آینده خبر: چگونه الگوریتمهای شخصیسازی دموکراسی و آزادی بیان را به چالش میکشند
آلگوریتمهای شخصیسازی اینترنت تنوع دیدگاهها را کاهش داده و به قطبیسازی اجتماعی و تضعیف گفتوگوی دموکراتیک منجر میشود. وابستگی ناشران خبری به مدلهای دادهمحور، به دلیل کاهش درآمدهای تبلیغاتی سنتی، تولید محتوای خبری را به سمت ترجیحات کاربران سوق داده و کیفیت و تنوع اطلاعات را تهدید میکند. ظهور دادههای هدفمند، قدرت ناشران سنتی را کاهش داده و آنها را به شرکتهای دادهمحور تبدیل کرده است. شفافیت در الگوریتمها، حفظ محتوای عمومی، و تقویت نقش ویراستاران انسانی، برای ایجاد تعادل بین شخصیسازی و مسئولیت اجتماعی ضروری است.

سانسور هوشمند (بر اساس طرحی از شاتراستاک)
کتاب «حباب فیلتر» (The Filter Bubble) نوشته الی پارایزر (Eli Pariser) که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، تأثیرات الگوریتمهای شخصیسازی در اینترنت بر تجربهی کاربران و دموکراسی را بررسی میکند. پارایزر، فعال سیاسی و کارآفرین آمریکایی، در این کتاب استدلال میکند که الگوریتمهایی که شرکتهایی مانند گوگل و فیسبوک به کار میبندند با فیلتر کردن محتوا بر اساس علایق و رفتارهای کاربران، آنها را به یک معنا، به تعبیر او در «حبابهای فیلتر» محبوس میکنند و لذا خواهناخواه دیدگاههای متنوع و اطلاعات چالشبرانگیز به تدریج محدود میشود. این پدیده، به گفته او، میتواند به قطبیسازی اجتماعی و کاهش گفتوگوی عمومی منجر شود. پارایزر که پیشتر به عنوان مدیر اجرایی سازمان MoveOn.org شناخته شده بود، با این کتاب توجه گستردهای به مسائل حریم خصوصی و تأثیرات فناوری بر جامعه جلب کرد. این کتاب همچنین یکی از کتابهای معیار در زمینه جامعهشناسی و اقتصاد رسانه است.
به نظر پارایزر، با کاهش درآمدهای سنتی روزنامهها از تبلیغات (به دلیل رقابت با پلتفرمها و کاهش اثربخشی تبلیغات آنلاین)، ناشران خبری برای بقا به مدلهای دادهمحور و شخصیسازیشده وابسته شدهاند. این تغییر باعث شده است که محتوای خبری بیشتر بر اساس ترجیحات کاربران و دادههای رفتاری آنها تولید و ارائه شود، که تنوع دیدگاهها را محدود میکند. پارایزر هشدار میدهد که «حبابهای فیلتر» کاربران را از مواجهه با نظرات مخالف یا اطلاعات چالشبرانگیز که برای گفتوگوی آزاد و دموکراتیک ضروری است محروم میکنند. در نتیجه، آزادی بیان ممکن است به طور غیرمستقیم تضعیف شود، زیرا دسترسی به اطلاعات متنوع و بیطرفانه کاهش مییابد و فضای عمومی برای بحثهای باز و فراگیر محدود میشود. از سوی دیگر، اینترنت امکان انتشار صدای افراد و گروههای حاشیهای را افزایش داده است، اما این صداها اغلب در حبابهای خاص خود محصور میمانند و به مخاطبان گستردهتر نمیرسند. بنابراین، پارایزر معتقد است که این تحول اقتصادی، با تغییر نحوه تولید و مصرف خبر، هم فرصتهایی برای بیان آزاد فراهم کرده و هم تهدیدهایی برای کیفیت و تنوع آن ایجاد میکند.
شاخصترین مثال الی پارایز درباره تغییر اقتصاد خبر و پیامدهای آن، وضعیت نیویورک تایمز و از دست دادن مزیت رقابتی این رسانه معیار در بازار تبلیغات است.
