فیلم سانسورگریز علیرضا خاتمی در مسیر اسکار: روایتی کافکایی از فروپاشی مفهوم «مردانگی»
نادر افراسیابی ـ فیلم «چیزهایی که میکشی» ساخته علیرضا خاتمی، کارگردان ایرانی ـ آمریکایی، بهعنوان نماینده کانادا در بخش بهترین فیلم بینالمللی اسکار ۲۰۲۶ انتخاب شد. این درام روانشناختی که پس از هشت سال تلاش و دور زدن سانسور ارشاد اسلامی در ترکیه ساخته شد، با روایتی شخصی و جهانی از بحران هویت و مردسالاری، در جشنواره ساندنس درخشید و حالا به سوی اسکار میرود.

نمایی از فیلم «چیزهایی که میکشی» ساخته علیرضا خاتمی
«چیزهایی که میکشی» ساخته علیرضا خاتمی به عنوان نماینده کانادا در بخش بهترین فیلم بینالمللی نود و هشتمین دوره جوایز اسکار انتخاب شده است. این درام قرار بود در ایران ساخته شود اما به در بسته ارشاد اسلامی خورد و سرانجام بعد از سه سال دوندگی، کارگردان از ایران خارج شد، پنج سال هم در خارج از کشور پیگیر بود تا اینکه سرانجام فیلمش را ساخت و نخستین بار با نقشآفرینی بازیگران ترکیهای (ن کُچ، ارکان کولچاک کستندیل، هازار ارگچلو و ارجان کسال) فیلم را در جشنواره ساندنس به نمایش گذاشت و حالا به سمت اسکار خیز برداشته است. خاتمی در بیانیهای اظهار داشت:
بسیار خوشحالم که فیلم ما، «چیزهایی که میکشی»، بهعنوان نماینده کانادا در اسکار انتخاب شده است. این فیلم که هشت سال در دست ساخت بود، حاصل عشق و تلاشی است که با فداکاری و سخاوت افراد بینظیر بسیاری شکل گرفته است. آنچه این لحظه را برایم خاصتر میکند، این است که کانادا فضایی برای داستانهایی که فیلمسازان رنگینپوست باید به اشتراک بگذارند، فراهم کرده است.
هیئت داوران به رهبری تلهفیلم کانادا، «چیزهایی که میکشی» را که به زبان ترکی است، پس از نماینده سال گذشته کانادا، «زبان جهانی» ساخته متیو رنکین، یک کمدی پوچگرا به زبانهای فارسی و فرانسوی که ادای دینی غیرمتعارف به سینمای ایران بود، انتخاب کرد. این روند انتخاب فیلمهایی با محوریت خاورمیانه برای رقابت در اسکار در کانادا ادامه دارد. در سال ۲۰۲۳، فیلم «روژک» ساخته زین عیسی اکیول، درباره تروریستهای داعش و رؤیای خلافت آنها، به عنوان نماینده کانادا در بخش بهترین فیلم بینالمللی انتخاب شده بود.
«چیزهایی که میکشی» به کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی خاتمی و با همکاری تِل تال تیل، فولگورانس، رمورا فیلمز، لاوا فیلمز، بند ویت پیکچرز و سیناکتیف ساخته شده است. اولین فیلم خاتمی، «آیههای فراموشی»، در ونیز به نمایش درآمد. دومین فیلم او، «آیههای زمینی»، که با همکاری علی عسگری کارگردانی شده بود، در بخش نوعی نگاه جشنواره کن به نمایش درآمد. به گفته محمد حقیقت، فیلمساز و منتقد فیلم در «آیههای زمینی» در یک صحنه تأثیرگذار به ماجرای سانسور و کشاکش علیرضا خاتمی با وزارت ارشاد اسلامی اشاره شده است.
فروپاشی هویت در جهانی بینابینی

فیلم «چیزهایی که میکشی» پیرامون بحران هویت و فروپاشی درونی «علی» اتفاق میافتد، که با دو رویداد کلیدی تشدید میشود: مرگ مشکوک مادرش و کشف ناباروری خودش. این دو ضربه، بنیان هویت او را به عنوان یک پسر (و احتمالاً قتل پدرش)، یک مرد (با توانایی پدر شدن) و یک روشنفکر (که کنترل امور را در دست دارد) متلاشی میکند. تمام ماجراهای بعدی، بدگمانی به پدر، رابطه پیچیده با رضا، و تنش با همسرش همگی از این چالش مرکزی سرچشمه میگیرند و او را در یک فضای کافکایی و بینابینی به جستوجوی معنای جدیدی از مردانگی، خانواده و مسئولیت اخلاقی وامیدارند، چنانکه مرزهای حقیقت و خیانت، قربانی و جنایتکار، و قدرت و ضعف بهطور مداوم محو میشوند.
