تهران تشنه: بحران آب، نمادی از توسعه نامتوازن و حکمرانی فرسوده
اعظم بهرامی ـ تهران، قربانی و بازتاب تبعیض ساختاری در توسعه ملی است. تمرکز امکانات در تهران، بدون پیوند ارگانیک با دیگر استانها و بدون برنامهای برای بهرهوری منابع، این شهر را به مصرفکننده افسارگسیخته سرمایه طبیعی و انسانی تبدیل کرده است.

بحران شدید آب در تهران ـ تیر و مرداد ۱۴۰۴
روزهای تعطیل اجباری در تقویم پایتخت و توصیه دستاندرکاران هیئت دولت به کمتر خوردن و کمتر آشامیدن، تصویری از درماندگی حاکمیت در مواجهه با بحران آب در تهران است. آیا این توصیهها میتوانند شرایط بحرانی پایتخت را تغییر دهند؟
در مسئله آب، سه بخش مهم قابل بررسی است: منابع تأمین، شبکه توزیع و انتقال، و بخش نهایی یعنی مصرفکنندگان. تهران، که نزدیک به ۲۰ درصد جمعیت ایران را در خود جا داده، امروز در برابر بحرانی پیچیده در تأمین نخستین نیازهای زیستی ساکنانش به زانو درآمده است.
در دهه ۳۰، تهران شهری با بافت سنتی و نیمهمدرن بود. قناتها نقش مهمی در تأمین آب داشتند و به دلیل نبود امکاناتی همچون دوش، ماشین لباسشویی و فضای سبز گسترده، مصرف آب بسیار کمتر از امروز بود. جمعیت تهران در سال ۱۳۳۵ حدود ۱٬۵ میلیون نفر بود و سرانه مصرف آب شرب روزانه بین ۵۰ تا ۱۰۰ لیتر برآورد میشود. در دهه ۸۰ این رقم به حدود ۲۲۰ تا ۲۵۰ لیتر رسید و امروز نیز تغییر محسوسی نکرده است.
به این مصرف باید آب مورد استفاده در کشاورزی و صنعت را نیز افزود. کشاورزی، مانند اغلب نقاط کشور، بزرگترین مصرفکننده آب در استان تهران است. به گفته استاندار تهران در سال ۱۴۰۴، حدود ۴۸ درصد از کل آب مصرفی استان (معادل ۱٬۹۲ میلیارد مترمکعب از مجموع ۴ میلیارد مترمکعب) به کشاورزی اختصاص دارد. سهم صنعت و خدمات نیز حدود ۴ درصد (۱۶۰ میلیون مترمکعب) اعلام شده است.
منابع تأمین آب تهران شامل پنج سد طالقان، امیرکبیر (کرج)، لار، لتیان و ماملو است که در جهات مختلف جغرافیایی پیرامون شهر قرار دارند:
- سد طالقان: شمالغرب تهران، روی رودخانه طالقان
- سد امیرکبیر: شمالغرب تهران، جاده کرج-چالوس، روی رودخانه کرج
- سد لار: شمالشرق تهران، در دامنه دماوند و مرز مازندران
- سد لتیان: شمالشرق تهران، روی رودخانه جاجرود
- سد ماملو: شرق تهران، روی رودخانه جاجرود
حدود ۴۰ درصد آب تهران از این سدها تأمین میشود و ۶۰ درصد باقیمانده از منابع زیرزمینی مانند چاهها، چشمهها و قناتهاست. این نسبت در پنج سال اخیر بهشدت دستخوش تغییر شده و نوسان میان استفاده از منابع جاری و زیرزمینی، پایداری منابع و کیفیت و کمیت آب را تهدید میکند.
گسترش جمعیت و توسعه بیقاعده بدون زیرساختهای لازم در شبکه آبرسانی، نبود برنامهریزی و قوانین اجرایی، کمتوجهی به بهرهوری و فقدان سیستمهای پایش منابع و مصرف، موجب شده بحران آب هر سال پیچیدهتر و پرهزینهتر شود. طبق برآوردها، بیش از ۵ میلیون نفر از جمعیت تهران در مناطق حاشیهنشین زندگی میکنند. سؤال اینجاست که این جمعیت از چه زیرساختهایی برای دسترسی به آب و انرژی برخوردار است؟
از اواسط دهه ۸۰، گسترش کشاورزی در حاشیه تهران، با استفاده از چاههای غیرمجاز یا پساب تصفیهنشده، به موضوعی رسانهای تبدیل شد. همچنین شورای شهر تهران تأیید کرده که ۲۰ تا ۳۰ درصد آب تصفیهشده در تهران به دلیل فرسودگی شبکه آبرسانی، هدر میرود ـ یعنی حدود ۱۳۰ میلیون مترمکعب در سال، معادل دو برابر حجم دریاچه چیتگر.
