ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

از خانه تیمی تا خانه مجردی

رضا حاجی‌حسینی - هر سال اواخر شهریور ماه و پس از اعلام نتایج کنکور دانشگاه‌ها، جمع دیگری به عده جوانان ایرانی که زندگی مجردی دارند، اضافه می‌شود.

«خانه مجردی» عبارتی است که این روزها در ایران بیشتر از گذشته به گوش می‌خورد و به نظر می‌رسد در سال‌های اخیر، جایگزین «خانه تیمی» شده است.

در طول سال‌های دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، در خبرهای مربوط به ترور‌ها و بمب‌گذاری‌ها، درگیرهای مسلحانه و ... خانه تیمی جایگاهی ویژه داشت و در ذهن کودکان و نوجوانانی که همراه این خبرها بزرگ می‌شدند، به عنصری ترسناک تبدیل شده بود. حالا اما به نظر می‌رسد نگرانی حاکمیت از برنامه‌ریزی فعالیت‌های خرابکارانه در خانه‌های تیمی، جای خود را به نگرانی از گسترش زندگی مجردی داده است.

چرا حاکمیت باید از گسترش زندگی مجردی هراسان باشد و آیا این نگرانی به‌‌خاطر مردم است یا به‌خاطر قدرت؟

در سال‌های اخیر، گزارش‌هایی از گسترش زندگی مجردی در سراسر جهان منتشر شده است. به عنوان مثال، سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو)، سه سال پیش گزارش داد که زندگی مجردی در دنیا ۴۶ درصد افزایش یافته است.

این بررسی‌ها نشان می‌دهد که سنجش شرایط و سبک زندگی مردم در همه جای دنیا برای سیاستگذاران اهمیت دارد و به همین دلیل چنین تحقیقاتی انجام می‌شود، اما به نظر می‌رسد این اهمیت بیشتر برای تنظیم سیاست‌های جمعیتی و مطالعات جامعه‌شناختی است و سبک زندگی شهروندان، کمتر از منظر ایدئولوژیک و با هدف محدود کردن آزادی‌های فردی آنان مورد مطالعه قرار می‌گیرد. ضمن اینکه در بسیاری از کشورها، جوانان پس از سال‌های بلوغ خانه را ترک می‌کنند و مسئولیت زندگی خود را بر عهده می‌گیرند، اما در ایران این اصرار وجود دارد که فرزندان تا زمان ازدواج و تشکیل خانواده، خانه والدین را ترک نکنند.

تابوی مجردی

«سال ۸۲، هنوز دوران صعودی بی‌پولی‌ها شروع نشده بود. من و چند نفر از دوستانم با حقوق‌هایی متوسط تصمیم گرفتیم با هم خانه‌ای اجاره کنیم. انتخاب ما شمشک بود. جایی در شرق تهران، در کنار پیست اسکی. ما هیچکدام اسکی بلد نبودیم. حتی پولش را هم نداشتیم، حالش را هم. ما فقط می‌خواستیم دور باشیم از شهر و شمشک جایی بود که به راحتی به چند جوان دختر و پسر، خانه‌ای دربست با قیمتی مناسب اجاره می‌دادند. در دو سالی که ما دو خانه در آنجا عوض کردیم، حتی یک بار هم با مشکل مواجه نشدیم. مشکلاتی که در سال‌های بعد مدام بر سر من و امثال من آوار شد.»

این روایت یک جوان تهرانی است از اولین سال‌های زندگی مجردی. افشین هدایت با مرور سال‌هایی که جدا از خانواده‌اش زندگی کرده، به رادیو زمانه می‌گوید: «آمدن سال ۸۴ و دولت جدید، تغییرات را هم در پی داشت. به مرور ماجراهای جدیدی اتفاق می‌افتد. برای مثل منی که پیشتر و حتی در دوران دانشجویی هم توانایی داشتن خانه‌ای به همراه دوستانم داشتم، شرایط جدید به مرور دشوار می‌شد. من دیگر دانشجو نبودم و همین مسیر گفت‌و‌گو را در بنگاه‌ها و در هم‌کلامی با صاحبخانه‌ها سخت‌تر می‌کرد. توضیح اینکه من نه دانشجو هستم و نه پسر شهرستانی تنهایی که ترک دیار کرده و به تهران آمده تا خانه بگیرد، خیلی سخت بود.»

