پرونده زمینخواری کاظم صدیقی: او هم «عاقبت به خیر» شد
با اعلام رای پرونده زمینخواری امام جمعه تهران، او تبرئه و در مقام شاکی نشانده شد تا دست نماینده رهبر همانند همقطاران او شسته شود. به این بهانه مروری بر چند نمونه مشابه و مصونیت مجرمان اصلی.

کاظم صدیقی، امام جمعه تهران در صحن مجلس خبرگان رهبری
پرونده زمینخواری کاظم صدیقی و فرزندانش در حوزه علمیه خمینی به گفته سخنگوی قوه قضاییه به سرانجام رسیده است؛ یک سال زندان برای متهمان ردیف اول و دوم تمام مجازاتی است که دستگاه قضایی برای نردیکان امام جمعه تهران تعیین کرده است.
اصغر جهانگیر ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ بدون افشای نام دو محکوم پروندهای که به زمینخواری حوزه علمیه خمینی تهران به ریاست کاظم صدیقی مشهور شد، گفت:
چون خود متهمان اسناد تنظیمشده را ابطال کردند و سند اراضی مجددا بهنام حوزۀ علمیه صادر شده بود، رد مال منتفی شد.
قصه زمینخواری صدیقی که ریاست ستاد امر به معروف و نهی از منکر و نایب رئیسی شورای مدیریت حوزه علمیه تهران هم به او واگذار شده است، اسفند ۱۴۰۲ برای نخستین بار فاش شد. امام جمعه تهران با تاخیر سرانجام به وقوع فساد اذعان کرد اما آن را به «غفلت در تاسیس موسسه» تقلیل داد و مدعی شد از اعضای موسسه «اطلاعی نداشته» و «نباید اعتماد میکرد».
او همچنین ادعا کرد «موسسه منحل شد و ملک رسما به حوزه علمیه منتقل شده و به ثبت رسیده است».
اگر چه او نامی از موسسهای که انحلال آن را اعلام کرد، نبرد اما پیشتر فاش شده بود فرزندان او یک موسسه تجاری به نام «مؤسسه غیر تجاری پیروان اندیشههای قائم» تاسیس و باغی به مساحت ۴۲۰۰ متر را به نام آن ثبت کردهاند.
یاشار سلطانی، روزنامهنگاری که برای اولین بار زمینخواری صدیقی و فرزندانش را فاش کرد، به نقل از کارشناسان زمین و مسکن در تهران ارزش تقریبی آن را ۱۰۰۰ میلیارد تومان تخمین زد.
چه کسی اثر انگشت روضهخوان بیت رهبری را جعل کرد؟
حکم اولیه پرونده زمینخواری در حوزه علمیه خمینی تهران آنقدر مضحک به نظر میرسد که «وفاداران» به نظام در جبهه موسوم به «اصولگرایان» هم نسبت به آن موضع دارند. دادگاه اما به گفته سخنگوی قوه قضاییه بر مبنای شکایت کاظم صدیقی به اتهام دو تن از نزدیکان او رسیدگی و حکم به محکومیت یک ساله آنها داده است. نام این دو فرد تا به حال افشاء نشده است اما با توجه به اظهارنظرهای پیشین صدیقی و گزارش رسانههای داخل ایران یکی از این دو نفر کسی نیست به غیر از جواد عزیزی.
جواد عزیزی به همراه کاظم صدیقی، محمدحسین و محمدمهدی صدیقی فرزندان کاظم صدیقی و عادل محیسنی، مدرس حوزه علمیه خمینی تهران سهامدار، موسس و اعضای هیئت مدیره شرکت به ظاهر غیرتجاری که با نام «موسسه غیرتجاری پیروان اندیشههای قائم» بودند که بخشی از املاک واگذار شده به حوزه علمیه امام جمعه تهران را به این شرکت منتقل کردند.
