سانسور جنگ: تلاش ایران برای کنترل روایت در برابر جنگ روانی اسرائیل
نادر افراسیابی ـ در حالی که جنگ ایران و اسرائیل تشدید شده، وزارت اطلاعات ایران با وضع محدودیتهای شدید رسانهای، از جمله ممنوعیت انتشار اخبار اضطرابآور و تصاویر قربانیان، تلاش میکند روایت جنگ را کنترل کند. در همان حال اسرائیل با انتشار منظم اخبار و بیانیههای رسمی، جنگ روانی را تقویت کرده و بیاعتمادی به رسانههای رسمی ایران را عمیقتر کرده است.

تهران، ایران - ۱۷ ژوئن: تصویری از بنر سحر امامی، مجری تلویزیون دولتی ایران، که در جریان حمله اسرائیل بهصورت زنده هدف قرار گرفت، در میدان ولیعصر تهران، ایران، در تاریخ ۱۷ ژوئن ۲۰۲۵. امامی در کشور بهعنوان «قهرمان» معرفی شد. فاطمه بهرامی / آنادولو (عکس از فاطمه بهرامی / آنادولو / آنادولو از طریق خبرگزاری فرانسه)
وزارت اطلاعات ایران در روز ششم جنگ با اسرائیل، با صدور دستورالعملی ششبندی، محدودیتهای جدیدی برای رسانهها وضع کرد. این دستورالعمل شامل ممنوعیت انتشار اخبار اضطرابآور، پیشبینی حملات، نقلقول از منابع آگاه، تصاویر اجساد یا قربانیان با کادر باز، صفهای سوخت و مایحتاج، ترجمه مستقیم اظهارات مقامات آمریکایی و اسرائیلی، دعوت به تجمع یا ترک شهرها، پیشبینی نتایج جنگ (مانند فروپاشی حکومت یا حمله اتمی به ایران) و انتشار جزئیات عملیات نظامی یا اطلاعات حساس است.
رسانهها همچنین از انتشار تحلیل بدون چارچوب یا بازنشر مستقیم گزارشهای رسانههای خارجی منع شدهاند. پیشتر، کانال تلگرام باشگاه روزنامهنگاران ایران نیز از ممنوعیت انتشار تصاویر و ویدئوهای محل انفجارها خبر داده بود. این محدودیتها باعث کاهش چشمگیر انتشار ویدئوهای خبری و تمرکز بر پیامهای متنی و عکس در رسانهها شده است.
به گزارش کمیته حفاظت از روزنامهنگاران (CPJ) دادستانی کل ایران در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ (۲۳ خرداد ۱۴۰۴) اعلام کرد که انتشار محتوای نادرست در فضای مجازی که امنیت روانی جامعه را تضعیف کند، با برخورد قانونی مواجه خواهد شد. در ۱۷ ژوئن ۲۰۲۵ (۲۷ خرداد ۱۴۰۴)، قوه قضاییه از تشکیل کارگروه ویژهای در تهران برای نظارت بر فضای مجازی و رسانهها خبر داد تا متخلفان را شناسایی و به پیگرد تخصصی ارجاع دهد. رسانههای محلی از بازداشت ۱۶ نفر در اصفهان در ۱۴ ژوئن ۲۰۲۵ (۲۴ خرداد ۱۴۰۴) و یک نفر در رفسنجان در ۱۵ ژوئن ۲۰۲۵ (۲۵ خرداد ۱۴۰۴) به اتهام حمایت از اسرائیل در فضای مجازی گزارش دادند که تلفن و حسابهای شبکههای اجتماعی فرد اخیر ضبط و تعلیق شد.
خبرگزاری میزان هم گزارش داده بود که به اتهام «برهمزدن امنیت روانی مردم در شرایط تجاوز دشمن صهیونی»، تعدادی از رسانهها و فعالان رسانهای که «در مطالب و محتوای تولید شده، ضوابط قانونی را رعایت نکرده بودند» تذکر دریافت کردند، برای برخی پروندهٔ قضایی تشکیل شد و تعدادی نیز بازداشت شدند.
از میان رسانهها خبرگزاری ایسنا، سایت دیدهبان ایران و وبسایت عصر ایران، کانال تلگرامی سلام و مصطفی مهرآیین، مطهره گونهای، صادق الحسینی، علی شریفزارچی، عسل اسماعیلزاده، حسن اسدیلاری، عطیه راد، علی طارمی، هادی طباخگر و هادی کساییزاده از جمله فعالان فضای مجازی بودند که برخی از آنها تذکر دریافت کردند، برای برخی پروندهٔ قضایی تشکیل شده و برخی نیز با دستور مقام قضایی بازداشت شدند.