او می‌گوید: «آن موقع هم پول پیش داشتم و هم می‌توانستم اجاره ماهانه را پرداخت کنم. کار ثابتی داشتم و در کنارش هم درآمدهای مختصری به دست می‌آوردم، اما این‌ها برای صاحبخانه‌ها کفایت نمی‌کرد. آنها تضمینی می‌خواستند که خانه‌های پاک و امن‌شان به خانه‌ای تیمی یا مرکز فساد تبدیل نشود. در نگاه آنها، من که نه دانشجو بودم و نه شهرستانی آمده به پایتخت، مطمئنا خانه را برای عیاشی‌ها و خوشگذرانی‌هایم می‌خواستم. متقاعد کردن این دست آدم‌ها بسیار سخت بود.»

در ایران یکی از مواردی که جمهوری اسلامی نسبت به آن حساسیت زیادی نشان می‌دهد، سبک زندگی شهروندان است. مسئله‌ای که برخی شهروندان هم در مواجهه با دیگران، نسبت به آن حساسیت نشان می‌دهند.

علاوه بر این، در تبلیغات رسمی و غیر رسمی، پیوسته بر اهمیت ازدواج و تشکیل زندگی تاکید می‌شود و افراد از هر گونه روابط خارج از چهارچوب ازدواج و خانواده، نهی می‌شوند. به عبارت دیگر حکومت در ایران پیوسته یک شیوه زندگی را تبلیغ می‌کند و هر روشی غیر از آن را غلط و نادرست می‌داند و حتی آن را ممنوع می‌کند.

از سوی دیگر بر اساس باورهای اسلامی و روایت‌هایی که از پیامبر اسلام نقل می‌شود، مسلمانی یک مسلمان با ازدواج کامل می‌شود و حکومت دینی هم در طول این سال‌ها با تکیه بر همین روایت ها، مجرد ماندن را به یک «تابو» تبدیل کرده و به همین دلیل عبارت «خانه مجردی» هم بار منفی به خود گرفته است.

تلاش برای حفظ و احیای شیوه‌های سنتی زندگی اما راهی است که حکومت ایران برای مستحکم کردن پایه‌های خود آن را برگزیده و در طول سی و چند سال گذشته، سرمایه‌گذاری مادی و معنوی کلانی در این راه انجام داده است.

این سرمایه‌گذاری را در برنامه‌هایی که در رادیو و تلویزیون ایران برای کودکان و نوجوانان و البته بزرگسالان ساخته می‌شود، می‌توان مشاهده و ردگیری کرد. نظام آموزش و پرورش هم که شکل دهنده فضای کلی یک جامعه است، با همین رویکرد اداره می‌شود و از آنجا که مبنای حکومت اسلامی سنت است، حفظ این سنت‌ها و تقویت ارزش‌های مبتنی بر آنها، می‌تواند دوام و بقای حکومت را تضمین کند.

با وجود همه این تلاش‌ها اما، به دلایل مختلفی ازجمله گسترش وسایل ارتباط جمعی، افزایش آگاهی‌های اجتماعی، افزایش ثروت‌های فردی و تغییراتی که در گذر زمان در نحوه زندگی ایرانی‌ها به وجود آمده، حکومت نتوانسته به طور کامل به هدف خود برسد و هنوز بسیارند کسانی که در مقابل یکدست شدن سبک زندگی جامعه می‌ایستند و راه‌های گذشتن از سد موانع را به مرور پیدا می‌کنند.

هدایت می‌گوید: «کم‌کم دریافته بودم که برای به دست آوردن خانه‌ای مناسب و راحت، باید دم بنگاهی‌ها را دید. حق‌الزحمه خارج از عرف و قانون می‌توانست خانه‌ای را که اجاره می‌کنی تطهیر کند. خاطرم هست یک بار در حین نوشتن قرارداد اجاره یک آپارتمان، دلال خانه در حضور دیگران، ناگهان من را مخاطب قرار داد و گفت: ببین. من از تو بدترم. این خونه رو ما به حاج خانوم رو انداختیم و ضمانتت رو کردیم. خلاصه داستان نشه.

نمی‌دانستم از من چه دیده بود که خود را در آن تباهی از من متبحر‌تر می‌دانست. او از من حق‌الزحمه‌ای چند برابر گرفته بود، پس طبیعتا به خاطر من رو نیانداخته بود. من ترجیح می‌دادم در این شرایط لبخند بزنم و نشنوم.»