کاهش بارندگی در تهران (۲۵ درصد نسبت به سال گذشته و ۴۶ درصد نسبت به میانگین بلندمدت) و رکورد دما در تابستان، نشانههایی از بحران اقلیمی هستند که با محدودیت منابع آبی همافزا شدهاند. این در حالیست که هیچ برنامهای برای افزایش بهرهوری یا کاهش مصرف تدوین نشده است.
وضعیت امروز تهران قابل پیشبینی بود؛ نه صرفاً بهعنوان تحلیلی اقلیمی یا نظری، بلکه بر اساس دادهها و هشدارهایی که طی سالها از سوی نهادهای رسمی منتشر شد و نادیده گرفته شد. بهعنوان نمونه، در شهریور ۱۳۹۹ ذخایر سدهای تهران ۳۱۴ میلیون مترمکعب کاهش یافت، و در سال آبی ۱۳۹۹–۱۴۰۰، کمترین میزان بارش ۵۳ سال اخیر ثبت شد (۲.۳ میلیمتر در فروردین). لایروبی سدها، از جمله سد لار، نیز در میانه دهه ۹۰ به تعویق افتاد.
رشد جمعیت تهران از ۷٬۸ میلیون نفر در ۱۳۸۵ به حدود ۱۴–۱۵ میلیون نفر در ۱۴۰۳–۱۴۰۴ رسیده، و در برخی روایتها تا ۲۰ میلیون نفر برآورد میشود. با وجود افزایش هزینههای زندگی، آلودگی هوا و ناامنی، تهران همچنان برای بسیاری گزینه زیستن است. علت اصلی را باید در تمرکز فرصتهای شغلی و اقتصادی دانست.
در سال ۱۴۰۲ نرخ بیکاری در استان تهران ۶٬۷ درصد بود ـ پایینتر از میانگین کشوری. تهران با سهم ۲۲٬۱ درصدی از تولید ناخالص داخلی و مشارکت ۵۳ درصدی در مالیات کشور، به کانون اقتصاد ملی تبدیل شده است. اما در غیاب توسعه متوازن و نبود شبکه حملونقل سریع ریلی بین شهری، این تمرکز موجب انفجار جمعیتی در پایتخت شده است.
تهران بالاترین بدهی اکولوژیکی را در میان استانهای ایران دارد. میزان بهرهبرداری از منابع طبیعی (آب، خاک، هوا) در آن حدود ۷ برابر ظرفیت زیستی استان است. به گفته استاندار تهران، بارگذاری جمعیتی بیش از ۴ برابر توان اکولوژیکی منطقه است.
بحرانهای تهران بهشدت به همپیوستهاند:
- کمبود آب: مصرف سالانه ۱٬۳ تا ۲ میلیارد مترمکعب در شرایط ناپایدار
- فرونشست زمین: تا ۳۶ سانتیمتر در سال (مانند ورامین)
- آلودگی و زیرساخت ناکارآمد: فاضلاب، ترافیک، حملونقل ناکارآمد
- حاشیهنشینی: بیش از ۴ میلیون نفر در سکونتگاههای غیررسمی
این بحرانها، علت و معلول یکدیگرند. تهران، قربانی و بازتاب تبعیض ساختاری در توسعه ملی است. تمرکز امکانات در تهران، بدون پیوند ارگانیک با دیگر استانها و بدون برنامهای برای بهرهوری منابع، این شهر را به مصرفکننده افسارگسیخته سرمایه طبیعی و انسانی تبدیل کرده است.
درون تهران نیز تبعیض بازتولید میشود. نابرابری در کیفیت آب، میزان قطع برق، دسترسی به وسایل حملونقل عمومی، و نرخ بیکاری در مناطق مختلف تهران، چهره دیگری از حاکمیت ناعادلانه و انحصارگرا را نشان میدهد.
مصرف بالای آب در بخش کشاورزی (با سهم اشتغال ناچیز) نیز ناکارآمدی مدیریت منابع را عیان میکند. در ۱۳۹۷ تنها ۵۱ هزار نفر بهرهبردار کشاورزی در استان بودند و در ۱۴۰۲ فقط ۱.۷ درصد از شاغلان در این بخش فعالیت داشتند.
عدالت در توسعه، توزیع ثروت و بازطراحی ساختار حکمرانی میتوانست سلامت شهر و شهروندان را حفظ کند. اما تهران امروز از شاخصهای یک شهر پایدار فاصله بسیاری دارد. برای حرکت بهسوی زیستپذیری، تمرکززدایی، اصلاح الگوی مصرف، توسعه حملونقل پاک و مدرنسازی سیستمهای مدیریتی منابع ضروری است.
نظرها
نظری وجود ندارد.