ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

نشست شورای حکام و سه مسیر محتمل برای پرونده هسته‌ای ایران

ایران و غرب دوباره به نقطه تلاقی بر سر پرونده هسته‌ای درازدامن جمهوری اسلامی رسیده‌اند، پرونده‌ای که دو دهه قدمت آن خساراتی به ایران وارد کرده که گستردگی آن بیش از هشت سال جنگ پرهزینه با عراق بوده است. با این حال علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی همچنان سرسختی نشان دادن را راه رستگاری می‌داند. اروپا و آمریکا هم که در دوره ترامپ از هم دور افتاده بودند اکنون به نقطه همراهی و اشتراک نظر رسیده‌اند. این خبری بد برای جمهوری اسلامی است.

یک سال پس از آنکه دونالد ترامپ، خروج آمریکا از برجام را اعلام کرد، ایران گام نخست برای کاهش تعهدات برجامی را برداشت. در اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ و پیش از آنکه این گام برداشته شود، ایران سندی رسمی در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ثبت کرد که در آن دلایل کاهش تعهدات برجامی و حقوق ایران ذیل برجام برای انجام اقدامات جبرانی در صورت تخلف طرف مقابل را ذکر کرده بود. اما شاید مهم‌ترین بخش این سند رسمی آنجا باشد که ایران اعلام کرد که در صورتی که «با هر مکانیسمی»، پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع شود، ایران از پیمان عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای یا همان ان‌پی‌تی خارج خواهد شد.

اما این نخستین بار نبود که ایران خروج از پیمان اشاعه تسلیحات هسته‌ای را به عنوان تهدیدی در مقابل سرنوشت برجام مطرح می‌کرد. چند روز پیش از آنکه ترامپ در اردیبهشت ۱۳۹۷، خروج کشورش از برجام را اعلام کند، علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران گفت که واکنش ایران به این تصمیم آمریکا خروج از ان‌پی‌تی ‌و «اقدامات تعجب‌برانگیز» خواهد بود.

این تهدید دبیر شورای عالی امنیت ملی البته به اجرا درنیامد. دونالد ترامپ چند روز بعد، خروج آمریکا از برجام را اعلام کرد ولی ایران در ان‌پی‌تی ماند و تازه یک سال بعد که دید مکانیسم‌های مالی اروپایی‌ها برای تضمین ادامه منفعت اقتصادی ایران از برجام کار نخواهد کرد، گام‌های کاهش تعهدات هسته‌ای را اجرایی کرد.

اما تفاوت سخنان شفاهی علی شمخانی با سند رسمی ثبت‌شده در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در آن است که آن سند قطعیت بیشتری دارد و به روشنی راه پیش روی ایران در صورت بازگشت ایران به قطع‌نامه‌های ذیل فصل ۷ شورای امنیت سازمان ملل را روشن می‌کند.

قطع‌نامه‌ای که آمریکا، فرانسه، آلمان و بریتانیا برای این نشست تدارک دیده‌اند نخستین همراهی گسترده اروپا و آمریکا پس از اقدام یک‌جانبه ترامپ برای خروج از برجام است. اقدامی که هم اهمیت نمادین دارد و هم در عالم واقعیت می‌تواند بحران هسته‌ای ایران را به نقطه ملتهب مانند پیش از برجام بازگرداند.

همه چیز از شورآباد و تورقوزآباد شروع شد

حال چرا این سند و ارجاع به سخنان مقام‌های ارشد ایرانی در مورد اقدام متقابل احتمالی در خرداد ماه ۱۴۰۱ اهمیت دوباره پیدا کرده است؟ موضوعی روی میز آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار دارد که اکنون خطر ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل را دوچندان کرده است.

