بدنه جوان اصلاحطلبان درباره کابینه حسن روحانی چه میگوید؟
پارسا محمدی- ترکیبی از حس پیروزی، تردید و نگرانی از خطر دور خوردن چیزی است که در سخنان بدنه جوان اصلاحطلبان ایران موج میزند. حالا از لحن محکم آنها قبل از معرفی کابینه خبری نیست.
«نمیشود واقعیت را نادیده گرفت. بین چیزهایی که چهرههای برجسته اصلاحات میگفتند و اتفاقی که افتاد خیلی فرق است. بعضی جاها ما اشتراک نظر داشتیم اما در بعضی موارد از خوشبینی عبور کرده و به رویاپردازی رسیده بودیم. خود من شاهد بودم در جلساتی، بچهها گفتند این طور که بویش میآید به اصلاحطلبان پست نمیدهند. گفتند اشتباه میکنید و داریم مذاکره میکنیم. سیاهنمایی هم نباید کرد، بالاخره افرادی در کابینه بودند که رأی نیاوردند. بعضیها در سطح پایینتر حضور دارند.
اینجا دیگر جای نقد دارد که آقای روحانی بر چه مبنایی مصالحه کرده؟ چه چیزی داده و چه چیزی گرفته؟ شاید ما چون ریز جزئیات را نمیدانیم اینطور به نظر میرسد که فرصت را از دست دادهایم. بحث آقای روحانی داخلی نیست. آقای روحانی اصلاح طلب نیستند به آن معنا. شاید اصلاً قبول ندارند که بعضی چهرهها بیایند. همچنان اعتقاد دارم باید سطح مطالبات را پایین نگه داریم تا به حداقلهایی که به دست آمده است آسیب نرسد اما به نظر من بزرگان جریان اصلاحات باید صحبت کنند تا روشن بشود روی چه مواردی با آقای روحانی مذاکره کردهاند و حالا وضعیت سهم سیاسی جریان ما چه میشود.»
ترکیبی از احساس پیروزی، تردید و نگرانی از خطر دور خوردن چیزی است که در صحبتهای بدنه جوان اصلاحطلبان ایران موج میزند. از لحن قاطع و محکم آنها قبل از معرفی کابینه حالا دیگر خبری نیست. عدهای همچنان تلاش میکنند تا وضعیت را عادی جلوه دهند و عدهای دیگر نمیتوانند پنهان کنند که از ترکیب کابینه حسن روحانی راضی نیستند.
عدهای از جوانان اصلاح طلب رأی اعتماد مجلس به کابینه را یک پیروزی دیگر مینامند و عدهای دیگر آن را شکستی سخت برای اصلاحطلبان میدانند که "کف مطالبات حداقلی" را نیز تامین نکرده است.
گزارش زیر حاصل صحبت با تعدادی از اعضای جوان "جبهه مشارکت ایران اسلامی" در شهرهایی خارج از استان تهران است. تاکید میشود این اظهارات به هیچ وجه مواضع رسمی این گروه سیاسی نبوده و به هیچ رو نمیتوان برای آنها اعتبار حقوقی درنظر گرفت.
***
محمود از اعضای جبهه مشارکت در استان کرمان است. با وجود رأی نیاوردن سه نفر از وزرای کابینه در مجلس به آینده خوشبین است و میگوید: «فکر کنم تاکتیک بود. حواس همه رفت طرف وزیر آموزش و پرورش، وزیر نفت و مسکن رأی آوردند.
سطح مطالبات را نباید بالا ببریم. توقع نداشته باشیم یک شبه همه چیز درست بشود. با انتخابات مجلس اگر بتوانیم تندروها را بیرون کنیم، در کابینه بعدی افراد قویتر وارد میشوند. ناامیدی آفت اصلاحطلبی است. آدم ناامید قدر پیروزی را نمیداند. انتخابات را بردیم، به جز سه نفر بقیه کابینه رأی آوردند. اینها همه پیروزی است.»
علی یکی دیگر از اعضای جوان جبهه مشارکت و زاده یکی از شهرهای زاگرسنشین است. وضعیت امروز اصلاحطلبان را به انتخابات گذشته و مهندس موسوی مرتبط میداند و میگوید: «اگر تندروی نمیشد الان وزرای اصلاحطلب مجبور نبودند بروند پشت میکروفون و اعلام برائت کنند از فتنه. بهانه به دست اصولگرایان افتاد تا مانع ورود اصلاحطلبان به کابینه شوند.
