ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

● دیدگاه

در ایران شعار معترضان خیابانی رادیکال‌تر می‌شود

حکومت حاضر است تا همانند شاه "صدای پای انقلاب مردم" را بشنود، اما شعارهای مطالباتی توده‌های دادخواه را نادیده انگارد.

حرکت‌های کارگری پیاپی، اجتماع برای آزادی کارگران مبارز اسیر شده، اعتراض‌های پیوسته مال‌باختگان مؤسسات اعتباری ورشکسته، اعتراض‌های مداوم به فساد و تبعیض و سوءمدیریت که  حتا به رسانه‌های سانسورشده راه می‌یابند، اعتراض‌‌های کم‌دامنه اما پرشماری که به سادگی با حرکت در شهر و ایستادن در صف می‌توان شاهد آنها بود، و اعتراض‌های پردامنه و پربازتابی که آخرین نمونه آن را در مشهد در روز پنج‌شنبه ۷ دی دیدیم، ... اعتراض‌ها گسترده‌تر و مصمم‌تر می‌شوند.

تفسیر زیر از حرکت‌های اعتراضی مردم را خبرنگاری از تهران (با نام مستعار) برای "زمانه" نوشته است.

تظاهرات کارگران هپکو در اراک (۳ بهمن ۱۳۹۵)
تظاهرات کارگران هپکو در اراک (۳ بهمن ۱۳۹۵)

جمهوری اسلامی قریب چهار دهه متظاهرانه تبلیغی را دنبال کرده است که هر اجتماعی از مردم به حتم باید اجازه‌ی وزارت کشور را به همراه داشته باشد. اما مخالفان درون حکومت در انفعال خویش نگاهی را تعقیب کرده‌اند که گویا چنین موضوعی در قانون اساسی جایگاهی ندارد. به نظر می‌رسد که هر دو جناح حکومت با زمینه‌هایی از همین بحث‌های ساختگی و تصنعی همواره توانسته‌اند از پاسخگویی به مطالبات همگانی مردم برهند. ولی اینک مردم ضمن پرهیز از جناح‌های درون حکومت خودشان به میدان آمده‌اند و چندان نیازی هم نمی‌بینند تا از این یا آن دستگاه حکومتی برای تجمع خود اجازه بخواهند. چون سیلِ اعتراضات توده‌های مردم مثل همیشه تنها از قانون خودش پیروی می‌کند. قانون نانوشته‌ای که وجدان همگانی مردم را پناهگاهی برای خویش می‌گیرد تا دادخواهان از سد حقارت‌هایی که جمهوری اسلامی برای ایشان فراهم می‌بیند، رهایی یابند.

در خیابان‌های تهران صف‌های به هم فشرده‌ی مالباختگان بانک‌های مجاز و غیر مجاز حکومت با صف‌های روبه‌فزونی بازنشستگان، معلمان و کارگران کارخانه‌ها گره می‌خورد تا مطالبات خودشان را با دولت حسن روحانی در میان بگذارند. اما تا کنون جایی مشاهده نشده که یک نفر از مدیران دولت خودش را پاسخگوی معترضان بداند. گفتنی است که مردم معترض و دادخواه در آغاز به خاطر اینکه بتوانند حمایت‌های پلیس را به همراه داشته باشند، شعارهایی در حمایت از پلیس و رهبر جمهوری اسلامی سر می‌دادند. اما به مرور دریافتند که رهبر نیز همانند کارگزاران دولت حسن روحانی یا مدیران ارشد قوه‌ی قضاییه، گوشش به این حرف‌ها بدهکار نیست. بدون تردید دستیابی به چنین تجربه‌ای لااقل چند سال زمان برد. تا آنجا که دیگر معترضان دریافته‌اند از مجموع قوه‌ی قضاییه یا دستگاه‌های دولتی کسی چندان نیازی نمی‌بیند تا گره‌ای از کار فروبسته‌ی مشکلات مردم بگشاید.

زمانی شعارهایی همانندِ ما بندگان الله / غارت شدیم به ولله – باب روز شده بود، اما امروز دیگر کسی از معترضان به سردادن شعارهای کم‌محتوایی از این دست رضایت نمی‌دهد. چون به این نتیجه رسیده‌اند که: ایران شده دزدخونه / توی جهان نمونه – یا: یه اختلاس کم بشه / مشکل ما حل می‌شه.