در اردیبهشت ۱۳۹۷ یعنی همان زمانی که علی شمخانی برای دونالد ترامپ خط و نشان می‌کشید که اگر از برجام خارج شوی جمهوری اسلامی تو را غافلگیر خواهد کرد، جاسوس‌های اسرائیلی ۵۵ هزار سند سری و ۱۸۳ لوح‌فشرده برنامه محرمانه هسته‌ای جمهوری اسلامی را از انباری در شورآباد، روستایی در جنوب پایتخت ایران ربودند و به تل‌آویو منتقل کردند.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل این اسناد ربوده‌شده را به نمایش گذاشت. اسنادی که گرچه همه آن‌ها در دسترس پژوهشگران و روزنامه‌نگاران قرار نگرفته ولی آن‌هایی که منتشر شده نشان می‌دهد که ساختار برنامه نظامی هسته‌ای ایران پیش از سال ۲۰۰۳ چگونه بوده و ایران چه برنامه‌ای برای دستیابی به دانش فنی و تجهیزات مورد نیاز برای بخش‌های مختلف آن در دست داشته است.

اما اتفاق مهم‌تر در روز ۵ مهر ۱۳۹۷ رخ داد. در آن روز نتانیاهو در نشست سالانه سازمان ملل متحد از انبار هسته‌ای ایران در تورقوزآباد در جنوب تهران رونمایی کرد. مقام‌های ایرانی در ابتدا این ادعای نخست‌وزیر اسرائیل را مسخره کردند و حتی صداوسیمای جمهوری اسلامی از این انبار و روستای تورقوزآباد فیلمی تهیه کرد که بیشتر بر تحقیر نتانیاهو متمرکز بود و ادعای وجود فعالیت هسته‌ای را در آنجا رد می‌کرد.

اما گزارش محرمانه آمریکا و اسرائیل به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به موازات همین سخنرانی، اسناد مربوط به فعالیت هسته‌ای مخفیانه ایران در چهار مکان را اعلام می‌کرد که جمهوری اسلامی وجود آن‌ها را به آژانس اعلام نکرده بود.

ما در مورد سه مکان از این چهار مکان اطلاعاتی در دست داریم. یکی انبار تورقوزآباد، دیگری انبار شورآباد و سومی یک سایت هسته‌ای در حدفاصل شهرضا در استان اصفهان و آباده در استان فارس. مکان چهارم در مذاکرات بعدی ایران و آژانس حل شده است و بازرسان ابهامی در مورد آن ندارند ولی در بازرسی از سه سایت دیگر ذرات اورانیوم با منشأ انسانی کشف شد که ایران هنوز نتوانسته توضیحی درباره آن‌ها ارائه دهد.

ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در سه سال گذشته جلسات کارشناسی متعددی در مورد این سایت‌های اعلام‌نشده برگزار کرده‌اند. خبرگزاری رویترز در مورد دو سایت از این سه سایت مشکوک، از قول منابعش نوشته که ایران آن‌ها را در سال ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ پاک‌سازی کرده است. مشابه کاری که ایران بعدتر در سایت هسته‌ای پارچین و محل تست فیوز‌های انفجاری انجام داد و به همراه دیگر فعالیت‌های مشابه تا سال ۲۰۱۵ تحت سرفصل «ابعاد احتمالاً نظامی پرونده هسته‌ای ایران» یا همان پی‌ام‌دی روی میز آژانس بود.

مذاکراتی با حاصل جمع صفر

در یک سال و چند ماه گذشته و با روی کار آمدن دولت بایدن، مذاکرات برای احیای برجام آغاز شد. ایران از همان ابتدای مذاکرات، بسته شدن پرونده این سه سایت اعلام نشده را به برجام گره زد. مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم بارها متذکر شده است که این پرونده ابعاد فنی دارد و صرفاً با فشار سیاسی یا توافق سیاسی بسته نخواهد شد. این اشاره‌ای روشن به تغییر رویکرد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و مدیرکل آن نسبت به دوران مذاکرات برجام در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ است که پیش از اعلام توافق، یوکیا آمانو، مدیرکل وقت آژانس از مختومه شدن پرونده پی‌ام‌دی خبر داد.

 ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در چهار سال گذشته موارد اختلافی‌شان به تدریج بیشتر و بیشتر شده است. در اسفند‌ماه ۱۳۹۹، ایران توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی و قطع دسترسی بازرسان به فیلم‌های نظارتی در تاسیسات هسته‌ای را اعلام کرد. اقدامی که طبق قانون مصوب مجلس در آذرماه همان سال دولت موظف به انجام آن شده بود. بعدتر ایران و آژانس به این توافق دست یافتند که اگر برجام احیا شد، ایران این فیلم‌ها را به بازرسان تحویل خواهد داد.

در تابستان ۱۴۰۰ و پس از حمله پهپادی به کارخانه تسا در کرج، ایران تا چند ماه دسترسی بازرسان به این مجموعه را قطع کرد و اجازه بازرسی از دوربین‌ها و جایگزینی دوربین‌های تخریب‌شده با دوربین‌های جدید را نداد. ایران در کارخانه تسا، قطعات حساس سانتریفیوژهای نسل جدیدش را تولید می‌کرد. در آذرماه ۱۴۰۰ و پیش از آنکه نشست سه‌ماهه شورای حکام این نهاد برگزار شود، آمریکا و کشورهای اروپایی ایران را تهدید کردند که اگر امکان نصب دوربین در تسا فراهم نشود، قطع‌نامه شورای حکام اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. بعد از این تهدید، گروسی به ایران سفر کرد و با مقام‌های ایرانی توافق کرد که دوربین‌ها جدید جایگزین شوند.

اما به رغم اینکه موارد اختلافی با آژانس بر تعدادشان افزوده شده است یک پرونده وجود دارد که در مرحله بحرانی است. دلیل و توضیح ایران برای انجام فعالیت هسته‌ای در سه سایت مشکوک هنوز روشن نشده است. در آستانه نشست سه‌ماه آژانس در اسفند ۱۴۰۰، ایران و رافائل گروسی توافق کردند که ظرف سه ماه این پرونده را ببندند. بسته شدن این پرونده منوط به ارائه توضیح قابل قبول ایران بود.

ایران می‌گوید که در سه نشست کارشناسی به تمام سؤالات پاسخی فنی داده است. رافائل گروسی مدیرکل آژانس اما در گزارشی که برای نشست روز دوشنبه ۶ ژوئن، ۱۶ خرداد شورای حکام تدوین کرده نوشته که ایران پاسخ فنی معتبری در مورد این مکان‌ها و فعالیت‌‌هایش ارائه نداده است.

انتشار این گزارش در رسانه‌ها سبب شد تا آمریکا و سه کشور اروپایی، پیش‌نویس قطعنامه‌ای را برای نشست آتی شورای حکام آژانس تدوین کنند که در آن پاسخگویی فوری و بدون فوت وقت ایران به سؤالات آژانس درخواست شده است.

قطع‌نامه‌ای که آمریکا، فرانسه، آلمان و بریتانیا برای این نشست تدارک دیده‌اند نخستین همراهی گسترده اروپا و آمریکا پس از اقدام یک‌جانبه ترامپ برای خروج از برجام است. اقدامی که هم اهمیت نمادین دارد و هم در عالم واقعیت می‌تواند بحران هسته‌ای ایران را به نقطه ملتهب مانند پیش از برجام بازگرداند.

تا پیش از روی کار آمدن دولت بایدن، کشورهای اروپایی سیاست صبوری در مورد پرونده هسته‌ای ایران را پیشه کرده بودند. چرا که ترامپ به صورت عملی مانع اقدام‌های جبرانی اروپا برای نفع‌بری اقتصادی ایران از برجام بدون آمریکا شده بود و البته رئیس‌جمهوری در کاخ سفید نشسته بود که با اروپا میانه خوبی نداشت و پیش‌بینی‌ناپذیر بود. دستاورد یک سال و چند ماه همراهی آمریکا با اروپا در مذاکرات احیای برجام فعلاً به اینجا منتهی شده است که آن‌ها بتوانند بر اختلافات پیشین فائق آیند و مجدداً با صدایی واحد با ایران سخن بگویند. اتفاقی که می‌تواند کار را برای مقام‌های جمهوری اسلامی دشوار کند.