مردانگی عقیم شده علی، که در ناتوانی بیولوژیک او برای پدر شدن تجسم یافته است، به چالشی روانی-اجتماعی بدل میشود که تمامی لایههای داستان را تحت تأثیر قرار میدهد. این بحران، که آن را از همسرش مخفی میکند، هسته وجودی او را نشانه میرود و مفهوم سنتی مردانگی را که بر تولید مثل، قدرت و کنترل استوار است، در برابر او تهی میکند. این ضعف پنهان، بدگمانی او به پدرش (که به ظاهر با «مردانگی» بارور و سلطهگرش مادر را به کشتن داده) را تشدید کرده و رابطه ابهامآمیز او با رضا (که نمادی از مردانگی عملگرا است) را شکل میدهد. علی در تقلایی تراژیک، در حالی که در زندگی شخصی «عقیم» است، بهطور نمادین در پی بارور کردن باغ مخروبه خانوادگی و «ترجمه» کردن حقیقت برای دانشجویانش است، اما در نهایت، این جستوجو او را به سوی فروپاشی هویتی سوق میدهد که در آن مردانگی نه بهعنوان یک قدرت مسلم، بلکه بهعنوان یک ساختار شکننده و نیازمند بازتعریف آشکار میشود.
از درام واقعگرا به کابوس سورئال
جردن مینتزر، منتقد هالیوود ریپورتر، در نقد خود از این فیلم در ساندنس نوشت:
آنچه بهعنوان یک درام آرام و واقعگرایانه درباره مردی که پس از مرگ مادرش دچار بحران میانسالی میشود آغاز میگردد، در نیمه دوم به قلمروی بونوئل یا دی پالما میرود. هویتها جابهجا میشوند، اجساد رها میشوند و همه چیز بههمریخته به نظر میرسد. این وضعیت ادامه دارد تا اینکه خاتمی سعی میکند بدون توضیح زیاد، همه چیز را به هم پیوند دهد.
این انتقال ژانر از درام واقعگرا به سورئالیسم هیجانانگیز که مینتزر بهدرستی به بونوئل و دی پالما تشبیه میکند، در واقع بازتاب سینمایی از فروپاشی ذهنی و درهمشکستن جهانبینی علی است. همانطور که او در مواجهه با مرگ مادر، خیانت احتمالی پدر و عقیمبودن خودش، کنترل بر واقعیت را از دست میدهد، فیلم نیز منطق روایی کلاسیک خود را رها میکند و به قلمرویی رویاگونه و آشفته قدم میگذارد که در آن مرز بین واقعیت، توهم و تمثیل محو میشود. این «بههمریختگی» عمدی، تماشاگر را در همان حالت سردرگمی و بیثباتی قرار میدهد که قهرمان داستان تجربه میکند. بنابراین، اگرچه پیوند دادن همهٔ رشتههای داستان در انتها ممکن است عجولانه به نظر برسد، اما این تصمیم را میتوان تلاشی برای بازگرداندن نظم به دنیایی دانست که قبلاً عامدانه و به دلایل هنری، از هم گسسته بود.
خاتمی با هوشمندی داستان را با توصیف یک رویا آغاز میکند که از پشت پنجره فیلمبرداری شده و لایههای حقیقت و واقعیت را نشان میدهد. صحنههای متعدد در فضاهای بسته حس خفقان را منتقل میکنند، در حالی که صحنههای روستایی آزادی را در برابر جامعه سرکوبگر به تصویر میکشند. این دوگانگی در ترکیبهای بصری و شخصیت علی منعکس است که با پنهانکاری سعی در شکستن چرخه خشونت دارد، اما در نهایت با تعارضات درونی و خودفریبی مواجه میشود. خاتمی در مصاحبهای گفته است:
این یک داستان بسیار شخصی برای من است. تقریباً ۷۰ درصد فیلم بر اساس اتفاقاتی است که برای من و خانوادهام رخ داده است. خوشبختانه مادرم زنده است. من پدرم را نکشتهام و با اینحال ساختار فیلم کاملاً بر اساس حقیقت شکل گرفته است. میخواستم روایت خودم را داشته باشم. این بهنوعی یک درمان است؛ مثل یک کابوس. راهی است برای نگاه کردن به خودم و فهرست کردن کارهایی که هنوز باید انجام دهم. این یک مرثیه برای مردی در نظام مردسالاری است. ما اغلب میبینیم مردسالاری چه بر سر زنان میآورد، اما بهندرت به تأثیر آن بر مردان نگاه میکنیم. در حالی که مردان جنسیت ممتاز در مردسالاری هستند، ما نیز در معرض این خشونت هستیم. درد عمیقی در من بود که باید آن را باز میکردم. راه دیگری برای این کار سراغ نداشتم. من فیلمساز هستم. اگر درمان اینقدر گران نبود، به رواندرمانی میرفتم. اما ساختن فیلم ارزانتر است.»
مضمون «ترجمه» در فیلم، به انتقال دانش و داستانهای شخصی اشاره دارد، اما با لایههایی از تخریب و پیچیدگی، نشان میدهد که حقیقت ساده نیست و روایتها میتوانند خطرناک باشند، بهویژه وقتی علی خود را با داستانی که برای خودش ساخته، فریب میدهد.
این فیلم مستقل کانادایی یک ماهی است که بر پرده سینماهای فرانسه به نمایش درآمده و در تاریخ ۱۹ سپتامبر در کانادا هم اکران خواهد شد- پیش از مراسم جوایز اسکار که در ۱۵ مارس ۲۰۲۶ در لسآنجلس برگزار میشود.
نظرها
نظری وجود ندارد.