ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

● دیدگاه

جمع کنید این تقویم عقب‌مانده قمری را!

علی ناهید − تقویم هجری قمری یکی از عقب‌مانده‌ترین شیوه‌های مرسوم گاه‌شماری است. تعصب فقها برای حفظ آن دلیلی روشن بر محدودیت درک آنها از جهان و تحویل ایام است.

تقویم هجری قمری یکی از عقب‌مانده‌ترین شیوه‌های مرسوم گاه‌شماری است. تعصب فقها برای حفظ آن دلیلی روشن بر محدودیت درک آنها از جهان و تحویل ایام است. همان طور که هنوز با خرما و شتر حساب و کتاب خمس و زکات و کفاره و چیزهایی از این قبیل را نگاه می‌دارند، گردش روزها را هم با گردش ماه حساب می‌کنند. کسانی که دلشان را به اجتهاد پویای حضرات خوش کردند، نیکوست که بر قضیه تقویم قمری دقت کنند و فکر کنند چقدر دیگر باید صبر کرد تا اینها بر عقب‌ماتدگی این گاه‌شماری واقف شوند.

یکی از علمای اعلام در حال رؤیت هلال اول ماه
یکی از علمای اعلام در حال رؤیت هلال اول ماه

دو خبر تقویمی

تقویم قمری از سالی که بتواند فصل‌ها را از هم تفکیک کند عقب می‌افتد. سالش حدود ۱۱ روز از سال شمسی کوتاهتر است و به این خاطر است که رمضان به چله تابستان هم می‌افتد، و عاشورا پیش می‌آید که با اول نوروز مصادف شود. ۳۳ سال قمری با ۳۲ سال شمسی برابر است. قمری‌ها ظاهرا تاریخشان شتاب دارد، اما این شتاب از کندی ذهنشان برمی‌خیزد.

عربستان وهابی هم سرانجام پذیرفت که تقویم هجری قمری، تقویم ابلهانه‌ای است؛ با نظم گذشت ایام، که مبنای آن روز و شب و گردش فصول است، یعنی معطوف به خورشید است نمی‌خواند، با تقویم اکثریت قریب به اتفاق جهانیان سازگار نیست، و باید آن را برای برنامه‌ریزی سیاسی و اداری و اجتماعی کنار گذاشت و تقویم میلادی را به جای آن گذاشت که یک تقویم خورشیدی است.

همزمان با خبر تغییر تقویم اداری در عربستان، در ایران هم خبری تقویمی داشتیم: مسابقه فوتبال ایران و کره جنوبی با تاسوعا مصادف شد که یومی است از ایام تقویم قمری، اما برنامه‌ریزی فوتبال با تقویم شمسی صورت گرفته و این موضوع در مملکت ولایت فقیه دردسرساز شده است.

در یوم قمری تاسوعا، مردم باید عزادار باشند، اما ممکن است در یوم شمسی مسابقه، شادی کنند، به ویژه اگر ایران گل بزند. قمر یا شمس؟ مسئله اکنون این است. محمد یزدی، ماه شب چهارده آسمان ولایت در قم، گفته است که اسلام از دست می‌رود اگر مبنا به جای قمری شمسی باشد.

این یکی از ساده‌ترین دردسرهای تقویم قمری است. دردسر هر ساله این است که آیات عظام و حجج اسلام دچار مشکل می‌شوند که ماه رمضان کی شروع شده و کی پایان یافته است. کسانی که فکر می‌کنند این فسیل‌ها ممکن است با اجتهادهای جدید با جهان مدرن سازگار شوند، کافی است به همین رفتار آنان دقت کنند و ببینند که کسانی که یک مسئله ساده در زمان نجومی را نمی‌توانند بفهمند، آیا می‌توانند سرانجام از زمان تاریخی سردربیاورند و بفهمند ما اکنون در چه عصری زندگی می‌کنیم؟

منشأ تقویم هجری قمری

این ماجرای تقویم، قدیمی است. تقویم خالص قمری به دلیل ساده بودن آن قدیمی‌تر از تقویم خورشیدی است. اما تقویمی که فصول در آن جای ثابتی نداشته باشند، به درد اقوام کشاورز نمی‌خورد. در مرحله بالاتری از رشد تمدنی تقویم شمسی جایگزین تقویم قمری شد یا مخلوطی از آن دو. در عربستان، سرزمینی که فرهنگ کشاورزی نداشت، روزهایش سوزان بود و شب‌هایش قابل تحمل‌تر از روزهایش بود، طبیعی بود که ماه پایه تقویم قرار گیرد.