با وجود فشار نهادهای امنیتی، رسانههای ایران همچنان تلاش میکنند با انتشار اخبار و استناد به منابع خارجی، مخاطبان را حفظ کنند. صداوسیما تنها رسانه مجاز به ورود به مناطق آسیبدیده است، اما شبکههای اجتماعی همچنان منبع اصلی اخبار مردم هستند. نبود مرجع رسمی برای تأیید اخبار در ایران، در مقابل انتشار منظم اخبار توسط سخنگوی ارتش اسرائیل، بینظمی اطلاعرسانی در ایران را نشان میدهد.
دستورالعمل وزارت اطلاعات ایران با هدف مهار «اخبار اضطرابآور» و «شایعات»، نشانگر تلاش حکومت برای کنترل روایت جنگ است. این اقدام در شرایطی صورت میگیرد که اسرائیل با انتشار منظم اخبار از طریق سخنگوی ارتش خود، جنگ روانی را تقویت کرده است. برای مثال ارتش اسرائیل با صدور بیانیهای از همه شهروندان ساکن تهران خواسته بود شهر را ترک کنند. چند ساعت بعد دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا هم همین هشدار را تکرار کرد. حاصل این بود که بسیاری از شهروندان تهران خانه و کاشانهشان را ترک کردند. بسیاری از آنها عازم شهرهای شمالی شدند. همزمان شهرهای شمالی از پذیرش این حجم از مسافر ناتوان بودند. لاجرم بر اساس گزارشهایی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، بسیاری از کسانی که تهران را ترک کرده بودند اکنون دوباره به این شهر بازمیگردند. از این مثال میتوان به اثربخشی کارزار تبلیغاتی اسرائیل پی برد.
محدودیتهایی مانند ممنوعیت انتشار تصاویر قربانیان یا جزئیات عملیات نظامی، احتمالاً برای جلوگیری از افشای آسیبپذیریهای داخلی و حفظ ابهت نظامی طراحی شدهاند. با این حال، این سیاست با چالش مواجه است، چرا که شبکههای اجتماعی و رسانههای خارجی بهعنوان منابع جایگزین عمل میکنند.
تناقض میان سانسور و اعتماد عمومی
تمرکز صداوسیما بهعنوان تنها رسانه مجاز برای پوشش مناطق آسیبدیده، به بیاعتمادی عمومی دامن زده است. سابقه پوششهای یکجانبه این رسانه باعث شده شهروندان ایرانی با تردید به اخبار آن نگاه کنند. بر اساس نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در پاییز ۱۴۰۳، تنها ۱۲٬۵ درصد مردم صداوسیما را منبع اصلی اخبار خود میدانند، در حالی که این رقم در سال ۱۳۹۶ حدود ۵۱ درصد بود. همچنین، نظرسنجی ایرنا نشان میدهد که فقط ۲۴ درصد مردم به صداوسیما اعتماد دارند.
در همین حال، رسانههای داخلی برای حفظ اعتبار خود به منابع خارجی مانند بیبیسی یا رویترز استناد میکنند، اما این اقدام آنها را در معرض اتهام همکاری با «دشمن» قرار میدهد. نبود مرجع رسمی شفاف برای تأیید اخبار، به تشدید بینظمی در فضای اطلاعرسانی منجر شده و شکاف بین روایت رسمی و واقعیتهای میدانی را عمیقتر کرده است.
باید توجه داشت که در این میان اسرائیل از ضعف اطلاعرسانی رسانههای داخلی سوءاستفاده کرده و با انتشار اخبار دقیق درباره حملات (مانند هدف قرار دادن دانشگاه افسری امام حسین یا تأسیسات هستهای نطنز)، بر جنگ روانی خود افزوده است. در مقابل، ایران با محدود کردن اخبار، سعی دارد از تشویش بیشتر جلوگیری کند، اما این کار ممکن است به گسترش شایعات و هراسهای غیرواقعی بینجامد.
در این میان ممنوعیت انتشار اخبار مربوط به صفهای سوخت یا مایحتاج، احتمالاً برای جلوگیری از آشوبهای داخلی است، اما پنهانکردن این مشکلات ممکن است به اعتراضات پنهان دامن بزند. از طرفی دیگر، فشار بر رسانهها ممکن است باعث خروج خبرنگاران مستقل از چرخه اطلاعرسانی شود.