سرآخر هفته‌ی پیش معترضان و مالباختگان تصمیم گرفتند تا ضمن تجمعی همگانی در میدان انقلاب تهران، این بار به سمت دفتر رهبری راهپیمایی کنند. خط قرمزی که به حتم نهادهای امنیتی نمی‌توانستند نسبت به اجرا و عملیاتی شدن آن بی‌تفاوت باقی بمانند. چنانکه خیلی زود به اتکای کتک و باتوم مردم را از میدان دور کردند تا کار اعتراض به دفتر رهبری نکشد. این هم به سهم خود تجربه‌ای بود که مردم خیلی زود در عمل به آن دست یافتند. تا آنجا که شعار علیه کلیت نظام دیگر برایشان مشروعیت یافت.

چنین رویکردی را حتا گروه‌هایی از تظاهرات‌کنندگان تا چند هفته قبل هم پیش‌بینی می‌کردند. چون شعار می‌دادند: ما انقلاب کردیم / چه اشتباهی کردیم – به واقع مردم نتیجه‌ی طبیعی اشتباه خود را در عملکرد ناصواب کارگزارانی از حکومت می‌جویند که هرگز در مقابل مطالبات همگانی ایشان پاسخگو نبوده‌اند. چنانکه به آسانی کل حاکمیت جمهوری اسلامی را نشانه می‌گیرند و مطالبات خودشان را که دیگر رنگ و بویی از سیاست دارد، فریاد سر می‌دهند: نه سوریه، نه غزه / حقوق بازنشسته – یا: عرب‌ها را رها کنید / فکری به حال ما کنید – همچنین: اسلامو پله کردن / مردمو غارت کردن – باز در نمونه‌ای دیگر: عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، حقوق بازنشسته زیر عباست امروز- در همه‌ی این شعارها مردم خواست و نیاز صنفی خودشان را به نافرمانی مدنی از دستگاه حکومت گره می‌زنند و سیاست‌های حکومتیان را در ایران و منطقه به نقد می‌کشند. چون مشکلات پیش‌آمده را به پای اسلام حکومتی می‌نویسند که همچنان در پرهیز از خواست مردم به مداخله‌جویی بین اقوام سرزمین‌های همسایه ادامه می‌دهد.

حکومت حاضر است تا همانند شاه "صدای پای انقلاب مردم" را بشنود، اما شعارهای مطالباتی توده‌های دادخواه را نادیده انگارد.

اما مردم معترض و مطالبه‌گر برای رسیدن به تجربه‌ای که هم‌اکنون پیش رو دارند، راه بزرگی را طی نموده‌اند. راهی که در آغاز با شعارهایی به نفع رهبر جمهوری اسلامی همراه بود، ولی با بی‌پاسخ ماندن مطالبات خود شعارهای رادیکال‌تری را سر دادند. هرچند زمانی شعارهایی همانندِ ما بندگان الله / غارت شدیم به ولله – باب روز شده بود، اما امروز دیگر کسی از معترضان به سردادن شعارهای کم‌محتوایی از این دست رضایت نمی‌دهد. چون به این نتیجه رسیده‌اند که: ایران شده دزدخونه / توی جهان نمونه – یا: یه اختلاس کم بشه / مشکل ما حل می‌شه –

تاکنون مردم از مراکز عمده‌ی قدرت، به سه نهاد بیش از نهادهای دیگر حکومت یورش برده‌اند. یکی از این مراکز قدرت به صدا و سیمای جمهوری اسلامی بازمی‌گردد که حاضر نیست در اخبار سراسری خود گزارش‌های مستند و همه‌جانبه‌ای را از اعتراضات عمومی کارگران یا مالباختگان انعکاس بدهد. در عین حال نباید از نظر دور داشت که صدا و سیما را رهبر جمهوری اسلامی بیش از هر نهاد دیگری زیر پر و بال خویش گرفته است. در نمونه‌هایی از این شعارها گفته می‌شود: صدا و سیمای ما، ننگت باد ننگت باد – یا: ننگ ما، ننگ ما / صدا و سیمای ما –

گفتنی است که رفتارهای غیر مردمی مجموعه‌ی دولت حتا فزون‌تر از صدا و سیما معترضان را آزار می‌دهد. در نتیجه در راهپیمایی‌های همگانی خیلی راحت سراغ دولت روحانی می‌روند و با شعارهای خود مجموعه‌ی دولت او را به چالش می‌گیرند: شعار هر ایرانی / مرگ بر روحانی – یا: کاسپین دزدی کرده / دولت حمایت کرده.