اما در آنجا هم رشد تمدن در دوره شکل‌گیری اسلام تا آن حدی بود که برای داشتن حساب گردش روزها تقویم‌های دیگری را به کار برند، تقویم خورشیدی یا مخلوط ماه و خورشیدی را که در آن چیزی بر سال قمری می‌افزودند تا آن را با سال خورشیدی همگام سازند. این نوع تقویم را یهودیان به کار می‌بردند، تقویم خورشیدی را ایرانیان و رومیان.

می‌گویند محمد، در آن زمان که دیگر سلطه خود را برقرار کرده بود، و حساب آیین خود را داشت از دیگران جدا می‌کرد، به عقب برگشت و تقویم قمری را مبنای تعیین گردش ایام مسلمانان قرار داد. این جدایی در مقابله آشکار با تقویم مخلوط قمری-شمسی یهودیان صورت گرفت که هر سه سال یک بار ماه سیزدهمی را به نام «نسی» بر ۱۲ ماه قمری‌شان اضافه می‌کردند تا سالشان با سال خورشیدی بخواند. این شیوه گاه‌شماری، مسلمانان را در تشخیص ماه‌هایی که به رسم آن دوران ماه‌های حرام خوانده می‌شد دچار مشکل می‌کرد و آنها نمی‌خواستند در این باره تابع حساب و کتاب یهودیان باشند. پس ندا از آسمان آمد یا به قول روشنفکر دینی، عبدالکریم سروش، پیامبر خواب دید و تقویم مخلوط به نحوی قاطع ممنوع شد و داشتن یک نظر نجومی خلاف نظر الاهی، با کفر برابر گردید:

إِنَّمَا النَّسي‏ءُ زِيادَةٌ فِي الْکُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذينَ کَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عاماً وَ يُحَرِّمُونَهُ عاماً لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْکافِرينَ.

معنای این آیه شماره ۳۷ از سوره توبه، به ترجمه آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی، چنین است:

«نسی ء [ جا به جا کردن و تأخیر ماه های حرام ] ، افزایشی در کفر ( مشرکان ) است که با آن ، کافران گمراه می شوند یک سال ، آن را حلال ، و سال دیگر آن را حرام می کنند ، تا به مقدار ماه هایی که خداوند تحریم کرده بشود ( و عدد چهار ماه ، به پندارشان تکمیل گردد ) و به این ترتیب ، آنچه را خدا حرام کرده ، حلال بشمرند. اعمال زشتشان در نظرشان زیبا جلوه داده شده و خداوند جمعیّت کافران را هدایت نمی کند!»

می‌گویند محمد هم در این باره سخنرانی کرد و یکی از شاهکاری منطق آیین خود را عرضه فرمود. او آنچنان که در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی هم آمده گفت:

«اکنون زمان برگشت به همان طریقه که خداوند آن را آفرید رسیده یعنی همین طور که انسان در مدت یک سال دوازده مرتبه رویت هلال می‌نماید باید سال هم همین طور باشد و شخصی سیزده مرتبه رؤیت هلال نمی‌کند که تا سال را سیزده ماه بداند.» (آثارالباقیه، ترجمه اکبر داناسرشت، تهران: ۱۳۶۳، ص. ۱۶)

انگیزه مقدم محمد ظاهرا نظامی بوده است، چون مصلحت را در این می‌دیده که ماه‌های جنگ و صلح را بر اساس تقویم ۱۲ ماهه قمری تعیین کند. انگیزه مبنایی هم جدا کردن کامل حساب و کتاب آیین تازه از آیین‌ یهودیان بوده است که محمد در حال سرکوبشان بود.