موقعیت سخت اقتصادی و دشواری‌های تشکیل زندگی مشترک، توسعه کمی دانشگاه‌ها (مشخصاٌ دانشگاه آزاد) در ایران و مواجهه با دیگر سبک‌های زندگی به‌خصوص از طریق شبکه‌های ماهواره‌ای و ... از دیگر عواملی هستند که شرایط را برای شکل گرفتن سبک زندگی مورد نظر حکومت مشکل کرده‌اند و حالا کار به جایی رسیده که تابوی خانه مجردی هم برای عده زیادی از جوانان شکسته است.

تازه‌ترین آمار وزارت ورزش و جوانان نشان می‌دهد در سال ۱۳۹۱ حدود ۲۵ درصد دختران در خانه‌های مجردی زندگی کرده‌اند که این آمار با توجه به نگاه مرد‌سالارانه جامعه ایرانی به دختران و تلاش‌هایی که برای محدود کردن آنان می‌شود، قابل توجه است.

نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰ هم نشان می‌دهد که هفت و یک دهم درصد خانواده‌های ایرانی به صورت مستقل و تک‌نفره زندگی می‌کنند.

در شش کلانشهر تهران، شیراز، مشهد، اصفهان، تبریز و اهواز ۳۰ درصد جوان‌ها زندگی مجردی دارند. بر اساس گزارشی در خبر‌آنلاین، آمار‌‌های وزارت ورزش و جوانان نشان می‌دهد که جوان‌های ایرانی به علت مسائل اجتماعی و اقتصادی، به زندگی مجردی تمایل بیشتری پیدا کرده‌اند.

یک پژوهشگر آسیب‌های اجتماعی، ۲۳ تیر ماه ۱۳۹۲، در همین زمینه به خبرگزاری ایسنا گفته است: «تقابل زندگی سنتی و مدرن به نوعی عامل بحران هویت فردی و اجتماعی افراد است. عاملی که می‌تواند برخی از افراد جامعه را به سمت آسیب‌هایی مانند گرایش به سمت زندگی مجردی رهنمون سازد. وقتی فرد باید درون خانواده رفتارش مطابق با سنت‌ها باشد و هنگام حضور در فعالیت‌های اجتماعی، رفتار مدرن از خود بروز دهد، دچار نوعی تضاد درونی و بیرونی می‌شود که حاصل این تضاد درونی و بیرونی، اغلب آسیب‌های اجتماعی است.»

مهدی محبی ‌کرد‌سفلی، بدون اینکه مشخص کند چرا زندگی مجردی را یک آسیب می‌داند، اضافه کرده است: «آسیبی مانند زندگی مجردی جوانان نیز در برخی شرایط می‌تواند تابعی از این تضاد باشد. والدین می‌توانند با تقویت ابعاد مذهبی و فرهنگی تربیت فرزند، اثر این تضاد را تا حدود زیادی کاهش دهند.»

او البته معلوم نکرده است که در نهایت تقابل سنت و مدرنیسم در ایران چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد و در شرایطی که هر روز جلوه‌های زندگی مدرن پر‌رنگ‌تر می‌شوند، چگونه تقویت ابعاد مذهبی و فرهنگی می‌تواند تضادها را تا حدود زیادی کاهش دهد؟

شهریور، ماه مجردها

هر سال اواخر شهریور ماه و پس از اعلام نتایج کنکور دانشگاه‌ها، جمع دیگری به عده جوانان ایرانی که زندگی مجردی دارند، اضافه می‌شود.

 این جوانان که در شهر و دیاری غیر از منطقه خود در دانشگاه پذیرفته شده‌اند، اگر امکان استفاده از خوابگاه را نداشته باشند یا نخواهند به خوابگاه بروند، معمولاٌ با هم یا بر اساس میزان ثروت و درآمد خود یا خانواده‌شان، به تنهایی خانه‌ای اجاره می‌کنند یا حتی می‌خرند و یک زندگی دانشجویی مجردی در پیش می‌گیرند.

در طول سال‌های اخیر، وزارت علوم، تحقیقات و فن‌آوری تلاش کرده است با اجرای سیاست بومی‌سازی، مانع از افزایش تعداد دانشجویان مجرد بشود و دانشجوها را در کنار خانواده‌هایشان نگهدارد؛ اما در عمل به نظر نمی‌رسد در این راه موفقیتی حاصل شده باشد.