ایران در چندروز گذشته تلاش کرده با تهدید اروپا مانع از صدور قطع‌نامه در آژانس شود. سخنگوی وزارت خارجه در تهران از پاسخ قاطع و محکم ایران سخن گفت و حسین امیرعبداللهیان هم در تماس تلفنی با همتای روسیه‌ایش بر همین موضوع پای فشرد. اما به نظر نمی‌رسد تغییری در روند جلسه آتی شورای حکام اتفاق بیفتد و این قطع‌نامه صادر خواهد شد.

پس از قطع‌نامه چه می‌شود؟

حال بازگردیم به ابتدای مطلب. بن‌بست کنونی در برجام به سه شکل می‌تواند به «مرگ برجام» منتهی شود.

مسیر به غایت کوتاه

اگر همین فردا یکی از اعضای برجام عدم پایبندی بزرگ ایران به تعهداتش را به صورت رسمی به کمیسیون اجرایی برجام گزارش کنند. ظرف سه ماه می‌تواند برجام به تاریخ بپیوندند. این راهی است که در میانه آن مکانیسم ماشه فعال می‌شود و خودبه‌خود معماری برجام را فروخواهد ریخت.

مکانیسم ماشه در حقیقت اعلام ناکامی در رفع اختلافات بنیادین در برجام و حکم مرگ آن است.

سازوکارهای حل اختلاف برجام در بند ۳۶ و ۳۷ آمده است. به صورت خلاصه اگر یکی از طرفین اعلام کند که طرف مقابل به تعهداتش پایبند نبوده است، این موضوع به کمیسیون مشترک متشکل از نمایندگان سیاسی طرفین ارجاع داده می‌شود. در این کمیسیون که سطح آن می‌تواند وزرای خارجه اعضای آن باشد، ۱۵ روز فرصت برای رفع اختلاف وجود دارد. اگر اختلاف به قوت خود باقی ماند موضوع به هیات سه‌جانبه‌ای متشکل از ایران، شاکی و عضو بی‌طرف ارجاع داده می‌شود. آن‌ها ۳۰ روز (که البته قابل تمدید است) فرصت برای بررسی و رفع اختلاف دارند.

در پایان این روند اگر اختلاف باقی بماند، این اختلاف به عنوان «عدم پایبندی اساسی به تعهدات» خوانده می‌شود و مکانیسم ماشه فعال می‌شود. این یعنی کشور یا کشورهای شاکی می‌توانند پرونده را به شورای امنیتت سازمان ملل بسپرند. شورای امنیت هم ۳۰ روز برای حل اختلاف فرصت دارد و اگر ناموفق باشد به صورت خودکار و بی‌آنکه نیاز به رأی‌گیری باشد، قطع‌نامه ۲۲۳۱ لغو می‌شود و همه تحریم‌هایی که براساس این قطع‌نامه ملغی شده بودند دوباره باز می‌گردند. از جمله قطع‌نامه ۱۹۲۹ که شدیدترین رژیم تحریمی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران است.

مسیر نسبتاً کوتاه

راه‌ دوم که حدوداً چهار ماه تا مرگ برجام زمان می‌برد، اعلام ایران، آمریکا، اروپا و یا تروئیکای اروپایی برای ختم مذاکرات و پاپس کشیدن از ادامه آن است. در این صورت راه برای فعال شدن مکانیسم ماشه باز می‌شود. حدوداً سه ماه برای مکانیسم ماشه و یک ماه برای اجماع غرب برای فعال کردن این مکانیسم طول خواهد کشید و نهایتاً برجام به پایان می‌رسد.

مسیر نیمه دیپلماتیک-نیمه‌سیاسی

مسیر سوم اما به صورت مستقیم از شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌گذرد. این مسیری است که می‌تواند آغازش از روز دوشنبه ۱۶ خرداد باشد و ظرف شش تا ۹ ماه به مرگ برجام برسد.

