انفجار بندر رجایی و قصه تکراری جان ارزان کارگران
بندر رجایی سالهاست محل جنگ بنگاه و بنیادهای حکومتی است؛ از تایدواتر که در شکلی دیگر همچنان از استثمار کارگران در مناطق ویژه و واردات خارج از کنترل سود میبرد تا بنیاد مستضعفان که دستش به خون کارگران آلوده است.

ماموران امداد نجات در حال حمل باقیمانده کارگران سوخته
۴۸ ساعت پس از انفجار در بندر رجایی به عنوان بزرگترین اسکله حمل و نقل دریایی در استان هرمزگان همچنان حدس و گمان در باره علت و عامل آن ادامه دارد. در میان خبرهای ضد و نقیض مدیرعامل شرکت خدمات دریایی و بندری سینا وجود «محمولههای بسیار خطرناک» که تحت عنوان «کالای معمولی» وارد و انبار شده بود را تایید کرده است اما توضیحی در باره ماهیت این محمولهها نداده است.
شرکت خدمات دریایی و بندری سینا که محل وقوع انفجار مرگبار ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ بود از شرکتهای زیرمجموعه بنیاد مستضعفان است. ترکیب سهامداران این شرکت را که در وب سایت آن بزرگترین شرکت خدمات دریایی و بندری معرفی شده است، چند شرکت زیرمجموعه بنیاد مستضعفان تشکیل میدهند. در آخرین گزارش عملکرد هیئت مدیره برای سال مالی منتهی به اسفند ۱۴۰۲ سرمایه این شرکت ۲۴۹ میلیارد و ۵۱۱ میلیون تومان اعلام شده است.
سهامداران عمده این شرکت از مجموعه شرکتهای هلدینگ بنیاد مستضعفان به عنوان یکی از بنیاد بنگاههای زیرنظر رهبر جمهوری اسلامی، شرکت سیاحتی و مراکز تفریحی پارسیان (۴۶ درصد)، بنیاد مستضعفان (۲۱ درصد)، شرکت سرمایهگذاری کوثر بهمن (۱۰ درصد) هستند که ۷۷ درصد سهام را در اختیار دارند. از ۲۳ درصد سهام باقیمانده نیز ۱۷ درصد به سهامداران خرد کمتر از یک درصد، سه درصد به صندوق سرمایهگذاری اهرمی کاریزما، دو درصد به صندوق سرمایهگذاری پیشتازان و یک درصد به صندوق سرمایهگذاری اهرمی موج فیروزهای تعلق دارد.
شمار کارکنان شرکت خدمات دریایی و بندری سینا در پایان سال مالی ۱۴۰۲ نسبت به سال قبلتر (۱۴۰۱) ۲۷۲ نفر کاهش و به ۱۳۶۹ نفر تقلیل یافت. نکته قابل توجه که تنها دو نفر از کارکنان بخش اداری این شرکت قرارداد دائم داشتند. از ۱۲۴۶ شاغل در بخش عملیاتی این شرکت فقط ۹ کارگر دارای قرارداد موقت بودند و ۱۲۳۷ کارگر به واسطه شرکتهای پیمانکاری تحت عنوان برونسپاری مشغول به کار بودند. شمار کارگران این شرکت به تفکیک بندر اعلام نشده است اما در گزارش عملکرد سهم شرکت سینا از تخلیه بار کانتیری ۵۰ درصد کل واردات به ایران عنوان شده است. همچنین استقرار و راه اندازی سامانه نرمافزاری کنترل هوشمند محموله وارداتی در بندر رجایی به این شرکت واگذار شده است.
روزنامه دنیای اقتصاد هفتم اردیبهشت به نقل از وهاب حسینخانی مدیر ترمینال اوپکس بندر رجایی سهم این بندر در تجارت کانتینری را ۹۰ درصد کل تجارت کانتینری ایران عنوان کرد. به گفته حسینخانی «حدود ۵۵ درصد از مجموع صادرات و واردات کل کشور توسط این بندر انجام میشود. مجموع حجم صادرات و واردات از بندر رجایی نیز سالانه حدود ۱۰۰ میلیون تن گزارش شدهاست. محصولات و فرآوردههای نفتی، سهم عمده صادرات این بندر را تشکیل میدهند.»
