ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

• دیدگاه

اعدام روح‌الله زم و اصلاح‌ناپذیری جمهوری اسلامی

رضا حاجی‌حسینی- جمهوری اسلامی در سیاست داخلی و خارجی خود بر چهار پایه اصلی ایستاده است که مجموعه‌ای از اتصالات مریی و نامریی آن‌ها را به هم وصل می‌کند: اعدام، حجاب اجباری، آمریکا‌ستیزی و مخالفت با موجودیت اسرائیل.

جمهوری اسلامی در ماه‌های اخیر به اقدامات سرکوب‌گرانه و ضد حقوق بشری خود شدت بخشیده و شیوه عملش هم مخوف‌تر شده: کشتن و ربایش مخالفان در خارج و اعدام و شلاق زدن و صدور احکام سنگین زندان برای فعالیت‌های مسالمت‌آمیز از جمله در مخالفت با حجاب اجباری، در داخل. این اقدامات لاجرم باعث وحشت‌آفرینی گسترده‌تر و اعمال فشار بیشتر بر فعالان مدنی و فعالیت‌های مسالمت‌آمیز می‌شود و همزمان این ظن را تقویت می‌کند که امکان تغییرات مبتنی بر تفکرات اصلاح‌طلبانه و توصیه حکومت به رفتارهای عقلانی عملا از بین رفته است. این در حالی‌ست که با انتخاب جو بایدن به عنوان رئیس جمهوری آمریکا این گمان می‌رفت که رفتار جمهوری اسلامی -دست‌کم اندکی- به سوی عقلانیت میل کند. 

پایین و بالا بگیرید و بکشید

در حال حاضر آن‌چه را از مشاهده فضای عمومی و وضعیت حاکم برمی‌آید، شاید بتوان به این ترتیب صورت‌بندی کرد: نه تنها گوش شنوایی برای شنیدن صدای جریان اصلاح‌طلبی در میان مردم وجود ندارد (با تکیه بر شعار اصلاح‌طلب، اصولگرا/ دیگه تمومه ماجرا) بلکه در حاکمیت نیز همچنان هیچ میلی به شنیدن این صدا دیده نمی‌شود و برعکس تلاش‌ها در راستای بستن هر چه بیشتر فضا با نشان دادن واکنش‌های رادیکال‌ است؛ البته تأثیر ترور و کشته شدن محسن فخری‌زاده بر این وضعیت کتمان‌پذیر نیست. 

شنبه ۲۲ شهریور بود که نوید افکاری اعدام شد. در بی‌خبری خودش و خانواده‌اش و با وجود شکل گرفتن کمپینی فراگیر علیه اجرای حکم اعدام او و درخواست افراد، نهادها و سازمان‌های بین‌المللی برای لغو این حکم. قوه قضاییه اما از عملکردش دفاع کرد و از اجرا شدن کامل تشریفات مجازات مرگ خبر داد. همزمان برادران زندانی نوید افکاری به سلول انفرادی منتقل شدند، جسد او در میان تدابیر امنیتی به خاک سپرده شد و دادخواهی خانواده‌اش بی‌نتیجه ماند.

درست سه ماه بعد (شنبه ۲۲ آذر)، روح‌الله زم را به شیوه‌ای مشابه دار زدند، آن هم تنها چهار روز پس از انتشار خبر تأیید حکمش در دیوان عالی کشور. تأیید حکم را دست‌کم یک ماه پنهان نگه داشتند. او البته این بخت را داشت که خانواده‌اش را برای آخرین بار ملاقات کند اما بدون اینکه بداند و بفهمد که این آخرین دیدار است. به این ترتیب «عملیات فریب» او را در اعدامش هم به اجرا گذاشتند. گفته می‌شود روح‌الله زم را در زندان رجایی‌شهر اعدام کردند، در حالی که در اعتصاب غذای خشک بود. 

