ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

حباب‌های فیلتر و چالش‌های پویایی اجتماعی در ایران

الی پارایزر در «حباب فیلتر» نشان می‌دهد که الگوریتم‌های شخصی‌سازی، با محبوس کردن کاربران در حباب‌های اطلاعاتی، تنوع دیدگاه‌ها را محدود و قطبی‌سازی اجتماعی را تشدید می‌کنند. رژیم‌های توتالیتر مانند ایران می‌توانند از این پدیده برای کنترل اطلاعات، سانسور هدفمند، نظارت داده‌محور و انتشار پروپاگاندا بهره ببرند. در همان حال اینترنت به گروه‌های حاشیه‌ای، به‌ویژه زنان و جوانان ایرانی، امکان سازمان‌دهی و بیان مطالبات را داده است. این پویایی، که با ایده «انفجار درونی» فوکویاما هم‌خوانی دارد، نشان‌دهنده تناقض‌های داخلی رژیم و ناتوانی آن در پاسخ به تغییرات اجتماعی است.

آنچه که در بخش نخست گفته شد:

کتاب «حباب فیلتر» نوشته‌ی الی پارایزر (منتشرشده در ۲۰۱۱) به بررسی تأثیر الگوریتم‌های شخصی‌سازی شرکت‌هایی مانند گوگل و فیسبوک بر تجربه‌ی کاربران و دموکراسی می‌پردازد. پارایزر استدلال می‌کند که این الگوریتم‌ها با فیلتر کردن محتوا بر اساس علایق کاربران، آن‌ها را در «حباب‌های فیلتر» محبوس کرده و دسترسی به دیدگاه‌های متنوع و اطلاعات چالش‌برانگیز را محدود می‌کنند، که می‌تواند به قطبی‌سازی اجتماعی و تضعیف گفت‌وگوی عمومی منجر شود. او با مثال کاهش درآمدهای تبلیغاتی ناشران سنتی مانند نیویورک تایمز، نشان می‌دهد که رقابت با پلتفرم‌های داده‌محور، رسانه‌ها را به تولید محتوای شخصی‌سازی‌شده وابسته کرده و تنوع و کیفیت اخبار را کاهش داده است. این تحول، آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات بی‌طرفانه را تهدید می‌کند، هرچند اینترنت فرصت‌هایی برای شنیده شدن صداهای حاشیه‌ای فراهم کرده است. پارایزر بر لزوم شفافیت در الگوریتم‌ها، حفظ محتوای عمومی مانند «داستان‌های برتر»، و بازطراحی مدل‌های کسب‌وکار رسانه‌ای برای کاهش وابستگی به تبلیغات داده‌محور تأکید دارد تا تعادلی بین شخصی‌سازی و مسئولیت اجتماعی ایجاد شود و گفت‌وگوی دموکراتیک تقویت گردد.

اکنون ادامه این بحث:

بهره‌برداری رژیم‌های توتالیتر از این تحولات

الی پارایزر در «حباب فیلتر» به‌طور مستقیم به نحوه بهره‌برداری رژیم‌های توتالیتر از تحولات اقتصاد خبر و الگوریتم‌های شخصی‌سازی نمی‌پردازد، اما تحلیل او درباره تأثیرات این تحولات سرنخ‌هایی درباره چگونگی سوءاستفاده چنین دولت‌هایی ارائه می‌دهد. رژیم‌های توتالیتر می‌توانند از این تحولات از طریق کنترل و دستکاری اطلاعات شخصی‌سازی‌شده بهره‌مند شوند. حکومت‌هایی مثل حکومت ایران می‌توانند با همکاری یا کنترل پلتفرم‌های فن‌آوری، اطمینان حاصل کنند که کاربران فقط به اخباری دسترسی دارند که روایت رسمی دولت را تقویت می‌کند، و محتوای مخالف یا انتقادی را از حباب‌های فیلتر حذف کنند. این کار به آن‌ها امکان می‌دهد بدون نیاز به سانسور آشکار، افکار عمومی را شکل دهند.

پارایزر اشاره می‌کند که شخصی‌سازی می‌تواند با ترویج محتوایی که اختلافات ایدئولوژیک یا اجتماعی را تشدید می‌کند افراد را در حباب‌های اطلاعاتی محبوس کند و مواجهه با دیدگاه‌های متنوع را کاهش دهد. رژیم‌های توتالیتر می‌توانند از این ویژگی برای تفرقه‌افکنی در میان گروه‌های مخالف استفاده کنند و بدین ترتیب مقاومت هماهنگ علیه رژیم را تضعیف کنند.

