ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

ژان فرانسوا لیوتار

ویلیام دیل و تیموتی بیل − ژان فرانسوا لیوتار (۱۹۲۴ - ۱۹۹۸) در محضر موریس مرلو-پونتی پدیدارشناسی خواند. در الجزایر و در دبیرستان آموزگاری کرد و بعدها در دانشگاه پاریس فلسفه درس داد. وی در ۱۹۸۹ از سمت استادی فلسفه دانشگاه پاریس بازنشسته شد.

ویلیام دیل و تیموتی بیل − ژان فرانسوا لیوتار (۱۹۲۴ - ۱۹۹۸) در محضر موریس مرلو-پونتی پدیدارشناسی خواند. در الجزایر و در دبیرستان آموزگاری کرد و بعدها در دانشگاه پاریس فلسفه درس داد. وی در ۱۹۸۹ از سمت استادی فلسفه‌ی دانشگاه پاریس بازنشسته شد. لیوتار در چندین دانشگاه‌ها امریکایی مانند ییل و اموری نیز درس داده است.

لیوتار در طول فعالیت حرفه‌ای‌اش به دین (به‌ویژه به یهودیت) علاقه نشان داده است. وی زمانی که استاد مهمان در دانشگاه اموری بود، در مقطع کارشناسی ارشد چندین دوره‌ی فلسفه تدریس کرد که موضوع اصلی‌شان تجربه‌ی دینی بود. یکی از این دوره‌ها درباره‌ی امر والا در «نقد قوه‌ی حکم» کانت بود، و دیگری درباره‌ی موضوع تغییر دین در «تجربه‌ی درونی» ژرژ باتای و «اعترافات» آگوستین.

فلسفه‌ی لیوتار

لیوتار از همان ابتدای فعالیت حرفه‌ای‌اش در برابر «چرخش زبان‌شناختی» ساختارگرایانه مقاومت نشان می‌داد. چرخش زبان‌شناختی بر معاصرین لیوتار در فرانسه‌ی دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ (مانند لوی-استروس، لاکان، بارت) بسیار تاثیرگذار بود. این ایده تاکید داشت که زبان، تجربه را شکل می‌دهد. لیوتار اما تاکید داشت که همیشه بین تجربه و زبان شکاف وجود دارد، و این‌که نباید تجربه‌ی فرازبانی را نادیده گرفت. لیوتار می‌گفت تنها زبان نیست که زندگی ما را برمی‌سازد؛ تجربه‌هایی وجود دارند که زبان نمی‌تواند آن‌ها را انتقال دهد.

لیوتار دو کتاب مهم دارد: «شرایط پسامدرن» (۱۹۷۹) که اصلا گزارشی بوده به‌درخواست دولتِ کبک درباره‌ی وضعیتِ کنونی دانش، و «تفاووت» (Differend) (۱۹۸۳). این دو کتاب رابطه‌ی تنگاتنگی با هم دارند و مقدمه‌ای ارزشمند از فلسفه‌ی لیوتار به دست می‌دهند.

«کلان‌روایت» (metanarrative) یا «روایت حاکم» (master narrative) مفهوم کلیدی در کتاب «شرایط پست‌مدرن» است. لیوتار از این اصطلاح بهره می‌برد تا به روایت‌های جامع و اسطوره‌ای اشاره کند، روایت‌هایی که افراد و جوامع زمان و مکانِ ویژه‌ی خودشان را با تبیین‌ آنها در زمینه‌ی وسیع‌تری قرار می‌دهند و بدین‌وسیله اهمیتِ آن را افزایش می‌دهند. کلان‌روایت می‌خواهد موقعیتِ کنونی (فردی یا جمعی) را درون ساختار روایتیِ بزرگ‌تری قرار دهد که کلِ حرکت و جنبش را به سوی هدف نهاییِ ویژه‌ای (پیشرفت، حکومتِ خرد، پیروزی طبقه‌ی پرولتاریا، رستگاری) هدایت می‌کند.

«شرایط پسامدرن» (که به غربِ معاصر نسبت داده شده است) یکی از شرایطی است که در آن نسبت به کلان‌روایت‌ها «ناباوری» و بدگمانی روزافزونی ایجاد می‌شود. لیوتار می‌گوید کلان‌روایت‌ها جایِ تکثیرشدنِ خرده‌روایت‌ها (petits récits) یا «داستان‌های کوچک» یا اظهاراتی را گرفته است که توجه را نه به امور عام و جهان‌شمول، که به امور ویژه جلب می‌کنند، یعنی به رخدادهای محلی و تجربه‌های فردی و ایده‌های کَج‌کیش (heterodox) و دیگر کنش‌ها و روایت‌‌هایی که با کلان‌روایتِ جهان‌شمول و بزرگ جور نیستند. در شرایط پسامدرن، علاقه‌ای نویافته به تفاوت‌ها و اختلاف‌های مشخصی وجود دارد که تمایل به یک‌دستی (homogeneity) و یکسانی را به چالش می‌کشد. این تمایل را کلان‌روایتِ «تمامیت‌خواه»  به جریان می‌اندازد. لیوتار به ما می‌گوید علیه این تمایل «با تمامیت وارد جنگ شویم؛ بگذارید شاهدِ امر غیرقابل عرضه باشیم؛ بگذارید تفاوت‌ها را فعال سازیم و شوکتِ نام‌اش را پاس داریم» («شرایط پسامدرن» ص ۸۲).