فکر قمری پیامبر کار دست مسلمانان داد. کشورگشا که شدند در نواحی‌ای که اقوام کشاورز ساکن بودند، برای گرفتن جزیه و خراج دچار مشکل شدند، چون برای حساب و کتاب خزانه تقویم قمری به درد نمی‌خورد. پس از همان ابتدا مجبور شدند از تقویم شمسی در کارهای اداری استفاده کنند. و حالا فکرش را بکنید که ۱۴۰۰ سال طول کشید تا در عربستان، کاری که عملا انجام می‌شد، رسمیت یافت! حل مسائلی به این سادگی و بدیهی وقتی پای عقل اسلامی در میان باشد، ۱۴۰۰ سال طول می‌کشد؛ پس صبر داشته باشید برای حل مسائلی که پیچیده‌تر باشند!

در صدر اسلام، آن زمانی که شق القمر می‌کردند، درک از هیئت و تقویم چنان ساده‌نگرانه بود که مبنای ثابتی برای شمارش سالها نداشتند. این یا آن حادثه را مبدأ قرار می‌دادند، آن هم معمولا تا حدی که حافظه زندگان یاری دهد. اسلام کشورگشا که شد، دیدند برای اداره امور مالیه ناچارند بتوانند سال‌ها را بشمارند. الان که آیات عظام و حجج اسلام تلسکوپ و رصدخانه و دم و دستگاه‌های دیگر دارند، هر ساله در تشخیص اول ماه رمضان دچار چه اختلاف‌هایی در رصد می‌شوند، فکر کنید در صدر اسلام چه بلبشویی بوده است!

ابوریحان بیرونی نقل می‌کند که

«مستندی نزد عمربن خطاب آوردند که ظرف پرداخت آن ماه شعبان بود و عمر گفت که مراد کدام شعبان است آیا این شعبان که ما در آنیم یا شعبان آینده؟ پس اصحاب را جمع کرد و در این کار با ایشان مشاوره کرد و گفت این حیرت را که در امر تاریخ برای من روی داده شما رفع کنید.»

سرانجام گره کار را ایرانی‌ای به نام هرمزان باز می‌کند و عمر پس از آنکه از طریق او با سالشماری آشنا می‌شود به اصحاب امر می‌کند که «برای مردم تاریخی وضع کنید که مردم به کار بندند.» (آثار الباقیه، ص. ۴۸)

ابتدا مردد بودند میان انتخاب بین سالشمار ایرانی و رومی (میلادی)، اما سرانجام روز هجرت را مبنا قرار می‌دهند، البته به صورتی دستکاری شده. پیش از تصمیم در مورد هجرت خواستند روز تولد محمد را اساس قرار دهند، اما کسی نمی‌توانست بگوید حضرت کی متولد شده. تاریخ‌هایی که الان به عنوان تولد مرسوم است، همه جعلی هستند.

تصمیم عمری در مورد مبدأ سال، حکم قمری بنیان‌گذار دین را تکمیل کرد: تقویم هجری قمری زاده شد.

این تقویم محمدی-عمری روی دست مسلمانان ماند، و در حالی که دولت‌ها و اقوام کشاورز حساب گردش ایام را به شیوه‌ای عقلانی‌تر نگه می‌داشتند، فقها سخت به آن چسبیدند.

تا پیش از عصر جدید دردسر تقویم قمری چشمگیر نبود، اما اکنون مشکل‌زا شده است. فقها که در ایران به قدرت رسیدند آنقدر عقلشان می‌رسید که تقویم جلالی را کنار نگذارند، اما حضور تقویم قمری را در حساب و کتاب روزها بیشتر کردند.

هم مشکل سال، هم مشکل هفته

مشکل هفته هم مرتبط با برداشت فقها از گردش ایام است.

اخیرا این ایده قدیمی دوباره مطرح شد که بهتر است به جای تعطیلی پنج‌شنبه و جمعه، جمعه و شنبه را تعطیل کنیم، چون در این صورت برای رابطه با جهان چهار روز در هفته فرصت می‌ماند، در حالی که اکنون تقارن روزهای کاری ایرانیان با روزهای کاری اکثریت جهانیان سه روز است.

