامنت نیست .

  • نگار ک

    به نظر میرسد نویسنده در مورد آقای ربیعی دچار اشتباه شده که او را چپگرا نامیده. زیرا آقای ربیعی حتی با معیارهای کینزی نیز چپگرا به شمار نمیرود. من دانشجوی ایشان بوده ام و بارها سر کلاسهایشان، شاهد دفاع سرسختانه ی آقای ربیعی از خصوصی سازی و بازار آزاد بوده ام. همچنین آقای ربیعی، کمی پیش از وزیر شدن، در یکی از سخنرانیهایشان فرمودند: «کارگران باید بپذیرند که تنها راه نجاتشان در خصوصی سازی است.» با این حساب بر طبق چه منطقی میتوان ربیعی را چپگرا نامید؟ اگر منظورتان حمایت خانه ی کارگر است، باید گفت همین نهاد از سعید مرتضوی نیز حمایت کرد. ماجرا وقتی جالب میشود که نویسنده میگوید: «ربیعی بر حمایت از نهادهای کارگری و سه‎جانبه‎گرایی تاکید کرده است اما واقعیت آن است که حکومت تا به حال اجازه تشکیل نهادهای کارگری مستقل را نداده و تلاش کرده است که نهادهای همسو با خود را در جامعه کارگری فعال کند.» در اینجا تجاهل ظریفی به چشم میخورد: 1-نویسنده توضیح نمیدهد که سه جانبه گرایی تاکنون چه نقش در مناسبات بازار کار ایفا کرده. بد نیست به ایشان یادآوری کرد سه جانبه گرایی یکی از مؤثرترین اهرمها برای فشار بر کارگران بوده است (نک: مشارکت سیاسی طبقه ی کارگر در ایران، افشین حبیب زاده، صص: 104-105) 2- نویسنده از این موضوع سخنی به میان نمیآورد که علی ربیعی، یکی از اصلیترین عاملان و برنامه ریزان نابودی تشکلهای مستقل کارگری در دهه ی شصت بوده است. آخر کلاه خود را قاضی کنید. وقتی رئیس جمهور مملکت و مشاورانش در کتاب «امنیت ملّی و نظام اقتصادی ایران» (ص 336) میگویند: «یکی از مشکلات اجتماعی، چانه زنی نیروی کار بر سر دستمزد است، چالش دیگر هزینه‌ی بالای اخراج نیروی کار برای کارفرما است». در این شرایط چطور وزیر کار میتواند از میان چپگرایان انتخاب شده باشد؟!