سانسور، حباب فیلتر و تورم اطلاعات: چگونه اخبار مهم به حاشیه رانده میشوند
در رژیمهای توتالیتر مانند ایران و چین، سانسور دولتی و الگوریتمهای شخصیسازی پلتفرمهای دیجیتال، با ایجاد «حباب فیلتر» و «تورم اطلاعات»، تنوع اطلاعاتی را کاهش داده و اخبار حیاتی اما کمتر جذاب (مانند مسائل سیاسی، زیستمحیطی یا نقض حقوق بشر) را در انبوه محتوای سرگرمکننده و عامهپسند مدفون میکنند. با الگوریتمهای تنوعمحور، مدلهای اقتصادی کیفیتمحور، و ارتقای سواد رسانهای، میتوان تعادلی بین تعامل کاربر و برجستهسازی محتوای حیاتی ایجاد کرد تا گفتمان دموکراتیک و خلاقیت جمعی حفظ شود.

حباب فیلتر، با استفاده از تصویری از شاتراستاک
آنچه که در بخش پیشین گفته شد:
الی پارایزر در «حباب فیلتر» نشان میدهد که الگوریتمهای شخصیسازی و تمرکز بر معیارهای ترافیک در رسانههای دیجیتال، روزنامهنگاری را به سمت محتوای پربازدید و اغلب سطحی سوق داده و موضوعات حیاتی اما کمتر جذاب، مانند مسائل پیچیده سیاسی یا اجتماعی، را به حاشیه رانده است. این روند، که با تضعیف مدلهای سنتی رسانهای مانند نیویورک تایمز و اولویت دادن به کلیک و تعامل همراه است، کیفیت گفتمان عمومی و مشارکت دموکراتیک را تهدید میکند. پارایزر پیشنهاد میکند که با طراحی الگوریتمهای ترکیبی، شفافیت در انتخاب محتوا، و استفاده از ابزارهای آموزشی و روایتگری خلاقانه، میتوان تعادلی بین جذابیت دیجیتال و مسئولیت اجتماعی رسانهها ایجاد کرد. نمونههایی مانند سیستمهای تنوعمحور یوتیوب، تیکتاک، و مدل اشتراکی نیویورک تایمز نشان میدهند که ادغام محتوای بااهمیت مدنی با تجربه کاربری تعاملی، نهتنها امکانپذیر است، بلکه میتواند به حفظ عمومی آگاه و افزایش تنوع اطلاعاتی کمک کند.
اکنون ادامه این بحث:
در رژیمهای توتالیتر، سانسور معمولاً بهصورت مستقیم و از طریق کنترل دولتی بر رسانهها اعمال میشود. در اینجا اطلاعات خاص بهطور عمدی سرکوب یا محدود میشوند تا روایتهای مخالف یا موضوعات حساس (مانند حقوق بشر یا انتقاد از حاکمیت) از دسترس عموم خارج شوند. این برخلاف حباب فیلتر است که بهصورت غیرمستقیم و از طریق الگوریتمهای شخصیسازی، کاربران را در معرض محتوای محدود و همسو با علایقشان قرار میدهد. با این حال، شباهت در نتیجه است: هر دو، هم «سانسور» و هم «حباب فیلتر» میتوانند تنوع اطلاعاتی را کاهش دهند و دسترسی به موضوعات حیاتی اما «غیرجذاب» (مانند مسائل سیاسی یا اجتماعی) را محدود کنند. در ایران، ترکیب سانسور دولتی با فیلترهای اینترنتی این اثر را تشدید میکند. به این ترتیب جمهوری اسلامی نهتنها محتوای خاصی را مسدود میکند، بلکه کاربران بهواسطه پلتفرمهای کنترلشده به محتوای سرگرمکننده و غیرچالشی هدایت میشوند، و این امر آگاهی عمومی و گفتمان انتقادی را تضعیف میکند.
