موسیقی اعتراضی افغانستان: گلایه از ستم، دلتنگی برای وطن
وحید امیری - رپ مینیمال «رنگ صلح» حسین روک با پیانوی غمانگیز و بیتهای الد اسکول، در امتداد موسیقی اعتراضی افغانستان گلایه از جنگ و استبداد را با امید به صلح در هم آمیخته است. این گزارش، ریشهها و جلوههای این سنت موسیقایی را با اشاراتی به شعر مشروطه ایران بررسی میکند.

حسین روک، هنرمند افغانستانی (عکس: اینستاگرام)
«رنگ صلح» (Color of Peace)، اثری در سبک رپ از حسین روک (Hosain Rok)، با میکس و مسترینگ لامینور در استودیو سدرا، ادیت و طراحی کاور توسط مهدی، و بیتسازی یاشار، یکی از نمونههای برجستهی شعر و موسیقی اعتراضی مدرن افغانستان است. این اثر با تلفیق بیتهای مینیمال الد اسکول، پیانوی غمانگیز، و شعری با مضامین جنگ، فقر، و امید، فضاسازی عاطفی قوی ایجاد میکند. استفاده از لهجه و واژگان فارسی دری، هماهنگی وزن موسیقی با شعر، و پیام اعتراضی در قالبی آهنگین، «رنگ صلح» را به ادامهدهندهی سنت شعر اعتراضی افغانستان، همردیف با اشعار مشروطه ایران، اما با هویت محلی و مدرن تبدیل کرده است.
سنت شعر اعتراضی افغانستان و جایگاه «رنگ صلح»
سنت شعر اعتراضی در افغانستان، با شاعرانی چون واصف باختری و خلیلالله خلیلی، بهعنوان واکنشی به جنگ، استبداد، و بحرانهای اجتماعی شکل گرفت. باختری با تلفیق غزل مدرن و محتوای انقلابی، به نقد ظلم و نابرابری پرداخت و شعرهایش، آمیخته به یأس و امید، در انتقاد از ستم بود. خلیلی نیز با نگاهی تاریخی و سیاسی، در مرثیهها علیه روایتهای مسلط حکومتی مقاومت کرد. هر دو شاعر، با وجود تفاوت در سبک (باختری در شعر نو و خلیلی در قالبهای کلاسیک)، از تصاویر ملموس فارسی دری که همان زبان فارسی کلاسیک با رنگآمیزی محلی است برای پیوند با تودهها بهره بردند و سنتی را بنیان گذاشتند که همردیف شعر اعتراضی مشروطهی ایران است، اما با هویت محلی ویژهی افغانستان.
ترانهی «رنگ صلح» تصویری دردناک و تلخ از وضعیت افغانستان ترسیم میکند. شاعر با زبانی نمادین و احساسی افغانستان را مادری غمگین توصیف میکند که فرزندانش در منجلاب دنیا گم شدهاند. او از خشونتهای بیپایان (تانکها، راکتها، انفجارها)، فقر، تبعیض، تحجر (بسته شدن مکاتب و پوهنتونها به نام دین) و تفرقهی قومی میگوید که جامعه را از هم گسیخته است. تصاویری مانند مادری که فرزندش را برای نان میفروشد، دختری که به خاطر خندهاش فاحشه خوانده میشود، و کوچههای خاکی پر از خون، عمق فاجعه را نشان میدهد. اما در میان این یأس، امیدی کوچک نیز دیده میشود: دعوت به اتحاد، صلح، و بازگشت به خاطرات زیبای مشترک (بامیان، پنجشیر، قندهار). ترانه با آرزوی صلح و همزیستی مسالمتآمیز به پایان میرسد، گویی شاعر باور دارد که تنها با دستگیری از یکدیگر میتوان آیندهای روشنتر ساخت.
شعر «رنگ صلح» اثر حسین روک با لحظات برانگیزانندهای که به ویژه پس از گلایه از ستمهای اجتماعی در ساختار افقی شعر نمود پیدا میکند در این سنت جای میگیرد و با زبان رپ، مضامین اجتماعی و اعتراضی را در قالبی مدرن ارائه میدهد. این اثر، مانند اشعار مشروطه، از درد ملت سخن میگوید؛ برای مثال، بیت «اجنبیها یک صدا مینواختند / گیتاری به اسم کلاش» به دخالت خارجی اشاره دارد، مشابه انتقاد شاعران مشروطه چون عشقی از استعمار. توصیف رنج مردم در «مادری بود به نام افغانستان / که هیچوقت ندید فرزندهایشه خوش و خرم» نیز یادآور تصویرگری فقر در آثار نسیم شمال است.
تحلیل موسیقایی و تطبیق با شعر
«رنگ صلح» با بیتهای مینیمال الد اسکول، کهدر دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ با سمپلهای لوپمانند و ریتمهای ساده شناخته میشد، و صدای پیانو با حالوهوای غمانگیز و آبی، فضاسازی عاطفی قوی ایجاد میکند. این اثر بدون تضاد بین نوستالژی الد اسکول و فضای مدرن، انسجامی دلچسب دارد که شنونده را در حسوحال شعر غرق میکند. وزن موسیقی با اوزان شعری هماهنگ است و پیانو، با همافزایی با مضامین تلخ شعر (جنگ، فقر، ناامیدی)، حس تنهایی و امید را منتقل میکند. شعر روک از واژگان فارسی دری مانند «کاکه»، «پوهنتون» و «مه» بهره میبرد که به ترانعه هویت محلی زیبایی میبخشد.
فرم آهنگین «رنگ صلح» با تکرارهایی چون «دست مه بگیر»، آن را از قالبهای کلاسیک قصیده یا مثنوی متمایز میکند. با این حال، یکنواختی لوپهای تکراری میتواند در طولانیمدت خستهکننده شود و افزودن لایههای صوتی متنوعتر، ممکن بود پویایی بیشتری ایجاد میکرد.
«رنگ صلح» به جنگ داخلی، طالبان، و اشغال خارجی (آمریکا/ناتو)، ستمهای اجتماعی و جنسیتی میپردازد و با آرزوهای نیک که از عشق به زادگاه خبر میدهد به پایان میرسد و مخاطب را سخت درگیر میکند. موسیقی «رنگ صلح» تصاویر تلخ و امیدوارانهی شعر را بهخوبی همراهی میکند، اما عدم استفاده از سازهای محلی افغانستان مانند رباب یا دهل، فرصت تقویت هویت افغانستانی را از دست داده است. این انتخاب شاید به دلیل تمرکز بر سبک الد اسکول باشد، اما گنجاندن عناصر بومی میتوانست پیوند فرهنگی قویتری با مخاطب ایجاد کند.
در یک نگاه
«رنگ صلح» در امتداد سنت شعر اعتراضی افغانستان با تلفیق رپ، پیانو، و بیتهای الد اسکول، تجربهای عاطفی و تأثیرگذار ارائه میدهد. این اثر با انسجام موسیقایی و هماهنگی با شعر، حس غم و امید را منتقل میکند. یکنواختی لوپها و فقدان سازهای محلی از نقاط ضعف آن است و با اینحال پتانسیل رپ افغانستان را در بیان مسائل اجتماعی نشان میدهد که برای ما در ایران هم خاطرهانگیز و هم الهامبخش است. این اثر با تنوع صوتی و عناصر بومی ممکن بود تأثیر عمیقتری داشته باشد.
نظرها
نظری وجود ندارد.