گزارشهای رسمی منتشر شده سهم این بندر در واردات کالاهای اساسی را حدود هشت درصد حجم کل واردات اعلام کردهاند.
تمامی این گزارهها بیانگر اهمیت ویژه این بندر در واردات کالاهای صنعتی و به ویژه محمولههای شیمیایی و معدنی است.
یادآوری یک قصه تلخ؛ اسکلههای نامریی و مناطق آزاد تجاری
جنگ بر سر نظارت و یا بهتر کنترل اسکلهها و بنادر در ایران مساله تازهای نیست. در دهه ۸۰ خورشیدی مهدی کروبی در نقش رئیس مجلس شورای اسلامی برای نخستین بار وجود ۳۳ اسکله غیرقانونی را افشاء کرد. مسئولان وقت ستاد مبارزه با قاچاق کالا با بیان اینکه برخی از این اسکلهها در اختیار نهادهای نظامی و یا سازمان شیلات هستند، افشاگری کروبی را نادرست جلوه دادند. چند سال بعد محمود احمدینژاد در مقام رئیس دولت ادعایی مشابه کروبی را تکرار کرد و گفت برخی نهادها از اسکلههای غیرمجاز کالا قاچاق میکنند.
بندر رجایی به عنوان بزرگترین بندر ایران هیچگاه در شمار اسکلههای غیرمجاز نبود اما واگذاری آن به بهرهبرداران از سالها قبل محل کشمکش گروههای ذینفع در هیئت حاکمه جمهوری اسلامی بود. نخستین بار در سالهای آغازین دهه ۸۰ خورشیدی واگذاری بندر رجایی در دستور کار دولت وقت قرار گرفت. دی ۱۳۸۲ احمد دنیامالی، رئیس وقت سازمان بنادر و کشتیرانی که حالا بر مسند وزارت ورزش و جوانان نشسته است از تصمیم دولت برای واگذاری بهرهبرداری از این بندر به مدت ده سال به کنسرسیومی از شرکتهای داخلی و خارجی خبر داد. حمله محافظهکاران به مسئولان وقت مانع به سرانجام رسیدن این برنامه شد.
حدود یک دهه بعد در دولت محمود احمدینژاد واگذاری بهره برداری از بندر رجایی دوباره در دستور کار قرار گرفت. این بار شرکتهای متقاضی و نمایندگان مجلس دولت را به تخلف در واگذاری متهم کردند. مدیرعامل شرکت خدمات دریایی و بندری کاوه که به اجبار از مزایده کنار گذاشته شد، فروردین ۱۳۹۱ فاش کرد در نامهای محرمانه از سوی سازمان بنادر و کشتیرانی به او گفته شده بود «مصلحت نیست اپراتوری دوم بندر شهید رجایی به شرکت کاوه سپرده شود». شرکت کاوه که برنده مزایده شده بود به اجبار انصراف داد تا دولت بهره برداری از این بندر را به شرکت خدمات دریایی و بندری سینا از زیر مجموعههای بنیاد مستضعفان واگذار کند.
چند سال بعد عمر دولت محمود احمدینژاد به پایان رسید و مدافعان خصوصیسازی در دورههای قبل باردیگر به قوه مجریه بازگشتند. آنها از همان آغاز وعده کردند خصوصیسازی را با سرعت پیش ببرند. جهانگیری در مقام معاون اول رئیس دولت بهمن ۱۳۹۴ فاز سوم بندر رجایی را افتتاح کرد اما در باره واگذاری آن یا مشارکت اپراتور دوم سکوت کرد. مدیران وقت سازمان بنادر و کشتیرانی اما تاخیر در برگزاری مزایده را به کار کارشناسی بیشتر و فراهم شدن امکان مشارکت شرکتهای خارجی ربط دادند. نهایتا پس از وعدههای بسیار در مرداد ۱۳۹۶ معاون وقت وزیر راه و شهرسازی از امضاء تفاهمنامه با دو شرکت خدمات دریایی و بندری سینا و بتا برای بهرهبرداری پنج ساله ترمینالهای کانتینری بندر رجایی خبر داد.