عزیزی در دورهای که محمدباقر قالیباف بر کرسی شهرداری تهران نشسته بود، از مدیران او در منطقه چهار بود و برای یک دوره نیز ریاست اداره املاک منطقه چهار شهرداری را عهدهدار شد. رسانههای داخلی ایران پس از افشای ماجرای باغ ازگل بدون بیان جزئیات خبر دادند او در دوره حضور در شهرداری چند پرونده فساد مالی داشته است.
کاظم صدیقی که ادعا میکرد از ماجرای انتقال زمین اطلاع نداشته، پس از افشای این قصه بدون توضیح در باره گذشته جواد عزیزی به خبرگزاری فارس گفت:
....در چند ماه گذشته بالاخره بر اساس توافقهای داخل حوزه، به نتیجه رسیدیم که زمینه تأسیس مدرسه را جلو ببریم و بر اساس اعتماد قبلی به آقای جواد عزیزی، امور اجرایی را به ایشان سپردیم و قرار شد شرکتی به نام "پیروان اندیشههای قائم" تأسیس شود و در ادامه به پیشنهاد دوستان، قرار شد که قسمتی از زمینهای متعلق به حوزه برای ایجاد مدرسه، به این مؤسسه منتقل شود.
او فروردین ۱۴۰۳ عزیزی را متهم اصلی معرفی کرد:
این فرد بدون اطلاع بنده و دیگران ازجمله حاجآقای محسنی رئیس حوزه علمیه امام خمینی، شرکتی تأسیس کرد که ۱۰۰ درصد برخلاف اهداف و پیشنهادهایی بود که از ایشان خواسته شده بود و عملاً در این راستا، امضاهای بنده و دیگران ازجمله حاجآقای محسنی جعلشده است، از سوی دیگر، اطمینان نابهجا باعث شده که این فرد سهمبندیهایی در این شرکت انجام بدهد که بنده اطلاعی از آن نداشتم.
امام جمعه تهران و رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر که جایگاهی ویژه نزد رهبر جمهوری اسلامی دارد اما فراموش کرد در باره اثر انگشت و نه امضاء خود زیر یکی از اسناد این تخلف توضیح بدهد، همانطور که نقش دو پسر و عروس خود در این ماجرا را مسکوت گذاشت تا کامبیز نوروزی، حقوقدان در یک یادداشت به تاریخ ۹ فروردین ۱۴۰۳ بنویسد: «در سند واگذاری زمین فروشنده مدرسۀ علمیۀ امام خمینی به مؤسسۀ پیروان اندیشههای قائم که منتشر شده است، اثر انگشت آقای کاظم صدیقی وجود دارد. امضا نیست که جعل شده باشد. طبق مفاد سند ایشان شخصاً در دفترخانه حاضر شده است و نامی از کسی به عنوان وکیل او در سند وجود ندارد؛ بنابراین آقای صدیقی در ۱۶/۹/۱۴۰۲ میدانسته که مؤسسهای به نام پیروان اندیشههای قائم با سهامداری خود و دو پسرش وجود دارد و ادعای عدم آگاهی اصلاً مردود است.»
همین یادداشت کوتاه فاش میکرد موسسهای که به ادعای مالکان آن و امام جمعه تهران «غیرتجاری» و با هدف «آموزش جوانان» تاسیس شده بود، اهداف تجاری داشت و فقط ۳۵ روز قبل از ثبت سند انتقال باغ ۴۲۰۰ متری به ثبت رسید. علاوه بر این شرکت تازه تاسیس خانواده صدیقی و دوستان بدون پرداخت یک ریال ۴۲۰۰ متر باغ را صاحب شده بود.
کاظم صدیقی و رسانههای پشتیبان او اما منفعت را در این دیدند که جواد عزیزی که سابقه فساد مالی هم دارد را تنها متهم این پرونده معرفی کنند و از نقش «آقازاده»های رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر که در سخنانش بارها در باره «فقر و فساد» سخنوری کرده بود، چیزی نگویند.
