ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

تأکید سعید شیرزاد، زندانی سیاسی، بر ادامه اعتصاب غذا تا رسیدگی به خواسته‌هایش

سعید شیرزاد در نامه‌ای با اعلام ادامه اعتصاب غذای خود گفته است به اعتصاب غذایش ادامه خواهد داد تا بلکه صدای محبوس زندانیانی باشد که صدای بی‌صدای‌شان را فریادرسی نیست.

سعید شیرزاد، زندانی سیاسی زندان رجایی‌شهر که از هفدهم آذر ماه در اعتراض به وضعیت زندان‌ها و شیوه‌ برخورد با زندانیان عقیدتی- سیاسی، لب‌هایش را دوخته و اعتصاب غذا كرده است، در نامه‌ای کوتاه از ادامه‌ اعتصاب غذای خود پس از پایان سی‌امین روز آن خبر داد.

زندان رجایی‌شهر

این زندانی سیاسی پیشتر در پاسخ به درخواست مادران خاوران مبنی بر پایان اعتصاب غذا گفته بود این اعتصاب را تا ۳۰ روز پی خواهد گرفت و بسته به شرایط و بر اساس شنیده شدن یا شنیده نشدن «صدای بی صدایان» درباره‌ پایان یا ادامه‌ آن تصمیم می‌گیرد: پاسخ سعید شیرزاد به درخواست مادران خاوران برای شکستن اعتصاب غذا: ادامه می‌دهم!

سعید شیرزاد پس از چهار هفته اعتصاب غذا

شیرزاد در نامه جدید خود از زندان رجایی‌شهر تأکید کرده است که اعتصاب غذایش به دلايل شخصی نیست، بلکه ادامه‌ رویه‌ ضرب و شتم زندانیان، بازداشت خانواده‌ها در سالن ملاقات، جلوگیری از اعزام زندانیان به بیمارستان با وجود داشتن مجوز از طرف دادستانی و عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان، از جمله‌ موارد مورد اعتراض اوست. این زندانی در نامه‌ خود آورده است که با توجه به ادامه‌ روند مذکور که حتی در مواردی «منجر به مرگ زندانیان» می‌شود،‌ به اعتصاب غذای خود ادامه خواهد داد تا بلکه صدای «محبوس» زندانیانی باشد که «صدای بی‌صدای‌شان را فریادرسی نیست.»

در روزهای گذشته، برخی از هم‌بندی‌های سعید شیرزاد در زندان رجایی‌شهر، در حمایت از این زندانی با انتشار بیانیه‌ای، خواسته‌های او را صنفی و قانونی خوانده بودند. آن‌ها همچنین ضمن ابراز نگرانی از پیامد‌ها و عوارض اعتصاب غذای طولانی بر سلامت جسمانی زندانیان، از مقام‌های قضایی خواسته بودند تا هرچه زودتر به وضعیت این زندانی رسیدگی کنند و اقدامات لازم را برای تأمین مطالبات او انجام دهند:

شیرزاد که از خرداد ماه سال ۹۳ بازداشت شده و در زندان به سر می‌برد، به پنج سال حبس محکوم است. او در دوران بازداشت بیش از دو ماه در بند ۲۰۹ زندان اوین در انفرادی و بدون داشتن ارتباط با خانواده و وکیل خود به سر برده است.

این فعال مدنی ۲۱ شهریور ۱۳۹۴ به اتهام اجتماع و تبانی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی محاکمه و در دادگاه بدوی به اتهام «ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﻭ ﺗﺒﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﮐﺸﻮﺭ» به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد. این دادگاه پس از گذشت ۱۵ ماه از بازداشت او برگزار شد.

شیرزاد دوازدهم خرداد ۹۳ در محل کار خود در پالایشگاه تبریز بازداشت و ابتدا به زندان اوین و سپس به زندان رجایی‌شهر منتقل شد.

از جمله اتهامات وارده به این فعال حقوق کودک، «کمک به مشکلات آموزشی کودکان زندانیان سیاسی» است.

سعید شیرزاد در آخرین احضارش به دادگاه در اردیبهشت سال گذشته، در اعتراض به نحوه رسیدگی به پرونده و ممانعت دادگاه از حضور وکیلش، جلسه را ترک کرده بود.

پیش‌تر نیز این فعال حقوق کودک دو بار به دلیل آنکه با دستبند و پابند به دادگاه اعزام شده بود، از حضور در جلسه رسیدگی به پرونده خود در دادگاه امتناع کرده بود.

شیرزاد اولین بار در ۳۱ مرداد ۱۳۹۱ در پی کمک‌رسانی به مردم زلزله زده آذربایجان شرقی بازداشت و پس از ۱۹ روز با قید کفالت آزاد شد.

نامه سعید شیرزاد از زندان رجایی‌شهر:

«مرگ من عصیان یک زندگی است که نمی‌خواهد بمیرد»

از تاریخ چهارشنبه، ۱۷ آذر ماه در اعتراض به ضرب‌ و شتم زندانیان، بازداشت خانواده‌ها در سالن ملاقات، جلوگیری از اعزام زندانیان به بیمارستان علی‌رغم داشتن مجوز از طرف دادستانی، عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان بیمار (از جمله محمد نظری، کریم معروف‌عزیز، اصغر قطان، فرهاد اقبالی) و … که به دستور محمد مردانی، ریاست زندان صورت گرفته است، اعتصاب غذا و لب‌دوزی کردم.

در آخرین نمونه از این رویه‌ ناعادلانه، بهنام موسیوند هنگامی که در اعتصاب غذا بود، مورد ضرب و شتم قرار گرفت و با ویلچر به بیمارستان منتقل شد.

همان‌طور که در نامه‌ اعتصاب غذا اعلام کرده بودم، این اعتصاب به‌هیچ عنوان شخصی نیست. لذا با توجه به ادامه‌ رویه‌ مذکور که حتی مواردی از آن‌ها منجر به مرگ زندانیان شده است، به این اعتصاب ادامه می‌دهم. بلکه این‌گونه صدای محبوس‌شده‌ زندانیان دربندی باشم که صدای بی‌صدای‌شان را فریادرسی نیست.

این نوشته را با شعری از «کارو»، شاعر درد و رنج و فقر به پایان می‌رسانم که انتهای این راه هرچه باشد، چیزی جز پیروزی نیست:

من می‌میرم … اما مرگ من، مرگ زندگی من نیست …

مرگ من انتقامی است که زندگی من از جعل‌ کننده‌ نام خود می‌گیرد …

من می‌میرم تا زندگی زیر دست و پای مرگ نمیرد …

مرگ من عصیان یک زندگی است که نمی‌خواهد بمیرد!

سعید شیرزاد، زندان گوهردشت

لینک‌های مرتبط:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.