خلیج فارس: تداوم یک نام تاریخی در منابع غربی
حسین نوشآذر ـ نام «خلیج فارس» از دوران باستان تا امروز در متون کلاسیک، سفرنامههای اروپایی، نقشههای تاریخی و منابع علمی غرب بهطور مستمر ثبت شده است. هرودوت، استرابون، بطلمیوس، مارکوپولو، لودویکو دی وارتما، پدرو تکسیرا و دیگران این نام را بهکار بردهاند، و نقشهنگارانی مانند مونستر و اورتلیوس آن را تثبیت کردهاند. تلاشهای سیاسی معدود، مانند اقدام رودریک اوون در ۱۹۵۷ برای ترویج نام «خلیج عربی»، با شواهد تاریخی و علمی همخوانی ندارد و نام «خلیج فارس» همچنان معتبر است.
به گزارش آسوشیتدپرس به نقل از دو مقام ناشناس آمریکایی، دونالد ترامپ در سفر آتی خود به عربستان سعودی قصد دارد خلیج فارس را «خلیج عربی» یا «خلیج عرب» بنامد. کاخ سفید و شورای امنیت ملی آمریکا در این باره اظهارنظری نکردهاند.
نام «خلیج فارس» بهعنوان شناسهای تاریخی و جغرافیایی برای این آبراه استراتژیک، در منابع غربی از دوران باستان تا امروز بهطور مستمر بهکار رفته است. این نام در متون کلاسیک، سفرنامههای جهانگردان اروپایی، نقشههای تاریخی و منابع علمی مدرن غرب بارها ثبت شده و نشاندهنده اجماع گسترده بر این نامگذاری است. تلاشهای معدود برای تغییر این نام، که عمدتاً از سالهای دهه ۱۹۶۰ به بعد و با انگیزههای سیاسی صورت گرفته، با شواهد تاریخی و علمی همخوانی ندارد. این اسناد و مدارک، جایگاه تاریخی و جهانی نام «خلیج فارس» را تأیید میکنند. در ادامه، شواهد این موضوع در چهار بخش بررسی میشود.
متون کلاسیک غرب
نویسندگان و جغرافیدانان برجسته یونان و روم باستان به صراحت از نام «خلیج فارس» یا معادلهای لاتین و یونانی آن استفاده کردهاند. هرودوت، مورخ یونانی (۴۸۴–۴۲۵ ق.م)، در کتاب تاریخ خود این آبراه را «پرسیکوس سینوس» (به معنای خلیج فارس) نامیده است. استرابون[۱] ، جغرافیدان یونانی (۶۳ ق.م–۲۴ م)، در اثر جغرافیا از آن بهعنوان «خلیج پارسی» یاد کرده است. همچنین، بطلمیوس، جغرافیدان قرن دوم میلادی، در کتاب جغرافیا نام «سینوس پرسیکوس» را بهکار برده که معادل لاتین خلیج فارس است. این اسناد نشاندهنده قدمت و تداوم این نام در متون کلاسیک غربیست.
سفرنامههای جهانگردان اروپایی
جهانگردان اروپایی در قرون میانه و دوره مدرن نیز نام «خلیج فارس» را در توصیف این منطقه بهکار بردهاند. مارکوپولو در قرن سیزدهم، هنگام توصیف جزیره هرمز، این آبراه را «خلیج فارس» نامید و بر اهمیت تجاری آن تأکید کرد. لودویکو دی وارتما[۲] در اوایل قرن شانزدهم، پیش از تسلط پرتغالیها، آن را «دریای پارس» خواند. ژان شاردن، جهانگرد فرانسوی در قرن هفدهم، بارها در سفرنامهاش از «خلیج فارس» نام برد و آن را بخشی از قلمرو ایران دانست.
پدرو تشیرا، تاجر پرتغالی در قرن هفدهم[۳] ، در سفرنامه خود این آبراه را «خلیج فارس» نامید و به اهمیت استراتژیک آن اشاره کرد. همچنین، دن گارسیا دسیلوا تروا،[۴] سفیر اسپانیا در دوره صفوی، در سفرنامهاش از همین نام استفاده کرد و جغرافیای این منطقه را با دقت توصیف کرد. این اسناد نشاندهنده پذیرش گسترده نام «خلیج فارس» در میان اروپاییان آن دوره است.
نقشههای تاریخی و تثبیت نام خلیج فارس
نقشهنگاران برجسته اروپایی نیز بهطور مداوم از نام «خلیج فارس» در آثار خود استفاده کردهاند. سباستین مونستر، نقشهنگار آلمانی در قرن شانزدهم، در دو نقشه خود این منطقه را «خلیج فارس» نامگذاری کرد. جاکومو گاستالدی در سال ۱۵۴۸، با ترسیم اولین نقشه مدرن ایران، این آبراه را «دریای پارس» خواند. همچنین، آبراهام اورتلیوس، نقشهکش بلژیکی، در نقشه خاورمیانه خود در سال ۱۵۹۵، نام «خلیج فارس» را بهکار برد. این نقشهها گواهی بر قدمت و رواج این نام در جغرافیای تاریخی هستند.