خوابهای روضهخوان بیت رهبری
کاظم صدیقی به روضهخوان گریان هم شهره است. او برای حفظ جایگاه ویژهاش در قدرت در این سالها چند مرتبه سخنانی غیرقابل قبول حتی برای دینداران در وصف علی خامنهای به زبان آورده است. او اردیبهشت ۱۳۹۹ در صدا و سیما جمهوری اسلامی به نقل از فردی که به ادعای او « موفق به دیدار و صحبت رودرو با امام زمان» شده بود، گفت امام زمان، لقبی که در شیعه به دوازدهمین امام شیعیان که غایب است و روزی دوباره ظهور خواهد کرد، داده شده، در پاسخ به پرسش «حضرت آقا (رهبر جمهوری اسلامی) در نظر شما چطور است؟ فرمودند ایشان از مایند».
او پیشتر در مهر ۱۳۹۸ گفته بود: «خدا در وجود رهبری تجلی کرده است». تیر ۱۳۹۱ هم صدیقی به نقل از یک «روحانی مورد اعتماد» نقل کرده بود خامنهای «بارها خدمت حضرت تشرف داشته ولی نشناخته است» و آخرین امام شیعیان «رهبری را به نام خود دعا میکند».
در یک نقل قول دیگر صدیقی به نقل از یک «منبع موثق» ادعا کرده بود: «در خواب دیدند که حضرت امام زمان در مجلسی حضور داشتند، علمای بزرگ اسلام هم در خدمت آقا امام زمان بودند، آیتالله خامنهای وارد شدند و امام زمان جلوی پای ایشان تمام قد بلند شدند و برای ایشان جایی برای نشستن باز کردند. در خواب یا مکاشفهای ایشان خطری را نسبت به انقلاب پیشبینی کرده بودند و به مقام معظم رهبری پیغام دادند که خطری را نسبت به انقلاب پیشبینی کردهاند و توصیه صدقه و دعاهای خاص را به ایشان کردند و فرمودند آنچه از من ساخته بود نیز انجام دادم.»
مدح و غلوهای او فقط شامل رهبر جمهوری اسلامی که همواره صدیقی را به مراسم مذهبی ویژه راه میدهد، نیست. مصباح یزدی، از نظریهپردازان خشونت در جمهوری اسلامی که مدرسه مذهبی خمینی در قم را در اختیار داشت، روح الله خمینی، نخستین رهبر جمهوری اسلامی و چند مرجع تقلید شیعه دیگر هم مورد «لطف ویژه» امام جمعه تهران بودند. او در وصف مصباح یزدی گفته بود هنگام «غسل» او چشمش را باز کرد و دوباره بست. بعدتر هم مدعی شد مصباح یزدی دو هفته پیش از مرگ، از مرگ خود اطلاع داشته است: «بر ما خیلی سخت میگذشت. ایشان که دید ما بسیار ناراحت هستیم، چشمشان را باز کردند و فرمود ناراحت نباشید. این ناراحتی تا دو هفته است و بعد از دو هفته باغ وسیعی برای ما تدارک دیده شده که ما را به آنجا میبرند. این دلداری را به ما داد و دقیقا دو هفته بعد همه چیز تمام شد. یعنی ایشان از زمان فوتشان خبر داشتند و جایگاهشان را هم به ایشان نشان داده بودند.»
رویداد ۲۴ دی ۱۳۹۹ با انتشار چند نقل قول غلو آمیز و غیرقابل پذیرش از زبان صدیقی، نوشت: «سی سال قبل از وفات آقای بروجردی فردی در خواب میبیند که امام خمینی با شمشیر سر محمدرضا پهلوی را جدا میکند».
معلم اخلاق «محراب و منبر» چون به خلوت میرود غارت میکند
کاظم صدیقی آنطور که در وب سایت «پایگاه حفظ، نشر، اطلاعرسانی آثار آیتالله شیخ کاظم صدیقی» دیده میشود علاوه بر حوزه علمیه خمینی که متعلق به خود اوست، در دانشگاه «امام صادق»، دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتی شریف و مسجد جامع ازگل منبر «درس اخلاق» داشته است و دارد.