اقتصاد جدید خبر به شدت به داده‌های رفتاری کاربران وابسته است. رژیم‌های توتالیتر از این داده‌ها برای نظارت گسترده بر شهروندان، شناسایی مخالفان بالقوه و پیش‌بینی رفتارهای سیاسی استفاده می‌کنند. این اطلاعات می‌توانند برای سرکوب هدفمند یا تبلیغات حکومتی که به‌صورت شخصی‌سازی‌شده ارائه می‌شود، به کار روند. علاوه بر این رژیم‌های توتالیتر می‌توانند از تضعیف رسانه‌های مستقل بهره ببرند. با کاهش منابع مالی این رسانه‌ها، حکومت‌های خودکامه می‌توانند فضای اطلاعاتی را با رسانه‌های تحت کنترل خود پر کنند یا از پلتفرم‌های شخصی‌سازی‌شده برای تضعیف صدای رسانه‌های منتقد استفاده کنند.

علاوه بر این حکومت‌های خودکامه‌ای مثل جمهوری اسلامی می‌توانند از فن‌آوری‌های شخصی‌سازی برای ارائه پروپاگاندا به شکلی که به نظر بی‌طرف یا حتی سرگرم‌کننده بیاید، استفاده کنند. پارایزر به افزایش نقش کیوریتوری ماشینی و کاهش ویراستاری انسانی اشاره می‌کند، که به رژیم‌ها اجازه می‌دهد محتوای حکومتی را به‌گونه‌ای در جریان اخبار کاربران تزریق کنند که کمتر مورد تردید قرار گیرد.

در چارچوب تحلیل پارایزر، رژیم توتالیتر ایران از ساز و کار بالا به روش‌های زیر ممکن است بهره‌مند شود:

  • سانسور و فیلترینگ هدفمند:

همان‌طور که در اعتراضات از ۱۳۹۶ به بعد مشاهده شد، تلگرام و اینستاگرام برای محدود کردن جریان اطلاعات فیلتر شد، که با ایده پارایزر درباره کنترل الگوریتم‌ها برای شکل‌دهی به روایت‌های حکومتی هم‌راستاست.

  •  نظارت داده‌محور:

استفاده از داده‌های کاربران برای شناسایی فعالان و مخالفان، مشابه آنچه پارایزر درباره سوءاستفاده از داده‌های رفتاری هشدار می‌دهد.

  • انتشار پروپاگاندا:

رژیم می‌تواند از پلتفرم‌های دیجیتال برای انتشار محتوای حکومتی به‌صورت شخصی‌سازی‌شده استفاده کند، به‌گونه‌ای که به نظر بی‌طرف یا جذاب بیاید.

انفجار درونی در ایران

ایده «انفجار درونی» فرانسیس فوکویاما[۱] به فروپاشی نظام‌های سیاسی از درون اشاره دارد، نه از طریق تهدیدهای خارجی، بلکه به دلیل تناقض‌های داخلی و ناتوانی در پاسخگویی به مطالبات شهروندان. او در کتاب «نظم و زوال سیاسی» (۲۰۱۴) [۲] استدلال می‌کند که نهادهای سیاسی زمانی دچار افول می‌شوند که انعطاف‌پذیری خود را در برابر تغییرات اجتماعی از دست بدهند و در دام «رانت‌خواری نخبگان» یا بوروکراسی‌های فاسد گرفتار شوند. این انفجار درونی اغلب با بحران مشروعیت، کاهش اعتماد عمومی و نهایتاً فروپاشی ساختار حکمرانی همراه است، همان‌گونه که در برخی دولت‌های شکننده مانند ایران مشاهده شده است. فوکویاما این پدیده را نتیجه طبیعی ناتوانی نظام‌ها در تطابق با تحولات اقتصادی، فرهنگی و تکنولوژیک می‌داند. فرانسیس فوکویاما بر آن است که «انفجار درونی» در ایران توسط جمعیت جوان، تحصیل‌کرده و به‌ویژه زنان هدایت می‌شود، و به پویایی بالای اجتماعی و سیاسی در این کشور اشاره دارد.

 زنان و جوانان ایرانی، به‌ویژه در قیام ژینا از رسانه‌های دیجیتال مانند اینستاگرام، تلگرام و X برای سازمان‌دهی، انتشار مطالبات و ایجاد شبکه‌های مقاومت استفاده کرده‌اند. این پویایی با تحلیل الی پارایزر در «حباب فیلتر» درباره نقش اینترنت در دموکراتیک کردن انتشار اطلاعات هم‌خوانی دارد، اما همزمان خطرات ناشی از سوءاستفاده رژیم‌های توتالیتر از همین فن‌آوری‌ها برای نظارت و سرکوب را برجسته می‌کند.

