ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

كتاب هاى كلاسيك ايران و جهان- شاهنامه- شماره ١١٧: جنگ رستم و شاه مازندران

پس رستم همان طور که شاه سنگ شده را در میان دست‌هایش گرفته بود به سراپردهٔ شاه رفت. شاه مازندران را بر زمین انداخت و گفت اکنون از این حالت جادویی بیرون خواهی آمد. اما اگر از این حالت در نیایی با پولاد و تیر و تبر تمامی سنگ را خواهم برید. شاه چون این را بشنید همانند پاره ابری، که بر سر پولاد و بر برش زره داشت پدیدار گشت.

دیدیم که رستم با نیزه به کمرگاه پادشاه مازندران کوبید. اما شاه ناگهان به سنگی از خارا تبدیل شد. رستم شگفت زده بر جای ایستاد و سنان به دندان گزید:
ز لشکر هر آن کس که بد تیز چنگ / به سودند یک دست با خاره سنگ
نه برخاست از جای سنگ گران / میان اندرون شاه مازندران
گو پیلتن کرد چنگال باز / بدان آزمایش نبودش نیاز
بدان گونه سنگ را برگرفت / کزو ماند لشکر سراسر شگفت
پیاده همی رفت بر کتف کوه / خروشان پس پشت او در گروه
پس رستم همان طور که شاه سنگ شده را در میان دست‌هایش گرفته بود به سراپردهٔ شاه رفت. شاه مازندران را بر زمین انداخت و گفت اکنون از این حالت جادویی بیرون خواهی آمد. اما اگر از این حالت در نیایی با پولاد و تیر و تبر تمامی سنگ را خواهم برید. شاه چون این را بشنید همانند پاره ابری، که بر سر پولاد و بر برش زره داشت پدیدار گشت.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.