ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

سانسور هوشمند: کنترل دیجیتال یا تخریب اجتماعی؟

الاهه نجفی - سانسور هوشمند با بهره‌گیری از هوش مصنوعی و کلان‌داده‌ها، نه تنها محتوای دیجیتال را محدود می‌کند، بلکه با ایجاد تبعیض در دسترسی، اعتماد اجتماعی و انسجام ملی را تضعیف می‌کند.

سانسور هوشمند با بهره‌گیری از فن‌آوری‌های پیشرفته مانند هوش مصنوعی و تحلیل کلان‌داده‌ها، کنترل بی‌سابقه‌ای بر محتوای دیجیتال اعمال می‌کند. این سیستم‌ها با ابزارهایی مانند DPI و الگوریتم‌های پردازش زبان طبیعی، محتوا را بر اساس زمان، مکان و هویت کاربر فیلتر می‌کنند. در ایران، قوانینی مانند مصوبه صیانت و همکاری شرکت‌های فن‌آوری با نهادهای امنیتی، به این نظام مشروعیت بخشیده است. تأثیرات مخرب این سانسور به ویژه بر زنان روستایی مشهود است، جایی که محدودیت دسترسی به پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام و تلگرام، فروش صنایع دستی را تا ۶۰% کاهش داده و فرصت‌های آموزشی و ارتباطی را از بین برده است.

از منظر فمینیستی، سانسور هوشمند شکلی از خشونت ساختاری است که با محروم کردن زنان از فضای مجازی، استقلال اقتصادی آنان را تضعیف و وابستگی به ساختارهای مردسالار را تشدید می‌کند. گزارش‌های میدانی از استان‌هایی مانند سیستان و بلوچستان و کردستان نشان می‌دهد چگونه فیلترینگ، شبکه‌های حمایتی زنان را تخریب و آنان را به مشاغل کم‌درآمد سنتی بازگردانده است. این در حالی است که زنان برای دور زدن سانسور مجبور به پرداخت هزینه‌های اضافی هستند که فشار اقتصادی مضاعفی ایجاد می‌کند. سانسور هوشمند با این مکانیسم‌ها، نه تنها حقوق دیجیتال زنان، که دستاوردهای سال‌های اخیر در زمینه توانمندسازی اقتصادی آنان را نیز به چالش کشیده است.

آینده سانسور هوشمند روندهایی نگران‌کننده و چالش‌هایی پیچیده را پیش رو دارد. دولت‌ها، به ویژه در کشورهای اقتدارگرا، به طور فزاینده‌ای به توسعه و استفاده از فن‌آوری‌های پیشرفته نظارتی، به ویژه هوش مصنوعی، روی آورده‌اند. این سیستم‌ها قادر خواهند بود تا تحلیل لحظه‌ای محتوا را با استفاده از پردازش زبان طبیعی و بینایی ماشین انجام داده و استعاره‌ها، کنایه‌ها و تصاویر نمادین را شناسایی کنند. همچنین، پروفایل‌سازی کاربران بر اساس رفتار آنلاین و اعمال سانسور پویا بر اساس شرایط سیاسی یا موقعیت جغرافیایی، از دیگر قابلیت‌های در حال توسعه است.

به موازات این تحول‌ها، برخی دولت‌ها به سرمایه‌گذاری در شبکه‌های داخلی و ایجاد اینترنت ملی مبادرت ورزیده‌اند تا وابستگی به زیرساخت‌های جهانی را کاهش داده و کنترل بیشتری بر ترافیک داده‌ها و دسترسی به خدمات خارجی اعمال کنند. مقابله با ابزارهای دور زدن سانسور نیز به طور جدی دنبال می‌شود، به طوری که مسدودسازی پیشرفته VPNها و Tor با استفاده از فن‌آوری‌هایی نظیر Deep Packet Inspection و شناسایی کاربران ابزارهای ضدسانسور از طریق الگوهای ترافیکی یا همکاری با ارائه‌دهندگان خدمات اینترنتی در دستور کار قرار دارد.

علاوه بر این، استفاده از داده‌های کلان برای کنترل اجتماعی، از طریق سیستم‌های اعتبار اجتماعی و ادغام داده‌های دولتی، به منظور شناسایی و محدودسازی معترضان یا فعالان در حال گسترش است. در مقابل این روندها، چالش‌های پیش رو و مقاومت‌های فناورانه نیز قابل توجه هستند. اینترنت ماهواره‌ای و فن‌آوری‌های رمزنگاری پیشرفته، به همراه شبکه‌های غیرمتمرکز، می‌توانند ابزارهایی برای مقابله با سانسور باشند، اما دولت‌ها نیز به دنبال یافتن راه‌هایی برای مقابله با این فناوری‌ها خواهند بود.

در نهایت، آینده سانسور هوشمند عرصه‌ای از رقابت فن‌آورانه و کشمکش بین تلاش برای کنترل اطلاعات و تلاش برای حفظ آزادی بیان خواهد بود که پیامدهای عمیقی بر جوامع و حقوق دیجیتال افراد خواهد داشت.