در این پایگاه متن ۱۸۹ جلسه درس اخلاق او در حوزه علمیه خمینی تهران که به روایت گزارشهای منتشر شده یک مجتمع «لوکس» در ازگل، از نواحی منطقه یک تهران در تجریش است، در دسترس است. علاوه بر این او در مناسبتهای مذهبی هم همواره دیگران را به «اخلاق» و «تقوا» فراخوانده و در نمازجمعه به «تحمل» فقر و «چشم پوشی» از ثروت مادی توصیه کرده است.
یک نمونه سخنان او در نمازجمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۹ است که با اذعان به رنج بردن شهروندان از افزایش قیمت کالاها به آنها توصیه میکند: «در این رنجها سیمتان وصل باشد. باید رنجتان هدفدار باشد تا تخریب به وجود نیاورد و ویرانگر نباشد». و در ادامه خواهان «تبعیت از امام» میشود.
صدیقی در بخش دیگری از سخنانش میگوید چون مطلع است که خدا او را زیرنظر دارد «همیشه دست و پای خود را جمع میکند» و «بیملاحظه زندگی نمیکند». او سپس ادعا میکند بر اساس تجربه اعتقاد دارد «خدا خودش رزق من را پیشبینی کرده و کسی نمیتواند در آن دست ببرد».
امام جمعه تهران در پایان مردم را به «مقاومت» در برابر فقر دعوت میکند و «رفتن به بهشت» را پاداش «تحمل» میخواند تا بگوید: «از بیرون فشار میبینید، از درون سختی میبینید پرس میشوید باید مقاوم باشید باید استقامت کنید باید مقابله کنید با مشکلات، باید سنگر را خالی نکنید. باید از جبهه فرار نکنید، زندگی جبهه است جنگ با فقر است».
یک نمونه دیگر سخنان او در اسفند ۱۴۰۲ است که «مشکلات معیشتی و بی آبی» را ثمره «نداشتن تقوا» میداند و میگوید: «اگر مردم مومن بودند و تقوا داشتند و گرفتار هوی و هوس نمیشدند، دچار مشکلات معیشتی و بیآبی نمیشدند».
امام جمعه تهران ۹ تیر ۱۳۹۷ هم در سخنانی مشابه، همزمان با اذعان به بیکاری، رکود، کمبود کالا و گرانی، دولت وقت را مسئول شرایط دانسته و به مردم توصیه کرده بود «در برابر مشکلات اقتصادی که امتحان الهی است، مقاومت کنند».
او که در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد مردم را به «خوردن اشکنه» برای مقاومت در برابر تحریمها دعوت کرده بود، در دوره ریاستجمهوری حسن روحانی کارگزاران قوه مجریه را مسبب وضعیت اقتصادی نابسمان خواند، با رسیدن ابراهیم رئیسی به ریاست قوه مجریه بار دیگر به تنظیمات قبل بازگشت. سخنان او پس از حذف ارز ترجیحی در بهار ۱۴۰۱ که نرخ تورم را به بالاترین سطح رساند، چرخش «معلم اخلاق» مقرب خامنهای را به خوبی نشان میدهد.
کاظم صدیقی ۶ خرداد ۱۴۰۱ حذف ارز ترجیحی و افزایش قیمت کالاها را «امتحان الهی» خواند. او ابتدا به نقل از ششمین امام شیعیان گفت فقر «باعث آزرده شدن روحها میشود. فردی که قدرت خرید کمی دارد و به مایحتاج زندگی دسترسی ندارد، افسردگی پیدا میکند و مشکلات اجتماعی و اخلاقی از این طریق به وجود میآید»، اما بلافاصله افزود: «گرانی امتحان است. نابرده رنج گنج میسر نمیشود. اگر کسی راهی بلد است، ارائه کند، در غیر این صورت بنده با توجه به شناختی که از آیت الله رئیسی دارم، باید بگویم که او با همه وجود خود در خدمت مردم است.»