نمایندگان مجلس قبول داشتند که وزیران اصلاحطلب کارنامه خوبی دارند. اختلاف نظر روی تجربه و مدیریت این عزیزان وجود نداشت. تنها دلیل مخالفت نمایندگان اتفاقاتی بود که بعد از سال ۱۳۸۸ اتفاق افتاد. باید به نتیجه انتخابات احترام گذاشت. ببینید اگر الان اصولگرایان نتیجه انتخابات را نمیپذیرفتند و اردوکشی خیابانی میشد چقدر به ضرر ما بود.»
از علی سوال کردم: شما معتقدید در انتخابات سال ۱۳۸۸ آقای مهندس موسوی و اصلاحطلبان به دروغ اعلام کردند که در انتخابات تقلب شده است؟
− همه اصلاحطلبان چنین چیزی را نگفتند.
آن دسته از اصلاحطلبان که گفتند تقلب شده است، دروغ گفتند؟
− دروغ نگفتند. اشتباه کردند.
وقتی بعضی از صندوقها بازشماری شد و آقای خامنهای در نماز جمعه موضع گرفت باز هم تعدادی از اصلاح طلبان نظرشان تغییر نکرد و همچنان معتقد بودند که در انتخابات تقلب شده است.
− خوب؟
پس به اشتباه خودشان اصرار کردند؟
− شما همه را با هم جمع میبندید. این روحیه تخریب است.
آقای مهندس موسوی از اعتراضات حمایت کردند، ایشان هم اشتباه کردند؟
− جناب میرحسین مدت زیادی از سیاست فاصله داشتند و طبیعی بود که نتوانند با یک پختگی ۱۰۰ درصدی در آن فضای رادیکال و احساسی تصمیم بگیرند. جمعی از بزرگان اصلاحطلب هشدار دادند به ایشان ولی متاسفانه تندرویهایی صورت گرفت و زمینه برای جولان دادن محافظهکاران تندرو مهیا شد.
میر حسین موسوی در مدتی که از کار اجرایی فاصله داشتند چه میکردند؟
− اطلاع دقیق ندارم. کارهای تخصصی خودشان را. نقاشی و امورات شخصی. اینطور شنیدهام.
− بعد از دوران نخست وزیری دیگر؟
− بله. تقریباً ۲۰ سال دور بودند.
آقای حسن روحانی در مصاحبه خود گفتند با آقای موسوی از تاسیسات بازدید کردهاند و انجام عمل غنی سازی را رسماً تایید کرده و به اطلاع مقامات بالای کشوری رساندهاند.
− منطورتان را نمیفهمم.
کسی که ۲۰ سال در خانه نقاشی میکشیده است در سایتهای هستهای محرمانه چکار میکرده است؟
− شما سعی دارید تخریب کنید. نخست وزیر دوران جنگ بودهاند و نظام اعتماد داشته است. گزارش تهییه کردن کار اجرایی محسوب نمیشود.
− مهندس موسوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بودهاند.
− خوب برای همین از سایتهای هستهای بازدید کردهاند.
− ولی شما گفتید ۲۰ سال از سیاست دور بودند.
− مجمع کار اجرایی به حساب نمیآید. پاتوق بازنشستگان نظام است.
− سیاست به نظر شما یعنی کار اجرایی؟
− چه گیری دادهاید شما حالا؟
بگذریم. آقای حسن روحانی به نظر شما اصلاحطلب هستند؟
− نخیر. بین اصلاحطلب و اصولگرا. عضو خالص هیچ کدام از دو جریان نیستند.
پس رأی ۱۸ میلیونی آقای حسن روحانی رأی مشترک اصلاحطلبان و اصولگرایان بود؟
− شک نکنید که رأی اصلاحات بود که به نفع آقای روحانی در صندوق ریخته شد.
چرا اصولگرایان به حسن روحانی رأی ندادند؟
− به کاندیداهای دیگر اصولگرا که نزدیک به رهبری بودند رأی دادند.