اما این ایده، طرح نشده، مسکوت گذاشته شد، چون فقها نمی‌خواهند روزی در کشور تعطیل شود، که روز تعطیلی یهودیان است. این مشکل اسلام با یهودیت از ابتدا کار دست تقویم پیروان فرقه حقه داده است.

وقتی پای خط‌کشی فرقوی در میان باشد، مصلحت تعطیل می‌شود. درک تابع تبری می‌شود، و تبری که افراطی شود، امت را از عقل مبرا می‌کند.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • ماعده

    بله کاملا درست است که تقویم قمری دوازده ماهه به درد *** شان میخورد ! ماه رمضان امسال مصادف بود با شهریور اما با تقویم احمقانه ی اینها رمضان در نوروز مصادف میشود که اشتباه است… دین خدا و تمام این مشکلات تقویم و این حماقت بت پرستی ** هم یروزی که نزدیک است درست میشود… یک** حتی نمیداند که اشتباها یک بت به اسم کعبه را میپرستد توقعی نیست ک تقویم را بفهمد گردش زمین و خورشید و تعداد روزهای گردش خورشید که از ۳۶۵ روز بیشتر است را بفهمد … خواهشمندم دعا کنید برای اتمام این همه گمراهی و سیاهی…

  • حسین

    مثلا در باره اجسام ما دو روش اندازه گیری داریم ، وزن و حجم ، با دو مبنای مختلف ،نمی شود کسی اشکال کند که چرا این شی وزنش فلان قدر است و حجمش فلان قدر و با هم تطابق ندارند ، خوب جوابش روشن است دو روش اندازه گیری هستند با منبای متفاوت بنا نیست با هم تطابق داشته باشند. همین طور است سال قمری و شمسی ، وقتی مبنای متفاوت دارند بنا نیست با هم تطبیق داشته باشند و کسی که بخواهد اینها بر هم تطبیق دهد کار غیر علمی است. مثال دیگر در خود سال شمسی یا قمری ما دو نوع محاسبه داریم ، هفته و ماه این دو یکی مبنایشان سی روز و دیگری مبنایش هفت روز و دیگری در حدود سی روز است ، نمی شود اشکال کرد که چرا شنبه همیشه سوم ماه نیست و در گردش است، خب مبنا متفاوت است و اگر کسی هفته از اول ماه حساب کند وقتی آخر ماه دو روز اضافه آورد بگوید هفته آخر ماه نه روز است ، این حرف چقدر غیر علمی و مضحک است. همین طور است تطبیق ماه قمری و شمسی بر هم .

  • جاودان

    سلام گذاشتن عنوان «مقاله» برای این سیاهی ها، ظلم به مقاله و اهل قلمه بهتره به جای مطالعۀ این چرندیات، کتابهایی که در این زمینه نوشته شده، از هر دو طرف خونده بشه. بخشهایی از کتاب آقای طهرانی به نام «رساله نوين درباره بناي اسلام بر سال و ماه قمري» رو مطالعه کردم. اگر کسی مسلمونه که بهترین تقویم همین قمریه، اگرهم که نیست ... هر که در این حلقه نیست ، خارج از این ماجراست. ... نظر هم نده لطفاً

  • منا جعفری

    نویسنده محترم اولا عمربن خطاب دستورتدوین تقویم راداد ثانیا نسی این چیزی نیست که شما خیال می کنید به تفاسیر مراجعه کن تفاوت فاحش داره خودت مراجعه کن (هرسال برای آنکه اعراب جاهل باهم بجنگند این محرم را اسمش را عوض می کردند میگفتند مثلا ربیع باشد ومحرم نسی میشد (فراموش میشد) این چیزیست که خداوند حرام فرمود اون نسی 11 روز اختلاف بین قمری و خورشیدی هست ربطی به این نداره همیشه اول مطالعه را مقدم بدار بعدش با تعصباتی که ازاین انقلاب شوم برای تو ایجاد شده حرف بزن این انقلاب در دین خیلی ها تاثیر گذاشته که حتی برای مقدسات مردم هم احترام قائل نمیشوند