سانسور هوشمند تجلی مدرنِ «قدرت انضباطی»

از منظر فوکویی، سانسور هوشمند تجلی مدرنِ «قدرت انضباطی» است که نه از طریق سرکوب آشکار، بلکه با نظام‌های ریزبین نظارت و کنترل عمل می‌کند. این سیستم‌ها با استفاده از الگوریتم‌های هوش مصنوعی و تحلیل کلان‌داده‌ها، شهروندان را در حباب‌های اطلاعاتی قرار می‌دهند و به‌صورت نامرئی، مرزهای گفتمان مجاز را تعیین می‌کنند. همچون پاناپتیکون دیجیتال، کاربران هرگز نمی‌دانند تحت نظارت هستند یا خیر، اما این ابهام خود به خودکنترلی و خودسانسوری منجر می‌شود.

سانسور هوشمند با بیوپلیتیک جدیدی همخوانی دارد که در آن، دولت‌ها نه فقط بدن‌ها، بلکه داده‌های دیجیتال را نیز مدیریت می‌کنند. این سیستم با رصد الگوهای رفتاری (مثل جستجوها، ارتباطات، یا حتی مدت زمان توقف روی یک محتوا)، سوژه‌های دیجیتالی می‌سازد که هویت‌شان بر اساس رتبه‌بندی‌های امنیتی تعریف می‌شود. برای مثال، کاربری که زیاد درباره «حقوق زنان» جستجو می‌کند، به‌صورت خودکار در طبقه‌بندی «مشکوک» قرار می‌گیرد و دسترسی‌اش به خدمات محدود می‌شود. این فرآیند، بازتولید ایدئولوژی حکومتی را نه با اجبار، بلکه از طریق مکانیسم‌های ظریف حذف و امتیازدهی ممکن می‌سازد.

فوکو معتقد بود هر شبکه قدرت، شبکه مقاومت نیز می‌آفریند. در برابر سانسور هوشمند نیز راهبردهای ضدقدرت شکل گرفته‌اند: استفاده از زبان‌های رمزی، ایجاد شبکه‌های زیرزمینی ارتباطی، یا توسعه فن‌آوری‌های ناشناس‌ساز. این مقاومت‌ها نشان می‌دهد که حقیقت هرچند توسط گفتمان مسلط تعریف می‌شود، اما همیشه چندپاره و قابل بازتعریف است. آینده این نبرد، نه در حذف کامل سانسور، بلکه در بازی موش و گربه‌ای تعیین می‌شود که قدرت و جامعه مدنی به‌صورت مداوم مرزهای کنترل و آزادی را جابه‌جا می‌کنند.

ایجاد فضای ابهام و عدم شفافیت

سانسور هوشمند، از منظر روانشناسی اجتماعی، تأثیرات عمیقی بر اعتماد عمومی و وفاق ملی دارد. ایجاد فضای ابهام و عدم شفافیت ناشی از این نوع سانسور، به طور مستقیم اعتماد شهروندان به نهادهای حاکمیتی را تضعیف می‌کند. مطالعات نشان می‌دهند که پنهان‌کاری یا تحریف اطلاعات، به بدبینی ناخودآگاه به تمامی نهادهای رسمی منجر می‌شود، پدیده‌ای که در کاهش اعتماد به رسانه‌های رسمی و افزایش شکاف دولت-ملت در ایران مشهود است. تولید اخبار متناقض توسط سانسور هوشمند، شهروندان را به طور سیستماتیک به هر پیام رسمی با دیدگاه تئوری توطئه می‌نگرد.

سانسور هوشمند با حذف صداهای منتقد و تقویت گفتمان یکسان‌ساز، جامعه را به سمت قطبی‌سازی اجتماعی و از بین رفتن گفت‌وگوی ملی سوق می‌دهد. این امر مانع از درک دردهای مشترک بین گروه‌های اجتماعی شده و فضای مجازی را به عرصه جنگ روایت‌ها تبدیل می‌کند، جایی که هر طرف تنها صدای خود را می‌شنود. در نتیجه، وفاق ملی حول ارزش‌های مشترک تضعیف می‌شود، زیرا بستر امنی برای بحث جمعی باقی نمی‌ماند.

از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، سرمایه اجتماعی که مبتنی بر اعتماد بین افراد، همبستگی و شبکه‌های مشارکتی است، در فضای سانسور هوشمند فرسایش می‌یابد. محدودیت در ارتباط آزادانه، همکاری‌های جمعی را کاهش داده و مردم را به سمت رفتار فردی و محافظه‌کارانه سوق می‌دهد. همچنین، بسیاری از شهروندان، به ویژه نسل جوان، از مشارکت در امور عمومی کناره‌گیری می‌کنند، زیرا احساس می‌کنند صدایشان بی‌اثر است و بی‌تفاوتی اجتماعی گسترش می‌یابد.

برای بازسازی اعتماد آسیب‌دیده، راهکارهایی نظیر شفافیت دیجیتال از طریق پلتفرم‌های مستقل راستی‌آزمایی اطلاعات، احیای فضای امن برای گفت‌وگوی بین‌نسلی در موضوعات غیرسیاسی به عنوان پایه اعتمادسازی، و استفاده از مقاومت مدنی هوشمند با زبان نمادین و شبکه‌های کوچک برای حفظ ارتباطات اجتماعی پیشنهاد می‌شود. در نهایت، سانسور هوشمند نه تنها جریان اطلاعات را کنترل می‌کند، بلکه روابط انسانی و اعتماد جمعی را نیز تخریب کرده و در بلندمدت می‌تواند به فروپاشی وفاق ملی و شکاف عمیق بین دولت و ملت منجر شود.

از همین مجموعه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.