این وزارتخانه همچنین با اجرای طرح سهمیه‌بندی جنسیتی، تلاش کرده مانع از افزایش تعداد دانشجویان دختر بشود. این در حالی است که اساساٌ اجرای چنین سیاست‌هایی مصداق نقض حقوق شهروندی و حقوق بشر است، چرا که هر شهروندی باید بتواند در هر کجا که خواست، تحصیل و زندگی کند.

از سوی دیگر زندگی مجردی معمولاً این فرصت را به مجردها می‌دهد تا سبک مورد نظر خودشان را در زندگی خود پیاده کنند. دیر وقت بخوابند، دیروقت بیدار شوند و در مجموع آن‌طور که دوست دارند زندگی کنند. مجردها صفحه‌هایی هم در فضاهای مجازی از جمله فیس‌بوک دارند که در آنها درباره مدل زندگی خود، امتیازها و ایرادهایش و البته مسائل دیگر، صحبت می‌کنند.

مهم‌ترین مسئله مورد مناقشه درباره زندگی مجردی در ایران اما فرصتی است که این سبک زندگی برای داشتن روابط خارج از چهارچوب ازدواج به وجود می‌آورد و به نظر می‌رسد اصل مشکل حکومت و بخش سنتی جامعه ایران با این مدل زندگی، همین مسئله باشد.

افشین هدایت در این‌باره می‌گوید: «سخت شدن شرایط، راه‌های تازه‌ای را برای من و کسانی مثل من باز کرده بود. بودند کسانی که خانه داشتند؛ همخانه می‌خواستند تا در خرج و مخارج شریک‌شان شود. خیلی اتفاق می‌افتاد که اگر کسی می‌خواست از خانه‌اش برود، دیگران را در جریان می‌گذاشت تا آن خانه نصیب یکی از دوستان شود. راه دیگر و البته پر خطر، برای دختر و پسرهایی بود که باهم به دنبال خانه بودند. کسانی که با هم رابطه داشتند و می‌خواستند با هم زندگی کنند.

تصور این مورد در بافت سنتی همه چیز فاسد پندار، غیر قابل باور است، اما دروغ، فساد را همچون نمک در امان نگه می‌دارد. یکی از نزدیک‌ترین دوستان من با حربه جعل کپی شناسنامه خودش و دوست دخترش، با عنوان زن و شوهر عقدی خانه‌ای را اجاره کرد.»

محبی کرد‌سفلی اما معتقد است که «انواع اعتیاد، سرقت، سقوط در دام گروه‌های منحرف و مبتذلی همچون شیطان‌پرستان، گرفتاری در دام فساد اخلاقی، جدایی از خانواده، سست شدن عقاید مذهبی یا تغییر آن و بی‌هویتی، چند آسیب اجتماعی از صدها آسیبی است که می‌توان آنها را محصول این نوع از زندگی دانست که جوانان را به شدت و بیشتر از هر زمانی تهدید می‌کند.»

البته او معلوم نکرده است که مبنای موارد مطرح شده کدام آمار یا پژوهش‌ انجام شده است، اما دکتر محمد زاهدی‌اصل، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، ۲۴ تیر ماه ۱۳۹۲، در همین زمینه به خبر آنلاین گفته است: «در دهه ۹۰ خانواده معنای خود را از دست خواهد داد و خانواده تک نفره به وجود خواهد آمد. یعنی مرد تنها، زن تنها و در کل زندگی تنها رواج پیدا می‌کند.»

در گزارش خبر آنلاین آمده است که تا چند سال پیش، معمولاٌ برای اجاره خانه به مجرد‌ها سخت‌گیری‌های زیادی می‌شد و در آگهی‌های اجاره در روزنامه‌ها هم درج می‌شد که «فقط به زوج» اجاره داده می‌شود، ولی این روزها در بسیاری از آگهی‌های اجاره آپارتمان‌های ۳۵ تا ۵۵ متری در تهران، داخل کادرهای کوچک آگهی، قید می‌شود: «حتی به مجرد».

هدایت اما می‌گوید: «حالا شرایط رنگ دیگری گرفته است. از حدود دو سال پیش و با انفجار قیمت خانه و سنگینی بیش از حد اجاره خانه‌ها، شکل داستان عوض شده است. من و چندتایی از دوستانم مجبور شدیم عطای تنها زندگی کردن را به لقایش ببخشیم و دوباره به خانه‌های مادری‌مان برگردیم؛ بازگشتی تلخ و سخت، بعد از یک دهه زندگی در تجرد و دور از خانواده.»

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.