  • میثم

    میخوام یه تشکر بکنم به عنوان جستجوگر. در باره پیدایش گاه شمار قمری هرچی سرچ فارسی میزنم هیچ مطلبی نمیاد اینجارو فقط کلمات کلیدیشو که لازم داشتم خوندم و کل مقاله که عصبی وار بود نخوندم. واقعا مفید بود

  • محمد

    من مسلمون نیستم و به اندازه ی نویسنده با دین و عقاید دینی مشکل دارم اما همونطور که بعضی از دوستان گفتن نویسنده لحن خوبی رو انتخاب نکرده و توی نوشتش عصبانیت و تعصب موج میزنه. معیار یک مقاله ی خوب اینه که فکت ها و دیدگاهارو بیان کنه و قضاوت رو به عهده ی خواننده بذاره و از استفاده از صفت ها پرهیز کنه. اینجوری قدرت تاثیر مقاله روی افرادی که شاید کمی گرایش دینی داشته باشند بیشتر میشه و اونهارو با فعال کردن مکانیزم دفاعی از فکر کردن در مورد این مساله زده نمیکنه.

  • ابوالفضل بیگی

    بسم الله الرحمن الرحیم از ان جا که این خانم بر اساس تعصبات نسبت به کشور ها دارد لازم است جواب ایشان را بدم و من تعجب می کنم از این علم ایشان که این گونه صحبت کرده اند. لازم است بدانیم که فرقی بین تقویم ها وجود ندارد بله از روی زمان و تاریخ است و ما ثانیا برای تاریخ فوت ایمه ازا این تاریخ ها استفاده میکنیم و اگر نه همان تاریخ شمسی برای ما بس است .

  • هاشمی

    امیرخلیلی چه المهاجرین و چه مهاجرین هر دو ریشه شان در هجرت است. استفاده از پیشوند «ال» از برای اشاره به یک گروه مشخص است. شما منتها از لغت «المهاجرون» و از ارتباطش با «هاجر» کامنت گذاشته بودید که آن لغت در قرآن نیست و ارتباطش با هاجر هم بی معنا.

  • امیرخلیلی

    هاشمی سوره 9،100 : المهاجرین و نه مهاجرین سورة التوبة » القول في تأويل قوله تعالى " والسابقون الأولون من المهاجرين والأنصار والذين اتبعوهم بإحسان رضي الله عنهم ورضوا عنه "

  • میر ز ا رضا

    colombo واقعأ که درست فرمودید. همان فراری که محمد و دیگر پیام آوران حق برگزیدند تا از جهل و نادانی و ظلمت و اسارت و بردگی بسوی رساندن پیام الهی خود و رهایی بشر از خرافات و بت پرستی و ظلم و دیگر معضلات گریبانگیر نابودساز ؛ که تا به امروز هم به آن دچار است؛ پرواز کنند.

  • colombo

    این هجرت را اگر فرار معنی کنیم واقعی تر است

  • هاشمی

    روزبه: آیه ۳۷ از سوره ۹ در قرآن دنباله آیه ۳۶ از همان سوره است و ذکر تنهای آن درست نیست. ذکر آیه ۱۸۹ از سوره ۲ هم در اینمورد مفید و لازم. (همچون اکثر ایرانیان!!)اعراب ( که خداوند بدرستی آنها را اشدالکفار و اشدالمنافقین در همان سوره خطاب میکند) بخاطر اینکه مواقع زمانی چون موسم حج و رمضان را با تغییر سال در ماهی ثابت نگاه داشته و بدینوسیله آنرا بر خود آسان سازند (و سال شمسی و قمری را هم یکی سازند) به اضافه نمودن یکماه به ۱۲ ماه سال در هر ۳ سال و ۶ سال و ۸ سال مبادرت میورزیدند. که این چیزی جدید نبود و در قبل از زمان نزول این آیات هم رایج بود. و بهتر که در مورد کلیه جزییات کلاه شرعی بر دین گذاشتن از کسانی که «مذهب» ر ابداع کرده و شیعه و سنی و ۷۲ فرقه در دین خالص خدا اختراع کرده اند سوال شود. امیر خلیلی : برای رفع امراض قلبی به خالق قلب بهتر است رو آورد که هیچ جراح قلبی هرگز و هرگز قادر نخواهد بود که امراضی چون کینه و غرض ورزی و حسد و نفرت را درمان دهد. بهر حال ریشه لغت مهاجر از هجرت است و نه از هاجر. لغت مهاجرین و نه المهاجرون ۵ بار در قرآن تکرار شده با معنای واضح و روشن چون آب زلال و نور آفتاب.