سانسور گسترده رسانهای در ایران، با هدف کنترل روایت جنگ و جلوگیری از تشویش عمومی، میتواند پیامدهای ناخواستهای بر اعتراضات داخلی، اقتصاد و روابط دیپلماتیک داشته باشد. پنهانسازی مشکلات اقتصادی مانند کمبود سوخت یا مایحتاج، ممکن است به نارضایتی عمومی دامن زده و زمینهساز اعتراضات خودجوش شود، بهویژه در شرایطی که اعتماد به رسانههای رسمی کاهش یافته است. در حوزه اقتصاد، محدودیت اطلاعات درباره خسارات جنگ ممکن است تجارت را مختل کند. در سطح دیپلماتیک، سانسور و نبود مرجع رسمی شفاف، همراه با سرکوب روزنامهنگاران تصویر ایران را بهعنوان کشوری غیرقابل پیشبینی در جامعه جهانی تقویت میکند.
روزنامهنگاران ایرانی از این خطر کاملاً آگاهاند. علی اکبر حدادی هرندی در مقالهای در انصاف نیوز هشدار داد:
جنگ امروز فقط جنگ موشکها نیست؛ جنگ روایتها، جنگ کلمات و تصاویر است و ما نمیتوانیم در این میدان عقب بمانیم. شکست در این نبرد، میتواند پیامدهایی فراتر از عرصه نظامی برای کشورمان داشته باشد.
وظیفه خطیر روزنامهنگاران
بر اساس گزارشها، در جریان درگیری ایران و اسرائیل، حمله مستقیم به ساختمان صداوسیما باعث اختلال موقت در اتاق خبر این رسانه شد و دفاتر برخی روزنامهها نیز بهصورت غیرمستقیم هدف قرار گرفتند، که تأثیر جدی بر فعالیتهای خبری در ایران گذاشت.
علی پاکزاد، خبرنگار روزنامه شرق، پس از پوشش حمله به صداوسیما بازداشت شد. دسترسی به پیامرسانهایی مانند واتساپ محدود شده و مقامات از مردم خواستهاند از انتشار اطلاعات در این پلتفرمها خودداری کنند. سازمان اطلاعات سپاه تهدید به برخورد با افرادی کرده که «امنیت روانی جامعه را مختل کنند». با وجود محدودیتها، رسانههای داخلی همچنان از منابع خارجی، از جمله رسانههای اسرائیلی، برای پوشش اخبار استفاده میکنند. افزایش بیاعتمادی به روایتهای رسمی باعث شده شبکههای اجتماعی به منبع اصلی اخبار برای بسیاری از مردم تبدیل شوند.
انتظار میرود که با طولانیتر شدن جنگ، شکاف میان روایت رسمی و واقعیتهای میدانی عمیقتر شود. در این میان در شرایط بحرانی مانند جنگ ایران و اسرائیل روزنامهنگاران مستقل و صلحطلب وظیفه دارند با حفظ بیطرفی و شفافیت، حقیقت را مستند کنند و از حقوق بشر دفاع کنند. آنها باید با گزارشدهی مبتنی بر واقعیت، از انتشار شایعات پرهیز کرده و نقض حقوق غیرنظامیان توسط هر طرف درگیری را افشا کنند. همچنین، با برجسته کردن تأثیرات انسانی جنگ، مانند آوارگی و آسیبهای روانی، و حمایت از گفتوگوهای صلحمحور، به کاهش خشونت کمک کنند.
این روزنامهنگاران باید از انتشار محتوای تنشزا خودداری کرده و صدای افراد معتدل را تقویت کنند، ضمن اینکه با استفاده از روشهای امن مانند شبکههای اجتماعی رمزگذاریشده، در برابر سانسور مقاومت کنند. علاوه بر این، روزنامهنگاران مستقل باید با تشکیل شبکههای امن حرفهای، از همکاران خود در برابر بازداشت و تهدید حمایت کنند و سرکوب رسانهای را از طریق همکاری با نهادهایی مانند کمیته حفاظت از روزنامهنگاران (CPJ) مستند سازند. آنها وظیفه دارند با ثبت دقیق رویدادها، از تحریف تاریخ جلوگیری کرده و با روشنگری درباره هزینههای واقعی جنگ، از جمله خسارات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی به آگاهی عمومی و ساخت آیندهای صلحآمیز کمک کنند، بدون اینکه تحت فشار پروپاگاندای طرفین جنگ قرار گیرند.
نظرها
نظری وجود ندارد.