پدر او، محمدعلی زم که روزگاری از روحانیون بانفوذ در دستگاه فرهنگی جمهوری اسلامی بود، ریاست حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی را بر عهده داشت و به بیت رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای رفت و آمد می‌کرد، در پست‌هایی اینستاگرامی به اعدام فرزندش واکنش نشان داد. او که زمانی از آن‌چه پسرش می‌کرد برائت جست، در پست روز یک‌شنبه ۲۳ آذر ۹۹ خود به اجرا نشدن «مواد مربوط به اعدام» در «آیین‌نامه تنظیمی نحوه اجرای احکام قصاص، رجم، قطع عضو، صلب، اعدام و …» اعتراض و اعلام کرد فرصت درخواست اعاده دادرسی از آنان گرفته شده است.

این شیوه بی‌خبر اعدام کردن را البته دستگاه قضایی جمهوری اسلامی پیش از این هم آزموده اما تکرار آن در سه ماه و با وجود اعتراض‌های گسترده، نشان‌دهنده اصراری غیرعادی‌ست؛ شاید به قصد تقویت این رویکرد که دست‌‌اندرکاران مافیای قدرت در جمهوری اسلامی، اعدام را نه تنها به مثابه ابزار سرکوب و خفقان که به عنوان دستاویزی برای اعمال فشار مضاعف (پیدا و پنهان) بر مخالفان و مزاحمان احتمالی‌شان هم به کار می‌گیرند. چنانچه طرفداران برجام و مذاکره با آمریکا، اجرای حکم اعدام زم را در راستای تشدید فشارهای بیرونی بر جمهوری اسلامی ارزیابی می‌کنند.

مافیای قدرت که به شکلی اختاپوس‌وار در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و … دست دارد، با فعالیت‌های تبلیغی به مدد بازوهای فرهنگی‌ و رسانه‌ای که سهمی هنگفت از بیت‌المال دارند -از جمله صداوسیما-، اعدام مخالفان (و البته مجازات مرگ) را عادی‌سازی می‌کنند و برای آن ده‌ها دلیل به اصطلاح موجه می‌سازند و به مخالفان اعدام هم وصله‌های ناجور می‌زنند. این صدا در بیرون از ایران نیز با مقایسه رفتار حکومت‌های دیکتاتوری منطقه و عملکرد جمهوری اسلامی، در تریبون‌هایی بازتاب می‌یابد که مخاطبان، بعضا آن‌ها را در پیوند و نزدیکی با سیاست‌های جمهوری اسلامی می‌دانند.

دست‌اندرکاران مافیای قدرت همزمان در حوزه سیاست بر طبل «نابود باید گردد» اسرائیل و ضدیت با غرب و آمریکا می‌کوبند و مخالفانشان را خائن به منافع اسلام و ایران معرفی می‌کنند و خود از منافع اقتصادی «تحریم» بهره‌ می‌برند. در هم‌دستی با همین جریان، مخالفت‌های بین‌المللی با نقض گسترده حقوق بشر هم دخالت در امور داخلی ایران خوانده می‌شود.

در این فضا، «اعترافات اجباری» زم ممکن است با برجام و مذاکره با آمریکا نیز پیوند داده شود و مافیای قدرت، قریب به یقین برای بستن دست حریفان احتمالی، «مثنوی ۷۰ من کاغذ»ی از اعترافات زم -که خودش را سر به نیست کردند- در آستین دارد تا در مقابل صداهای احتمالی مایل به تغییر، رو کند و صاحبان چنین صداهایی را به سکوت وادارد. بر همین اساس، اصرار این حریفان احتمالی بر مواضعشان می‌تواند کار را به ساقط شدنشان از هستی هم بکشاند.

اعدام نمونه سخت، حجاب اجباری نمونه نرم!

اعدام روح‌الله زم تنها محل شناسایی قدرت‌های مافیایی شکل‌گرفته در نهادهای قضایی، امنیتی، نظامی، سیاسی و … نیست؛ گرچه نمونه برجسته و سخت آن است. موارد کلان در این زمینه کم نیستند اما یک نمونه که ممکن است پیوند مستقیم آن با جریان مورد نظر کمتر به چشم بیاید منتها سهم ایدئولوژیک آن چشمگیر است، حجاب اجباری‌ست.

