برجستهتر شدن نقش عاملهای جهانی مختلف در درگیری بر سر برنامهی هستهای حکومت ایران
ممکن است روند درگیری بر سر برنامهی هستهای از مسیر تهران−واشنگتن از طریق مسقط، به مسیر دیگری بیفتد که از پایتختهای اروپایی، مسکو و ریاض هم عبور کند.

ایران، آمریکا و برنامه هستهای ـ عکس از Shutterstock
ترامپ با این ادعا پا به کاخ سفید نهاد که در ظرف مدت کوتاهی چند مسئله را حل میکند، از جمله جنگهای اوکراین و غزه را، و درگیری بر سر برنامهی هستهای حکومت ایران را. در هیچ کدام از این کارها موفق نشده است. او همواره کوشش کرده خودش را در کانون همهی مسائل قرار دهد و مسائل جهانی را تا این حد ساده کند که وانمود کند برای رفع آنها در یک طرف هر مسئلهای ارادهی او وجود دارد و در طرف دیگر کسی یا گروهی که او با زور هم که شده آنان را پس خواهد زد. آنچه او نمیبیند، واقعیتهای ژئوپلتیکی پیچیده است، ارتباطهای جهانی است، این است که هر مسئلهای بافتاری (context) دارد که خود مجموعهای از عاملهاست و پرداختن به مسئله بدون پرداختن به آن عاملها ممکن نیست.
در همهی مسئلههایی که ترامپ خودمحورانه قصد حلشان را داشت، به تدریج بافتار آنها جلوهگری کرد و عاملهایی رخ نمودند که نشان دادند قضایا به آن سادگی نیستند که در کلام رئیس جمهوری آمریکا در قالب چند جمله درمیآیند. با حمایت بیدریغ از اسرائیل و تأکید بر خروج فلسطینیان از غزه تنها بر شدت نسلکشی افزوده شد؛ با تشر به زلینسکی، رئیس جمهوری اوکراین و ابراز لطف به پوتین، هیچ گرهی از کار جنگ اوکراین گشوده نشد؛ در مورد برنامهی هستهای دولت ایران هم پیامِ یا جنگ یا پذیرش شرطهای کاخ سفید مشکلی را حل نکرد.
جلوهگری نقش عاملهای دیگر
ابتدا چنین تصور میشد که دولت ایران با شکستهایی که در منطقه خورده، ضعفی که از نظر پدافند هوایی دارد، و بحران اقتصادیای که کشور را به آن دچار کرده، از خود در برابر آمریکا انعطاف بیسابقهای نشان دهد. چنین هم نیز شد اما نه در آن حدی از مسیری که برنامهی هستهایش در آن پیش میرفت، منحرف شود.
هفته پیش رسانهی The American Conservative (محافظهکار آمریکایی) در پایان تحلیلی دربارهی مذاکرات هستهای واشنگتن و تهران نوشت:
مذاکرات بین ایالات متحده و ایران در حال پیشرفت است و برای اولین بار از زمان خروج آمریکا از توافق هستهای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، امید به یافتن یک راهحل مسالمتآمیز و دیپلماتیک وجود دارد. اما به نظر میرسد همه چیز به خط قرمز ایران و تمایل آمریکا برای اجازه دادن به ایران جهت غنیسازی اورانیوم برای اهداف صلحآمیز در خاک خود، بستگی دارد.
آنچه اینک در مورد ستیز بر سر برنامهی هستهای ایران پرجلوه شده، نقش عاملهای دیگری است که میخواهند به شیوهی خود در حل مسئله مؤثر باشند. قالب مسئله، ایران-آمریکا یا ایران−آمریکا و اسرائیل نیست.
در منطقه، عربستان، امارات، قطر و نیز ترکیه نمیخواهند حل مسئله به گونهای باشد که مسئلههای تازه را ایجاد کند. ریاض رابطهی دیپلماتیک فعالی با تهران برقرار کرده و میخواهد به موازات عمان، برای حل مسئلهی هستهای میانجیگری کند. عربستان کنترل صلحآمیز مسئله را به نفع تلاشش برای قدرتگیری بیشتر میداند.
در روزهای گذشته از روسیه نیز روشنتر از پیش به عنوان عاملی مؤثر در موضوع نام برده شد. ترامپ و پوتین گفتوگویی تلفنی داشتند که در آن موضوع ایران هم مطرح شد. دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین در جمع خبرنگاران گفت که رئیس جمهوری روسیه در این گفتوگوی تلفنی آمادگی خود را برای کمک به مذاکرات ایران و آمریکا با استفاده از روابط نزدیک مسکو با تهران اعلام کرد. این خبر هم از سوی کاظم جلالی، سفیر ایران در روسیه، داده شده که پوتین به زودی به تهران سفر خواهد کرد.