مصونیت نمایندگان خامنهای
کاظم صدیقی نخستین نماینده رهبر جمهوری اسلامی و امام جمعه آلوده به فساد نیست که از مجازات مصون مانده است. در سالهای گذشته خامنهای پس از فاش شدن آلوده بودن برخی از نمایندگانش، مجبور به عزل آنها شد.
محمدنقی لطفی، امام جمعه ایلام مهر ۱۳۹۷ پس از اعتراضهای بسیار به اشرافیگری از مقام خود کناره گرفت. پیش از او در فروردین همان سال زینالعابدین قربانی امام جمعه رشت در پی افشای مشارکتش در پروژه تجاری آدینه برکنار شده بود.
اسدالله ایمانی، امام جمعه شیراز هم پس از نزدیک به دو سال کشمکش با گروهی از «عدالتخواهان» که به صدور حکم محکومیت برای افشاگران انجامید، اردیبهشت ۱۳۹۷ مجبور شد در نامهای به خامنهای استعفاء کند.
تیر ۱۳۹۷ حسن ترابی امام جمعه بروجرد که به اداره کانونهای فساد و مافیا متهم بود تحت تاثیر فشار عمومی کنار گذاشته شد. علی مرادی، امام جمعه تکاب هم در دهه ۹۰ به اتهام فساد و کارچاقکنی کنار گذاشته شد.
عبدالکریم عابدینی، امام جمعه قزوین از دیگر نمایندگان مستعفی خامنهای در سالیان اخیر است. او زمستان ۱۴۰۳ پس از افزایش تنش میان تهران و باکو کنار رفت اما پیشتر در ماجرای زمینهای هفتسنگان نام او به عنوان مالک یک قطعه زمین با سازه مطرح شد. اسناد منتشر شده نشان میداد او با نفوذ در شهرداری مانع تخریب سازه غیرمجاز شده است.
ویژهخواری نمایندگان ولیفقیه و تصرف اموال عمومی البته امری تازه نیست. از همان آغاز استقرار جمهوری اسلامی بخش بزرگی از اموال مصادره شده به بنیادهای حکومتی و مذهبی واگذار شد که نمایندگان رهبر جمهوری اسلامی بر راس آنها بودند. پرونده محمد یزدی و محمد امامی کاشانی و همچنین عباس واعظ طبسی از مشهورترین نمونههای فاش شده از ویژهخواری نمایندگان رهبر جمهوری اسلامی هستند که پیگرد آنها در دستگاه قضایی مسکوت ماند.
واعظ طبسی والی خراسان بود که به واسطه مدفن امام هشتم شیعیان و آستان قدس رضوی امپراتوری تجاری و مالی گستردهای را در اختیار داشت. پس از مرگ او، خامنهای ابتدا ابراهیم رئیسی را متولی امپراتوری مالی آستان قدس کرد. از فروردین ۱۳۹۸ احمد مروی، از شاگردان علی خامنهای که پیشتر مسئول دفتر رهبری در استان قم بود، به تولیت این هلدینگ غولپیکر گماشته شد.
امامی کاشانی که تا سال ۱۴۰۲ یکی از امامان جمعه تهران بود و پنج دوره بر کرسی مجلس خبرگان نشست تحت عنوان بنیاد توانبخشی و مدرسه عالی مطهری مالکیت مجتمع معادن دهبید در شهرستان آباده، معدن مرمریت قاسم ذغالی در شهرستان ابرکوه و همچنین معادن خاک نسوز سنگ رود واقع در استان گیلان را با مجوز وزارت صمت در اختیار گرفت. او سال ۱۴۰۲ فوت کرد اما فرزندان و نزدیکانش همچنان مالک معادن سنگهای تزئینی هستند.