  • امیرخلیلی

    در قران نامی از هجرت نیامده ، اما به المهاجرون اشاره شده است. ریشه واژه المهاجرون هاجر است که در تورات به کنیز و زن دوم ابراهیم نسبت داده شده است ، "بر اساس سنت اسلامی هاجر مادر اعراب و محمد از نسل وی می‌ باشد". اولین فرزند ابراهیم ( از هاجر ؟ ) اسماعیل است. یهودیان و مسیحی ها به اعراب اسماعیلی ها ، یا هاجرون می گفتند. بدین ترتیب المهاجرون یعنی اعراب ( به طور کلی ) و نه یک گروه خاصی از اعراب که در سال 622 از مکه به مدینه رفتند http://chubin.net

  • roozbeh

    من. خواننده مقاله بالابعنوان به هیچ وجه از اینکه ایشان محمد و اسلام را. مورد انتقاد. قرار دادن ناراحت نشدم بنابر این از جانب خودتون حر ف بزنید نه از طرف همه خواننده ها. ضمنا به اصل نقد ابشون در ناکارآمدی سال هجری که سال شمار رسمی اسلام بنابر دستور خداوند پاسخ بدهید. گویا خدا مسائل و مشکلات امرو زه رو پیش بینی نکرده بود وقتی اون آیه رو فرستاده.

  • هاشمی

    همان عنوان ناهنجار مقاله نشانه ای از محتویات آن است و خواندنش تلف نمودن وقت. اما فقط یک یادآوری: شاه سابق که نه معنای ایرانی بودن و نه معنای مسلمان بودن را میدانست تقویم رسمی مملکت را بر اساس تفکر این نویسنده تازه به دوران رسیده جمع کرد و تقویمی بر اساس آغاز پادشاهی در کشور منتشر کرد که مثلأ سال ۱۳۵۵ شمسی در تقویم با سال ۲۳۵۵ پادشاهی جایگزین شد!!! و حتی پا را هم از این فراتر گذاشت و قرآن آریامهری هم منتشر کرد!!! صدای معترضین واقعی (و نه خامنه ای و رفسنجانی و امثالهم!!) را هم آن معظم له در گلویشان خفه میفرماییدند. و میدانیم باقی داستان را که حدیث واقعی زمان ماست و نه چون هزاران حدیث تاریخی دیگر که فقط خدا میداند صحت و درستی آنها را.

  • رخشنده

    زبان عصبی این نوشته، خواننده را آزار می‌دهد. این عصبیت و قال، اینقدر غلیظ است که جلوی خوانده شدن متن و درگیر شدن با مفهوم را می‌گیرد. ظرافت هم فضیلتی است وگرنه شعار و زمختی در بازار ریخته است. من قبلا هم نتوانسته‌ام یادداشت‌های این نویسنده خشمگین را تا ‌آخر بخوانم.

  • mahmood

    به ادبیات این بنده خدا نگاه کنید احتمالا فکر می کند علامه است!زبان علمی زبان توهین و تحقیر نیست.

  • ravi

    اول اینکه در مطلب بالا یک حالت نقد یکطرفه وجود دارد. دوم اینکه از عنوان گرفته تا بسیاری از جملات حالت توهین آمیز دارد. سوم و مهمترین مسئله اینکه نویسنده، پیامبر(ص) را بجای عناوینی همچون رسول خدا ،پیامبر اکرم و بسیاری الغاب پسندیده برای ایشان محمد خطاب میکند و نویسنده ابله و جاهل ایشان را درحد خودش و بخیال خودش کوچک میشمارد. نویسنده جاهل و ابله اعراب وهابی که لزومی بر شرح آنان نمیبینم و بر هیچکس هم شرح حالشان پوشیده نیست را مثال میزند. عربستان سعودی. عربی که عرب را میفروشد. عربی که خریدنیست.