اما مورد سوم از موضوع اعتراضات مردم، به برادران لاریجانی بازمی‌گردد. آنان که مجلس و قوه‌ی قضاییه را توأمان در اختیار دارند، هرگز از شعارهای اعتراضی مردم جا نمی‌مانند: شعار هر ایرانی / حذف دو لاریجانی – یا: لاریجانی قاضیه / با دزدا همبازیه –

با این همه حکومت حاضر است تا همانند شاه "صدای پای انقلاب مردم" را بشنود، اما شعارهای مطالباتی توده‌های دادخواه را نادیده انگارد.

وزیر کشور دولت تدبیر و امید حسن روحانی می‌گوید که اجرای برنامه‌ای را دنبال می‌کند تا مردم معترض بتوانند جهت طرح مطالبات خود در بوستان ویژه‌ای از بوستان‌های تهران گرد آیند. به واقع او انتظار دارد که با همین حقه خواهد توانست برای همیشه به اعتراضات خیابانی توده‌های مردم خاتمه دهد. اعتراضاتی که همه روزه مقابل ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، قوه‌ی قضاییه، وزارت کار، بانک مرکزی، وزارت کشاورزی و بسیاری از نهادهای حکومتی دیگر ادامه می‌یابد. وزیر کشور به طبع می‌خواهد مدیران ارشد حکومت را از پاسخگویی به اعتراضات و مطالبات مردم رهایی بخشد. بی‌دلیل نیست که رییس مجلس شورای اسلامی دستور می‌دهد تا پیاده‌روی ساختمان مجلس با دیواری سیمانی مسدود گردد. چون او نیز نمی‌خواهد صدای دادخواهی معترضان را بشنود. تصمیمی که موجب شد تا از آن پس مردم ستم‌دیده برای طرح مطالبات خویش در فضای شمال غربی میدان بهارستان با چند صد متر فاصله از مجلس گرد آیند.

ابتکار طرح وزیر کشور را باید به نام محمد خاتمی نوشت. چون محمد خاتمی زمانی چنان می‌پنداشت که قوه‌ی مجریه را به تنهایی در دست گرفته است و به همین منظور جهت عوام‌فریبی وعده داد که به زودی از پارک لاله‌ی تهران به عنوان مکانی جهت اعتراضات مدنی مردم سود خواهد جست. ولی محمد خاتمی خیلی زود از گفته‌ی خود عدول کرد و سرآخر فهمید که او برای رهبر و نهادهای امنیتی کشور مجری بلااراده‌ای بیش نیست.

از سویی اعضای اصلاح‌طلب شورای شهر تهران نسبت به عملکرد مجلس اعتراض برآوردند که گویا مجلس حق ندارد تا در میدان بهارستان دور پیاده‌روهایی که به شهرداری و شهروندان تهرانی تعلق دارد، دیوار بکشد. آنان مدعی شدند که دیوار کشیده شده زیبایی عمومی پیاده‌رو و خیابان را به چالش می‌گیرد. اما از گروه اعضای شورای شهر هرگز کسی به حقوق شهروندی مردم چندان اصراری نداشت تا به شهروندان اجازه بدهند که مطالبات خودشان را در حریم خانه‌ی ملت با نمانیدگان خویش در میان بگذارند. چون اعضای شورای شهر تهران در حافظه‌ی خود به این نتیجه‌ی نامردمی دست یافته‌اند که، نه این مجلس خانه‌ی ملت است و نه آن نمایندگان نماینده‌ی مردم.