طی شدن این مسیر به صدور دو قطع‌نامه سه‌ماهه شورای حکام نیاز دارد. قطع‌نامه اول همانی است که پیش‌نویسش را آمریکا و سه کشور اروپایی تدارک دیده‌اند و احتمالاً روز دوشنبه تصویب خواهد شد. این به آن معنا است که پرونده اختلاف ایران و آژانس بالاتر از همه امور این نهاد و در مرکز توجه قرار دارد. عدم تحقق خواسته‌های قطع‌نامه ۱۶ خرداد می‌تواند به صدور قطع‌نامه دیگری در نشست شهریورماه منجر شود که در بدترین حالت، ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل است. این راه را قبلاً اروپا و آمریکا یک بار طی کرده‌اند. صدور قطع‌نامه ۱۹۲۹ در سال ۱۳۸۹ از همین مسیر گذشت.

البته الزامی وجود ندارد که شورای حکام در نشست شهریورماه پرونده ایران را به شورای امنیت ارجاع دهد و توافقی سیاسی میان ایران و غرب می‌تواند این روند را متوقف یا تعلیق کند. در هر صورت اگر همه چیز در بدترین حالتش رخ دهد بین شش تا ۹ ماه بعد، بحران هسته‌ای ایران وارد فاز رویارویی ایران و غرب خواهد شد.

انتخاب راه سوم در شرایط کنونی به آن معنا است که غرب طولانی‌ترین راه را برای رویارویی با پرونده هسته‌ای به بن‌بست رسیده ایران انتخاب کرده است. البته طولانی بودن مفهومی نسبی است. این مسیر طولانی‌تر از فعال کردن مستقیم یا غیرمستقیم مکانیسم ماشه است ولی در مقایسه با تاریخ طولانی این پرونده، این چند ماه زمان قابل توجهی نیست.

در مورد سناریوهای برخورد ایران با وضع کنونی هم می‌توان مشابه همین روند را فرض کرد. ایران می‌تواند واکنشی تند نشان دهد و خروج از ان‌پی‌تی را اعلام کند، می‌تواند به توافقی موقتی با آمریکا دست یابد که این روند را طولانی‌تر یا تعلیق کند، می‌تواند از موارد اختلافی کنونی‌اش برای احیای برجام صرف‌نظر کند و به توافق برگردد. همه این سناریوها در دل خود چالش‌های بسیاری برای طرفین در پیش خواهند داشت.

در آبان ۱۳۹۸، زمانی که زمزمه‌های فعال شدن مکانیسم ماشه مطرح شده بود، عباس عراقچی، معاون سیاسی وقت وزارت خارجه ایران از تغییر احتمالی در دکترین هسته‌ای ایران گفته بود: «اگر پاداش ایران پس از این همه تعامل و مذاکره و همکاری با آژانس این باشد که دوباره تحت فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گیرد، این به‌معنای آن است که «دکترین هسته‌ای» ما اشتباه بوده است و ما باید سیاست و دکترین هسته‌ای خود را مورد بازبینی و بررسی مجدد قرار دهیم.»

این بیانی دیپلماتیک برای احتمال حرکت همه‌جانبه ایران برای تولید بمب اتمی است. مشخص نیست که سخنان آن زمان مذاکره‌کننده ارشد ایران بلوف سیاسی بوده یا گزینه‌های محتمل جمهوری اسلامی ولی در هر صورت شکست برجام غرب و ایران را در لبه رویارویی مستقیم قرار می‌دهد. تقابلی که می‌تواند هم رفتار ایران را تغییر دهد و هم سطح برخورد غرب را به نقطه‌ای بالاتر از تحریم‌های همه‌جانبه برساند.

حال باید دید که آیا پرونده هسته‌ای ایران به بحران جهانی فوری دیگری بدل خواهد شد یا طرفین به توافقی نصفه و نیمه دست خواهند یافت.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.