لیوتار همین مسیرِ اندیشه‌ورزی را ادامه می‌دهد و (و در کتاب «تفاووت») دستور اخلاقی این اندیشه را فعال‌کردنِ تفاوت‌های ویژه علیه امور جهان‌شمولِ تمامیت‌گر می‌داند. لیوتار در این‌جا اصطلاح «تفاووت» (differend) را به کار می‌برد تا خاموش‌بودنِ تفاوت‌های ویژه را توضیح دهد، تفاوت‌هایی که با تمامیت‌های اجتماعی و مفهومیِ بزرگ‌تر جور نیستند. تفاووت همانا نشانه‌ای برای فرد یا چیزی است که صدای‌اش خاموش شده یا پدیداری‌اش انکار شده؛ چون نظامِ غالبِ ایدئولوژیک این صدا یا پدیداری را ناپذیرفتنی می‌داند. این تفاوت‌های رادیکال سرکوب می‌شوند چون نمی‌توانند تحت مفاهیمِ بزرگ‌تر و «جهان‌شمول» قرار گیرند و در واقع با این مفاهیمِ بزرگ‌تر و جهان‌شمول سرِ ناسازگاری دارند. «تفاووت» به هر سه معنیِ ستیز و تفاوت و دیگریت (alterity) است.

از این لحاظ، لیوتار علاقه‌ی ویژه‌ای دارد که دریابد چگونه یهودیان و تاریخ‌شان درون کلان‌روایتِ مسیحیِ فرهنگِ غربی به حاشیه رانده شده‌اند. نمونه‌ی بسیار نزدیک این امر را می‌توان در «فراموش‌کردنِ» رخداد هولوکاست دید، رخدادی که اسطوره‌ی غربیِ پیشرفت و انسان‌دوستی را شدیدا تضعیف کرده است. برای نمونه، لیوتار در «هایدگر و یهودیان» (نخستین‌بار به فرانسوی در ۱۹۸۸ منتشر شد) می‌خواهد این نکته‌ی خنده‌دار را توضیح دهد که هایدگر (این فیلسوف بزرگِ هستیِ فراموش‌شده) کم‌وبیش از روی قصد، هولوکاست و یهودیان را فراموش کرده است. ما باید همیشه به یاد داشته باشیم که چیزی فراموش شده است که نمی‌بایست فراموش شود، و زندگی ما مرهونِ چنین کاری است. همین مسئله، از دید لیوتار، گناهِ هایدگر به شمار می‌رود.

یکی از آخرین آثار لیوتار، «خط فاصله» (Hyphen) (که نخستین‌بار به فرانسوی در ۱۹۹۳ منتشر شد)، نیز در همین راستاست؛ خطِ فاصله‌‌ای که در «یهودی-مسیحی» وجود دارد نشان‌دهنده‌ی رده‌بندی‌شدن یهودیت درون مسیحیت است. ایده‌ی یهودی-مسیحی، درحالی‌که ظاهرا یهودیت را در خود می‌پذیرد و به رسمیت می‌شناسد، در واقع اما غربِ عمدتا مسیحی را از تفاوت و دگراندیشی حقیقی یهودیت پاک می‌کند.

 نشانه‌ی دیگر تفاووت که لیوتار به آن علاقمند است همانا تجربه‌ی امر والا است. تجربه‌ی امر والا در «ایده‌ی امر قدسی» رودولف اوتو و جاهای دیگر با تجربه‌ی دینی پیوند خورده است؛ تجربه‌ی امر والا به‌عنوان مواجهه با دیگریتی شدید منظور شده که فراتر از حیطه‌ی مسئولیت قوه‌های عقل یا خیال است و هر دو احساس افسون و خوف را ایجاد می‌کند. لیوتار در «هایدگر و یهودیان» و «واکاوی امر والا» (نخستین‌بار به فرانسوی در ۱۹۹۱ منتشر شد) و هم‌چنین در سخنرانی‌هایی که اواخر زندگی‌اش در دانشگاه اموری ارائه داد، تجربه‌ی امر والا را بر حسب «علم بی‌هوشی‌شناسی» (anaesthetics) شوک و بُهتی فراگیر توصیف می‌کند، که فرد را در شگفتی و خوفی معلق نگه می‌دارد که شدت‌اش کاهش‌پذیر نیست. در دید لیوتار به امر والا آشکارا می‌بینیم که وی به این ایده گرایش دارد که تجربه فراتر از زبان است و چیزهایی وجود دارند که ارائه‌ناپذیر هستند.