همچنان که نمایندگان شورای اسلامی تهران نیز از این رویکرد عمومی بر کنار نمی‌مانند. بی‌دلیل نیست که شورای شهر تهران هم به شهروندان تهرانی این حق را نمی‌دهد تا بتوانند به ساختمان شورا راه یابند و یا با نمایندگان شورا ارتباط برقرار کنند. چون حقوق شهروندی مردم برای هر دو گروه از نمایندگان مجلس و شورا موضوعی است که در جایی نمی‌توان آن را به حساب آورد. آنان نیز همانند همه‌ی کارگزاران حکومت نمونه‌هایی از رهبر جمهوری اسلامی به حساب می‌آیند که خودشان را مقابل مردم مسؤول نمی‌دانند تا پاسخگوی ایشان باشند.

پیداست اگر این کارگزاران در جایی پاسخگوی مطالبات مردم بودند به طبع حجم اعتراضات و تظاهرات خیابانی طی سال‌های اخیر تا این حد گسترش نمی‌یافت. همچنان که اینک در دو سوی همین صف‌بندی حکومت با مردم، هر یک دیگری را نشانه می‌گیرد. چون مردم و حکومت هرگز آب‌شان توی یک جو نمی‌رود. ناگفته نماند که در این صف‌آرایی نابرابر هرچند جمهوری اسلامی از خشونت چیزی کم نمی‌گذارد، ولی همانند رژیم پیشین ضمن رادیکال شدن جنبش اعتراضی چیزی جز بی‌آبرویی و شکست نمی‌اندوزد.

در همین زمینه

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • noname

    لیلاز ادامه داد: همین که رئیس دولت قبل لباس مدافع نظام را از تن به در کرده و لباس اپوزیسیون را به تن کرده نشان می دهد آینده ای را بو می کشند که فروپاشی نزدیک است. وی افزود: آماری را به شما ارائه می دهم در کشور ما مردم کالری کافی دریافت نمی کنند، سرانه مصرف لبنیات کاهش پیدا کرده است، باور می کنید در سال چهلم انقلاب اسلامی ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر مواد غذایی برای خوردن شام شب ندارند!

  • روزبه

    آقای مشهدی زاده انقلاب راه خودش رو میره. و به حرف کسب گوش نمیده سکولار یا غیر سکولار بحرانی اجتماعی سیاسی در ایران از انقلاب مشروطه. تا الان حل نشده با وجود چند شورش و انقلاب. و این دوباره سر باز خواهد کرد چه با بسیجی چه بی بسیجی.

  • مشهدی زاده

    اما آخرین کامنت: 1- توزیع سهام منابع ثورتزا (معادن، انرژی، صنایع..) به صورت رایگان فوری و در عوض گرفتن مالیات مردم مختارند این سهام نگه دارند یا بفروشند یا وثیقه گرفتن وام کنند. به معنای واقعی کلمه توزیع ثروت و عدالت اقتصادی. 2- سیستم محاسبه پلکانی قیمت آب و انرژی و تلفن و مصرف اینترنت و امثالهم. 3- سهمیه بندی سوخت وسایل نقیله. به طوری که فقرا حداقل بنزین ارزان بیگرند. این بستر با کارت سوخت هم اکنون حاضر است. مصرف بیشتر با قیمت فوب خلیج فارس ارائه شود. ثروتمندان میتوانند هر چه قدر میخواهند مصرف کنند ولی قیمت واقعی اش به پردازند. 4- توزیه بن های مختلف فرهنگی و آموزشی میان فقرا، مانند بن محصولات فرهنگی-آموزشی، مسافرت به خارج و غیهر. این بنها فقط باید به فقرا باشد و بدون تبعیض. نه برای قشر نورچشمی ها مثل اسیثارگران یا بسیجی ها. باری همه فقرا که امارها حدود 40 ملیون فرند. از جمله بیکاران و بدون بیمه ها، عشایر و روستاییان فقیر (بسیرای از روستایان در واقع خان هستند!)و پشست نوبتی های کارگران ساختمانی و سازمانهای حمایتی و ... این بنها مختارند استفاده کنند یا بفروشند. 5- افزایش یارانه نقدی، لالقل دوبرابر شدن برای فقرا ، و حذف کامل رانتها و یارنه های مستقیم و عیر مستقیم بی نیازان و ثروتمندان/ روش شناسایی اش ساده است (دارندگان خانه هیا چند صد میلیونی، خودرهای دهها ملیوینیريال مسافران تورهای گردشگری و امثالهم)