محمد یزدی که سالها بر مسند ریاست قوه قضاییه نشست، به گفته عباس پالیزدار، عضو هیئت تحقیق و تفحص از قوه قضاییه «پروندهای به قد او دارد». پالیزدار بابت افشاگریهایش به زندان رفت اما چند سال بعد، در پاییز ۱۴۰۳ بار دیگر گفت خانواده یزدی لاستیک دنا را برای خودشان برداشتند و پسر او سه هزار هکتار از اراضی جنگلهای شمال را تصاحب کرده است.
خانه موریانه فساد کجاست؟
فساد کارگزاران حکومت اسلامی آنقدر عیان و گسترده است که نظام توان کتمان آن را ندارد. بنیاد/ بنگاههای زیرنظر رهبر، «آقازاده»های کارگزاران هر دو جناح حکومت، راندهشدگان و بازنشستگان صاحب منصب و اکثریت وفاداران به نظام به شکلی آلوده به فسادند. نهادهای ناظر و متولی مبارزه با فساد مالی، از جمله قوه قضاییه آنقدر در زدوبند و چشمپوشی از رانت و غارت خواص نظام شریک و همدست شده که حتی اگر اراده برخورد با فساد مالی را هم داشته باشد و رهبر مجوز این اقدام را بدهد، نمیتواند گامی بنیادین بردارد، مگر همین راهی که در پیش گرفته است؛ برخورد با متهمان ردیف چندم که محکومیتشان برای نظام خطرناک نیست.
چند سال پیش، شهریور ۱۳۹۵ اسحاق جهانگیری در مقام معاون اول رئیس دولت گفته بود اگر با موریانه فساد اقتصادی برخورد نشود «نظام از بین میرود». پیش از او احمد توکلی، نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی فساد اقتصادی را جدیترین تهدید نظام دانسته بود.
قوه قضاییه در دهه ۹۰ پس از افشای مجموعهای از پروندههای فساد مالی و اختلاس از تشکیل شعب ویژه برای رسیدگی به این پروندهها خبر داد. علی خامنهای هم در کلام خواهان رسیدگی «عادلانه» و «بدون تبعیض» به فساد اقتصادی شد. در عمل اما راه بر رانتخواری و فساد مالی کارگزاران حکومت بسته نشد. پرونده چای دبش متاخرترین پرونده فساد مالی رسیدگی شده در قوه قضاییه شاهدی است بر مصونیت کارگزاران از مجازات متناسب با جرم. رضا فاطمی امین و جواد ساداتینژاد در مقاوم وزیر صمت و جهادکشاورزی به ترتیب به یک و دو سال حبس محکوم شدند در حالی که مدیران میانی تحت فرمان آنها پنج تا هفت سال حبس نصیبشان شد.
خامنهای سال ۱۳۹۳ در پاسخ به درخواست ارسال پیام برای همایش «ارتقای سلامت نظام اداری و هفته ملی مقابله با فساد»، گفته بود: «این سمینار و امثال آن بناست چه معجزهای بکند» و «چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمیگیرد که نتیجه را همه بطور ملموس مشاهده کنند». این موضع درست اما از زبان عالیترین مقام جمهوری اسلامی که فرزند خود او و نمایندگانش به فساد آلودهند و مصون از پیگرد قضایی، طنز تلخ و رفع مسئولیت از سرمنشاء فساد و خانه موریانهای خطرناک بود تا فرمان مبارزه جدی با فساد. واقعیت اینکه او اگر ذرهای در مبارزه با فساد کارگزاران جدی بود و ترس از فاش شدن پرونده بستگانش نداشت باید پیش از مداخله قوه قضاییه، روضهخوان محبوب خود را عزل میکرد، همانگونه که چند امام جمعه کم زور را مجبور به استعفاء کرده بود. قوه قضاییه به تاسی از او نه تنها کاظم صدیقی را مجازات نکرد که او را در جایگاه شاکی و دادخواه نشاند.
نظرها
نظری وجود ندارد.