لیوتار و دین

واکاوی لیوتار از نحوه‌ی عملکرد کلان‌روایت‌ها در فرهنگ غربی، کاربست‌های جالبی برای دین‌پژوهی دارد. بسیاری می‌گویند مطالعه‌ی دانشگاهی دین، در قلبِ مطالبه برای کلان‌روایتِ تاریخ دین‌ها قرار گرفته است. نظریه‌های اولیه از دین (مانند نظریه‌های تیلور و جیمز فریزر) اساسا کلان‌روایتِ پیشرفت خودآگاهی انسانی بودند؛ چرا که دین از «جوامع ابتدایی» (غیرغربی) به «جوامع مدرن» (غربی) پیشرفت کرده است. دورکیم نیز دین را چیزی متعلق به امر کُل (که با امر مقدس یکسان است) می‌دانست و نه امر جُز (که با امر نامقدس یکسان است). این چرخش در دین‌‌پژوهی (یعنی روی‌آوردن به بررسی گفتمان‌ها و فعالیت‌های دینی جزئی و محلی) را می‌توان واکنشی به نقدی دانست که لیوتار و دیگران از گرایش مدرن‌ها به کلان‌روایت‌های تمامیت‌گری داشتند که امر جهان‌شمول را برتر از امر جزئی می‌نشانند. چنین رویکردهایی همان خرده‌روایت‌ها هستند.

آثار لیوتار پرسش مهم و ویژه‌ای برای دانشجویان رشته‌ی دین‌پژوهی پیش می‌کشد: آیا ممکن است که نظریه‌ی دینی ساخت که امر ارائه‌ناپذیر یا معنی‌ناپذیر را فرونکاهد یا حذف نکند؟ آیا می‌تواند نظریه‌ی دینی‌ای شکل بگیرد که رو به «ارائه‌ناپذیر» و «فراموش‌شده»، به آن چیزی که نمی‌تواند تعدیل یا جور شود، گشوده باشد؟

برای مطالعات بیش‌تر

از لیوتار

The Differend: Phrases in Dispute. Translated by Georges Van Den Abbeele. Minneapolis: University of Minnesota Press, 1989.

*Heidegger and “the jews.” Translated by Andreas Michel and Mark S.Roberts. Minneapolis: University of Minnesota Press, 1990.

*The Postmodern Condition: A Report on Knowledge. Translated by Geoff Bennington and Brian Massumi. Minneapolis: University of Minnesota Press, 1984.

Hyphen: Between Judaism and Christianity. Translated by Pascale-Anne Brault and Michael Naas. Humanity Books, 1999.

Lessons on the Analytic of the Sublime: Kant’s Critique of Judgment. Translated by Elizabeth Rottenberg Stanford: Stanford University Press, 1994.

درباره‌ی لیوتار

Boeve, Lieven. “J-F Lyotard’s Critique of Master Narratives: Towards a Postmodern Political Theology.” In Liberation Theologies on Shifting Grounds, edited by G.De Schrijver. Louvain: Leuven University Press, 1998.

Cox, James L. “Religious Typologies and the Postmodern Critique.” Method Theory in the Study of Religion 10 (1998): 244–62.

*Crockett, Clayton. A Theology of the Sublime. New York and London: Routledge, 2001.

Macquarrie, John. “Postmodernism in Philosophy of Religion and Theology.” International Journal for Philosophy of Religion 50 (2001): 9–27.

Taylor, Victor E. Para/Inquiry: Postmodern Religion and Culture. New York and London: Routledge, 1999.

Westphal, Merold. “Postmodernism and the Gospel: Onto-Theology, Metanarratives, and Perspectivism.” Perspectives 15 (2000): 6–10

◄توضیح مترجم:

آنچه خواندید فصلی از کتاب "نظریه برای پژوهش‌های دینی" بود.

این کتاب فصل به فصل به صورتی آزاد (آزاد با هدف فهم‌پذیری بیشتر) ترجمه شده و در سایت زمانه منتشر می‌شود.

فصل‌های این کتاب مستقل از هم هستند و در نتیجه لازم نیست برای مطالعه‌ی هر کدام از آنها فصل‌های پیشین را خوانده باشیم.

مشخصات متن اصلی کتاب چنین است:

William E. Deal & Timothy K. Beal: Theory for religious studies, New York 2004

بخش‌های پیشین:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.