  • امیرخلیلی

    یک سنگ نبشته از عمر ؟ اواخر قرن گذشته یک سنگ نبشته در عربستان سعودی با این متن پیدا شد: بسم الئه، أنا زهير كتبت زمن توفی عمر سنة أربع/ وعشرين In the Name of Allah I, Zuhayr, wrote [this] at the time ‘Umar died, in the year four and twenty من زهیر، نوشت زمانی که عمر درگذشت، در سال 24 حال اسلام شناس آمریکایی Robert G. Hoyland ادعا می کند که اسم عمردر این سنگ نبشته خلیفه دوم اسلام است که در سال 24 هجری، به نقل از تاریخ نویسان ایرانی و عرب ، در گذشت و سال 24 نیز سال هجری است. این سنگ نبشته اشاره به عمر کرده و نه به عمر بن خطاب ( خلیفه) و به سال 24 و نه به سال 24 هحری . اسلام شناس آمریکایی دو واژه به این سنگ نبشته اضافه کرد: بن خطاب و هجری . جالب است که گفته شده عمر تقویم اسلامی را تنظیم کرده، سال هجری را. مقاله Robert G. Hoyland https://www.academia.edu/3576977/The_Inscription_of_Zuhayr_the_oldest_Islamic_Inscription_AH_24_AD_644 _ سنگ نبشته عمر: http://www.islamic-awareness.org/History/Islam/Inscriptions/kuficsaud.html Robert G. Hoyland که تاریخ طبری و نویسندگان عرب قرن 9 را معتبر می داند اشاره می کند که تا زمان خلافت عبدالملک مروان (685) هیچ مدرکی از نمایش دادن اسلام توسط دولت در دست نیست: Before Abd al Malik we have no evidence for the public display of Islam by the State به زبان ساده: از زمان ابوبکر تا عبدالملک مروان ( حدود 50 سال) از اسلام خبری نبود اما با خلافت عبدالملک مروان ناگهان شرایط تغییر می کند: this situation changed dramatically from the time of Abd al-Malik دلیل این تغییر سنگ نبشته مسجد قبه الصخره است که به دستور عبدالملک مروان ساخته شد . در این سنگ نبشته یک آیه از قران (4: 171) دیده می شود: مسیح پسر مریم فقط فرستاده خدا بود The Messiah Jesus son of Mary was only a messenger of God Robert G. Hoyland, In god's path, 2015, P. 195 -196 http://www.chubin.net