مافیای قدرت حول محور حجاب اجباری، سرکوب را با تأمین منافع اقتصادی همراه و همزمان کرده است: واردات پارچه چادر مشکی و اجرای طرح‌های مبارزه با بی‌حجابی و بدحجابی که ضمن سرکوب عمومی، با انواع و اقسام حیل باعث درآمدزایی می‌شود (به عنوان مثال خوابندن ماشین‌ها در پارکینگ و احتمالا گرفتن درصد از صاحبان پارکینگ‌ها).

در پیوند با حجاب اجباری محصولات فرهنگی متنوع، متعدد و فراوانی هم تولید می‌شوند و مراکز دینی و مذهبی برای تقویت باورهای مرتبط با این رویکرد بودجه‌های میلیاردی می‌گیرند و در نهایت این بازار نیز زیر سلطه قدرت‌های مافیایی‌ست. 

به همین دلیل واکنش قوه قضاییه به فعالیت‌های مسالمت‌آمیز علیه حجاب اجباری، صدور احکام سنگین حبس برای فعالان مخالف حجاب اجباری است و آزار آنان در زندان‌ها و حتی صدور حکم علیه وکیل آنان: یک عنوان اتهامی نسرین ستوده در آخرین پرونده و نوبت محکومیتش، «تشویق به فساد و فحشا» از طریق بر عهده گرفتن وکالت پرونده «دختران خیابان انقلاب» است.

در نمونه‌ای دیگر، درخواست اعاده دادرسی صبا کردافشاری، زندانی سیاسی و مدافع حقوق زنان در شعبه ۲۸ دیوان عالی کشور رد و حکم ۲۴ سال حبس تعزیری علیه این فعال مدنی مجددا تأیید شد.

نقطه پیوند میان اجرای حکم اعدام روح‌الله زم، صدور احکام سنگین برای مخالفان حجاب اجباری و دیگر فعالان مدنی که در مخالفت با سیاست‌های جمهوری اسلامی فعالیت مسالمت‌‌آمیز‌ می‌کنند و شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر ایران، مافیای قدرت فربه شده در جمهوری اسلامی‌ است که در طول سال‌های گذشته با تکیه بر سرنیزه، امکان هر نوع تغییری را از میان برده. 

شیرینی منافع اقتصادی نشستن بر سر «سفره انقلاب» در کنار اعمال قدرت سیاسی با اجرای سیاست‌های مورد نظر مافیای قدرت، چنان بوده و هست که این گروه، مخالفان را حتی بی‌آنکه دست به عمل (خشونت‌آمیز) بزنند، در بهترین حالت خانه‌نشین می‌کنند و در بدترین حالت، سرشان را بالای دار می‌برند. 

در نهایت زیر نظر همین مافیای قدرت بودنِ «چرخه معیوب انتخابات»، چالاک‌تر شدن این مافیا در طول سال‌های پس از «دوران اصلاحات» و بسته‌تر شدن هر چه بیشتر فضا، عملا امکان تغییرات اصلاح‌طلبانه را از بین برده و به این ترتیب، کنار رفتن جریان‌های مافیایی از قدرت، عملا با کنار رفتن و سرنگونی «اصل نظام» گره خورده است. 

  • در همین زمینه

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • "دور زدن ممنوع"

    گفتگو با نیما زم موسس آمد نیوز بخش اول *** گفتگو با نیما زم بخش دوم *** دور زدن ممنوع | گفتگو با روح الله زم، موسس آمد نیوز روح‌الله زم، موسس «آمد نیوز»، در دومین قسمت از برنامه‌ی «دور زدن ممنوع» حضور پیدا کرده. آقای زم در این برنامه درباره‌ی تحولات شخصی خودش، شکل اداره‌ی رسانه‌های ایرانی خارج کشور و تلاش سیدمحمد خاتمی برای بازگشت به قدرت صحبت کرده است. کانال یوتیوب ایران اینترنشنال رو دنبال کنید: ***

  • چرا روح الله زم در آمدنیوز موفق شد؟

    چرا روح الله زم در آمدنیوز موفق شد؟ مسعود اخترانی تهرانی؛ روح_الله_زم در "آمدنیوز" شکل جدیدی از خبر رسانی را به جامعه معرفی کرد، زمین بازی تازه ای بود که روح الله از طریق ارتباطات خودش توانست مخاطبان زیادی را جذب کند.