پارایزر در «حباب فیلتر» استدلال می‌کند که اینترنت با کاهش هزینه‌های تولید و توزیع اطلاعات، امکان انتشار صدای گروه‌های حاشیه‌ای را فراهم کرده است. در ایران، این پدیده در استفاده گسترده از پلتفرم‌های دیجیتال توسط زنان و جوانان برای پیشبرد مطالبات اجتماعی مشهود است. این امر با دیدگاه پارایزر درباره اینترنت به‌عنوان ابزاری برای دموکراتیزه کردن اطلاعات هم‌راستاست، زیرا موانع سنتی دسترسی به مخاطبان گسترده (مانند نیاز به چاپخانه یا رسانه‌های حکومتی) از بین رفته‌اند.

«حباب‌های فیلتر» در ایران

پارایزر اما در همان حال هشدار می‌دهد که شخصی‌سازی محتوا توسط الگوریتم‌ها می‌تواند کاربران را در «حباب‌های فیلتر» محبوس کند. در ایران، این پدیده دو وجه دارد. از یک سو، پلتفرم‌های دیجیتال به فعالان اجازه داده‌اند تا محتوای انتقادی و سازمان‌یافته را به گروه‌های همفکر خود برسانند، همان‌طور که در اعتراضات ۱۴۰۱ دیده شد، از سوی دیگر، این حباب‌ها می‌توانند گفت‌وگو با گروه‌های مخالف یا محافظه‌کار را محدود کنند، که به کاهش انسجام اجتماعی منجر می‌شود. بر اساس برخی گزارش‌های رسانه‌ای شکاف بین گروه‌های لیبرال و محافظه‌کار در ایران در فضای دیجیتال عمیق‌تر شده است، زیرا هر گروه در اکوسیستم اطلاعاتی خود محصور است.[۳] این موضوع با نگرانی پارایزر درباره قطبی‌سازی ناشی از شخصی‌سازی هم‌خوانی دارد و نشان می‌دهد که دینامیسم بالای ایران، هرچند فرصت‌ساز است، می‌تواند به تفرقه نیز دامن بزند.

 گزارش‌های سازمان عفو بین‌الملل و دیده‌بان حقوق بشر نشان می‌دهند که دولت ایران از فن‌آوری‌های نظارت دیجیتال، مانند تحلیل داده‌های شبکه‌های اجتماعی و ردیابی کاربران، برای شناسایی و سرکوب فعالان استفاده کرده است. در جریان اعتراضات ۱۴۰۱، گزارش‌هایی از دستگیری افرادی منتشر شد که ویدئوهای اعتراضی را در اینستاگرام یا تلگرام منتشر کرده بودند. علاوه بر این، فیلترینگ گسترده پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام و واتس‌اپ (گزارش شده توسط نت‌بلاکس، ۲۰۲۲) نشان‌دهنده تلاش رژیم برای محدود کردن دینامیسم اطلاعاتی است. این اقدامات با هشدار پارایزر درباره توانایی رژیم‌های توتالیتر برای دستکاری الگوریتم‌ها و کنترل جریان اطلاعات هم‌راستاست، زیرا دولت ایران با ایجاد اینترنت ملی و فیلتر کردن محتوا، سعی در شکل‌دهی به روایت‌های دیجیتال دارد.

پانویس:

[۱] فوکویاما در سال ۲۰۲۰ سخنرانی خود در دبی اظهار داشت که ایران به سمت یک «انفجار درونی» ناشی از تنش‌های اجتماعی بین نسل‌ها و شکاف بین جمعیت جوان و تحصیل‌کرده، به‌ویژه زنان، با ساختار قدرت محافظه‌کار روستایی که کشور را اداره می‌کند، حرکت می‌کند. او این وضعیت را نتیجه یک «انقلاب اجتماعی زیرپوستی» (social revolution beneath the surface) توصیف کرد که به دلیل عدم همخوانی ارزش‌های نسل جدید با نظام حاکم، به ناپایداری منجر شده است. فوکویاما تأکید کرد که این شرایط پایدار نیست، هرچند نتیجه آن نامشخص است. ن. ک به برای مثال گزارش العربیه

[۳] گزارش‌هایی مانند تحلیل Atlantic Council (۲۰۲۰)، Freedom House (۲۰۲۴) به‌وضوح به عمیق‌تر شدن شکاف دیجیتال بین گروه‌های لیبرال و محافظه‌کار در ایران اشاره دارند. نمونه برجسته، گزارش Atlantic Council است که نشان می‌دهد چگونه محافظه‌کاران از شبکه‌های جعلی و رسانه‌های دولتی برای ترویج محتوای خود استفاده می‌کنند، در حالی که لیبرال‌ها در پلتفرم‌های فیلترشده فعالیت دارند، که این امر به محصور شدن هر گروه در اکوسیستم اطلاعاتی خود منجر شده است. این شکاف، چالش‌های جدی برای انسجام اجتماعی و دموکراسی در ایران ایجاد کرده و نیازمند راهکارهایی مانند تقویت سواد دیجیتال و ایجاد فضاهای گفت‌وگوی غیرالگوریتمی است.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.