  • مشهدی زاده

    اگر سوخت ارزان بفروشند میدانی چی میوشد ای کارگر و ای بیکار فقیر؟ ان وقت سالی چند میلیار دلار بنزین و گازوئیل قاچقا نمیشود/ سازنده وسایل خانگی مجبور است برای جذب مشتری استانداردهای زیست محیطی و کاهش مصرف انرژی رعایت کند! بنزنی و گازوئیل ارازن یعنی خودرسازهای مافایی خصولتی، هر اشغالی به نام خودرو به مردم قالب میکنند.و این ما به تفاوتش از جیب بیت المل میرود . اما اگر قیمت بنزین واقعی باشد دیگکر کسی حاضر نمیشود ابو قراضه ای مثل پراید یا 405 بخرد که 15 لیتر مصرفش است و مجبرو میشود خودوری مدرن با مصرف زیر 4 لیتر بسازد یا وارد کند. خودروساز مجبور میوشد خودروی باکیفیت و کم مصرف بسازد. مجبور است خودروی برقی و گازسوز بسازد.

  • مشهدی زاده

    بابت انتشارکامنتها تشکر من در ادامه پیشنهادها میگیوم که اینها را طی این چند سال بارها گفته اند، اما هم دولت و هم مجلس وبقیه نهادهای نظام عامدا ناددیه میگرند. هر پیشنهاد علمی و عملی یاد ناددیه میگرند و یا تقلب انرا به ضد خودش تبدیل میکنند مانند سهام عدالت کذایی که یک اقتضاح شد. یا مسکن مهر که باز اشتباهاتی شد. اصل این طرحها درست است ولی نظام سعی میکند انها را از محتوا و هدف تهی کند. هدفمندی یارانه ها همی و خصوصی سازی همین طور. هر چیز خوبی را بر ضد خودش مکینند. ماموریت خاتمی و جسن روحانی (جناح های حکومتی) همه چم هم بی محتوا کردن مفاهیمی زیبای سکولاردموکراسی و تبدیلش به فحش و مضحکه بوده. امروزه وازگان اصلاح طلبی (رفرمویسم)، جامعه مدنی، رواداری (پلوراریسم)، دموکراسی را بی معنا کرد. همان طور در نزد احاد جامعه مفاهیم لیبرالیسم و سکولاریسم تبدیل به فحش کرد. اکون هم مردم مخالف وقاعی کردن قیمتها کرده، مردم را مخالف حذف یارانه ها کرده! امروز مردم احمقانه خواهان بنزین و گازوئیل ارزان هستند! امروزه احمقانه میگویند چرا عوارض خروج از کشور زیاد شود؟! (نه اینکه هر سال مسافتر حارج میورند! اقایکارگ تو نمیتونی با ان دستمزدت تا شمال بروی بعد مخیواهی بوری بانکوک و پاتایا؟! از بس مغزت شسشتو داشعی دادند که تو که جرات نداری زنت مانتو روسری بپوشد و میترسی یک احنبی روی زنت و دختر به بیند میخوهی بروی انتالیا؟ تو نمیتوین با این پاسپورت بوری کشورهیا متمدن غربی، برای تو چه فرقی دارد سرمایه دار ماهی 200 الی 400 هزار تومان عوارض بدهد! دولت کم بیاورد پول فکری کردی چکار میکند؟ دولت یا پول چاپ میکند یا دست درازی به منابع ثورت ملی میکند! بگذار این طبقه سرمایه دار بعد دهها سال بالاخره هزینه رفاهش را از جیب خودش بدهد!) میگیوند چرا جلوی ورود خودرهای گرانقیمت مثل پورشه بنز گرفته شده! این مردم را از مغزیدن ششستشو دادن! یکی نیست به این کارگر که درامدش سالی 15 میلیون تومان نمیوشد و همیشه مقروض است و آن بیکار ی یک خط در میان بگوید اخر برادر و خواهرم این بنزین و گازوئیل که تو استفاده نمیکنی! توکه همیشه پیاده هستی یا سوار سیستم نقلیه عمومی! اخر بنز و پرشه و لامبورگیین را تو صد جدت هم نمتوانند بخرند! اخر این دیگ برای تو من فقیرنمیجوشد! چرا رفتی توی جبیه رانتخوران و سرمایه دارن؟!