  • ناظریان

    آقای ایران دوست اگر شما خیلی ادعای "کاربلدی" دارید, شما هم بروید یک کانال تلگرام سازماندهی کنید, ببینید چند نفر عضوش میشن. پر مدعایی کار سختی نیست, فقط یک کیبورد لازم دارد و بس. کانال تلگرامی چندین میلیونی قضیه ای دیگری است. البته این به شما ربطی ندارد که چگونه یک کانال تلگرامی چند میلیونی می شود, و چنین اثری از خود به جا می گذارد (آیا دیماه ۹۶ بدون "آمدنیوز" ممکن بود؟). شما فقط مواظب باشید تبدیل به "سوپاپ تخلیه" نشوید, یا احیانا به آخوندها * مجانی و غیره

  • ایراندوست

    اینبار هم بازی کثیف امنیتی‌‌ها در مقابل همدیگر و برای بقأ رژیم مرگ‌آفرین و بحران‌ساز حاکم بر ایران، یک قربانی دیگر داد ! مردی که عزم به سرنگونی رژیم در پی افشأ فساد و جنایت‌های آن میکرد، اسیر ساده‌اندیشی‌، کج فهمی‌ از رژیم و رویاهای انقلابیش شد. فکر میکرد با داشتن یک تلویزیون یا رسانه جمعی‌ میتواند کاری اساسی‌ بکند بدون آنکه ببیند آنها که اکنون وجود دارند چه گلی‌ بسر مردم ایران میزنند و دانسته یا نادانسته، سوپاپ تخلیه، مبارزه در راه تغییر و تحول عینی در جامعه هستند. اعدام زم، زهره چشم گرفتن از هر کسی‌ و صدائی است که جزم مخالفت با رژیم سنگدل و سفاک جمهوری اسلامی دارد ! این رژیم نظامی مذهبی‌ مافیایی بجز زبان زور، هیچ چیز دیگری نمیفهمد و از درک مطالبات مردم ایران در حوزه آزادی اجتماعی و عدالت اقتصادی، عاجز است ! اعدام زم، شهادت به صداقت او در مبارزه به شیوه شخصی‌ او دارد که همراه با محاسبات و ارتباطات اشتباه و اعتماد به خارجی‌‌ها بود، هرچند کسانی که در قتل او دست داشتند، دشمنان دوست‌نما و هموطنان ایرانیش بودند !

  • رحیم

    نگارنده مقاله فوق به موضوع مهمی اشاره دارد! در حقیقت موضوع حجاب و در کل، اسلام، ابزاری است برای غارت مردم و کشور، و همچنین ماندن در قدرت، که لازمه این غارت است. زم پسر، یک روزنامه نگار و فعال سیاسی بود. زم پدر، اما، تا زمانی که پسرش در خارج از کشور بود، و جانش در امان، از او اعلام برائت کرد. اما وقتی که اعدام شد، دهان به گلایه گشود، و از نبود عدالت و حقوق گفت. سخنی با زم پدر! آقای محمدعلی زم! رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی 41 سال است که این رویه لگدمال کردن حقوق مردم را برای خود دستورالعمل کرده است. ضمن همدردی برای از دست دادن پسرتان، که آزادیخواه و شجاع بود (عکس شما) در این سالها شما کجا بودید؟ چه تفاوتی است میان فرزاد کمانگر و پسر شما. فرزاد یک معلم بود که توسط رژیم فاشیستی که شما از آن سالها بهره دنیوی بردید، اعدام شد. هزار انگ و اتهام به او چسباندند. ولی چون کُرد بود، به راحتی شما، و دیگران همه آن اتهامهای دروغ را قبول کردید. امروز رژیم جری شده است. پایه‌های حکومتش لرزان شده است. دیگر به هر کسی (حتی خودی‌ترین‌ها هم) چنگ و دندان نشان می‌دهد. این فشار حداکثری اگر هیچ منفعتی برای مردم ایران نداشت، دستکم ذات کثیف رژیم را برای همگان برملا کرد. برای عافیت نشینانی که غم سایر مردمان تحت ستم این رژیم جنایتکار را نداشتند، و در شهرهای بزرگ زندگیشان را می‌کردند، مشخص شد که پیشه اصلی این رژیم از ابتدای سرکار آمدنش دروغ و ریا و دزدی و جنایت بوده است. و اما سخنی با آقای عبدالکریم سروش دباغ که خمینی را باسوادترین و مردمی‌ترین حکومت تاریخ ایران خوانده!! کاش آقای خمینی بی‌سواد بود، اما انسان بود.