پس رأی آقای روحانی، رأی اصلاحات بود؟
− بله
چرا آقای روحانی که با رأی اصلاحات رییس جمهور شد کابینه را بین اصولگرایان تقسیم کرد؟
− شما دارید تخریب میکنید. آقای آخوندی، نجفی، ربیعی از چهرههای شاخص اصلاحات هستند.
نجفی رأی نیاورد.
− مثل اینکه شما در ایران زندگی نمیکنید. با این همه دخالت نهادهای امنیتی توقعی نمیشود داشت.
از کابینه راضی هستید؟
- میتوانست بدتر از این بشود. فکر میکنم آقای روحانی اولین خطر جدی را با موفقیت پشت سر گذاشتند.
برای یک حزب سیاسی تعداد وزیران در کابینه اهمیت زیادی دارد. به نوعی تضمین حیات سیاسی حزب در آینده است. حزب مشارکت به این مسئله توجه دارد؟
− اطلاع دارید که بنا به مشکلات قانونی حزب بسته است. امیدواریم در دوران آقای روحانی با عادی شدن مسائل و رفع دغدغههای امنیتی حزب دوباره اجازه فعالیت پیدا کند. اولویت جبهه مشارکت این است.
یک سوال را جواب ندادید.
− چه سوالی؟
در انتخابات ۸۸ تقلب شد یا نه؟
− نه تقلب شد و نه تخلف، تَدلُّس شد.
− منظورتان تدلیس است دیگر؟
− بله. اشتباه لپی شد.
خود شما یا پدر و مادرتان یا از اقوام و آشنایان کسی را اطلاع دارید این واژه را قبلاً شنیده باشد؟
− شما دارید تخریب میکنید. به نظرم بحث کافی است. من دیگر صحبت نمیکنم.
محمد از اعضای جبهه مشارکت در استان مرکزی است. او اعتقاد دارد «جریان اصلاحات نباید تاکتیک و استراتژی را با هم یکی کند. این دام خطرناکی است.» او میگوید: «من عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی هستم. دفتر گروه سیاسیای که من عضو آن هستم گرچه توسط حاکمیت به صورت غیر قانونی بسته شده است اما از نظر اجتماعی و مردمی سربلند و زنده است.
جبهه مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ از جناب آقای مهندس موسوی حمایت کرد. من به عنوان یک عضو کوچک جبهه مشارکت از این حمایت احساس غرور میکنم. جبهه مشارکت در انتخابات سال ۸۸ جانب مردم و جامعه را گرفت. بعد از انتخابات همراه با مردم هزینه دادیم. زخمی و زندانی دادیم. به قول فردی که نمیتوانم نامش را بگویم، میخواهد اسمش دموکراسی باشد یا فتنه، هرچه باشد ما به جبهه مشارکت، به مهندس موسوی و به مردمی که در خیابانهای ایران به تقلب در انتخابات اعتراض کردند پایبند هستیم.
احساسی بودن نقطه ضعف نیست. رئالیسم در سیاست اگر بدون احساس انسانی اجرا شود به حل شدن در قدرت منجر میشود. بدون احساس انسانی، ما هیچ فرقی با امثال مصباح یزدی و آنان که به سمت مردم شلیک کردند، نداریم. اتفاقات زشتی افتاده که قابل فراموش شدن نیست. اما من به عنوان یک اصلاح طلب نمیتوانم قهر کنم و میدان را باز کنم برای اینکه سپاه همه عرصهها را بگیرد. رهبر فهمیده است که اشتباه کرده، مجلس فهمیده که اشتباه کرده است؛ اما نمیخواهند اعتراف کنند. اشکال ندارد، ما اصلاح طلبان به جای آنها میگوییم که اشتباه کردهایم. همین را میخواهند. میگوییم تا راضی شوند. بگذارید تمام شود. عدهای به اسم فتنه کاسبی میکنند. باید دکان فتنه تعطیل شود.
محمد درباره رأی اعتماد مجلس، کابینه حسن روحانی و منافع جریان اصلاحات در ایران میگوید: «نمیدانم شما به چه کسی میگویید اصلاحطلب. از نظر من جریان کارگزاران یک جریان اصلاحطلب است. بدنه اصلی دولت در دست اصلاحطلبان است. جای اعضای حزب [مشارکت] و سازمان [مجاهدین] در کابینه خالی است. سپاه به بهانه امنیت و تحریم به فضای سیاسی و بخش اقتصاد کشور مسلط شده است. اگر بهای عقب زدن سپاه از سیاست و اقتصاد این است که حزب ما در کابینه نباشد، قبول میکنیم. افتخار میکنیم برای نفع مردم از کابینه چشم پوشی کنیم.»