  • مشهدی زاده

    احمدی نژاد اخیرا بخشی از اطلاعاتش رو کرده، بنظرم حقیقت را میگیودف او دارد تلافی ناجوانمردی و عهدشکنی اصول گراین نظام ولایی انجام میدهد، او میگیود: درامد هدفمندی یارنه ها، 98 هزار میلیارد تومان است، دولت و مجلس میخواهد همین اندک را از جیب مردم در بیاورد، مردم یک بیستم از حقشان از ثروت ملی میگرند! اینها عین حقیقت است. اگر نظام و دولت و مجلس حامی فقرا هستند و میخواهند فقر ریشه کن شود و اشتغال و اقتصاد هم رونق بیگرد، بهترین روش توزیع سهام منابع ثروتزا است. منظور پول پاشی نیست، منظور دادن حق مردم است و سهام زمنهیا انفال و ملی از جنگل و دشت و کوه و آبها و بنادر و راهها و شرکتهای نفت و گاز و پتروشمی و پالیشی و یغره است به رمدمک به صورت رایگان فوری. بویژه به سه دهک پایین کشور. این بهترنی روش است. سهام منابع ثروت زا ، و نه این سهام کذایی عدالت که ده سال کش دادن قضیه را و بعد هم از راه قسطی از سود! مضحکه است.و حق مردم از ثورت ملی را قسطی و طی ده سال! سهام بایست همین امروزه و امسال پرداخت بشود. این سهام موجود است در دست دولت و خصولتی ها. اما نخواهند داد. چون بنا نبست فقرا از فقر نجات یابند. برنامه فقیرکردن بیشتر توده مرم است و وظیفه جناحها و مجلس و دولت بقیه نهادها هم استضعاف بیشتر مردم است. کل برنامه به استضعاف کشیدن اکثریت مردم از چند دهه قبل اینگونه چیده شده.

  • مشهدی زاده

    این پیشنهادها طی سالها ایران دوستان و حامیان فقرا داده اند ولی نظام ولایی نمیخواهد. در واقع نظام و رانخوارنش نمیخواهند توده فقر ثروتمند شوند. فقر مردمب ه جهل و ضعف و روزمره گی دچرا میکند. کسی شکمس خالی باشد دیگر مغزش کار نمیکندو این فرمول نظام ولایی بخوبی درک رکده. ایرانی گرسنه دیگر به فکر ازاید بیان ودموکراسی و حقوق بشر نیست. اخلاقیات نزول کرده و دیگر درون خانوده ها هم همبستگی نخواهد بود. چنان مردم به جان هم افتاده اند که انگرا زامبی زده شده اند. این حقیقت تلخ است. سکولارهای خارج نسین اطلاع درستی یا ندارند یا دراند تجاهل میکنند. مردم دچار انحطاط اخلاقی و اجتماعی شده اند...