شرکت خدمات دریایی و بندری بتا خود را سهامی خاص تعریف کرده است. در آگهی تغییرات بتا، اعضای هیئت مدیره از نمایندگان شرکتهای سیما مارین بندرعباس، کاروان اقیانوس شرق و شرکت حمل و نقل بین المللی ساحل بیکران آریا هستند. شرکت بتا را میتوان یکی دیگر از مصادیق شرکتهای هزار تو در ایران دانست. چرا که در زیرمجموعه شرکتهای عضو هیئت مدیره بتا، نام شرکت آموزش فناوری ساحل و فرا ساحل به چشم میخورد و در هیئت مدیره این شرکت هم تاید واتر خاورمیانه دیده میشود.
تاید واتر خاورمیانه به ظاهر به شرکت خصوصی سیما مارین بندرعباس واگذار شده است اما پیش از آن به دنبال کشمکشهای فراوان در میان صاحبان منفعت به زیرمجموعههای سپاه پاسداران، شرکت سرمایهگذاری مهر اقتصاد ایرانیان واگذار شده بود. شرکت سرمایهگذاری مهر اقتصاد ایرانیان سپس سهام خود را به مؤسسه مالی و اعتباری کوثر فروخت و این موسسه در یک معامله دیگر آن را به سیما مارین واگذار کرد. ترکیب سهامداران سیما مارین هم مجموعهای از شرکتهای درهم تنیدهای است که بعید نیست به بنیاد/ بنگاهها وصل باشند.
در باره تایدواتر نباید فراوش کرد که این شرکت نخستین بهرهبردار بندر رجایی بود که سالها بر سر فعالیت انحصاری آن در بندر رجایی میان صاحبان منفعت در هیئت حاکمه کشمکش وجود داشت و به ظاهر پس از ورود بهرهبرداران جدید، کنار گذاشه شد اما به واسطه شرکت بتا جای خود را در بزرگترین بندر ایران حفظ کرده است.
مناطق آزاد قتلگاه کارگران
هنوز هم شمار دقیق کشته شدگان در بندر رجایی معلوم نیست. مسئولان محلی میگویند احتمال دارد شمار کشته شدگان بیشتر شود. خانه کارگر، تشکلی که حکومت به نام کارگران ساخته میگوید کارگران قربانیان اصلی انفجار بودند. وزیر کار وعده پرداخت غرامت و مستمری به بازماندگان کارگران را میدهد اما در باره شرایط غیرانسانی تحمیل شده بر بیش از ۱۲ هزار کارگر شاغل در آن بندر چیزی نمیگوید.
بندر رجایی منطقه ویژه اقتصادی است و مطابق با قوانین ایران این مناطق از شمول قانون کار خارجند. در مناطق ویژه اقتصادی که عسلویه بارزترین نمونه آن است کارگران به خشنترین شکل استثمار میشوند. این مناطق به دلیل دست بازی که دولت برای پیمانکاران فراهم کرده به محل اجتماع کارگران ارزان و اغلب مهاجر از سایر نقاط ایران تبدیل شده است.
این چند جمله از رئیس کانون بازنشستگان کارگری بندرعباس که تا چند وقت قبل سرگرم چانه زنی برای سهم گرفتن خانه کارگر در زیرمجموعههای شستا بود، وضعیت کارگران اسکله را بهتر از هر چه توصیف می کند؛
قبلاً هم بارها هشدار داده بودیم که به ایمنی کارگران اسکله بیشتر توجه شود اما صدایمان را نشنیدند. اینجا کارگر هست که حتی کفش و کلاه ایمنی ندارد؛ فضای کار ناایمن است؛ خب همه اینها دست به دست هم میدهد و یک روز فاجعه بهبار میآورد. آدم متأثر میشود چرا چنین اتفاقاتی رخ میدهد؛ چرا کارگرانی که درگیر درآوردن یک لقمه نان هستند، اینطور قربانی میشوند، مگر چه گناهی کردهاند؟
اما آنچه که او و همقطارانش نمیگویند و دولت پنهان میکند این واقعیت است که دست بنیاد بنگاههایی چون سپاه و مستضعفان به خون کارگران بندر رجایی و سایر مناطق ویژه و آزاد آلوده است و دولت خدمتگذار آنها.
نظرها
نظری وجود ندارد.