ادبیات مدرن و منابع علمی
در دوران مدرن، نام «خلیج فارس» همچنان در منابع علمی و ادبیات غرب مورد تأیید بوده است. کارستن نیبور، جهانگرد و نقشهبردار دانمارکی، در نوشتههای خود در سال ۱۷۶۲ بهطور مداوم از «خلیج فارس» نام برد. پیوتر استاینکلر، استاد دانشگاه هاروارد، در همایشی تأکید کرد که این نام در متون علمی اروپا و آمریکا کاملاً بهرسمیت شناخته شده است. با این حال، رودریک اوون در کتاب خود در سال ۱۹۵۷ تلاش کرد نام خلیج عربی را ترویج دهد.
اوون نویسنده و کارگزار بریتانیایی بود که در اواسط قرن بیستم فعالیت میکرد. اطلاعات دقیقی درباره زندگینامه کامل او در دسترس نیست، اما به دلیل نگارش کتاب «حبابهای طلایی در خلیج عربی» (Golden Bubble in the Arabian Gulf) در سال ۱۹۵۷ شناخته شده است. در این کتاب، اوون نام «خلیج عربی» را به جای «خلیج فارس» به کار برد و در همان حال اذعان کرد که در تمام اسناد و نقشههای تاریخی پیشین، این آبراه به نام «خلیج فارس» ثبت شده است. این اقدام او بیشتر به انگیزههای سیاسی مرتبط با روابط بریتانیا و کشورهای عربی در آن دوره نسبت داده میشود. اوون در مقدمه کتابش اشاره میکند که در طول اقامتش در سواحل جنوبی خلیج فارس (مانند بحرین)، به این نتیجه رسیده که نام «خلیج عربی» مناسبتر است.
پانویس:
[۱] استرابون (۶۴ یا ۶۳ پیش از میلاد – حدود ۲۴ پس از میلاد) جغرافیدان و تاریخنگار یونانی بود که در دوران حکومت آگوستوس میزیست. او بیشتر برای نگارش کتاب «جغرافیا» مشهور است، یک دانشنامهٔ ۱۷ جلدی که توصیفی جامع از سرزمینها و اقوام شناختهشده در جهان باستان ارائه میدهد و منبعی ارزشمند برای مطالعهٔ جغرافیا، فرهنگ و تاریخ آن دوران محسوب میشود
[۲] لودویکو دی وارتما (Ludovico di Varthema) جهانگرد و ماجراجوی ایتالیایی قرن ۱۶ بود که به خاطر سفرهای گستردهاش به خاورمیانه، هند و آسیای جنوب شرقی شناخته میشود. او در حدود سال ۱۴۷۰ در بولونیا متولد شد و سفرنامهاش، «Itinerario»، شرح مفصلی از مشاهداتش در مورد فرهنگها، ادیان و تجارت مناطق مختلف ارائه میدهد. وارتما به دلیل توصیف دقیق جغرافیایی و اجتماعی، از جمله خلیج فارس که آن را با همین نام ذکر کرد، در تاریخ جهانگردی اهمیت دارد.
[۳] پدرو تیشیرا (Pedro Teixeira) تاجر و جهانگرد پرتغالی قرن هفدهم بود که به خلیج فارس سفر کرد و در سفرنامهاش با نام «خلیج فارس» (Persian Gulf) از آن یاد کرد. مشاهدات او دربارهٔ موقعیت استراتژیک و تجاری این منطقه، امروزه به عنوان یکی از اسناد تاریخی مهم در تأیید نام تاریخی این آبراه محسوب میشود.
[۴] سفرنامه دن گارسیا دسیلوا فیگوئروا (Don García de Silva y Figueroa)، سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس صفوی، با عنوان "کمیتهای از سفر به ایران" (Comentarios de la embajada al rey de Persia) شناخته میشود. این سفرنامه یکی از منابع مهم تاریخی درباره ایران عصر صفوی است و در آن به توصیف جغرافیا، سیاست، فرهنگ و مناسبات ایران با اروپا پرداخته شده است. فیگوئروا در سفرنامه خود به نام تاریخی «خلیج فارس» اشاره کرده و موقعیت استراتژیک این منطقه را شرح داده است. مشاهدات او از تجارت و جغرافیای خلیج فارس در اسناد تاریخی اهمیت ویژهای دارد.
نظرها
نظری وجود ندارد.