در مجموع میتوان گفت ما با «تورم اطلاعات» مواجه هستیم. تورم اطلاعات بهعنوان پدیدهای که در آن حجم عظیم اطلاعات و محتوای دیجیتال، بهویژه محتوای پربازدید و سرگرمکننده، «خبر مهم» اما کمتر جذاب را پنهان میکند یا آن را به حاشیه میراند. در محیطی که پلتفرمهای دیجیتال با الگوریتمهای شخصیسازی و اولویتدهی به ترافیک، محتوای عامهپسند یا احساسی (مانند اخبار سلبریتیها یا ویدئوهای وایرال) را برجسته میکنند، اخبار حیاتی اما پیچیده (مانند مسائل سیاسی، اجتماعی یا زیستمحیطی) اغلب در انبوه اطلاعات گم میشوند. این تورم اطلاعاتی، مشابه اثر حباب فیلتر، توجه کاربران را به سمت محتوای آسانمصرف سوق میدهد و باعث میشود موضوعات مهم اما «غیرجذاب» مانند بحرانهای داخلی یا نقض حقوق بشر کمتر دیده شوند. این پدیده در کشورهای مختلف، از جمله چین نیز قابل مشاهده است. چند نمونه:
چین و سانسور دیجیتال
در چین، دولت از «دیوار آتش بزرگ» برای فیلتر کردن محتوای اینترنتی استفاده میکند و پلتفرمهایی مانند ویبو و ویچت به شدت تحت نظارت هستند. فرض کنید خبری مهم درباره اعتراضات حقوق کارگری در یک شهر منتشر شود. این خبر به دلیل سانسور دولتی و الگوریتمهایی که محتوای سرگرمکننده مانند ویدئوهای کمدی یا پستهای سلبریتیها را ترویج میکنند، به سرعت در میان انبوه اطلاعات گم میشود. تورم اطلاعات در اینجا با هدایت کاربران به محتوای غیرسیاسی، خبر مهم را عملاً نامرئی میکند.
اخبار زیستمحیطی در شبکههای اجتماعی جهانی
در پلتفرمهایی مانند اینستاگرام یا تیکتاک، گزارشهای حیاتی درباره تغییرات اقلیمی (مثلاً ذوب یخهای قطب شمال) اغلب در برابر محتوای پربازدید مانند چالشهای رقص یا میمهای طنز به حاشیه رانده میشوند. حجم عظیم پستهای سرگرمکننده باعث میشود کاربران به ندرت با اخبار زیستمحیطی مواجه شوند، مگر اینکه بهطور خاص به دنبال آن باشند.
بحرانهای سیاسی در هند
در هند، پلتفرمهایی مانند یوتیوب مملو از محتوای بالیوودی، ویدئوهای وایرال و اخبار جنجالی هستند. خبری مهم درباره نقض حقوق بشر در یک منطقه خاص (مثلاً درگیریهای قومی در یک ایالت) ممکن است به دلیل ترافیک بالای محتوای سرگرمکننده و الگوریتمهایی که اولویت را به تعامل کاربر میدهند، کمتر دیده شود و در نتیجه از گفتمان عمومی کنار گذاشته شود.
چین و مدیریت بحرانهای سلامت
در اوایل شیوع کووید-۱۹ در ووهان، گزارشهای اولیه درباره ویروس به دلیل سانسور و ترویج محتوای مثبت یا ملیگرایانه (مانند اخبار موفقیتهای اقتصادی چین) در پلتفرمهای داخلی کمرنگ شدند. تورم اطلاعات، همراه با کنترل دولتی، باعث شد اخبار حیاتی درباره سلامت عمومی تا مدتها از توجه عمومی دور بماند.
این مثالها نشان میدهند که تورم اطلاعات، چه در نتیجه الگوریتمهای تجاری و چه در ترکیب با سانسور دولتی (مانند چین)، اخبار مهم را معمولاً در انبوه محتوای کماهمیت مدفون میکند. برای رفع این مشکل، طراحی سیستمهایی که محتوای حیاتی را برجسته کنند (مثلاً از طریق اعلانهای هدفمند یا بخشهای ویژه برای اخبار مهم) و آموزش کاربران برای تشخیص اطلاعات ارزشمند، ضروری است.