  • "غذا نیست, ترس نیست"

    مردم اصلاح نمی خواهند, انقلاب کرسنگان در راه است.

  • حقیقتگو

    اصلاح ناپذیری حکومت حیون الله اسلامی که همچون نورخورشیدی هرروزه بربخت و اقبال مردم درخشیده است و یا به عبارت دیگر سیاهی نتها اصلاح پذیرشدن به سفیدی نبوده و نیست بلکه درصدد سیه کردن سفیدی هم بوده و می باشد!! اگرحکومت حیون الله اسلامی ضد موجودیت بشرایرانی قابل اصلاح نبوده و نیست ایا سیاست مردم دراین چهل ساله ازآخوندها و طلبه ها وسپاه وبسیج با اعامال مطیع گری و سکوت و تحمل زجروفقر به آنها محیطی تقدیم کرده است که به هیولاهای انچنانی برعلیه شان تبدیل شده اند قابل اصلاح است و یا خیر؟ اگر تره بارو سبزی فروشی اجازه دهد که هرآنچه دارند طعمه جانوران علف خوار شوند باید امیدی به اصلاح کردن سیاست حیوانات علف خوار داشت که دیگر دارو ندار تره بارفروش را طعمه نکنند و یا سیاست بی خیالی تره بارفروش را؟ درحقیقت محض سیاست مردم که دراصل مردمی یکپارچه نبوده اند چه درامور حفظ کشور و چه درامورکشورداری وچرا باید آخوند ها و پاسدارها و بسیج حکومت کنند به چنین فاجعه ای انجامیده است ...اگردرب منزلتان را بازمی گذارید و اقشاری دزد و چپاولگروجنایت گر به درون منزلتان وارد میشوند هرانچه که دارید برای خودشان برمیدارند و موجودیت ساده لوح تان راهم ضرب وشتم می کنند و فرزندانتان را بقتل میرسانند باید امید به اصلاح کردن اعمال این اقشار داشته باشید و ازآنها هم بخواهید محترمانه با شما رفتارکنند و یا شما هستید که نیاز به اصللاح کردن تان دارید که بااقدامات عملی و اساسی برعلیه این تعروض کننده گان بپا خیزید ؟...تعجب وحیرت اور است که جمعی هنوز امید به اصللاح کردن ذات و طبیعت گرک ها دارند که بله گوشت خوار نباشید و علف خوارشوید و حیوانات را آسوده بگذارید!!!در دعواهای روزمره خیابانی هم دو طرف باهم درگیرمیشوند یکی داد می زند هرچه صبور بودم و خوداری کردم طرف مقابل قلدرتروپرروتر شده است و دیگر حاضر نیستم تحمل کنم و با تمام قدرتم درمقابلش می ایستم ...درحقیقت محض مردم بوده وهستند که سیاست مطیع بودن و تحمل کردن زجروفقر و واگذاری کشور به قشون فرای تصورحیوان صفت حکومتی باید اصلاح شود ...

  • ۴۲ سال جنایت

    طنز تلخ روزگار اینکه : تاریخ تولد روح اله زم ۵ مرداد ۵۷ ذکر شده . در همان روزها بود که ناگهان روزنامه کیهان و سایرین با حروف بسیار درشت نام خمینی را تیتر صفحه اول کردند وبسیاری از مردم عادی می پرسیدند : این دیگه کیه ؟ .... و پدر به وجد آمده ، نام نوزادش را به نیت مرادش روح الله می گذارد ، غافل از آنکه چرخ روزگار چگونه طالعی بر این نام خوش یمن! رقم خواهد زد .