اما آنچه میتواند به محور اصلی روند مسئلهی هستهای ایران در بافتار بینالمللی آن شود، قضیهی مکانیسم ماشه است.
در انتظار رأی شورای حکام
سه روز دیگر (۱۹ خرداد، ۹ ژوئن) شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی تشکیل جلسه خواهد داد. پیشبینی میشود که قطعنامهای که سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و بریتانیا با مشارکت آمریکا در مورد ایران آماده کردهاند به تصویب برسد. گفته شده که این قطعنامه لحن تندی دارد و در آن دولت ایران برای نخستینبار در ۲۰ سال گذشته به نقض تعهدات پادمانی منع گسترش سلاحهای هستهای متهم شده است.
در آستانهی برگزاری جلسهی شورای حکام، دولت ایران به مقابله با گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی رو آورده است. به گزارش ایسنا، «طبق یادداشتی حقوقی که چند روز پیش از نشست کلیدی در وین میان دیپلماتها توزیع شده، ایران دلیل تشدید تنش با نهاد نظارتی سازمان ملل را اتهامزنی و ارائه شواهد بیپایه از سوی بازرسان این آژانس اعلام کرده است.»
به نظر نمیرسد که اعتراض دولت ایران بتواند در ارادهی سه کشور اروپایی و آمریکا برای پیشبرد قطعنامهی ارائه شده به شورای حکام آژانس تأثیری بگذارد.
مسئلهی اکنون این است که بر پایهی یک قطعنامهی انتقادی پروندهی برنامهی هستهای ایران به شورای امنیت به منظور برقرار کردن تحریمهای بینالمللی ارجاع خواهد شد، و به عبارتی دیگر «مکانیسم ماشه» به کار خواهد افتاد یا نه.
مسئلهی دیگر اما این است که مسئلهی هستهای ایران ممکن است از مسیر تهران-واشنگتن از طریق عمان به مسیر دیگری افتد که از سه کشور اروپایی، روسیه و همچنین عربستان هم عبور کند. این لزوما تقویتکنندهی موضع واشنگتن نیست. برای حکومت ایران امکانهای تازهای برای چارهزنی پیدا میشود.
در مورد اینکه ممکن است پروندهی ایران به شورای امنیت ارجاع شود، خبری پربازتاب شده که در این باره ابراز شک کرده است. منبع خبر لارنس نورمن، خبرنگار روزنامه وال استریت ژورنال است. او دیروز (۵ ژوئن) در شبکهی X ، پس از ذکر اینکه پیشنویس قطعنامه مربوط به عدم پایبندی ایران به تعهدات پادمانی خود در حال نهایی شدن و توزیع میان کشورهای عضو آژانس بینالمللی انرژی اتمی است، با استناد به گفتهی یک دیپلمات ارشد غربی که نامش را نبرده، چنین نوشت:
این قطعنامه، ایران را به عدم پایبندی متهم خواهد کرد، اما بلافاصله این موضوع به شورای امنیت سازمان ملل گزارش نخواهد شد. به گفته این دیپلمات ارشد غربی، این اقدام به ایران فرصت میدهد تا به موضوع پادمانها و تحقیقات مرتبط با آن رسیدگی کند. گزارش نهایی به شورای امنیت سازمان ملل میتواند حاکی از همکاری ایران با آژانس برای رفع این مسائل باشد، البته در صورتی که تهران شروع به همکاری کند. در غیر این صورت، این گزارش منفی خواهد بود. این دیپلمات ارشد غربی تاکید کرد که «توپ در زمین تهران است» و آینده این گزارش به اقدامات ایران بستگی دارد.
لارنس نورمن در ادامه نوشته است:
به احتمال زیاد، ارجاع به شورای امنیت در قطعنامه دومی صورت خواهد گرفت که نیاز به رایگیری در یک نشست فوقالعاده شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تابستان خواهد داشت.
تداوم گمانهزنی دربارهی حملهی نظامی به ایران
در حالی که بستر بینالمللی پروندهی هستهای ایران پرجلوهتر شده و این میتواند به نفع خط مذاکره باشد تا جنگ، گمانهزنی دربارهی حملهی نظامی به ایران ادامه دارد. تازهترین نمونهها گزارشی در بلومبرگ است. در این گزارش همهی امکانهای حملهی متحدانهی آمریکا و اسرائیل علیه تأسیسات هستهای ایران بررسی شده است. گزارش ضعفهای ایران و همچنین واکنشهای آن در برابر چنین حملهای را توصیف میکند، اما در نهایت به این نتیجه میرسد که حملهی هوایی متمرکز تنها میتواند برنامهی هستهای ایران را حدود یک سال به عقب اندازد، اما نمیتواند بر آن نقطهی پایان بگذارد.
نظرها
نظری وجود ندارد.