رضا از اعضای جبهه مشارکت در استان مازندران است. او مخالف اخلاقی شدن بحثهای سیاسی است و میگوید: «اخلاق، آخرین برگ در سیاست است. کسی که وارد بحث اخلاقی میشود یعنی اینکه ابزاری برای کنش سیاسی ندارد. من این را مدام به دوستان تذکر میدهم ولی اکثریت دوستان مخالف هستند.
ما باید سهم خودمان را از کابینه میگرفتیم. سهمخواهی در ادبیات ما معنی بد میدهد. بگوییم حق و حقوق بهتر است. کاندیدای ما در انتخابات به نفع آقای روحانی کنار کشیدند. انصاف این بود که آقای روحانی حق و حقوق حامی اصلی خود را بدهد و آقای عارف را به عنوان معاون اول خود معرفی کند.
این روزها میشنوم که بعضی افراد میگویند باید از سطح مطالبات خود از آقای روحانی بکاهیم. سوال بنده این است که آیا اجازه داریم مطالبه داشته باشیم یا بِالکُل داشتن مطالبه ممنوع است. ادعا میکنند معاون اولی آقای عارف عامل تضعیف دولت اعتدال است. فردی که توسط شورای نگهبان تایید صلاحیت شده است و در صدا و سیما صحبت کرده است، چرا باید عامل تضعیف دولت اعتدال باشد. چرا فکر میکنند با معاون اولی آقای عارف مخالف هستند؟ آقای عارف اگر رأی میآورد رئیس جمهور میشد. این استدلال یا دروغ است و یا بهانه. آقای روحانی نمیخواهد به جبهه مشارکت سهم بدهد.»
رضا ادامه میدهد: «با عرض معذرت از همه بزرگان و سروران جبهه مشارکت، به نظرم کمکاری صورت گرفت. باید مشخص میکردند که آقای روحانی چه امتیازی در مقابل کنار کشیدن آقای عارف میدهد. اگر آقای عارف کنار نمیکشیدند انتخابات به دور دوم میرفت و اطلاع دارید در دور دوم ممکن بود هر اتفاقی بیافتد! به نظرم آقای روحانی بین جناب آقای خاتمی و آقای رفسنجانی مانور دادند. از آرای آقای خاتمی استفاده کردند و میوه پیروزی را تقدیم آقای رفسنجانی کردند. باید آقای عارف صبر میکردند تا آقای روحانی پیشنهاد بدهند.»
یاسر از اعضای جبهه مشارکت در استان فارس میگوید: «خواستهای دموکراتیک جامعه ایران بین دو لبه قیچی قرار داشت. از یک سو مواضع انقلابی، تخیلی و ارمانی و از سوی دیگر تحجر جناح نظامی. نفس رأی آوردن آقای حسن روحانی ورای سویههای سیاسی، امری بود در خدمت منافع مردمی. مطلوب، پس زدن تندروهای هر دو جریان و بازگشت سکان جامعه به دست اعتدالگریان بود که اتفاق افتاد.
عقل سلیم میداند که روحانی، خاتمی نیست و نباید انتظارات دوران اصلاحات را عیناً از کابینه تدبیر و امید تمنا کرد. مهم پیشبرد امر دموکراسی در استبداد ایرانی بود که حاصل شد. مدارای جریان اصلاحات با آقای حسن روحانی و کابینه او درسی خواهد شد برای اقتدارگرایان که باید بر رأی و نظر فرد پیروز در کشاکش انتخابات، احترام گذاشت. همه رخدادهایی که ما شاهد آن هستیم به نوعی آموزش رئال پولیتیک به رویاپردازان است.»
مریم از اهالی خطه آذربایجان است. او صحبتهایش را با توضیحی درباره افکار خودش شروع میکند: «اول بگذارید بگویم من بین اصلاحات و انقلاب فرقی نمیگذارم. انقلاب هم یک اصلاح است با دامنه تغییر زیاد و تاثیرات قوی. در ایران ما نمیتوانیم آن چیزی باشیم که واقعا هستیم. همه از ترس آبرو، شغل، خانواده، وزارت اطلاعات و... خودشان را یک شکل دیگری نشان میدهند. مجموعه اصلاحطلبی این شکلی است. یعنی میخواهم بگویم تقسیمبندیهای سیاسی آنطوری نیست که از بیرون دیده میشود. امیدوارم منظورم را رسانده باشم.»