  • امیرخلیلی

    تا به امروز هیچ سندی ( سکه، سنگ نبشته، یا پاپیروس ) از قرن 7 در دست نیست که به سال هجری اشاره کرده باشد. سال هجری را امویان نمی شناختند ( سال هجری در دوران عباسیان مرسوم شد). قدیمی ترین تقویم اعراب سنگ تنشته ای است از معاویه که به سال اعراب اشاره کرده و نه به سال هجری: اواسط قرن گذشته یک سنگ نبشته از معاویه پیدا شد که در موزه ای در اسرائیل نگهداری می شود. این سنگ نبشته به مناسبت بازسازی و ترمیم یک حمام قدیمی ( از دوران تسلط یونانیان ) در “ ام قیس “ ( اردن ) در دوران فرمانروایی معاویه حکاری شده است. سنگ نبشته معاویه دارای چند ویژگی بخصوص است : سنگ نبشته به زبان یونانی است و در سمت چپ ( بالا ) نقش صلیب دیده می شود. معاویه در این سنگ نبشته به اطلاع عموم می رساند ( خلاصه ) “ من ماآویا ( معاویه اینجا اسم خود را به زبان آرامی نوشته و نه معاویه، به زبان عربی ) رئیس محافظان ( زیردستان ؟ ) این حمام را برای سلامتی شهروندان بازسازی کردم. “ سه تاریخ در این سنگ نبشته به زمان بازسازی حمام ام قیس اشاره می کنند : تاربخ محلی “ ام قیس „، سال 726 ( the year 726 of colony ) ، تاریخ مالیات بیزانس و سال 42 عربها ( according to the Arabs the 42nd year). تاریخ 726 شهر “ ام قیس “ را می توان مشخص کرد. ام قیس و 10 شهر دیگر در تاریخ 4 -63 قبل از میلاد به تصرف روم درآمدند و در همین سال نیز سکه سال یک این شهر ضرب شد. سکه سال یک “ ام قیس” در کلکسیون یک صومعه در شهر اروشلیم نگهداری می شود ( 1 ). بنابراین سال 726 در سنگ نبشته برابر است با سال 3 / 662 میلادی و سال یک عرب ها برابر با سال 622. معاویه از سال عرب ها نام برده است (according to the Arabs the 42nd year) و نه از سال هجری ( هجرت ). حال سوال این است که به چه دلیل برای معاویه سال 622 میلادی سال یک عرب ها بود: در این سال با شکست ارتش خسرو دوم پرویز از بیزانس در ارمنستان و عقب نشینی ساسانیان از اروشلیم و سوریه اعراب این مناطق توانستند استقلال خود را به دست آورند. تاریخ نویس شهر انطاکیه ،یعقوب ادسایی، ( 640 – 708) ) به اهمیت این سال برای عرب ها اشاره می کند” شاهنشاهی اعراب، که ما آن را طی ها ( Tayyaye ) می نامیم در سال 11 هراکلیوس ، پادشاه رومی ها و خسرو، پادشاه ایرانیان در سال 31 ( 622 / 621) آغاز شد ” برای دیدن سنگ نبشته معاویه: http://www.chubin.net/?p=7578 http://www.chubin.net

  • شکوه

    نویسنده می توانست با زبان منطقی تری مسیله رو توضیح دهد تا با این زبان رجزخوان

  • باقر فاطمی

    با درود، نویسنده این مقاله منظور خود را از "جمع کردن تقویم هحری قمری"، به صورت مبهم بیان کرده است! اگر منظور ایشان اینست که در مورد مراسم مذهبی نیز از سالشمار شمسی استفاده بشود. بهتر بود که به چگونگی اجرای آن نیز می پرداخت! تغییر سالشمار رسمی در عربستان به معنای "جمع کردن تقویم هجری قمری" در آن کشور نیست و عید قربان و ماه رمضان و سایر مراسم مذهبی در آن کشور همچنان بر اساس تقویم هجری قمری انجام خواهد شد. یعنی عربستان تازه از چند روز پیش، همان کاری را کرده است که از حدود 100 سال پیش در ایران رایج است با این تفاوت که به جای سالشمارهجری شمسی ایرانی از سالشمار شمسی میلادی استفاده خواهد کرد. همه میدانند که سالشمار قمری، متعلق به دورانهای گذشته و عقب مانده است و دارای ایرادات و اشکالات فراوانی میباشد ولی آنگاه که از "جمع کردن" آن در شئون مذهبی سخن می رود باید راهکار عملی هم نشان داد و به طور روشن و دقیق بیان نمود که بعد از جمع کردن آن، چگونه و بر چه مبداء و اساس و پایه ای باید مراسم و اعیاد مذهبی را مطابق با سالشمار شمسی محاسبه و تعیین کرد! سئوال مهم دیگر اینست که روی سخن نویسنده با کیست؟! مگر غیر از آنست که برای انجام چنین امر مهمی، هماهنگی و موافقت کلیه کشورهای مسلمان نشین لازم است؟ و آیا می توان از طریق کنفرانس کشورهای اسلامی چنین طرحی را ارائه داد و به تصویب رساند؟ شاد و پیروز باشید! باقر فاطمی

  • Ali

    آخه خودمان هی می گوئیم ایرانیان با هوش ترین انسان ها هستند.مردمی پر مدعا و بی خاصیت