  • مشهدی زاده

    داستان تظاهرات های اخیر هم پشتش مافیای زر و زور نظام ولایی است. یک نیروی شیطانی قالب در این کشور میخواهد فقرا به صورت محدود کنترل شده علیه اصلاحات بشوراند و بعد هم دوباره مجلس دست نشانده "مافیای زر و زور" به اسم فقرا اما به کام ثروتمندان اولیگارشی حاکمم رانتها را توزیع کند (در انتخبات مجلس و شوراها ... این اولیگراشی پولهای میلیاردی خرج تبلیغات کرد، این نمایندگان یا خودشان جزئی از این مفایا هستند و یا گماشته اینها).اکثرا مردم ایران واقعا سادگی میکنند اگر گول این مجلس و دولت بخورند. حسن روحانی تدارکچی کارکشته اطلاعاتی است و بخوبی از جنگ روانی و سیستم آگاه است، او توپ هدفمندی یارانه انداخته توی زمین مجلس با اکثریت فراکسیون ولایت! حسن روحانی یک شیاد به تمام معنا است 110 هزار ملیارد تومان یارانه و میخواهد 24 هزار ملیارد تومانش به فقرا بدهد (این فقرا هم قبلا توسط سیستم اطلاعتی گزینشس شدند و اغلب شیعیان معتقد به نظام هستند و طرفدار این ظنام. فقرای دگراندیش مثل من جایی ندارند در این سیستم حمایتی!) و به اسم اشتغال میخواهد وام و رانت به سرمایه دارهای حامی جناح اعتدال بدهد و مجلس هم مافیا اصول گراین اتس و سپاه (بازی هدفمنید بازی دو سر طلا باری نظام مافیا است، چه طرح دولت و چه طرح مجلس هردو طرف به نفع رانتخوران و بهز یان فقرا است و چیزی دست فقرا را نخواهد رگفت. دولت نمیخواهد یارنه فقرا افازیش دهد و مجلس هم نمیخواهد قیمتها افزایش دهد و نمیخواهد یارنه ثورتمندان قطع شود درنتیجه فقرا بازنده هستاند!). انها دارند از محل رانت سوخت ارزان و دلار ارزان و امثالهم سالانه دهها میلیار دلار به جیب میزنند. برای مردم فقیر اصلا فرقی ندارد این بازی مجلس و دولت کی برنده شود، بازنده زاقبل فقرا هستند! مدرم فقیر ایران از جنگ زرگری چیزی گیرشان نمیاد. این نمایندگان مجلس دارند توپ شیاد اعتدالی به اسم حمایت از فقرا به طرف اعتدالون سرمیایه دار میفرستد و نمیخواهد رانتها برچیند. راحت بگویم سال آینده هم مثل سالهای قبل، فقرا فقیرتر خواهند شد و بساط رانتخورای (وام های بدون وثیقه و کم بهره بدون بازگشت، سوخت و انرژی مفت برای تجار و سرمایه درها ، مشاین سوران میلیارد رد، پتروشمی دارن، قاچقاچیان بنزنی و گازوئیل و...) برقرا خواهد بود. اما من چند پیشنهاد دارم، میدانم این مجلس و دولت رانتخوران این کار نمیکنند، فقط میگویم بدانند که مردم خر نیستند.

  • مشهدی زاده

    شخصا سکولاریسم اعتقاد راسخ دارم اما بایست حقیقت گفت. حق آزادی بیان حق عمومی است از شخص خامنه ای تا من گمنام معمولی. اگر من و شما نتوانیم صدای مخالف بشونیم (هرچند دگراندیشانه و خییل شار و عجیب) و انرا سرکوب کنیم دیگر ه توقعی دارمی زا دیکتاتوری ها؟ من اصالت مشهدی درام بخوبی این شهر و خراسان میشناسم. میدانم اکثر مردم ایران و خراسان و مشهد مذهبی اند. این اقلیت سکولار در ایران گاهی توهم بهشان میزند که واقعا اکثر مردم سکولار هستند! نه خیر! اینها عموما سرخوده هستند! بارها در این سایت و سایتهای یدگر امارهای واقعی میزان نفوذ مذهب و مذهبی بودن اکثریت مردم میگیوند اما اقلیت سکولار نمیدانم بر ااس کدام راهبرد منکر میشوند. آخر وقتی کشوری 20 میلیون نفرش عضو بسیج سپاه هستند چگونه ادعای کسولار بودن دارند؟ میدانید بیش از 20 میلیون بسیجی چه معنی دارد. گیرم اکثر اینها برای منفعت و یا کسب امیتاز هستند! گیرم اینها برای تخفیف سربازی میروند عضو بسیج میشوند (که من بعید میدانم)! پس حداقل اینها حاضرند برای کسب امتیاز و تخفیف سربازی بسیجی بشوند! بسیج یک حزب پادگانی است. بسیج و سپاهی بودن یعنی التزام عملی به ظنام ولایت فقیه، یعنی قبول داشتن ایدئلوژی امپراتوری شیعی! از سه نفر بزرگسال ایران اکنون یک نفر بسیجی است (این آمار بیست میلیون نفر بسیجی سردار نقدی سال 1392 داده و قطعا الان بیشتر شده.!! از مردمی که برای مقداری یارانه یا مقداری امتیاز حاضرند تن به ذلت بردگی و بیگاری برای نظام اهریمین ولایی بدهند توقع سکولار دموکرات شدن داربد؟ چرا سرتان مثل کبک زیر برف کردیه اید؟! آیا با این مردم میخواهید انقلاب سکولار دموکراسی کنید؟ آیا با این مردم میخواهید براندازی مسالمت امیز کنید؟ با این مردم حتی تا سرکوچه سیروس تهران هم نمیتوانید تظاهرات با شعار سکولار دموکراسی کرد! هنوز اکثر این مردم یاد ندارند سکولاریسم چگونه تلفظ کننند! وقتی میگیوند دنیای سکولار هیچ چازه جز حمله نظامی ندار د (برای رفع خطر نظام دینی اسلامی داشیعی از جهان) برای اینست امیدی به این مردم و اوپوزیسیون نیست.