مریم درباره کابینه و سهم اصلاحطلبان به خصوص جبهه مشارکت از قوه مجریه میگوید: «ارزش میرحسین موسوی برای ایران، برای تاریخ ما، خیلی بیشتر از چیزی است که فکر میکنیم. واقعیت این است که با وضعیت جسمی مهندس موسوی شاید هیچ وقت دیگر ایشان آزادانه بین ما نیاید. اصلاحات یک جایی به بنبست رسید. آقای عبدی در جایی گفتند که اصلاحطلبان به بنبست رسیدهاند و اصلاحات به بنبست نرسیده است. اول که این حرف را شنیدم خوشم آمد. بعد فکر کردم. با دوستانم بحث کردم. حالا این حرف را قبول ندارم، ساختارها اجازه نمیدهد اصلاحات از یک حدی جلوتر برود. از یک جایی به بعد کوتاه آمدن حکم التماس کردن را دارد!
میر حسین موسوی عزیز وارد انتخابات شد چون میدانست کاری از آقای خاتمی ساخته نیست. ابزار ما در جنبش سبز انقلابی بود. میرحسین موسوی هرگز فرمان صادر نکرد برای این کار انقلابی، اما حاضر نشد ما را تنها بگذارد. میتوانست محکوم کند و حالا زندانی نباشد،اما نکرد.»
مریم ادامه میدهد: «وقتی در برابر یک ساختار اقدام انقلابی میکنیم دیگر نمیتوانیم برگردیم داخل ساختار. وضعیت الان ما اینجوری است. نظرات مختلف است. در هیچ گروه سیاسی نمیشود همه مثل هم فکر کنند. اگر بشود، میشویم شکل نازیها. برای فعالیت مشترک در قالب گروه، سازمان و حزب باید بین اعضا حداقل ۷۰ درصد شباهت فکری باشد ولی در ایران، الان در بین گروهها اینطوری نیست. به خاطر همین اختلافات جنش سبز به پیروزی نرسید چون باعث شد زمان از بین برود.درباره کابینه جدید هم نظر مشترک نداریم.
دوران اعتدال آقای روحانی فرصت خوبی است تا فکر کنیم و جای خودمان را انتخاب کنیم. صفها مشخص شود. نمیشود یک عضو ما داخل زندان باشد و روی حرف خودش بایستد و یک عضو دیگر بگوید اشتباه کردیم. قسمت تلخ کل ماجرا این است که هر اصلاح طلبی باید تصمیم بگیرد از میرحسین موسوی بگذرد یا وفادار بماند! این مسائل از اینکه در کابینه حسن روحانی چند وزیر به هر کدام از گروههای اصلاح طلب اختصاص داده شده، مهمتر است. یک مشکل حل نشده که چهار سال بحرانی شده است را نمیتوانیم بدون اینکه حل کنیم دنبال خودمان بکشیم. من به عضویت در جبهه مشارکت افتخار میکنم اما هرگز به میر حسین موسوی خیانت نمیکنم.»