او توضیح میدهد که نیویورک تایمز بهطور سنتی به دلیل جذب مخاطبان ممتاز، نخبگان ثروتمند و نظرساز، میتوانست با تکیه بر انحصار دسترسی به این گروهها نرخهای تبلیغاتی بالایی طلب کند، اما با ظهور دادههای هدفمند از شرکتهایی مانند آکسیوم و بلوکای، تبلیغکنندگان دیگر نیازی به پرداخت هزینه به نیویورک تایمز برای دسترسی به این مخاطبان ندارند، زیرا میتوانند آنها را در هر نقطه از فضای آنلاین هدف قرار دهند. این تغییر باعث شد که در سال ۲۰۱۰، ناشران آنلاین تنها ۲۰ سنت از هر دلار هزینهشده توسط تبلیغکنندگان دریافت کنند، در حالی که در سال ۲۰۰۳ بخش عمده این مبلغ را به دست میآوردند. پارایزر تأکید میکند که این تحول، تمرکز را از تولید محتوای ممتاز به دادههای رفتاری کاربران منتقل کرده و روزنامهها را مجبور به تبدیل شدن به شرکتهای دادهمحور کرده است، که اگر چنین نکنند در معرض نابودی قرار میگیرند. این مثال نشاندهنده کاهش قدرت ناشران سنتی و تأثیر آن بر تنوع و کیفیت محتوای خبری است که بهطور غیرمستقیم آزادی بیان را از طریق محدود کردن دسترسی به اطلاعات متنوع تحت تأثیر قرار میدهد.
تعادل بین شخصیسازی و مسئولیت اجتماعی
از سوی دیگر، اینترنت با حذف واسطههای سنتی، قدرت را به کاربران و پلتفرمهای جدید منتقل کرده است، اما این به معنای نابودی کامل واسطهها نیست، بلکه ظهور دروازهبانان جدیدی مانند گوگل و فیسبوک که با الگوریتمهای شخصیسازی، اخبار را فیلتر و ارائه میکنند وارد عمل شدهاند. این تحولات اگرچه دسترسی به اطلاعات را افزایش داده، اما خطر ایجاد «حبابهای فیلتر» و تضعیف تجربه مشترک خبری را به همراه دارد. پارایزر پیشبینی میکند که آینده خبر احتمالاً ترکیبی از ویراستاری انسانی و ماشینی خواهد بود، اما چالش اصلی حفظ تعادل بین شخصیسازی و مسئولیت اجتماعی در قبال اطلاعرسانی عمومی است.
او بهطور صریح راهکارهای جامعی برای ایجاد تعادل بین شخصیسازی و مسئولیت اجتماعی ارائه نمیدهد، اما پیشنهادهای ضمنی و جهتگیریهای او نشاندهنده چند رویکرد کلیدی است:
پارایزر بر اهمیت آگاهی و شفافیت در الگوریتمهای شخصیسازی تأکید میکند؛ او معتقد است کاربران باید درک کنند که چگونه محتوای نمایشدادهشده به آنها فیلتر میشود و باید بتوانند در صورت تمایل این فیلترها را تنظیم یا غیرفعال کنند.
او همچنین از پلتفرمهایی مانند گوگل میخواهد که در کنار محتوای شخصیسازیشده، بخشهایی مانند «داستانهای برتر» را حفظ کنند که اخبار مهم و عمومی را برای حفظ تجربه مشترک اجتماعی برجسته میکنند.
علاوه بر این پارایزر بهطور غیرمستقیم پیشنهاد میدهد که ناشران و پلتفرمها باید مدلهای کسبوکار خود را بازطراحی کنند تا وابستگی بیش از حد به تبلیغات دادهمحور کاهش یابد، مثلاً از طریق حمایت از مدلهای اشتراکی یا سرمایهگذاری عمومی در روزنامهنگاری باکیفیت.
در مجموع و در یک نگاه کلی، او بر نقش روزنامهنگاران و ویراستاران انسانی تأکید دارد که با حفظ استانداردهای اخلاقی و حرفهای، میتوانند حتی در جهانی که الگوریتمها نقش فزایندهای دارند بهعنوان کیوریتورهایی عمل کنند که محتوای متنوع و مرتبط را به مخاطبان ارائه دهند. این راهکارها بهمنظور جلوگیری از محدود شدن کاربران در حبابهای فیلتر و تقویت گفتوگوی عمومی دموکراتیک ارائه شدهاند.
ادامه دارد...
نظرها
نظری وجود ندارد.