  • اصلاح‌طلب

    گاه مسائل چنان قاطی میشود که اصل داستان گم میشود. اصلاحات اقتصادی کی از نیازهای کشور ایران است. از بزرگترنی معضلات کشور، عدم واقعی بودن قیمتها است. قیمتهای رانتزای سوخت بنزین، گازوئیل، گاز و... همگی رانتزا است. اما یک مسئله است که مطالبه طبقات فقیر بر حق است. بایست دولت این مابه تافوت را به فقرا بدهد. اما اخیرا رانتخوران (اتومبیل مونتاژکاران داخلی که خصولتی هستند و در دست سهامدارن نظام و ارکان ذی نفوذ اسلام گرا شیعی با ماشین های پرمصرف و بی کیفیتشان، قاچاقچیان بنزین و گازوئیل، پتروشمی ها، صنایع، تجار، فروشنگان میلیاردر بالاشهری که سالنها و مغازه هایشان چلچراغ دارد و...!) همگی در پشت مظلوم نمایی و پشت فقرا مخفی شده اند. فقرا اساس چیزی چندانی زا بنزین سهم نمیبرند. اکثر فقرا و کارگران با اتوبوس شهری مسافرت میکنند و شهرداریها و دولت تا حدود نیمی از قیمت بلیت اتوبوس را یارانه میدهد. در مشهد مسیر انتهای خواجه ربیع تا وکیل آباد به طول بیش 45 کیلومتر را با 450 تومان با اتوبوس طی میتوان کرد! این مبلغ ناچیز از محل یارنه است. مافیای خودرو و قاچقاچیان بنزنی و گازوئبل دارند پشت فقر مردم علیه عدالت میجنگند! رانتخوران جناح اصولگرا از طیف فدائیان تا پایداری که بازار را در قبضه دارند نمیخواهند قیمت حاملهای انرژی به فوب خلیج فارس برسد و میخواهند خان یغمای رانتخورای از قیمت پایین سوخت، خوراک پتروشمی، دلار و دیگر ارزهیا ارزان.. ادامه یاد رانتخورای شان. متاشفانه مردم بسیرای از رسانه های دموکراسی خواه فارسی زبان فریب این اشکهای تمساح میخورند. بایست یارنه به ثروتمندان و صاجبان رانتخوار صنیع و تجار گرفته شود و به فقرا داده شود. بجای اینکه تمرکز کنمی بر گرفتن یارانه از ثروتمندان و دادن به فقراف دارند برخی اصلاحطلبان و مردم توی جبه رانتخوران فعالیت میکنند. مجلس هم دست عمین راتنخوارن است و علیه دولت و اصلاح طلبان حقیقی است. مجلس بریا دادن رانت بیشتر نیازمند فضاسازی است و تظاهرات های مشکوک اخیر همین است. من یکی باورم نمیوشد حکومت دکیتاتوری اجازه بدهد دونفر کنار هم شعار بدهند چه برسد به این تظاهرات. اینها دسیسه رانتخوارن است.