نظرها
مسعود هرمزیان
تقلب تبدیل شد به تدلیس!؟ اینها همیشه پیرو «هر چی مامان جونم بگه» هستند. از خودشان فکر مستقل ندارند
faryad
نظامیان: روحانی متشکریم! بهرام رفیعی پس از اینکه حسن روحانی و برخی وزرای پیشنهادی اش در صحن علنی مجلس، اعتراضات مردمی به نتیجه انتخابات مناقشه برانگیز 88 را "فتنه" و "اردوکشی خیابانی" خواندند و نسبت به آن موضع گیری کردند، برخی فرماندهان ارشد سپاه پاسداران از این موضوع ابراز خوشنودی کرده و آن را نشانه "حقانیت نظام" دانسته اند. در همین ارتباط سرتیپ پاسدار محمدرضا نقدی طی اظهاراتی در اجلاسی تحت عنوان "اجلاس سالانه اساتید بسیجی" گفت: "فتنه 88 تهدید بزرگی برای جمهوری اسلامی ایران بود که در مقابل آن فتنهگران نمیتوانستند صبر و تحمل از روی علم مقام معظم رهبری را تحمل کنند و به خاطر این اقدام مقام معظم رهبری تهدید فتنه 88 به فرصت و پیروزی ملت ایران تبدیل شد و آنچه که ما در مجلس شاهد بودیم نشان از این پیروزی دارد." وی با اشاره به اظهارات حسن روحانی و همچنین برخی از وزرای پیشنهادی وی درباره اعتراضات 88 همچنین تاکید کرد که "تمام ملت و دنیا به صورت زنده شاهد بودند كسانی كه در مركزیت ستاد كاندیداهای ناكام بودند همگی تقلب را دروغی بزرگ خوانده و خود را از فتنه مبرّی دانستند.هفته گذشته در مجلس حق و حقیقت بار دیگر آشکار شد و حقانیت نظام از سویی و مجرم بودن عوامل فتنه که آن حادثه زشت را مرتکب شدند از سوی دیگر بیش از پیش مشخص شد." ابراز رضایت جانشین فرمانده کل سپاه در بسیج پس از آن مطرح شده که هفته گذشته در جریان جلسات چهارروزه بررسی کابینه حسن روحانی در مجلس، او و همچنین برخی از وزرای پیشنهادی اش، که در جریان انتخابات گذشته از حامیان کاندیداهای معترض، میرحسین موسوی و مهدی کروبی بودند، با توجه به فشارهای اصولگرایان تندرو و نظامیان سابق در مجلس نسبت به اعتراضات سال 88 موضع گیری کردند و آن را با ادبیات رایج رهبر جمهوری اسلامی، منصوبان وی و نظامیان"فتنه"خواندند. حسن روحانی هم در دفاع از عباس احمدی آخوندی گزینه پیشنهادی برای وزارت راه، مسکن و شهرسازی طی اظهاراتی همچون غالب وزرای پیشنهادی اش اعتراضات سال 88 را "اردوکشی خیابانی" خواند و گفت: "آقای آخوندی جهادگری است که سابقه جهاد و رزمندگی دارد و جزء رزمندگان و سنگرسازان بیسنگر و به حقوق شهروندی توجه دارد و این شهامت را داشت که در آن سالهای حساس در حضور مقام معظم رهبری با شهامت بگوید در انتخابات نه تنها تقلبی نشده بلکه «در انتخابات ایران امکان تقلب وجود ندارد» و ما به وی تبریک میگوییم که اعتقاد و عقاید خود را در هر جایی بیان کرده است."
nasim
ای کاش احمدینژاد با خامنهای میرفت! ناصر مستشار ملانصرالدين ميره پيش داروغه و ميگه: جناب داروغه طوطی من گم شده. داروغه ميگه: خوب به ما چه؟! ملا ميگه: فقط خواستم بگم اگه اين طوطی پيدا شد، هر فحشی که به شما و جناب حاکم داد، نظر شخصی خودشه! شيخ حسن روحانی عمق خرابی های کشور را بسيار عميق تر از آنچه تصور می کرد يافته است و رفسنجانی برای هشتصد ميلياردلار از دست رفته اشک می ريزد. با انتخاب شيخ حسن روحانی بارديگر بر سر مردم خود فريب ايران کلاه گشادی رفت تا عمر حکومت اسلامی به دراز بپيوندد! همه حاميان کروبی و موسوی به توبه کردن وادار شده اند تا بتوانند در دوران دولت شيخ حسن روحانی حيات سياسی داشته باشند! نزديک به هشتاد انسان بی گناه در جنبش سبز با فرمان خامنه ای از پای در آمدند اما ولی فقيه همچنان نور افشان دولت مداران حکومت اسلامی است. اصلاح طلبان از همه شروط خود برای شرکت در انتخابات رياست جمهوری دروه يازدهم باز پس زدند تا همچنان زير قبای ولی فقيه بمانند تا به حيات سياسی خفت بار خود ادامه دهند. اصلاح طلبان با اعمال فريبنده و مرموز خود، مردم فلک زده ايران را به جمود سياسی و مسخ روحی و روانی کشانده اند و جهانيان ديگر هيچ اعباری به ملت ايران قائل نيستند