تورم اطلاعات در ایران
در ایران نیز نمونههایی از «تورم اطلاعات» وجود دارد که اخبار مهم در انبوه محتوای کماهمیت یا تحت کنترل پنهان میمانند، بهویژه به دلیل سانسور دولتی و الگوریتمهای پلتفرمهای دیجیتال. چند نمونه:
اعتراضات کارگری یا اجتماعی
در سالهای اخیر، گزارشهایی درباره اعتراضات کارگری (مثلاً در کارخانههای فولاد اهواز یا هپکو اراک) یا اعتراضات محلی به دلیل کمبود آب در خوزستان منتشر شده است. این اخبار اغلب به دلیل سانسور رسانههای رسمی و ترویج محتوای سرگرمکننده یا تبلیغاتی در پلتفرمهایی مانند اینستاگرام و تلگرام، به سرعت در میان پستهای پربازدید (مانند کلیپهای طنز یا اخبار سلبریتیها) گم میشوند. برای مثال، در جریان اعتراضات آبان ۱۳۹۸، اخبار مربوط به ابعاد واقعی اعتراضات و سرکوبها به دلیل فیلترینگ اینترنت و تمرکز رسانههای داخلی بر اخبار مثبت (مانند دستاوردهای دولتی) به حاشیه رانده شد.
بحرانهای زیستمحیطی
بحران آب در ایران، مانند خشک شدن دریاچه ارومیه یا کمبود آب در سیستان و بلوچستان، موضوعاتی حیاتی اما کمتر جذاب برای مخاطبان عام هستند. این اخبار در رسانههای اجتماعی اغلب تحتالشعاع محتوای سبکتر مانند ویدئوهای آشپزی، مد یا ویدیوهای طنز قرار میگیرند. برای مثال، گزارشهای مربوط به وضعیت بحرانی زایندهرود در اصفهان معمولاً در مقایسه با محتوای پربازدید اینستاگرامی کمتر دیده میشوند، مگر اینکه بهصورت وایرال و احساسی ارائه شوند.
تورم و مشکلات معیشتی
با وجود تورم افسارگسیخته در ایران اخبار دقیق درباره تأثیرات این بحران بر زندگی مردم اغلب در رسانههای رسمی کمرنگ شده و در شبکههای اجتماعی نیز تحتالشعاع محتوای سرگرمکننده قرار میگیرند مگر اینکه با تصاویر یا ویدئوهای احساسی همراه شوند.
سانسور اخبار سیاسی حساس
اخبار مربوط به مذاکرات هستهای ایران و آمریکا (مانند مذاکرات غیرمستقیم در عمان در آوریل ۲۰۲۵) در رسانههای داخلی اغلب بهصورت کنترلشده و با تأکید بر مواضع رسمی منتشر میشوند. در شبکههای اجتماعی، این اخبار در برابر شایعات، یا محتوای جنجالی کمرنگ میشوند. برای مثال، گزارشهای مربوط به مذاکرات هستهای در رسانههای اجتماعی ایران بهسرعت تحتالشعاع پستهایی درباره مسائل روزمره یا سرگرمی (مانند سریال پایتخت) قرار گرفتند. در فاجعه انفجار بندر رجایی، خبر آنقدر بزرگ بود که بر پستهای سرگرمکننده غلبه پیدا کرد.
در ضرورت بازتعریف «ارزش خبری» در عصر دیجیتال
برای غلبه بر چالشهای ناشی از تورم اطلاعات و حباب فیلتر، باید رویکردی چندوجهی شامل راهکارهای فنآورانه، اقتصادی و قانونی اتخاذ شود:
- توسعه الگوریتمهایی که بین شخصیسازی و ارائه محتوای متنوع تعادل برقرار کنند.
- پشتیبانی از مدلهای اقتصادی که به جای تمرکز بر کلیک، تولید محتوای باکیفیت و معنادار را تشویق کنند.
- ارتقای سواد رسانهای بهعنوان بخش ضروری حقوق شهروندی برای توانمندسازی کاربران در تشخیص اطلاعات ارزشمند.
پارایزر تأکید میکند که بدون این اصلاحات، گفتمان دموکراتیک در معرض خطر فروپاشی قرار گرفته و جای خود را به محتوای سرگرمکننده اما کماهمیت میدهد. این مسئله فراتر از اخبار، به آینده جمعی ما در فضای عمومی گره خورده است.
نظرها
انگیزه عفریت
فقط یادتون نره لذت کافی رو ببرید !!!
ITEM'S - BOX
اخبار مهم رو باید داغ کرد !